تاریخ انتشار:
روحانی از اقتدار رئیسجمهوری صیانت میکند
در قامت یک محافظهکار
ادبیاتی که حسن روحانی، رئیس دولت یازدهم در برابر برخی مخالفان یا منتقدان به کار گرفت، تا امروز بحثو نظرهای بسیاری را به خود اختصاص داده است. آنچه روحانی بر آن پای میفشارد در واقع انعکاس یا پژواک محافظهکارانه و در عین حال پاسخگویانه به ادبیاتی است که در دولت نهم و دهم در حوزه گفتوگوی سیاسی و اصطکاک عملیاتی ناشی از آن در جامعه ایران گسترش پیدا کرد
ادبیاتی که حسن روحانی، رئیس دولت یازدهم در برابر برخی مخالفان یا منتقدان به کار گرفت، تا امروز بحث و نظرهای بسیاری را به خود اختصاص داده است. آنچه روحانی بر آن پای میفشارد در واقع انعکاس یا پژواک محافظهکارانه و در عین حال پاسخگویانه به ادبیاتی است که در دولت نهم و دهم در حوزه گفتوگوی سیاسی و اصطکاک عملیاتی ناشی از آن در جامعه ایران گسترش پیدا کرد. فراموش نکنیم آنچه روحانی بیان میکند و ادبیاتی که به کار میگیرد در برابر ادبیاتی که تمام دولتهای قبلی و ساختارها و کنشگران آن را زیر پرسش میبرد یک ادبیات محافظهکارانه محسوب میشود ولی در عین حال تلاش دارد میدان گسترش آن ادبیات را در جهت تضعیف دولت یازدهم پاسخگو باشد و محدود سازد. او بر آن است که در عین حالی که چهرهای انتقادپذیر از دولت یازدهم ترسیم میکند اقتدار خویش در دفاع از این دولت را نیز از دست ندهد.
از این رو ادبیات او گاه به مرزهای ادبیات تهاجمی رئیسجمهور پیشین و نفیکننده عملکرد دولتهای قبل از خود یعنی دولت اصلاحات، دولت سازندگی و دولت دفاع مقدس نزدیک میشود.
از اینرو است که میگویند روحانی با گزینش ادبیاتی که از یک سو تلاش میکند انتقادپذیری را نشان دهد و از سوی دیگر مقتدرانه در برابر نقدگراییهای مخالفانی که تلاش دارند مخالفتهای خود را با دولت او در چارچوب ظاهری انتقادها بیان کنند، محکم میایستد. در این فضای تناقضنماست که گاه ادبیات او بسیار گزنده میشود؛ یکی از مهمترین فرازهای این گزندگی آنجایی بود که او مخالفان دیپلماسی هستهای را بیسواد نامید و موجی از بهرهبرداری از این گفته روحانی در مخالفت با او آغاز شد. فلذا باید بگویم به نظر میرسد روحانی تلاش دارد این فضای پارادوکسیکال را مدیریت کند و هدف او حفظ اقتدار دولت در پرتو دفاع از سیاستهای دولت تحت رهبری او از یک سو و از سوی دیگر گسترش فضای انتقادپذیر محافظهکارانه برای جذب و جلب نیروهایی است که در جبهه انتقاد از دولت او قرار گرفتهاند. اما این انتقاد را نه به هدف نقد دولت که به هدف کنکاش در عملکرد دولت برای رسیدن به اهداف تعریفشده دنبال میکنند. بدین ترتیب و با توجه به فضای ناشی از دکترین «بگم بگم»های رئیس دولت پیشین، او تلاش دارد این هدف را جامه عمل بپوشاند و این کار آسانی نیست.
دکتر روحانی و ادبیات او را میتوان از جهت بافت موضوعی نقد کرد؛ به بیان دیگر بدون توجه به عناصر زمانی و مکانی و ادبیات گفتمانی حاکم بازمانده از دولت قبل میتوان گفت خطاب کردن مخالفان به عنوان بیسواد دارای بار معنایی مثبت و رفتار پسندیده نیست.
این در حالی است که اگر همین مساله را در بافت موقعیتی ناشی از عملکردهای دولت قبل در هجوم به دولتهای پیشین و سرکوب کنشگران اصلی و بازیگران فعال در این دولتها نگاه کنیم درخواهیم یافت که کاربرد چنین واژگانی به هدف نشان دادن اقتدار شخصی، شخصیتی و فضاسازی برای ممانعت به عمل آوردن از هجومهای ممکن بیشتر به دولت است و این نمایانگر سیاستورزی و مقتدر بودن رئیس دولت یازدهم در افکار عمومی است. به بیان دیگر جواب های، هوی است و در اینجاست که قضاوت در باب ادبیات سیاسی روحانی در برخورد با مخالفان دریچههای نظر متفاوت پیدا میکند و باید آن را از منظر سطوح تحلیل متفاوت دید. روحانی را باید در بافت موقعیتی خود نقد کرد؛ اگر او در بافتی که ساختار قدرت در برخی ارکانش، تجربه مخالفت با رویکردهای دولتی ناموزون با آنها را دنبال کرده است، اقتدار عملیاتی از خود نشان نمیداد، امروز عرصه پیوست رسانهای مربوط به دیپلماسی هستهای را به رقبای جناحهای سیاسی خود در عرصه داخلی واگذار کرده بود.
در زمان او، دلواپسان به راحتی در تهران و شهرهای مختلف علیه سیاستهای دولت همایش برگزار و سخنرانی میکنند. این در حالی است که موافقان او و حتی مخالفان اندک و انگشتشمار دستیابی به انرژی هستهای حق برگزاری جلسه و اظهارنظر در این مورد را نمییابند. اگر نقد امری پسندیده است نقد اکثریت و اقلیت هرکدام در جای خود باید به شیوهای شایسته مورد توجه و احترام قرار گیرد.
از این رو ادبیات روحانی را باید در بافت موقعیتی ناشی از چنین پیشینهای مورد توجه قرار داد و آن را حرکتی برای مدیریت وضعیت موجود به سمت ایجاد اقتدار بیشتر در عملکرد دولت محسوب کرد. گرچه از نظر موضوعی و کلمات به کار بردهشده چندان مناسب به نظر نمیرسد اما از نظر رفتار و کنش سیاسی قابل تعمق و بررسی است.
بدین ترتیب باید بگوییم اگر روحانی در برابر منتقدان این اقتدار را از خود نشان نمیداد بالطبع نمیتوانست جلوی هجوم احتمالی بیشتر مخالفان دولت خود را سد کند. او با توجه به اندوختههای تجربی خود در سالهای پرفرازونشیب فعالیتهای سیاسی و امنیتی خویش به خوبی میدانست اگر ذرهای از حالت هجومی کمپین انتخاباتی خود خارج شود باید میدان عمل سیاسی را به رقبا بسپارد و زمینههای هجوم بیشتر مخالفان دولت خویش را در فضای سیاسی پراصطکاک ناشی از سالهای 1388 به بعد تجربه کند و این میتوانست برای او و دولتش هزینههای بسیار بالایی فراهم آورد. همچنین اقتدار دولت او را با چالش روبهرو سازد.
اگر او ذرهای تردید به خود راه میداد گستره تحرک مخالفان او که در ماههای اولیه ریاستجمهوریاش در فضای سیاسی جامعه سو مهمترین پرونده ملی دهههای اخیر کشور را مورد هدف قرار دارند، گسترش پیدا میکرد.
او تلاش کرد با برگزیدن یک ادبیات تهاجمی نشان دهد او شخصیتی نیست که با چنین تحرکاتی میدان را خالی کند. از این رو باید بر این نکته تاکید کنم که از منظر بافت موضوعی، خطاب قرار دادن مخالفان در مقام عناصر بیسواد مناسب به نظر نمیرسد اما به همان اندازه که از منظر بافت موضوعی این خطاب شایسته نیست از نظر بافت موقعیتی در جهت مدیریت مخالفانی که تلاش داشتند گستره مخالفتشان را پهنای بیشتری بخشند مناسب به نظر میرسد. زیرا نشان داد حسن روحانی رئیسجمهوری نیست که بر اثر چنین اقداماتی از مواضع خود به راحتی عقبنشینی کند.
از سوی دیگر همین نمایش اقتدار در برابر مخالفان برتابشگر عزم ملی وی به عنوان رئیس دولت یازدهم در بازگرداندن جایگاه دولت به عنوان نماینده مستقیم ملت در ساختار حکومت بود. در این نگرش رئیسجمهور نشان داد که بر آن است تا از خواستههای اکثریت مردمی که در انتخابات ریاست جمهوری او را برگزیدهاند مقتدرانه دفاع کند.
بدین ترتیب و با توجه به اهمیت پرونده هستهای و نشان دادن عزم ملی در به فرجام رساندن آن و مدیریت پیامدهای ناشی از آن در عرصه سیاست داخلی، روحانی این پیام آشکار را به نظام منطقهای و بینالمللی ارسال کرد که دولت او در پرتو حمایتهای مقام معظم رهبری در پی حل و فصل دیپلماتیک این پرونده است و در این باب عزمی جدی از خود نشان میدهد و میتواند مخالفان قدرتمند داخلی را نیز مدیریت کند.
با وجود همه اینها حسن روحانی سعی میکند در چارچوبهای محافظهکارانه کنش سیاسی و دیپلماتیک مجموعه دولت را حفظ کند. این محافظهکاری کمک میکند که دولت روحانی با پرهیز از ورود به عرصههای رادیکال منافع دولت و منفعت ملت را در دو حوزه سیاسی و دیپلماتیک تامین کند.
دیدگاه تان را بنویسید