تاریخ انتشار:
چرا ظریف و کری به مذاکرات غیررسمی روی آوردند؟
دیپلماسی غیرمتعارف
قدم زدن ۱۵دقیقهای محمدجواد ظریف با جان کری، وزیر خارجه آمریکا در میانه مذاکرات ژنو(۱۴ ژانویه / ۲۴ دی) که بیش از شش ساعت طول کشید، در داخل ایران با واکنشهای تندی رو به رو شد.
قدم زدن 15دقیقهای محمدجواد ظریف با جان کری، وزیر خارجه آمریکا در میانه مذاکرات ژنو (۱۴ ژانویه/ ۲۴ دی) که بیش از شش ساعت طول کشید، در داخل ایران با واکنشهای تندی رو به رو شد. اما این مساله که حین مذاکرات هستهای یا هر مذاکراتی، طرفین در حالت نشسته باشند یا ایستاده، درب اتاق بسته باشد یا باز، در ایوان بنشینند یا حین راه رفتن صحبت کنند، اصلاً موضوع مهمی نیست و خیلی شگفتآور است که یک مساله ساده به یک موضوع نسبتاً جنجالی تبدیل شد. البته این جنجال دوره کوتاهی داشت و خیلی زود فرونشست.
در رابطه با نیت دکتر ظریف در خصوص راه رفتن با وزیر خارجه آمریکا، من چون در مذاکرات نبودهام نمیتوانم نظری در این مورد بدهم. البته شخص وزیر خارجه در این رابطه توضیح دادند که فضای بسته و خستهکننده داخل و بالا گرفتن بحثها باعث شد که آنها ادامه بحث را در هوای آزاد و در کنار دریاچه انجام دهند.
اگر بخواهیم دلیلی را برای این اقدام عنوان کنیم باید گفت شاید دکتر ظریف احساس کرده بود که در این شرایط میتواند به طور مستقیم با جان کری صحبت کند و برای طرح برخی مسائل، فضا مطلوبتر است. زیرا وقتی در اتاق مذاکرات بحث میکنند اغلب معاونان و دستیاران وزرای خارجه نیز در آنجا حضور دارند و حضور این افراد فضای مذاکرات را تا حدودی سنگین میکند.
همچنین در این فضاهای غیرمتعارف، بعضاً راحتتر تفاهم حاصل میشود. نمونههایی نیز در این خصوص قابل ذکر است؛ یک زمانی ایران و عربستان بعد از جنایاتی که در مراسم حج صورت گرفت، در شرایط تقابل بسیار سنگینی بودند. یکی دو بار مذاکراتی در مکانهای مختلف از جمله ژنو انجام شد تا این مساله به نحو مطلوب حل و فصل شود.
نهایتاً در یک مقطعی دکتر ولایتی که در آن زمان وزیر امور خارجه بود سفری به عربستان داشت و با سعود الفیصل که اخیراً از وزارت خارجه عربستان استعفا داد مذاکراتی داشت. آنها به همراه هم و در یک اتومبیل به سمت محلی رفتند که برای تظاهرات هیاتهای حجاج ایرانی در نظر گرفته شده بود. در آن زمان صحبتهایی که آقای ولایتی و فیصل در اتومبیل داشتند خیلی به پیشرفت گفتوگوهایشان کمک کرد و حتی این صحبتها از مذاکرات اصلی نتیجهبخشتر بود.
نمونه دیگری که میتوانم ذکر کنم نیز باز به عربستان بازمیگردد؛ طی اجلاس سران اسلامی در اسلامآباد در یک مقطعی قرار شده بود جلسهای میان ملک عبدالله که آن زمان ولیعهد بود با آقای هاشمیرفسنجانی، رئیسجمهور وقت ایران برگزار شود.
از آنجا که ملک فهد، پادشاه وقت در شرایط جسمی خوبی به سر نمیبرد، ولیعهد به آن جلسه رفته بود. بهرغم تمام برنامهریزیهای قبلی این جلسه تا آستانه برهم خوردن پیش رفت زیرا این بحث مطرح شده بود که عبدالله باید به اتاق هاشمیرفسنجانی برود یا بالعکس؛ در حالی که اتاق هر دو شخص نیز نزدیک به هم قرار داشت.
لذا این جلسه با یک مقدمه تلخ آغاز شد اما در ادامه جلسه ملک عبدالله سوار بر خودرو آقای هاشمی شد تا به محل ضیافت ناهار بروند. همان فضای جدید و نشستن این دو شخص در یک خودرو و صحبتهایشان در فاصله محل اجلاس تا محل ناهار، بسیار اثرگذار بود و حتی تاثیراتش از کل مذاکراتشان در محل نشست بیشتر بود.
بنابراین شکل مذاکره و محل انجام آن شاید قابل بحث باشد اما در این مورد خاص هیچ ملاحظهای وجود ندارد و مشخص نیست سرمنشاء این جنجال به خاطر چیست. یکی از نکاتی که توسط منتقدان مطرح شده و تا حدودی نیز جای بحث دارد، این است که با وجودی که ایران و آمریکا صرفاً در مورد موضوع هستهای که یک بحث مورد تخاصم میان دو کشور است گفتوگو میکنند ولی مفهوم این مذاکره این نیست که ما با آمریکا به سمت بهبود روابط یا آرام شدن مسائل فیمابین یا نوعی دوستی و صمیمیت پیش برویم. شاید برخی از منتقدان که حسن نیت داشتند دیدگاهشان این بود که قدم زدن در خیابان خارج از محل جلسه ممکن است این تلقی را ایجاد کند که نوعی دوستی و صمیمیت میان ایران و آمریکا در حال شکلگیری است که این مساله با واقعیت منطبق نیست. چرا که آمریکا همچنان خصومتهایش را نسبت به ایران ادامه میدهد و تهران و واشنگتن در خصوص مسائل مهم منطقه اختلافات اساسی دارند.
اگر از این دید به مساله نگاه کنیم شاید برخی با حسن نیت، انتقادشان را بیان کرده باشند اما باز در این مورد نیز مبالغه صورت گرفته و بعید است مردم ایران یا مردم منطقه که جمهوری اسلامی را به عنوان کشور سرمشق خود نگاه میکنند و نظام ایران را نظام آرمانی مورد توجه خود میدانند، این قضاوت را داشته باشند که صرف قدم زدن کری و ظریف این تلقی را ایجاد کرده که ایران و آمریکا تمام خصومتها را کنار گذاشتهاند و به سمت دوستی پیش میروند. لذا فقط از این نظر میتوان به برخی انتقادات منتقدان با حسننیت توجه کرد اما با این حال نیز مبالغه صورت گرفته و چنین نگرانیای نباید وجود داشته باشد. به نظر من آنچه باید کانون اصلی توجه ایرانیان باشد، این است که مذاکرات هستهای توسط فردی هدایت و اجرا میشود که سابقه بسیار عمیقی در مذاکرات بینالمللی دارد؛ توانایی بالایش در دیپلماسی دوجانبه و چندجانبه قابل توجه است؛ به ابعاد حقوقی و فنی مسائل بسیار آشناست و فردی زیرک، دقیق، نکتهسنج و با توانایی استدلال و منطق بالاست.
لذا دکتر محمدجواد ظریف بهترین گزینه در کشور برای پیشبرد مذاکرات هستهای است. ظریف یکی از سرمایههای ملی ایران است و این یک نقطه اعتماد و اطمینان برای مردم است. همانگونه که شاهد هستید اعتماد مردم نسبت به سیاست خارجی در دولت یازدهم و روندی که پیگیری میشود بسیار افزایش یافته است و یکی از دلایل عمده این افزایش اعتماد، نقشی است که دکتر ظریف به عنوان وزیر امور خارجه ایفا میکند.
به بیان دیگر در خصوص اقدامات ظریف باید گفت علاوه بر داشتن یک سیاست خارجی پرتحرک و فعال، او در همه حال آماده به کار برای حل و فصل بحرانهای مختلفی است که در پیرامون ما اتفاق میافتد.
راجع به مساله هستهای نیز وزیر امور خارجه گفتوگوها را در شرایطی آغاز کردند که معادلاتی که تنظیم شده بود و اهرمهایی که طرفین تخاصم در اختیار داشتند با هم توازن نداشت.
یعنی طرف مقابل که آمریکاست از زمانی که پرونده هستهای ایران را به شورای امنیت ارجاع داد و پس از آن نیز با اقداماتی که در پیش گرفت، مسیری را طی کرد تا هر زمان که بخواهد مذاکراتی آغاز شود در بدهبستان نهایی بتواند به هدف غایی و اساسیاش که توقف کامل برنامه غنیسازی ایران بود، دست یابد. متاسفانه در مقاطعی در گذشته از طرف ایران، اقدامات ضروری متقابل صورت نگرفت تا این معادله به صورتی شکل بگیرد که در نهایت منافع ایران را در مذاکرات تامین کند.
اما دکتر ظریف توانست به گونهای ماهرانه این وضعیت نامتعادل را ابتدا به یک تعادل نسبی و به تدریج به یک برتری از جانب ایران تبدیل کند و این روند همچنان ادامه دارد. بنده تردید ندارم که در نهایت اگر ایران و آمریکا در بحث هستهای به یک توافق برسند این قطعاً یک توافق خوب برای نظام، کشور و مردم ما خواهد بود.
دیدگاه تان را بنویسید