شناسه خبر : 10958 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

چرا تندروها از مرگ عبدالله خوشحال شدند؟

زیر خط اعتدال

ایران و عربستان طی ۳۵ سال گذشته روابط پرفراز و نشیبی داشته‌اند. در طول این سال‌ها عربستان سعودی چهار پادشاه را تجربه کرده است؛ خالد، فهد، عبدالله و اکنون نیز ملک سلمان.

index:1|width:50|height:50|align:right جاوید قربان‌اوغلی/سفیر سابق ایران در آفریقای جنوبی
ایران و عربستان طی 35 سال گذشته روابط پرفراز و نشیبی داشته‌اند. در طول این سال‌ها عربستان سعودی چهار پادشاه را تجربه کرده است؛ خالد، فهد، عبدالله و اکنون نیز ملک سلمان. ایران نیز پس از دهه اول انقلاب و پایان جنگ تحمیلی چهار رئیس‌جمهور را تجربه کرده است؛ هاشمی‌رفسنجانی، سید‌محمد خاتمی، محمود احمدی‌نژاد و اینک حسن روحانی. با گذشت دهه اول از انقلاب و پایان جنگ تحمیلی با درک صحیحی که هاشمی‌رفسنجانی از شرایط کشور پس از جنگ داشت روابط ایران و عربستان در دهه 70 وارد مرحله جدیدی شد و روند مثبتی آغاز شد. آقای هاشمی را می‌توان بنیانگذار روابط دو کشور نامید. هم او بود که با بینشی واقع‌گرایانه و «گذشت» از حمایت‌های ریاض از رژیم بعث عراق، فضای جدیدی را در روابط با مهم‌ترین و تاثیرگذارترین همسایه جنوبی کشور ایران رقم زد و توانست فضای مساعدی را برای روابط دو کشور ایجاد کند. هاشمی حتی با شکستن برخی سنت‌ها و در مظان اتهام قرار دادن خود در داخل و برقراری روابط شخصی با عبدالله (که در آن زمان ولیعهد سعودی بود) توانست ظرفیت بسیار نیرومندی برای توسعه روابط تهران-ریاض ایجاد کند که هنوز هم از کارآمدترین ابزارهای دیپلماتیک ایران برای حل مشکلات حادث در روابط دو کشور است. تحول اساسی در این روابط به اجلاس فوق‌العاده سران کنفرانس اسلامی در اسلام‌آباد در سال 1375 بازمی‌گردد که طی آن دیدار آقای هاشمی‌رفسنجانی رئیس‌جمهور وقت ایران و امیر عبدالله ولیعهد (وقت) سعودی که عملاً اداره کشور را در دست داشت بسیاری از مشکلات روابط دو کشور را از میان برداشت.
راهی که آقای هاشمی‌رفسنجانی آغاز کرده بود در زمان ریاست آقای خاتمی با شدت و علاقه‌مندی ایشان که اساساً معتقد به «تعامل و تفاهم» بود پیگیری شد و دو کشور تا مرحله امضای موافقتنامه امنیتی پیش رفتند و پروسه اعتمادسازی در دوران آقای خاتمی و تئوری گفت‌وگوی تمدن‌های او به اوج خود رسید. به‌ گونه‌ای که ایشان دو بار از عربستان سعودی دیدار و عبدالله نیز در جریان اجلاس سران کنفرانس اسلامی به تهران سفر کرد.
انتخابات سال 1384 و پیروزی آقای احمدی‌نژاد نقطه عطفی در این روابط روبه رشد بود. عربستان سعودی که پیروزی آقای هاشمی‌رفسنجانی را انتظار داشت در مقابل نتایج انتخابات دچار شوک شده و تا مدتی از تحلیل شرایط ایجادشده در تهران عاجز بود. از سوی دیگر موضع‌گیری‌های تند رئیس‌جمهور جدید و شعارهای بازگشت به سیاست‌های پیشین که نزد رهبران ریاض یادآور روابط پرتنش سال‌های اولیه پس از انقلاب اسلامی بود به طور ملموسی بر نگرانی‌های عربستان سعودی می‌افزود و ریاض نگران بازگشت نوعی «‌جنگ سرد» بین دو کشور بود.
ابتکار رهبری در اعزام آقای دکتر ولایتی به عنوان فرستاده ویژه نزد پادشاه سعودی در آغازین ماه‌های دولت نهم تا حدودی از نگرانی‌های ریاض از تغییرات در سیاست خارجی ایران کاست ولی در مقابل استمرار سیاست‌های ماجراجویانه دولت نهم بر تردیدهای رهبران سعودی در خصوص تحولات داخلی ایران افزود و حتی حضور آقای احمدی‌نژاد در فاصله کوتاهی پس از انتخاب شدن به راس قوه مجریه در اجلاس مکه و سفرهای بعدی و بی‌پاسخ او نتوانست از فضای نگرانی‌های ریاض در مورد ایران بکاهد. به جرات می‌توان ادعا کرد که روابط تهران - ریاض در هیچ دوره‌ای از عمر 35‌ساله انقلاب متشنج‌تر از دوران هشت‌ساله دولت‌های نهم و دهم نبود.
به طور طبیعی علاقه‌مندی دو کشور به توسعه روابط به معنای عقب‌نشینی از مواضع و عدول از منافع ملی و حتی رقابت برای کسب برتری در منطقه نیست. مهم این است که دو کشور بتوانند در عین حفظ اصول و اصرار بر ترجیح منافع ملی، روابط خود را برای اهداف بزرگ‌تری گسترش دهند. روابط ایران و عربستان طی سال‌های دوران هاشمی و خاتمی از این جنس بود و مشخصاً دو کشور با حفظ مواضع خود در موضوعاتی مانند طالبان، صلح خاورمیانه و آمریکا با خواست و اراده سیاسی توانسته بودند از تاثیرات این اختلافات بر مناسبات دوجانبه کاسته و از تاثیر آن بر روند تکاملی بکاهند.
با برگزاری انتخابات سال 92 و حماسه ملت در رای به رویکرد «اعتدال» امید به بازگرداندن روابط ایران و عربستان به شرایط قبل از 84 افزایش یافت. عربستان به‌رغم تحولات منطقه که بالانس قدرت را به نحو چشمگیری به نفع ایران رقم زده بود، به طور محتاطانه‌ای از انتخاب حسن روحانی استقبال کرد. ایران نیز با اعزام سفیر کارکشته در‌صدد ترمیم زخم‌های روابط برآمد.
فوت ملک عبدالله به دلیل رویکرد نسبتاً مثبت پادشاه درگذشته سعودی به ایران اگرچه خسارتی برای روابط دو کشور بود، با این وجود می‌توانست «‌فرصت»ی برای برقراری پل‌های جدید در روابط باشد که متاسفانه در حد انتظار از آن استفاده نشد. با وجود این حضور ظریف در مراسم تدفین ملک عبدالله تا حدی موجبات رضایت ریاض را فراهم کرد. اما سخنان برخی مسوولان و ابراز شادمانی از مرگ پادشاه عربستان خط پایانی بر تلاش‌های دولت یازدهم برای مدیریت روابط به شدت متشنج تهران و ریاض بود.
آیت‌الله جوادی‌آملی در واکنش به سخنان ایرادشده گفت: «ابراز شادی در مرگ افراد، چه ضرورتی دارد؟ این رفتار نه واجب است و نه مستحب؛ برای چه باید عواطف یک عده را جریحه‌دار کرد؟ علی‌الخصوص که حجاج ما برای انجام فریضه حج باید به این کشور سفر کنند.» هاشمی‌رفسنجانی نیز با انتقاد شدید از این سخنان آن را افراط دانست و از کسانی که با این‌گونه اظهارات مصالح نظام را فدای دیدگاه‌‌های خود می‌کنند به شدت انتقاد کرد.
افراط‌گری از هر نوعی که باشد نکوهیده است و از نوع مذهبی آن نکوهیده‌تر. ابراز شادمانی در مرگ رهبر یک کشور که احتمالاً مورد احترام صدها میلیون مسلمان یا حداقل مردم کشور خودش بوده، تصویر دیگری از اقداماتی است که می‌تواند چهره اسلام را مخدوش کند.
همچنین به همان میزان موجب انتقاد انسان‌های آگاهی شود که اسلام را دین رحمت می‌دانند و پیامبر آن را مظهر اخلاق حسنه‌ای که برای آن مبعوث شد که خود فرموده است «بعثت لاتمم مکارم‌الاخلاق».

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها