شناسه خبر : 15633 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

چرا دیدار ظریف و سعودالفیصل به بهبود روابط ریاض و تهران منجر نشد؟

جنگ سرد در خاورمیانه

ایران و عربستان هر دو از جهاتی به همکاری با یکدیگر نیاز دارند؛ البته طی سال‌های گذشته مخصوصاً در دوره قبل از ریاست جمهوری حسن روحانی نوسانات زیادی در روابط دو کشور وجود داشت. همکاری با ریاض برای ایران از نظر همکاری‌ها در اوپک، افزایش قیمت نفت و مدیریت این مساله اهمیت بالایی دارد.

index:1|width:50|height:50|align:right احمد موثقی/استاد دانشگاه تهران
ایران و عربستان هر دو از جهاتی به همکاری با یکدیگر نیاز دارند؛ البته طی سال‌های گذشته مخصوصاً در دوره قبل از ریاست جمهوری حسن روحانی نوسانات زیادی در روابط دو کشور وجود داشت. همکاری با ریاض برای ایران از نظر همکاری‌ها در اوپک، افزایش قیمت نفت و مدیریت این مساله اهمیت بالایی دارد. چون عربستان بزرگ‌ترین تولید‌کننده نفت است و در شورای همکاری خلیج فارس نیز نفوذ گسترده‌ای دارد.
این در شرایطی است که عربستان در سیاست‌های منطقه‌ای‌اش موفق عمل نکرده و در تقویت جریان‌های سلفی، سوگیری‌های افراطی داشته است. به ویژه بندر بن سلطان در این رابطه خیلی تلاش داشت اما اکنون متوجه شده‌اند که حرکت‌شان خود‌تخریبی بوده است. زیرا عربستان به نسبت دیگر کشورهای حاشیه خلیج فارس جمعیت گسترده‌تری دارد و ریشه سلفی‌گری و بنیادگرایی نیز در خود عربستان است. با وجودی که عربستان بخشی از این جریان مذهبی را در داخل و خارج سازماندهی می‌کند اما بخشی از همین جریان‌های سلفی بنیادگرا با یک سابقه طولانی در داخل خود عربستان با رژیم این کشور مخالفند و معتقدند رژیم آل سعود از اسلام خارج است و باید سرنگون شود. این گروه افراطی خواستار پیاده شدن وهابیت در عربستان هستند. اعلام خلافت از جانب داعش در حالی صورت گرفته که حتی طالبان هم پیش از این اعلام رسمی خلافت نکرده بود. داعش با اعلام رسمی خلافت عملاً عربستان را هم با نفی آن تهدید می‌کند. طرح نام ابوبکر به عنوان خلیفه از سوی داعش به نوعی به ملک عبدالله، پادشاه وقت پیام داد که خلیفه اوست و عربستان صلاحیت خلافت مسلمین را ندارد.
لذا در حال حاضر ممکن است گروه‌های افراطی چون داعش خود عربستان را هدف قرار دهند و مشاهده می‌کنیم جهت‌گیری‌های یکجانبه و افراطی ریاض در کشورهایی چون سوریه، عراق، بحرین و یمن ناموفق بوده است. بنابراین در این شرایط رویکرد عقلانی اقتضا می‌کند که ایران و عربستان به عنوان دو کشور بزرگ و اثرگذار در منطقه همکاری‌های مشترکی با هم داشته باشند.
در خصوص سیاست خارجی ایران در دوره حسن روحانی با وزارت خارجه محمدجواد ظریف می‌توان گفت این دولت تاکنون بسیار عقلانی و حرفه‌ای گام برداشته است و ملاقات وزیر خارجه ایران با سعود‌الفیصل وزیر خارجه عربستان در نیویورک هم در همین راستا می‌تواند به حل مسائل منطقه‌ای و مسائل مربوط به نفت در اوپک کمک زیادی کند. دیداری که ظریف آن را سرفصلی جدید در مناسبت دو کشور خواند. ضمن اینکه رویکرد هر دو کشور ایران و عربستان در منطقه با سیاست‌های آمریکا و سرنوشت مذاکرات هسته‌ای گره خورده است. امروز مقامات غرب به این نتیجه رسیده‌اند که این حرکت‌های سلفی-افراطی با تهدیدات امنیتی‌شان می‌توانند برای امنیت منطقه و جهان و منافع آنها خطرآفرین باشند.
همچنین دنیای غرب متوجه شده است که سیاست‌های معقول دولت جدید برخلاف سیاست‌های غلط دولت گذشته ایران می‌تواند به حل مسائل منطقه‌ای کمک کند. در این رابطه اگر روابط ایران و آمریکا نیز به سمت عادی شدن پیش رود، این عامل در روابط تهران-ریاض بسیار تاثیرگذار است و می‌تواند ایران را به یکی از بهترین بازیگران منطقه‌ای تبدیل کند. زیرا پتانسیل ایران بسیار بالاست اما به خوبی بهره‌برداری نشده است و سال‌های پیش از دولت روحانی به شدت فضا را برای کارکرد موفق دیپلماسی ایران تخریب کرده بود.
تغییر روابط و مناسبات تهران- ریاض بعد از دیدار سعود‌الفیصل و ظریف به گونه‌ای است که به سرعت خود را نشان نمی‌دهد. البته در همین مدت نیز هماهنگی‌هایی که میان دو کشور صورت گرفت در عراق خود را نشان داد و منجر به کنار رفتن نوری‌المالکی شد. سپس نیز دیدیم که برخی از کشورهای حاشیه خلیج فارس در پی بهبود روابط‌شان با بغداد هستند. لذا تصمیم‌گیری‌ها و تغییر جهت‌های حاصل از این دیدار به صورت اندک‌اندک و گام به گام نمایان می‌شود.
از سوی دیگر دو کشور ایران و عربستان مسائل مشترک حل‌نشده زیادی دارند و راهی جز همکاری با هم ندارند؛ مسائل مربوط به لبنان، سوریه، عراق، بحرین، یمن و... از جمله مسائلی است که نیاز به همکاری تهران و ریاض دارد. همچنین باید توجه داشت که رویکردهای قهر و آشتی‌ناپذیری با دیپلماسی و عقلانیت جور در‌نمی‌آید. هرچند پس از فوت ملک عبدالله و جانشینی ملک سلمان، تغییر نکردن وزیر امور خارجه یا موقعیت بیشتر یافتن گروه‌های افراطی و مذهبی در دستگاه حکومتی جدید عربستان، علامت‌های خوبی نیستند.
البته هنوز در خصوص ملاقات ظریف و فیصل مشخص نیست که چه تصمیم‌گیری‌هایی در این دیدار حاصل شده است. با توجه به اینکه تغییر چشمگیری در جهت مثبت در دستگاه حکومتی عربستان در سیاست خارجی صورت نگرفته است ممکن است این کشور همچنان سیاست‌های گذشته را ادامه دهد یا حتی شدیدتر وارد عمل شود. در این رابطه نیز روابط ایران و آمریکا و بحث نتیجه گفت‌وگوهای هسته‌ای تاثیرگذار است و وزارت خارجه آمریکا می‌تواند هماهنگی‌هایی با عربستان در جهت ائتلاف با ایران و تحرک جدید برای مهار داعش و تروریسم انجام دهد.
داعش وقتی اعلام خلافت کرده به این مفهوم است که رژیم عربستان را قبول ندارد. داعش در ابتدا توسط رژیم‌های منطقه خلیج فارس و در راس آنها عربستان سعودی مورد حمایت قرار گرفت. زیرا این کشورها می‌خواستند اسلام میانه و اسلام اخوان‌المسلمین با یک رویکرد دموکراتیک نتواند در کشورهایی مانند مصر و تونس موفق شود. حمایت عربستان از عبدالفتاح السیسی یا تیم جدیدی که در تونس پیروز انتخابات شده است در این خصوص قابل ذکر است.
در برهه کنونی عربستان در یک تناقض گرفتار شده است و ابهام و پیچیدگی‌های شرایط آن قدر زیاد است که ایالات متحده هم دچار سردرگمی شده است. ولی در نهایت عربستان مجبور خواهد شد از برخی مواضعش عقب‌نشینی کند.
نکته دیگری که باید مدنظر داشت این است که دیپلماسی با حرکت‌های شعاری و ابراز احساسات جور در‌نمی‌آید و حرکت‌های ناسازگاری که در داخل ایران در جهت مخالفت با سیاست‌های خارجی دولت حسن روحانی صورت می‌گیرد باعث کندی روند سیاست‌های دولت می‌شود.
همچنین بخش‌هایی از جریان‌های ذی‌نفوذ در داخل کشور نباید ناهماهنگ با دستگاه دیپلماسی حرفه‌ای و برجسته کنونی ایران حرکت کنند که بهانه دست کشورهای غربی و عربی بدهند. زیرا این شرایط هزینه‌های زیادی برای دولت‌های منطقه و ایران رقم خواهد زد. در این معادله کارکرد رژیم بنیامین نتانیاهو و حزب افراطی حاکم در سرزمین‌های اشغالی نیز تاثیرگذار است.
برای موفقیت بیشتر در عرصه دیپلماسی در ابتدا باید تلاش کنیم در داخل به یک اجماع و همبستگی دست یابیم و عقلانیت و اعتدال تقویت شود. این مساله باعث می‌شود که بتوانیم اعتماد منطقه‌ای و بین‌المللی را جذب کنیم و در نهایت در راستای حل مسائل منطقه‌ای کمک کنیم.
جنگ داخلی در بسیاری از کشورهای منطقه اکنون به صورت بالفعل در جریان است و در برخی دیگر نیز به صورت بالقوه این خطر وجود دارد. کشورهایی مانند افغانستان، پاکستان، یمن و الجزایر پتانسیل این را دارند که در آینده شرایط سوریه و عراق را پیدا کنند. جنگ و تهدیدهای داخلی در عصر جهانی‌ شدن و در دوران پس از جنگ سرد بزرگ‌ترین منشاء ناامنی است و این فقدان امنیت صرفاً در حوزه نظامی و سخت‌افزاری نیست بلکه در حوزه‌های نرم‌افزاری همچون مسائل اقتصادی، مشروعیت نظام‌های سیاسی، حل مشکلات معیشتی و رضایت مردم نیز اثرگذار است.
در نتیجه عقل اقتضا می‌کند که با کارشناسی و آینده‌نگری جلو تکرار سناریوی عراق، سوریه و لیبی در کشورهای دیگر گرفته شود. در این میان همکاری‌های تهران و ریاض به عنوان دو قدرت منطقه‌ای بسیار حائز اهمیت است.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها