تاریخ انتشار:
کدام چهرههاسرشتنمای سال گذشته بودند؟
جهان در نزاع چهرهها
سال ۱۳۹۳(۲۰۱۵-۲۰۱۴) پر از رویدادهای ناگوار بود و البته معدود رخدادهایی امیدوارکننده.
از بهار پیدا بود که جهان سال نکویی را در پیش ندارد؛ تنشهای اوکراین، در حال اوجگیری بود و اوضاع سوریه هم خبر از فاجعه داعش میداد. سال 1393 (2015-2014) پر از رویدادهای ناگوار بود و البته معدود رخدادهایی امیدوارکننده. آنچه برای پرونده پیش رو اهمیت دارد، حضور چهرهها و فیگورهاست. هر یک از این رویدادها با چهرهای در پیوند هستند. این بدان معنا نیست که چهرهها در وقوع رویدادها، نقش اساسی دارند، بلکه به معنای نقش نمونهوار چهرههاست. عمده رویدادها با چهره یا چهرههایی شناخته میشوند؛ رویدادهای سال گذشته هم از این قاعده مستثنی نبودند. برخی چهرهها بودند که با تهدید نظم موجود -چه تهدید مثبت، چه تهدید منفی- خود را نمایان کردند، برخی چهرهها با تلاشی که در راستای حفظ وضع موجود کردند. برخی فیگورها نماد مطرودانی بودند که به میانه صحنه آمدهاند تا ابراز وجود کنند -چه ابراز وجود مثبت، چه ابراز وجود منفی- برخی دیگر، نماد آنهایی که همیشه در مرکز صحنه حاضرند و میکوشند ساز و کار توزیع منافع را همینطور که هست نگه دارند.
چهرههای مرتجع
سهشنبه بیستم خردادماه، خبری خاورمیانه را به هراس انداخت. شهر موصل، مرکز استان نینوا و بزرگترین شهر عراق پس از بغداد، به تصرف تروریستهای داعش درآمد. اثیل النجیفی، استاندار نینوا، اعلام کرد نیروهای ارتش در پی حمله داعش، عقبنشینی کردهاند. تصرف آسان این شهر کلیدی به دست تروریستهای تحت فرمان «ابوبکر بغدادی»، در تضعیف روحیه نیروهای دفاعی کرد و عراقی و تقویت اعتمادبهنفس تروریستها نقشی عمده داشت. بغدادی از چهرههای مطرودی بود که از حاشیه به متن و مرکز صحنه آمده است؛ اما نه از آن مطرودانی که جرقه تغییرات رادیکال و پیشرو را میزنند، بلکه مطرودی که عزم خود را جزم واپسگرایی کرده است. دیگر چهره محوری داعش، مردی بود با پوست بسیار سفید و ریش بلند حنایی. عمر الشیشانی، که تا چند وقت هم در شبکههای مجازی به اشتباه ابوبکر بغدادی خوانده میشد، از فرماندهان برجسته داعش بود که به نماد این گروه تروریستی بدل شده بود.
اما برجستهترین رویه کاری داعش تصاویری بود که در شبکههای مجازی از جنایاتش منتشر میشد. تا زمانی، سر بریدن مضمون اصلی ویدئوهای داعش، و «محمد اموازی» یا «جان جهادی» چهره مرکزی این ویدئوها بود. اما پس از چند وقت که سربریدن کارکرد تبلیغاتی و هراسافکن خود را از دست داد و به فرآیندی عادی بدل شد -عادی شدنی که برای حرکتهای توتالیتر سمی مهلک است- تروریستها به آتش زدن روی آوردند. فیگور دیگر، چهره سوخته معاذ الکساسبه، خلبان اردنی بود که جنایتکاران داعش او را در قفس سوزاندند. به جرات میتوان گفت چهره داعش و تروریستهایش، نمایانترین چهره جهانی در سال 1393 بوده است. در برابر داعش، دیگر چهره مطرح، نه چهره یک شخص خاص، بلکه چهره یک شهر بود: «کوبانی» و به ویژه چهره «زن کوبانی».
چهرههایی در نزاع برای کسب سلطه
اواخر سال 1392، سرآغاز بحران اوکراین بود. نزاع از منطقه روسزبان کریمه، که در آن زمان به اوکراین تعلق داشت، شروع شد. «ویکتور یانوکویچ»، رئیسجمهور وقت اوکراین که وابستگی زیادی به روسیه داشت، با شورش نیروهای متمایل به اتحادیه اروپا ساقط شد. مجسمه لنین -نماد وابستگی اوکراین به روسیه- در کییف بر زمین انداخته شد. کریمه همهپرسی برگزار کرد و به گزارش منابع کریمهای و روسی، 95 درصد شرکتکنندگان به وحدت با روسیه رای دادند. پس از سقوط دولت یانوکویچ، آرسنی یاتسنیوک، یک حقوقدان و بانکدار باسابقه اوکراینی، نخستوزیر شد. هفدهم خرداد 1393، «پترو پوروشنکو»، معروف به «سلطان شکلات»، به عنوان رئیسجمهور جدید اوکراین آغاز به کار کرد. تنشهای اوکراین همچنان ادامه دارد و قدرتهای جهانی -روسیه، ایالات متحده و اتحادیه اروپا- هر یک در راستای منافع خود، به آن دامن میزنند. چهرههای این نزاع، با وجود تمام اختلافاتشان، در یک چیز سهیماند: هردو خودشان را گروهی میدانند که میتوانند وضع موجود را به بهترین نحو حفظ کنند؛ چه آنهایی که به آغوش روسیه پناه بردهاند، چه آنهایی که به اروپای بحرانزده امیدوارند. در پی کودتای مصر و برکناری
«محمد مرسی»، ژنرال «عبدالفتاح السیسی» وزارت دفاع دولت موقت را بر عهده گرفت. هرچند قرار نبود در انتخابات ریاستجمهوری خرداد 93 (می 2014) شرکت نکند، اما تصمیمش را تغییر داد و نامزد ریاستجمهوری شد. 529 نفر از اعضای اخوانالمسلمین مصر، از جمله رهبر این حزب، «محمد بدیع»، به اعدام محکوم شدند. ارتش از نامزدی السیسی در انتخابات حمایت کرد. سرانجام، السیسی 60ساله، با 91/ 96 درصد آرا، در انتخاباتی که شفافیت چندانی نداشت، به ریاستجمهوری برگزیده شد. چهره سیسی، چهره بازگشت است. انقلاب مردمی علیه دولت مبارک و نیز اعتراضات مردم علیه زیادهخواهی محمد مرسی و اخوان، توسط نظامیان به رهبری چهره «السیسی» مصادره شد. سیسی نماد بازگشت به دوران حاکمیت نظامیان شد. این دسته از چهرهها با دسته قبلی، یعنی چهرههای مرتجع، از یک جهت برابرند: هیچیک از این دو نمیکوشند تغییری ترقیخواهانه در وضعیت ایجاد کنند. اینها به دنبال حفظ وضع موجود و به دست آوردن بیشترین منفعت از آن هستند، در حالی که هدف مرتجعان، بازگشت به دوران گذشته از طریق برهمزدن خشونتبار وضع موجود است.
چهرههای پیشرو
اگر انتخابات ریاستجمهوری مصر و به قدرت رسیدن السیسی، نماد بازگشت به دولتی غیردموکراتیک بود، انتخاباتی دیگر نیز بود که پیشروی مردمی به سوی دموکراسی و عدالت اجتماعی را نمایندگی میکرد. چهره جوان و شاداب «آلکسیس سیپراس» 40ساله، نویدبخش تغییرات دموکراسیخواهانه و عدالتجویانه برای یونانیان بود. آلکسیس سیپراس سیاستمدار یونانی و رهبر حزب چپگرای سیریزا، برای اولین بار در سال ۲۰۰۹ به عضویت مجلس یونان درآمد. او در انتخابات ۲۰۱۲ یونان با توجه به مسائل ریاضت اقتصادی حکومتی، تصمیم به شرکت گرفت و کاندیداتوری خود را اعلام کرد. آنتونیس ساماراس رهبر حزب راستگرای یونان از بزرگترین رقبای او در این کارزار بود. حزب سیریزا به رهبری او، در بهمنماه 93، موفق به کسب اکثریت قاطع آرا در انتخابات پارلمانی یونان شد.
در سالی که گذشت، ظهور احزاب چپ رادیکال در جنوب اروپا جالبتوجه بوده است. «پابلو ایگلسیاس» رهبر 37ساله حزب چپگرای پودموس نیز در یک سال اخیر، به چهرهای محبوب در اسپانیا بدل شده است. انتظار میرود حزب او، اکثریت آرا را در انتخابات آتی اسپانیا به دست آورد. سیپراس و ایگلسیاس نماد رشد دوباره گرایشهایی در اروپا هستند که میکوشند ترکیبی از دموکراسی و سوسیالیسم عرضه کنند. چهرههایی مثل این دو، تا پیش از این، در میان چهرههایی مثل آنتونیس ساماراس -نخستوزیر راستگرای یونان پیش از سیپراس- و ماریانو راخوی -نخستوزیر فعلی اسپانیا- که نیروهایی عمده در جریان اصلی سیاست اروپا به حساب میآمدند، گم شده بودند.
چهره دیگری که با تحولات سیاسی یونان در ارتباط است، «ارنستو لاکلائو» بود. این نظریهپرداز سیاسی آرژانتینی، در 13 آوریل 2014 (24 فروردین 93) درگذشت. او را پدر معنوی چپ رادیکال یونان و اسپانیا میدانند. لاکلائو از نظریهپردازان کلیدی دموکراسی رادیکال و از برجستهترین اندیشمندان پسامارکسیست بود. بسیاری از فعالان چپگرای یونانی و اسپانیایی از شاگردان بیواسطه یا باواسطه او بودهاند. سال گذشته، علم اقتصاد نیز شاهد ظهور ناگهانی چهرهای سوسیالدموکرات و جوان بود: «توماس پیکتی». این استاد 43ساله «مدرسه اقتصاد پاریس»، با انتشار کتابی با عنوان «سرمایه در قرن بیست و یکم» به چهرهای جهانی بدل شد. نظریه اصلی مطرحشده در کتاب این است که اگر نرخ سود سرمایه از نرخ رشد کلی اقتصاد بیشتر باشد، انباشت بیشازحد ثروت به وجود میآید و در درازمدت چنین پدیدهای باعث عدم ثبات میشود. پیکتی پیشنهاد میکند سیستم جهانی مالیاتی به کار گرفته شود که بر مبنای میزان ثروت، مالیات به صورت تصاعدی افزایش پیدا کند. هدف از این کار جلوگیری از انباشت ثروت در دست عدهای معدود است.
پاکستان و هند هم امسال چهرههایی پیشرو داشت؛ دو چهره که در راستای بهبود سطح زندگی انسانها دست به تلاشهای جمعی زدند و آن را به امان نیروهای بازار رها نکردند. «ملاله یوسفزی» و «کایلاش ساتیارتی» به صورت مشترک به عنوان برنده جایزه صلح نوبل 2014 انتخاب شدند. ملاله یوسفزی پاکستانی به دلیل تلاشهایش برای پیشرفت سطح تحصیل بانوان در پاکستان، برای این جایزه برگزیده شده است. با اهدای جایزه نوبل به ملاله ۱۷ساله، او جوانترین فردی است که برنده جایزه نوبل شده است.
از ملاله به عنوان مظهر حق تحصیل دختران پاکستانی و نمادی برای تشویق زنان این کشور به مقابله با اقدامات وحشیانه یاد میشود. ملاله زمانی که 11 سال بیشتر نداشت، فعالیتش را آغاز کرد اما خشم طالبان خیلی زود متوجه ملاله شد. کایلاش ساتیارتی 60ساله از دنبالهروهای ماهاتما گاندی و جنبش اعتراضات بدون خشونت اوست که تلاشهای خود را از سال 1980 بر حقوق کودکان و مبارزه با کار اجباری آنها قرار داده است. او از پیشروان نهضت جهانی خاتمه دادن به بردگی کودکان است و تاکنون دهها هزار کودک را از شرایط بد خارج و امکان تحصیل آنها را فراهم کرده است.
چهرههای پیروز در مرکز صحنه
چند ماه پیش از مطرح شدن پیکتی، «جنت یلن» در سمت رئیس بانک مرکزی آمریکا آغاز به کار کرد. او اولین زنی است که در تاریخ صدساله فدرالرزرو به ریاست این نهاد برگزیده میشود. سه تن از سناتورهای دموکرات با امضای نامهای، اوباما را به انتخاب یلن برای سمت ریاست فدرالرزرو تشویق کرده بودند. رهبر اقلیت دموکرات سنا، نانسی پلوسی، در همان ماه حمایت علنی خود را از یلن اعلام کرد. استدلال حامیان یلن این بود که او با تمرکز بر موازنه میان قیمتهای پایدار و بیکاری پایین، درک بینظیری از تاثیر سیاستگذاریهای فدرالرزرو بر طبقه متوسط نشان داده است. به گفته آنها «در دوران حباب فرعی و در زمانی که اکثر اقتصاددانان نسبت به رشد اقتصادی بیسابقه خوشبین بودند، او این حباب را دید و فاجعه نظام بانکی را پیشبینی کرد. یلن چهرهای است حامی وضع موجود».
هواداران یلن بر توان او در نشان دادن راه خروج به اقتصاد آمریکا تاکید داشتهاند. همسر او نیز از اقتصاددانان برجسته جریان اصلی و برنده جایزه نوبل اقتصاد است: «جرج آکرلوف». هم یلن و هم آکرلوف، چرههایی مرکزی در علم اقتصاد جریان اصلی هستند. با این حال، یلن نیز اقتصاددان نئوکلاسیک به حساب نمیآید، و از سوی فعالان والاستریت، «کبوتر» لقب گرفته است. در ادبیات اقتصادی آمریکا، «کبوتر» به اقتصاددانی میگویند که اولویتش مساله اشتغال و بیکاری باشد، نه مساله تورم. در این سال، یک اقتصاددان فرانسوی دیگر نیز چهره شد، اما نه به عمومیت پیکتی. جایزه نوبل اقتصاد 2014 به «ژان تیرول»، پژوهشگر مدرسه اقتصاد تولوز رسید. تیرول 61ساله، از مهمترین اقتصاددانان حوزه سازماندهی صنعتی است. او نوبل را به دلیل تحلیل قدرت بازارها در دورههای مختلف کسب کرده است.
نشریه فوربس در واپسین روزهای سال 1393، فهرست سالانه ثروتمندترین افراد جهان را منتشر کرد. «بیل گیتس» سرمایهدار آمریکایی همچنان در صدر این لیست قرار دارد. بر اساس این فهرست، بیل گیتس، بنیانگذار و مالک شرکت مایکروسافت، با مجموع ثروت 2/ 79 میلیارد دلار، ثروتمندترین فرد جهان است. این شخصیت آمریکایی، در 21 سال گذشته 16 بار عنوان ثروتمندترین فرد جهان را از آن خود کرده است. ارزش ثروت بیل گیتس در سال گذشته میلادی 76 میلیارد دلار برآورد شده بود. پس از بیل گیتس، «کارلوس اسلیم» مکزیکی با ثروتی معادل 1/ 77 میلیارد دلار قرار دارد. همچنین، «وارن بافت» با مجموع ثروت 7/ 72 میلیارد دلار نیز در جایگاه سوم ثروتمندترین افراد جهان قرار گرفته است. یکی از شاخصترین افراد سال جاری این فهرست، ستاره معروف بسکتبال آمریکایی است. «مایکل جردن» اخیراً به جمع ثروتمندان جهان پیوسته. او با مجموع یک میلیارد دلار ثروت، در جایگاه 1741 این لیست قرار گرفته است. بزرگترین بازنده مسابقه ثروتمندان نیز «آلیکو دانگوته»، میلیاردر نیجریایی بود. ثروت این غول سیمان، شکر و آرد، نسبت به سال قبل، 3/ 10 میلیارد دلار کاهش داشته است.
فرانسه یکی از پرچهرهترین کشورهای دنیا در سال گذشته بود. جایزه نوبل ادبیات سال 2014 نیز به «پاتریک مودیانو» نویسنده سرشناس فرانسوی تعلق گرفت. گفته میشود «خیابان بوتیکهای خاموش» یکی از برجستهترین آثار اوست. مودیانو متولد سال 1945 در فرانسه است. گفته میشود او کودکی سختی داشته، پدرش اغلب خانه نبود و مادرش در آسایشگاه به سر میبرده. در این دوران، او با برادرش بسیار نزدیک بوده است. برادر او در 10سالگی بر اثر بیماری میمیرد و مودیانو آثاری را که از سال 1967 تا سال 1982 نوشته، به برادرش تقدیم کرده است. مودیانو در ایران نویسنده شناختهشدهای است. از جمله آثار او که به فارسی ترجمه شدهاند عبارتند از: «خیابان بوتیکهای خاموش»، «در کافه جوانی گمشده»، «افق»، «محله گمشده»، «سفر ماهعسل»، «تصادف شبانه»، «آه ای سرزمین محبوب من».
صد و هشتمین جایزه نوبل فیزیک مشترکاً به «ایسامو آکاساکی» و «هیروشی آمانو» از دانشگاه ناگویا در ژاپن و «شوجی ناکامورا» از دانشگاه کالیفرنیا در سانتا باربارا اختصاص یافت. جایزه نوبل فیزیک 2014 برای ابداع دیودهای کارآمد منتشرکننده نور آبی (LED) به این دانشمندان اختصاص یافت. این دیودها امکان منابع نور سفید بهصرفه را فراهم میکنند. صد و پنجمین جایزه نوبل پزشکی نیز به «جان او کییف» آمریکایی، «می بریت موزر» و «ادوارد موزر» نروژی اختصاص یافت. در سومین روز از هفته نوبل، جایزه نوبل شیمی به «اریک بتزویگ» از موسسه پزشکی هوارد هیوز آمریکا، «اشتفن هل» از موسسه مکس پلانک در گوتینگن آلمان و «ویلیام مورنر» از دانشگاه استنفورد آمریکا اختصاص یافت. این جایزه به دلیل ساخت میکروسکوپ فلورسنس فوق واضح به این سه شیمیدان تعلق گرفت.
اریک بتزویگ، متولد 1960 در آمریکا، دارنده مدرک دکترا از دانشگاه کورنل و مدیر گروه پردیس مزرعه تحقیقاتی جانلیا در موسسه پزشکی هوارد هیوز آمریکاست. اشتفن هل، متولد 1962 در آراد رومانی و شهروند آلمان، دکترای خود را در سال 1990 از دانشگاه هایدلبرگ آلمان دریافت کرد و اکنون رئیس موسسه شیمی بیوفیزیک مکس پلانک در گوتینگن و رئیس بخش مرکز تحقیقاتی سرطان آلمان در هایدلبرگ است. او چهارمین رومانیایی است که موفق به کسب جایزه نوبل شده است. ویلیام مورنر نیز متولد 1953 در کالیفرنیا بوده و دکترای خود را در سال 1982 از دانشگاه کورنل دریافت کرد. او استاد شیمی و فیزیک پایه در دانشگاه استنفورد است.
همانطور که ذکرش رفت، چهرههای سال گذشته را با معیارهای گوناگونی میتوان تیپبندی و دستهبندی کرد. هر یک از اینها نماینده جریانی خاص هستند. برخی نماینده ارتجاع و خشونتطلبی هستند؛ در راس اینها ابوبکر بغدادی قرار دارد. برخی دیگر، نماینده تلاشهای فردی برای کسب موفقیتاند؛ امثال، بیل گیتس، جک ما (مدیر اجرایی گروه علیبابا) و لری پیج (از موسسان گوگل). گروهی از این چهرهها، چهره شدهاند چون نماینده انسانهایی هستند که میکوشند با فعالیت جمعی، جهان بهتری را بسازند، برای مثال، آلکسیس سیپراس که نخستوزیریاش را مدیون جنبش اجتماعی بزرگی است که در یونان جریان داشته و دارد، یا کسی چون پاپ فرانسیس هم در این دسته جای میگیرد.
چهرههایی نیز هستند که نه لزوماً نماینده ترقیخواهیاند، نه نماینده واپسگرایی. این چهرهها فقط در پی حفظ منافع کلان خود و گروه خود هستند. تا زمانی که نظام اجتماعی-اقتصادی کنونی در سطح جهان حاکم است، نمیتوان امیدی به محو این نزاعها بر سر قدرت داشت. همچنین، چهرههای مرتجع نیز از جهان رخت نخواهند بست، زیرا بحرانهای همواره بازگشتکننده نظم کنونی، باعث ظهور دائم آنها میشود. تنها امید این است که شاهد روزافزونی چهرههای ترقیخواه مانند سیپراس، پاپ فرانسیس و ساتیارتی باشیم؛ چهرههایی که نویدبخش جهانی عادلانهتر و آزادتر هستند.
دیدگاه تان را بنویسید