تاریخ انتشار:
آلکسیس سیپراس کیست؟
انتخاب ناامیدان
او را با هری پاتر، شخصیت آفریده خانم رولینگ مقایسه میکنند. البته جای زخمی بر پیشانی ندارد اما وعده معجزه داده است. معجزه یا سحر و جادو، چه فرقی دارد؟ برای مردمی که بیش از پنج سال است طرح ریاضت اقتصادی را تحمل میکنند، حالا اینکه کسی بگوید قصد دارد حقوقها و پرداختهای بازنشستگی را(که در این سالها فقط کاهش را تجربه کردهاند) افزایش دهد یا مالیاتها را کاهش دهد یعنی قرار است جادو کند.
او را با هری پاتر، شخصیت آفریده خانم رولینگ مقایسه میکنند. البته جای زخمی بر پیشانی ندارد اما وعده معجزه داده است. معجزه یا سحر و جادو، چه فرقی دارد؟ برای مردمی که بیش از پنج سال است طرح ریاضت اقتصادی را تحمل میکنند، حالا اینکه کسی بگوید قصد دارد حقوقها و پرداختهای بازنشستگی را (که در این سالها فقط کاهش را تجربه کردهاند) افزایش دهد یا مالیاتها را کاهش دهد یعنی قرار است جادو کند. این البته مقایسهای است که اوانگلوس ونیزلوس معاون نخستوزیر و وزیر خارجه سابق یونان آن را بیان کرده است، به عقیده وی، نخستوزیر جدید یونان هم مانند هری پاتر در دنیای فانتزی زندگی میکند که در آن میتوان بهشتی را بدون هزینه و قربانی ایجاد کرد. بهشتی که در آن از فقر و مالیات و رکود خبری نیست و مهمتر از همه اینکه برای ساختن این بهشت، هزینهای هم لازم نیست. اما خارج از دنیای فانتزی هری پاتر، بعضی او را شومن پوپولیستی میدانند که بر کشتی ناامیدی مردمی سوار شده است که سالهاست از حداقلهای انسانی محروم شدهاند و عدهای او را رهبر کاریزماتیکی میخوانند که به بستر مناسبی برای بالا آمدن نیاز داشته است. احتمالاً لازم به یادآوری نیست
که شومن پوپولیست، نظر مدافعان سرمایهداری است که اعتقاد دارند انتخابات اخیر یونان خشت کج چپگرایی است که به دلیل موقعیت نامناسب اقتصادی این کشور و اتحادیه گذاشته شده و میتواند آینده تمام کشورهای اتحادیه را عوض کند و چپهای جهان طبیعتاً او را رهبر کاریزماتیکی قلمداد میکنند که آمده تا انتقامی اندک یا بزرگ از سرمایهداری بگیرد. اما بیشتر، به نظر میرسد اینها همه، برداشت مردم، روزنامهنگاران و تحلیلگرانی است که از دور دستی بر آتش دارند. برای مردم یونان، او هم یکی از شش نخستوزیری است که از سال 2005 به بعد تجربه کردهاند، همه این نخستوزیرها، با شعار پایان رکود و بحران، افزایش حقوق، افزایش اشتغال و... بر سر کار آمدهاند و هیچکدام هم موفق نشدهاند. برای مردم یونان آلکسیس سیپراس نیز، یکی از همین نخستوزیرهایی است که این روزها در این کشور، عملاً دولت مستعجل هستند. در واقع به نظر میرسد اتفاقی که دو ماه گذشته در یونان رخ داد، آنطور که رسانههای جهان نشان دادند (و البته به نظر میرسید دولت جدید نیز از این تصویر چندان ناراضی نبود) انقلاب نبود، بلکه تلاشی دیگر در ادامه سلسله تلاشهای مردمی بود که خسته از شرایط
اقتصادی، به دنبال روزنه امیدی هستند.
احتمالاً لازم به یادآوری نیست که شومن پوپولیست، نظر مدافعان سرمایهداری است که اعتقاد دارند انتخابات اخیر یونان خشت کج چپگرایی است که به دلیل موقعیت نامناسب اقتصادی این کشور و اتحادیه گذاشته شده و میتواند آینده تمام کشورهای اتحادیه را عوض کند و چپهای جهان طبیعتاً او را رهبر کاریزماتیکی قلمداد میکنند که آمده تا انتقامی اندک یا بزرگ از سرمایهداری بگیرد.
نیکوس، شهروند 58ساله آتنی که به گفته خودش، دنیایش بعد از بیکار شدن در سال 2009، ویران شده میگوید: «اوضاع در حال حاضر آنقدر بد است که با یک دولت جدید، از این بدتر نخواهد شد. اگر هم بدتر شد، خوب ما دوباره و این بار به شخصی دیگر رای خواهیم داد.» اما ببینیم سیپراس، جدای از جوانترین نخستوزیر یونان از سال 1865 به بعد کیست و از کدام خاستگاه به این کرسی رسیده است؟ آلکسیس سیپراس، متولد سال 1974 در آتن است. اما ریشههای خانوادگی او نه به خاک یونان که به ترکیه میرسد و اجداد او در زمان مبادله شهروندان بین یونان و ترکیه، وارد خاک یونان شدند. هرچند سیپراس که در حومه شهر آتن به دنیا آمده است، ادعا میکند قصدی برای پیگیری سیاست به عنوان حرفه نداشته، و حتی رشته مهندسی عمران را با این هدف انتخاب کرده که اداره شرکت ساخت و ساز پدرش را بر عهده بگیرد، اما تمام سوابق زندگی وی، از سنین نوجوانی به بعد خلاف این ادعا را اثبات میکند. او که در اواخر دهه 80 میلادی به شاخه جوانان حزب کمونیست پیوسته بود در اعتراضات دانشجویی/ دانشآموزی دهه 90 میلادی، نقش فعالی را بازی کرد، میتوان این سال را اولین باری دانست که افکار عمومی
یونان، نام آلکسیس سیپراس را شنید. دانشآموز 17 سالهای که جلوی خبرنگار تلویزیونی نشست و از حق دانشآموزان برای غیبت از مدرسه یا کلاس درس، بدون اطلاع والدین دفاع کرد. از همان زمان هم معلوم بود سیاست نه یک سکو برای اجرای ایدهها که خود به تنهایی برای او هدف است. سیپراس که در سن 33سالگی و به دنبال کنارهگیری ناگهانی رهبر سابق حزب از این مقام به دلایل شخصی، به عنوان جوانترین رئیس یک حزب در یونان انتخاب شده بود، دو سال قبل از آن به عنوان نماینده حزبش برای شهرداری آتن کاندیدا شد، انتخابی که در آن بازنده بود و تنها توانست اندکی بیش از 10 درصد آرای مردم آتن را به خود اختصاص دهد. به نظر میرسد در آن زمان اثری از کاریزمایی که چپهای جهان در حال حاضر در او میبینند، وجود نداشته است. او پس از رسیدن به ریاست حزب در سال 2008، رهبری را در انتخابات سال 2012 نیز بر عهده داشت و برای این کار، مجبور شد رو در روی مرشد سیاسی خود و کسی که بنا به اظهارات اعضای کهنهکار حزب مقام پدری او را، حداقل از نظر سیاسی داشت بایستد. خودش عقیده دارد در مقاومت و مبارزه درونحزبی سال 2012 با آلاوانوس، اولین باری بود که او تصمیم گرفت به عنوان
یک رهبر عمل کند. البته بسیاری از همحزبیهای او این تفسیر را قبول ندارند. آنها عقیده دارند سال 2012، اولین باری بود که فهمیدند سیپراس برای رسیدن به ریاستجمهوری از همهچیز خواهد گذشت و هر کسی را سکوی پرتاب خواهد کرد. مقامی که او بالاخره در ژانویه 2015 به آن دست یافت. محبوبیت حزب سیریزا نه به دلیل عملکرد صحیح آن که نتیجه شکست سیاستها و راهکارهای سایر حزبها بود. شکستی که نهایتاً باعث شد قرعه به نام سیریزا بیفتد. اما این روزها در اختیار گرفتن دولت در یونان اتفاق مهمی نیست. مهم این است که بتوان تغییراتی واقعی ایجاد کرد و در این مقام باقی ماند. امتحانی که هنوز برای آلکسیس سیپراس در مراحل مقدماتی است. یونان سال گذشته و بعد از پنج سال دست و پنجه نرم کردن با رکود اقتصادی و اجرای طرح ریاضت اقتصادی، از رکود خارج شد. امسال نیز پیشبینی میشد در صورت مساعد بودن اوضاع رشدی حدود 7/ 0درصدی را تجربه کند. اتفاقی که در نوع خود بسیار مهم محسوب میشود. البته این به معنای بهبود نیست. تولیدات صنعتی این کشور نسبت به قبل از بحران بیش از 30 درصد کاهش پیدا کرده است. نرخ بیکاری بیش از 27 درصد است. تعداد کسانی که سالهاست درآمدی
نداشتهاند سر به فلک میزند و بیش از سه میلیون نفر از جمعیت این کشور در قلب اروپا زیرخط فقر زندگی میکنند. حالا کم نیستند تحلیلگران بیطرفی که بدون اینکه نگران زوال سرمایهداری باشند یا شوق روی کار آمدن دولتی چپگرا را داشته باشند، فقط نگران این موضوع هستند که عملکرد اشتباه و بیمنطق دولت جدید یونان همین کورسوی امیدی را که بعد از پنج سال رخ نشان داده، در نطفه خفه کند. سیاست برخلاف اقتصاد بازار شعار است و سیپراس تمام عمر حرفهای خود را به سیاستبازی گذرانده است.
دیدگاه تان را بنویسید