تاریخ انتشار:
توماس پیکتی کیست؟
عاشق نهچندان سینهچاک سرمایه
در آوریل ۲۰۱۴، کتابی به زبان انگلیسی منتشر شد که به سرعت به پرفروشترین کتاب غیرداستانی فهرست نیویورکتایمز بدل شد و سروصدای زیادی به پا کرد: «سرمایه در قرن بیست و یکم» نوشته توماس پیکتی. اصل کتاب در آگوست ۲۰۱۳ به زبان فرانسوی منتشر شد. این کتاب همچنین پرفروشترین کتاب تاریخ انتشارات دانشگاه هاروارد بوده است.
در آوریل 2014، کتابی به زبان انگلیسی منتشر شد که به سرعت به پرفروشترین کتاب غیرداستانی فهرست نیویورکتایمز بدل شد و سروصدای زیادی به پا کرد: «سرمایه در قرن بیست و یکم» نوشته توماس پیکتی. اصل کتاب در آگوست 2013 به زبان فرانسوی منتشر شد. این کتاب همچنین پرفروشترین کتاب تاریخ انتشارات دانشگاه هاروارد بوده است. تا ژانویه 2015، 5/ 1 میلیون نسخه از کتاب به زبانهای فرانسوی، انگلیسی، آلمانی، چینی و اسپانیایی به فروش رفته بود. تز محوری کتاب این است که اگر در بلندمدت، در کشورهای توسعهیافته، نرخ بازگشت سرمایه از نرخ رشد اقتصادی بیشتر باشد، تمرکز ثروت پیش میآید و این توزیع نابرابر ثروت به بیثباتی اقتصادی و اجتماعی خواهد انجامید. پیکتی ناهمخوانی نرخ بازگشت و نرخ رشد را تعارض مرکزی نظام سرمایهداری میداند. پیشنهاد او برای مقابله با این مشکل، بازتوزیع ثروت از طریق مالیات جهانی تصاعدی بر ثروت است. این کتاب در محافل دانشگاهی و روشنفکری ایران نیز به شدت مورد توجه قرار گرفت. یک ترجمه از آن چاپ شده و چندین ترجمه دیگر نیز در دست انتشار است. علاوه بر متون بسیاری که درباره خودِ کتاب ترجمه و تالیف شد، کتاب حواشی زیادی هم
داشت. یکی از این حواشی، مقدمه دکتر رنانی بر یکی از ترجمهها بود که واکنشهای زیادی برانگیخت. دلیل اصلی این واکنشها حملات غیرمنصفانهای بود که ایشان در آن مقدمه به کارل مارکس کردند. توماس پیکتی در هفتم می 1971، در حومه پاریس به دنیا آمد. در 22سالگی، با ارائه رسالهای درباره بازتوزیع ثروت، موفق به دریافت مدرک دکترا شد. پیکتی پس از اخذ مدرک دکترا، از 1993 تا 1995 استادیار دپارتمان اقتصاد دانشگاه امآیتی بود. در سال 2000، استادتمام «مدرسه مطالعات عالی در علوم اجتماعی» شد.
او در سال 2002 جایزه بهترین اقتصاددان جوان فرانسه را از آن خود کرد. در سال 2006، پیکتی نخستین مدیر «مدرسه اقتصاد پاریس» شد که در تاسیس آن نیز نقش داشت. کمی بعد، این پست را ترک کرد تا به عنوان مشاور اقتصادی نامزد حزب سوسیالیست در انتخابات ریاستجمهوری فرانسه، خانم سگولن رویال، فعالیت کند. در سال 2007 تدریس در «مدرسه مطالعات عالی» و «مدرسه اقتصاد» را از سر گرفت. پیکتی ستوننویس روزنامه فرانسوی «لیبراسیون»، روزنامهای با رویکرد چپ رادیکال است و گاهی نیز برای روزنامه سوسیالدموکرات «لوموند» یادداشت مینویسد. پیکتی در آوریل 2012، به همراه 42 تن از همکارانش، نامهای در حمایت نامزد حزب سوسیالیست فرانسه در انتخابات ریاستجمهوری آن سال، فرانسوا اولاند، نوشت. در سال 2015، پیکتی از پذیرش مدال لژیون دونور سر باز زد، زیرا به نظر او، دولت حق ندارد تعیین کند چه کسی باافتخار است. مهمترین اثر پیکتی در این زمینه، همان کتاب مشهور «سرمایه در قرن بیست و یکم» است. نقطه آغاز پیکتی در این کتاب، این است که نابرابری نه یک تصادف، بلکه ویژگی خاص سرمایهداری است و تنها با مداخله دولتی است که میتوان آن را تعدیل کرد. در نتیجه، اگر سرمایهداری تن به اصلاحات ندهد، نظم دموکراتیک به خطر میافتد. پیکتی استدلال خود را بر فرمولی بنا میکند که نرخ بازگشت سرمایه (r) را به نرخ رشد اقتصادی (g) مرتبط میسازد (نرخ بازگشت شامل سود، سود سهام، بهره، اجارهبها و دیگر درآمدهای حاصل از سرمایه میشود و نرخ رشد برحسب درآمد یا بازده تولید سنجیده میشود). پیکتی میگوید جهان اکنون در حال عقبگرد به
او در سال 2002 جایزه بهترین اقتصاددان جوان فرانسه را از آن خود کرد. در سال 2006، پیکتی نخستین مدیر «مدرسه اقتصاد پاریس» شد که در تاسیس آن نیز نقش داشت. کمی بعد، این پست را ترک کرد تا به عنوان مشاور اقتصادی نامزد حزب سوسیالیست در انتخابات ریاستجمهوری فرانسه، خانم سگولن رویال، فعالیت کند. در سال 2007 تدریس در «مدرسه مطالعات عالی» و «مدرسه اقتصاد» را از سر گرفت. پیکتی ستوننویس روزنامه فرانسوی «لیبراسیون»، روزنامهای با رویکرد چپ رادیکال است و گاهی نیز برای روزنامه سوسیالدموکرات «لوموند» یادداشت مینویسد. پیکتی در آوریل 2012، به همراه 42 تن از همکارانش، نامهای در حمایت نامزد حزب سوسیالیست فرانسه در انتخابات ریاستجمهوری آن سال، فرانسوا اولاند، نوشت. در سال 2015، پیکتی از پذیرش مدال لژیون دونور سر باز زد، زیرا به نظر او، دولت حق ندارد تعیین کند چه کسی باافتخار است. مهمترین اثر پیکتی در این زمینه، همان کتاب مشهور «سرمایه در قرن بیست و یکم» است. نقطه آغاز پیکتی در این کتاب، این است که نابرابری نه یک تصادف، بلکه ویژگی خاص سرمایهداری است و تنها با مداخله دولتی است که میتوان آن را تعدیل کرد. در نتیجه، اگر سرمایهداری تن به اصلاحات ندهد، نظم دموکراتیک به خطر میافتد. پیکتی استدلال خود را بر فرمولی بنا میکند که نرخ بازگشت سرمایه (r) را به نرخ رشد اقتصادی (g) مرتبط میسازد (نرخ بازگشت شامل سود، سود سهام، بهره، اجارهبها و دیگر درآمدهای حاصل از سرمایه میشود و نرخ رشد برحسب درآمد یا بازده تولید سنجیده میشود). پیکتی میگوید جهان اکنون در حال عقبگرد به
نکته مهمی که در کتاب پیکتی وجود دارد، قابلیت آن برای بدل شدن به برنامه سیاسی - اجتماعی است. پیشنهادهای پیکتی هرچند مغز سرمایهداری را نشانه نمیرود، اما میتواند به شکل سیاستگذاری اجتماعی دربیاید و در تعدیل شکافهای اجتماعی روزافزون موثر واقع شود. جدای از هر چیز دیگر، کتاب یک درس میتواند به ما بدهد و آن هم ضرورت برنامهریزی اجتماعی برای دستیابی به جامعهای عادلانه است.
«سرمایهداری موروثی» است. در سرمایهداری موروثی، اقتصاد تحت سلطه ثروت موروثی است. قدرت ثروتمندان روزبهروز بیشتر میشود تا سرانجام یک اقلیت حاکم را تشکیل دهند. پیکتی جهانی را با رشد اقتصادی پایین پیشبینی میکند. او با رد این نظر که پیشرفتهای تکنولوژیک نرخ رشد را به سطح نرخهای قرن بیستم بازمیگرداند، میگوید نباید به هوسهای تکنولوژی اتکا کنیم. پیشنهاد وی، مالیات جهانی تصاعدی بر ثروت تا سقف دو درصد و همچنین مالیات تصاعدی بر درآمد، تا سقف 80 درصد، به منظور کاهش نابرابری است. بسیاری از نشریات، در اقدامی که گاه رنگوبوی تبلیغاتی به خود میگیرد، کتاب را نسخه قرن بیست و یکمی «سرمایه» مارکس معرفی میکنند. در صورتی که خود پیکتی این را رد کرده و حتی متواضعانه ادعا کرده کاپیتال مارکس را نخوانده است (هر چند، «سرمایه در قرن بیست و یکم» ارجاعاتی به آثار مارکس، از جمله «سرمایه» دارد). حال آنکه تفاوتهای زیادی میان مارکس و پیکتی وجود دارد. سادهترین تفاوت این است که پیکتی به دنبال عبور از نظام سرمایهداری به سوسیالیسم نیست، تنها پیشنهادهایی برای اصلاح نظام سرمایهداری ارائه میدهد. پیکتی در مصاحبه با
بیبیسی خود را «عاشق سرمایه» دانست، اما به نظر او، نابرابری طبقاتی باید با سازوکارهای مالیاتی تعدیل شود.
این در حالی است که کارل مارکس در نهایت به چیزی کمتر از القای نابرابری طبقاتی نمیاندیشید. علاوه بر این تفاوت عمدتاً سیاسی، این دو بر سر فهمشان از سرمایه اختلاف دارند. به گفته الکس کالینیکوس، مارکسیست انگلیسی، «برای پیکتی، تمامی اَشکال ثروت میتوانند سرمایه باشند -یک قطعه زمین، یک ماشین، یک آپارتمان یا یک ورقه قرضه. آنگونه که منتقدان یادآور شدهاند، این اساساً همان تعریفی از سرمایه است که در جریان اصلی اقتصاد با آن مواجه هستیم.»1 برعکس، مارکس سرمایه را یک رابطه اجتماعی میدانست. سرمایه مجموعهای از روابط اجتماعی است که به سرمایهداران امکان میدهد تا از پول خود بهرهبرداری کنند. بدین ترتیب، سرمایه همان کنترلی است که سرمایهدار بر وسایل تولید به دست میآورد. به بیانی دیگر، در حالی که برای پیکتی تملک کالاها همان سرمایه است، به گفته کالینیکوس، مارکس این نظر را اوج «بتوارگی» میدانست. تملک کالا الزاماً قدرت تولید ارزش اضافی نمیدهد. دیوید هاروی، نظریهپرداز مارکسیست در حوزه مطالعات شهری نیز از جمله منتقدان پیکتی است. او مینویسد: «آنچه پیکتی با آمار نشان میدهد (و ما به این خاطر مدیون او و دوستانش هستیم)
این است که سرمایه در همه تاریخش، همیشه گرایش داشته میزان نابرابری را بیشتر کند. البته برای خیلی از ما این مطلب تازه و بدیعی نیست. در واقع نتیجهگیری مارکس در جلد اول سرمایه دقیقاً همین بود.»2 هاروی نیز مثل کالینیکوس ایراد اساسی کار پیکتی را فهم او از سرمایه میداند. او مینویسد: «دادههای آماری پیکتی بسیار باارزشاند. ولی توضیح او که چرا نابرابری یا تمایلات الیگارشیک رشد میکند بهطور خیلی جدی نارساست. پیشنهادهای او برای حل نابرابریها اگر نگوییم پنداربافانه، لااقل سادهاندیشانهاند. تردیدی وجود ندارد که او الگویی از سرمایه که در قرن بیست و یکم کار میکند، ایجاد نکرده است. برای این کار ما هنوز به مارکس یا یک همطراز امروزین آن نیازمندیم.» با این حال، نکته مهمی که در کتاب پیکتی وجود دارد، قابلیت آن برای بدل شدن به برنامه سیاسی-اجتماعی است. پیشنهادهای پیکتی هرچند مغز سرمایهداری را نشانه نمیرود، اما میتواند به شکل سیاستگذاری اجتماعی دربیاید و در تعدیل شکافهای اجتماعی روزافزون موثر واقع شود. جدای از هر چیز دیگر، کتاب یک درس میتواند به ما بدهد و آن هم ضرورت برنامهریزی اجتماعی برای دستیابی به جامعهای
عادلانه است.
پینوشتها:
1- «قوتها و ضعفهای نظریه سرمایه نزد توماس پیکتی»، الکس کالینیکوس، ترجمه بابک پاشا جاوید، وبسایت نقد اقتصاد سیاسی.
2- «تاملاتی درباره کتاب پیکتی»، دیوید هاروی، ترجمه احمد سیف، وبسایت نقد اقتصاد سیاسی.
2- «تاملاتی درباره کتاب پیکتی»، دیوید هاروی، ترجمه احمد سیف، وبسایت نقد اقتصاد سیاسی.
دیدگاه تان را بنویسید