شناسه خبر : 19929 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

ابوبکر بغدادی کیست؟

فوتبالیست دیروز، تروریست امروز

شاید کمتر کسی می‌توانست حدس بزند که ابوبکر بغدادی، رهبر گروه تروریستی داعش، در دوران جوانی، بهترین بازیکن فوتبال مسجد محله‌شان بوده است، و برعکس، در آن زمان هم کمتر کسی می‌توانست حدس بزند که «ابراهیم عواض ابراهیم علی محمد البدری السامرایی» بعدها رهبر بزرگ‌ترین، ثروتمندترین و جنایتکارترین گروه تروریستی دنیا و نیز خلیفه خودخوانده دولت اسلامی شود.

مجتبی پورحبیبی/کارشناس علوم ارتباطات
شاید کمتر کسی می‌توانست حدس بزند که ابوبکر بغدادی، رهبر گروه تروریستی داعش، در دوران جوانی، بهترین بازیکن فوتبال مسجد محله‌شان بوده است، و برعکس، در آن زمان هم کمتر کسی می‌توانست حدس بزند که «ابراهیم عواض ابراهیم علی محمد البدری السامرایی» بعدها رهبر بزرگ‌ترین، ثروتمندترین و جنایتکارترین گروه تروریستی دنیا و نیز خلیفه خودخوانده دولت اسلامی شود. ابوعلی، از همبازی‌ها و نمازگزاران آن مسجد، می‌گوید «او مسی تیم ما بود». ابوبکر بغدادی، آن فوتبالیست بااستعداد، اکنون رهبر بزرگ‌ترین گروه تروریستی دنیاست. بغدادی دوران کودکی خود را در محله سنی‌نشین شهر سامرا در شمال بغداد گذراند. با این حال، بخش اصلی زندگی خود را در بغداد گذراند و در همان شهر لیسانس و فوق‌لیسانس و دکترای خود را در «دانشگاه اسلامی» گرفت. تا سال 2004، در محله‌ای فقیرنشین در غرب بغداد، که هم شیعیان و هم سنیان در آن زندگی می‌کردند، سکونت داشت. این محله که «توبشی» نام دارد، هم‌اکنون تحت فشارهای امنیتی شدید قرار دارد. راه خیابان‌های آن به سایر نقاط بغداد مسدود شده است. گفته می‌شود در زمان نخست‌وزیری نوری‌مالکی، بردن نام «بغدادی» کافی بود تا فردی دستگیر شود. ابوعلی در گفت‌وگویی که تلگراف در منزل‌اش با او انجام داد، گفت: «هنگامی که ابراهیم البدری (ابوبکر بغدادی) به محله توبشی آمد، 18 سال داشت. او به شدت ساکت و مودب بود.» او افزود: «آن‌طور که می‌گویند، او یک واعظ نبود. مسجد محل، امام جماعت خودش را داشت. گاهی اوقات که او نبود، طلاب وظایف‌اش را انجام می‌دادند. بغدادی نیز گاهی امام جماعت می‌شد اما خطبه نمی‌خواند.» هم‌محلی‌های سابق‌اش می‌گویند او یک «سلفی محافظه‌کار» بود. یکی از این همسایه‌ها می‌گوید: «یادم می‌آید یک شب در محله عروسی بود و مردان و زنان در یک اتاق می‌رقصیدند. ابراهیم (بغدادی) برآشفت و مراسم را متوقف کرد.»
نظام اقتصادی - اجتماعی طردمحور، که به بیرون ‌راندن افراد نامولد در نظام تولیدی حاکم می‌انجامد، در ظهور بغدادی‌ها نقشی اساسی دارد. توجه به تجربه زیسته این افراد در مناطق فرودست و ناامیدی‌شان به مشارکت در نظم سیاسی دموکراتیک یا شبه‌دموکراتیک و پیشبرد خواسته‌هایشان از مجاری قانونی، در فهم مسلک بنیادگرایان، اهمیت بسیار زیادی دارد.
بغدادی پس از اخذ مدرک دکترایش در زمینه فقه اسلامی ازدواج کرد و کمتر از یک سال بعد، نخستین فرزندش به دنیا آمد. پسر او اکنون یازده سال دارد. حتی با آغاز جنگ آمریکا و متحدان‌اش علیه عراقِ صدام حسین در سال 2003، فعالیت جدی‌ای از بغدادی دیده نشد. ابوعلی می‌گوید: «بغدادی خصومت چندانی نسبت به آمریکا از خود نشان نداد.» هشام الهاشمی، یکی از استراتژیست‌های امنیتی عراق، که شخصاً بغدادی را ملاقات کرده بود، می‌گوید به نظر او، حضور بغدادی در زندان آمریکایی‌ها وی را به یک افراط‌گرای خشن بدل کرد. بغدادی در اواخر سال 2005، به اتهام مبارزه علیه اشغالگری آمریکا در عراق، در اردوگاه آمریکایی بوکا حبس شد. ادعا می‌شود نگهبانان زندان چون او را فرد خطرناکی نمی‌دانستند، با بسته‌ شدن اردوگاه در سال 2009، آزادش کردند. سرهنگ کنت کینگ، که در آن زمان افسر فرمانده اردوگاه بود، در مصاحبه با دیلی بیست گفت: «او بد بود، اما بدترین نبود.» گفته می‌شود تکیه‌کلام اصلی او خطاب به نگهبانان و افسران اردوگاه این بوده: «شماها را در نیویورک می‌بینم.» به نظر می‌رسد ملاقات وی با افراط‌گرایان القاعده در اردوگاه، در گرایش او به افراط‌گرایی موثر بوده است. پس از آزادی از زندان، به القاعده عراق، تحت رهبری ابو‌مصعب الزرقاوی پیوست. زرقاوی در سال 2006 در حملات هوایی آمریکا به هلاکت رسید. در سال 2010، ابوعمر بغدادی، جانشین زرقاوی نیز در حملات هوایی آمریکا به هلاکت رسید. در صعودی دراماتیک و بی‌سابقه، اسلام‌شناس آرام به عنوان رهبر القاعده عراق انتخاب شد. هشام الهاشمی انتخاب ابوبکر بغدادی به رهبری القاعده عراق را یک راز می‌داند. افراد زیادی وجود داشتند که به لحاظ سازمانی، باسابقه‌تر از او بودند. او از سوی شورایی در استان نینوا برگزیده شد. به گفته الهاشمی، 9 نفر از 11 تن حاضر در شورا، به او رای دادند. با آغاز جنگ داخلی در سوریه در سال 2012، بغدادی بخشی از نیروهای خود را به آن کشور فرستاد. در سوریه، میان القاعده عراق به رهبری ابوبکر بغدادی و جبهه النصره، شاخه القاعده در سوریه، رقابتی شکل گرفت. در اوایل سال 2014، ابوبکر بغدادی و گروهش از القاعده انشعاب کردند، زیرا او حاضر به پذیرش فرمان ایمن الظواهری-‌ رهبر القاعده‌‌‌‌‌‌‌‌‌-‌ مبنی بر رها کردن سوریه برای جبهه النصره نشد. بغدادی نام گروه را از «دولت اسلامی عراق» به «دولت اسلامی عراق و شام» (داعش) تغییر داد و به حملاتش در سوریه شدت بخشید تا توانست شهر رقه و چند میدان نفتی را در شمال سوریه تسخیر کند. در ژوئن 2014، شماری از تروریست‌های تحت رهبری او، که با پول حاصل از میادین نفتی سوریه نیرو گرفته بودند، با حمله به مرزهای عراق، موصل، دومین شهر بزرگ کشور را تصرف کردند و عازم بغداد شدند. بال تبلیغات دولت خودخوانده اسلامی، یا همان داعش، بیشترین پیشروی خود را به اتکای فضاهای مجازی انجام داد. داعش با انتشار تصاویری هولناک از کشتارهای دسته‌جمعی، هراسی عظیم در دل مردم عراق انداخت. نکته جالب اینجاست که شبکه‌های مجازی‌ای که تا پیش از آن، در بستن صفحات مبارزان فلسطینی -‌‌به اتهام واهی تروریسم و یهودستیزی‌-‌ و مسدود کردن عکس‌هایی که کمترین اشاره‌ای به خشونت‌های فیزیکی یا نمادین ید طولایی داشتند، کوچک‌ترین تلاشی برای بستن صفحات آدمکش‌های داعش نکردند. به این ترتیب، تروریست‌های داعش موفق شدند بخش عظیمی از پیشروی‌های نظامی خود را به اتکای اعتماد به نفسی که از تبلیغات خود در شبکه‌های مجازی به دست آورده بودند، به دست آورند. تضعیف روحیه عمومی با دیدن ویدئوهای داعش نیز تاثیر زیادی در پیشروی‌های تروریست‌ها داشت. ابوبکر بغدادی برای نخستین بار در جولای 2014، با ریشی بلند و عبایی سیاه در میان عموم و در برابر دوربین حاضر شد. او، ایستاده بر منبری در مسجد مرکزی موصل، اعلام کرد سرزمین‌های تحت سلطه او و اطرافیانش، دیگر بخشی از عراق یا سوریه نیستند، بلکه روی هم، دولتی اسلامی تحت خلافت وی را تشکیل می‌دهند. بر اساس گزارشی در اکتبر 2014، بغدادی به خاطر حملات نیروهای ائتلاف به شهر رقه -‌‌پایتخت دولت خودخوانده اسلامی‌-‌ به شهر موصل رفت. در پنجم نوامبر همان سال، بغدادی در نامه‌ای به ایمن الظواهری، از او خواست به تابعیت‌اش از رهبر طالبان افغانستان، محمد ملاعمر، پایان دهد. بغدادی، ملاعمر را «جنگجویی بی‌سواد و ناآگاه و ناسزاوارِ رهبری معنوی و سیاسی» دانست. در هشتم نوامبر، گزارش‌هایی ناموثق از هلاکت بغدادی در موصل منتشر شد. اما دیگر گزارش‌ها حاکی از جراحت بغدادی بودند. آخرین خبری که از بغدادی منتشر شد، در بیستم ژانویه 2015 بود که از زخمی‌ شدن او در شهر القائم در مرز عراق و عزیمت‌اش به سوریه حکایت داشت. مساله بغدادی، مساله‌ای فراتر از یک شخص است. ماجرای او، نشانگر فرآیندها و مناسبات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی‌ای است که از اواخر قرن نوزدهم در خاورمیانه و جهان عربی جریان داشته است. هجوم استعمار انگلیسی-فرانسوی و سپس امپریالیسم آمریکایی به منطقه، شکل‌گیری ناقص دولت-ملت مدرن پس از سقوط امپراتوری عثمانی، تداوم نظام قبیله‌ای در برخی کشورهای عربی و رواج تفاسیری غلط و افراط‌گرایانه از اسلام در همگامی با منافع غرب، از بسترهای کلان ظهور بنیادگرایی در منطقه هستند. همچنین، نظام اقتصادی-اجتماعی طردمحور، که به بیرون ‌راندن افراد نامولد در نظام تولیدی حاکم می‌انجامد، در ظهور بغدادی‌ها نقشی اساسی دارد. توجه به تجربه زیسته این افراد در مناطق فرودست و ناامیدی‌شان به مشارکت در نظم سیاسی دموکراتیک یا شبه‌دموکراتیک و پیشبرد خواسته‌هایشان از مجاری قانونی، در فهم مسلک بنیادگرایان، اهمیت بسیار زیادی دارد.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها