روایت صباحزنگنه از واکنش مجلس اول به تحریم ایران
تحریمها برای ما غیرمنتظره بود
دوره اول مجلس شورای اسلامی وقتی تشکیل شد که هفت ماه از تسخیر سفارت آمریکا در تهران میگذشت و البته این بدان معنا بود که ایران حدود هفت ماه بود که به طور رسمی، اجرای اولین سری تحریمهای ایالات متحده را تجربه میکرد.
دوره اول مجلس شورای اسلامی وقتی تشکیل شد که هفت ماه از تسخیر سفارت آمریکا در تهران میگذشت و البته این بدان معنا بود که ایران حدود هفت ماه بود که به طور رسمی، اجرای اولین سری تحریمهای ایالات متحده را تجربه میکرد. در این میان، مجلس موظف به حل و فصل پرونده گروگانهای آمریکایی در تهران شده بود. برای بازخوانی رویدادهای آن زمان با صباحزنگنه به گفتوگو نشستیم. زنگنه که اکنون مشاور عالی اتاق بازرگانی است در مجلس اول، عضو کمیسیون دفاعی بود. او میگوید در آن دوره به خاطر موضوعات مختلف از جمله همین گروگانها، جلسات متعددی با آیتالله خامنهای، حجتالاسلام سیدمحمد خاتمی، شهید چمران و سایر اعضای کمیسیونهای مجلس برگزار میکردند.
اولین سری تحریمهای آمریکا، چند روز بعد از تسخیر سفارت این کشور در ایران توسط دانشجویان، رسماً به تصویب رسیده و به اجرا گذاشته میشود. خاطرتان هست واکنش سیاستمداران غربی و همین طور مردم آمریکا درباره این اقدام کاخ سفید چه بود؟ آنها موافق بودند یا مخالف یا برایشان اهمیتی نداشت و آنچه مهم بود آزاد شدن گروگانها بود؟
اولین سری تحریمهای آمریکا، چند روز بعد از تسخیر سفارت این کشور در ایران توسط دانشجویان، رسماً به تصویب رسیده و به اجرا گذاشته میشود. خاطرتان هست واکنش سیاستمداران غربی و همین طور مردم آمریکا درباره این اقدام کاخ سفید چه بود؟ آنها موافق بودند یا مخالف یا برایشان اهمیتی نداشت و آنچه مهم بود آزاد شدن گروگانها بود؟
نخستین تحریمهای آمریکا علیه ایران، بیتردید برای جامعه ایرانی، غیرمنتظره بود اما برای مردم کشورهای غربی هم، گروگانگیری دیپلماتها توسط دانشجویان ایرانی، کاملاً غیرمنتظره بود. تنها یک سابقه مشهور گروگانگیری، همان مورد گروگانگیری ورزشکاران اسراییلی توسط فلسطینیها در مونیخ بود که البته به کشتار آنها انجامید و از همین منظر، ملتهای کشورهای غربی به سادگی تحت تاثیر گروگانگیری در ایران قرار گرفتند و موجهای عظیمی بر ضد ایران در جهان به راه افتاده بود به گونهای که هر چه آنان در خصوص انقلاب اسلامی و مبارزات ملت ایران بر ضد دیکتاتوری، به صورت طرفداری یا سمپاتی ابراز کرده بودند، در یک فاصله کوتاهی بر باد رفت. ناگفته نماند که فصل انتخابات آمریکا، نیز تحت تاثیر این وقایع قرار گرفته بود و جیمی کارتر رئیسجمهور وقت آمریکا، به جز برخی اقدامات نمایشی برای آزادی آنان، نمیتوانست کار خاصی انجام دهد زیرا کمترین اشتباه محاسباتی، میتوانست عواقب ناشناختهای هم بر روی گروگانها، و هم برای انتخابات ریاستجمهوری و موقعیت خود کارتر، داشته باشد.
در ایران چه واکنشی نسبت به این اقدام دیده شد؟
عموم مردم ایران که از استقبال شاه توسط دولت آمریکا ناراضی و خشمگین بودهاند، از اقدام گروگانگیری استقبال و حمایت کردند. البته دولت موقت، بسیار نگران بود. علت عمده این نگرانی نیز بابت تاثیر این اتفاق بر روابط بینالمللی ایران و ثبت یک سابقه منفی در عملکرد کشور بود. به همین خاطر، دولت موقت از این اتفاق ناراضی بود.
آیا کسی تصور میکرد که در فاصله کوتاهی از تسخیر سفارت، آمریکا تصمیم به اجرای تحریمهایی علیه ایران بگیرد؟
پیش از انتخابات مجلس اول، در یکی از یادداشتهای خود، احتمالات متعددی از عکسالعملهای آمریکا و از جمله محاصره اقتصادی و یا راهاندازی جنگ علیه ایران را پیشبینی کرده بودم. این مطالب را هم در میان علما و مسوولان وقت استان فارس و همچنین در تحلیلهای داخلی نیز بیان کردم. طبعاً در میان بزرگان تهران هم میتوان تصور کرد که چنین احتمالاتی داده میشد. اما آنچه قابل توجه است اینکه در آن موقع اغلب تصمیمات، جنبه عکسالعملی داشت و نقشه راه مشخصی بر عملکردها، حاکم نبود.
بازخورد این خبر در میان دانشجویان تسخیرکننده سفارت چه بود؟ آیا دیدگاه همه آنها در اینباره یکسان بود؟
دانشجویان به خاطر آنکه مسوولیت دولتی نداشتند، مسوولیت نسبت به بقیه پیامدها را به عهده دستگاههای اجرایی میدانستند زیرا آنها خواستار ابراز اعتراض رسمی به آمریکا و همچنین عملکرد دولت موقت بودند. به همین خاطر بعد از تسخیر سفارت، تاکید داشتند که حالا دولت، شورای انقلاب و سپس مجلس است که باید به مسوولیت خود عمل کرده و این راه را ادامه دهند.
آیا در همان مقطع اعمال تحریمها مشکلی برای ایران به وجود آمد؟
ببینید نخستین تحریمها، شامل توقیف اموال و داراییهای ایران در آمریکا بود. بخش عمده این اموال نیز، شامل مبالغ پرداختشده بابت سفارشهای تسلیحاتی بود. اگر چه قبل از تشکیل مجلس اول، در فضای رسانهای کشور و بیشتر از سوی طرفداران شوروی، تبلیغات فراوانی میشد جهت لغو قراردادهای تسلیحاتی ایران با آمریکا. البته شوروی از اینکه پول آن تسلیحات قبلاً پرداخت شده است، غافل بود. از طرف دیگر با بروز جنگ تحمیلی صدام، بسیاری از آلات و مهمات ارتش، نیازمند تامین و تقویت بود.
برای لغو این تحریمها، رایزنیهایی با وساطت برخی افراد یا حتی کشورها صورت گرفت؟
آن موقع تحریمها به صورت مستقیم با موضوع گروگانگیری ارتباط یافته بود و لذا هرگونه رایزنی در این موضوع، به ضرورت یافتن راهی برای رها کردن و آزادی گروگانها گره خورده بود. در نتیجه، مذاکرات هیاتهای مختلف سیاسی با ایران، خود به خود به رایزنی برای لغو تحریمها و آزاد کردن اموال توقیفشده ایران میانجامید. از سوی دیگر عده دیگری هم بودند که به تلاش در این راستا مشغول بودند که البته اقدامات آنان بیشتر جنبه دلالی داشت و البته موفق هم میشدند با دریافت امتیازاتی، بخشی از اموال توقیفی را آزاد کنند. اما اگر قرار باشد اسمی از کشورهایی ببریم که به کار رایزنی مشغول بودند، میتوانیم به دولتهای الجزایر و انگلستان و پاکستان اشاره کنیم که در این راستا رایزنی کرده و نقش داشتند.
در ایران، پس از آنکه مجلس با فرمان امام خمینی متولی حل موضوع گروگانها شد، چه رویکرد و برنامهای برای پیشبرد این مسوولیت داشت؟
موضوع ارجاعی امام در مجلس، توسط کمیسیونهای اصلی (سیاست خارجی و دفاع) با حضور رئیس مجلس و مشاوره با دولت پیگیری میشد. در واقع، کشورهای جهان سومی که اغلب کارهایشان با کشورهای متروپل مرتبط است، بدون نقشه راه و شناخت عمیق از ساز و کارهای حاکم بر مناسبات بینالمللی و دوجانبه ناگزیر از استفاده از روش «آزمون و خطا» برای پیشبرد امور خود هستند. به همین خاطر راهکارهای پیش رو در اینگونه امور، محدود و دارای برد کم است. اما نکته مهم آن است که وقتی هدف بزرگ باشد، به هر حال، همتها و تلاشها را به هم گره میزند و راهحلهایی برای آن یافت میشود. البته کشوری که به تنهایی قیام میکند و بلافاصله هم بخواهد از زیر بار نفوذ اجانب خارج شود و هیچ یار و یاوری ندارد، تنها میتواند به اتکای مولفههای درونی خود، راه را ادامه بدهد. در همین راستا راهکارهای انتخابی مجلس اول نیز، از همین محدودیتها رنج میبرد لذا راه حقوقی و استفاده از یک کشور نسبتاً قابل اعتماد، که همان الجزایر بوده است، مهمترین راه حل بوده است که تهران نیز از آن استفاده کرد و بهره برد.
یعنی کمبودهای عمده ایران در آن زمان، نداشتن تجربه دیپلماتیک بود؟
بله، در واقع کمبودی که احساس میشد، نداشتن تجربه مذاکرات دیپلماتیک و همچنین طراحی استراتژی برخورد حقوقی بینالمللی با این قضایا بود. بر این مبنا، حضور الجزایریها میتوانست تا حدودی اعتمادآفرین باشد. راه دیگری که مجلس برای مواجهه با تحریمها در نظر گرفت افزایش تلاش برای جایگزین کردن تولیدات داخلی به جای واردات و همچنین حمایت از ابتکارات و اختراعات بود. البته موضوع جابهجایی محل و یا سیستم ذخایر ارزی نیز، متاسفانه به دلایل عدیدهای نتیجه مطلوبی نیافته بود و پیگیری عالمانهای هم برای آن صورت نگرفت.
میخواهم کمی هم درباره فضای مجلس در آن موقع بگویید و اینکه نمایندگان در برخورد با تحریمهایی که آمریکا به تصویب میرساند، در نطقهای خود چه میگفتند؟ آیا در بین نمایندگان، افرادی نسبت به اثرات منفی تحریمها هشدار میدادند یا اینکه کلاً کسی نگران این بخش ماجرا نبود؟
حقیقت آن موقع آن است که نگرانی بابت تحریمها، بیشتر میان افراد آشناتر به مناسبات بینالمللی وجود داشت. گرچه اجمالاً، دامنه تحریمها و وجود امکان جایگزینی کشوری از اروپا و باقی ماندن روابط مالی با بقیه کشورها، این نگرانی را کمرنگتر کرده بود.
آن موقع چه راههایی برای دور زدن تحریمها پیشنهاد میشد و ایران عملاً از چه راهکارهایی برای کماثر کردن تحریمها استفاده میکرد؟
دور زدن تحریمهای اولیه، به همان اندازه که آنها محدود و یکجانبه بود، قدرت مانور و تحرک داشت. سایر کشورهای غربی، تا مدتی آمادگی تامین نیازمندیهای ایران را داشتند. به خصوص کشورهای بلوک شرق که از این فرصت استفادههای زیادی کردند. در هر حال مشکلات مالی و نقل و انتقالات در آن مقطع، قابل توجه نبود. اما به تدریج سایر کشورها به خصوص در موضوع تسلیحات دنبالهرو آمریکا شدند.
دیدگاه تان را بنویسید