نخستین واکنشها به نخستین تحریم آمریکا علیه ایران
هیچکس با ما معامله نکند
حزب جمهوری اسلامی: روزه میگیریم
وقتی انقلاب اسلامی به پیروزی رسید و تعدادی از سران رژیم شاهنشاهی اعدام شدند، دو تن از اعضای سنای آمریکا به نامهای جاکوب جاوتیس و هنری جکسون که از طرفداران پروپاقرص رژیم پهلوی بودند در ۲۷ اردیبهشت ۵۸ قطعنامهای را به تصویب سنا درآوردند که ایران را به خاطر این اعدامهای انقلابی با لحن شدیدی محکوم میکرد.
وقتی انقلاب اسلامی به پیروزی رسید و تعدادی از سران رژیم شاهنشاهی اعدام شدند، دو تن از اعضای سنای آمریکا به نامهای جاکوب جاوتیس و هنری جکسون که از طرفداران پروپاقرص رژیم پهلوی بودند در 27 اردیبهشت 58 قطعنامهای را به تصویب سنا درآوردند که ایران را به خاطر این اعدامهای انقلابی با لحن شدیدی محکوم میکرد. چند ماه بعد، وقتی تعدادی از دانشجویان ایرانی در اعتراض به پذیرش شاه توسط آمریکا تصمیم گرفتند راهی خیابان آیتالله طالقانی فعلی شده و در اعتراض به این اقدام کاخ سفید، وارد سفارت آمریکا در تهران شوند، شکل دیگری از این مواجهه میان واشنگتن و تهران صورت گرفت. بدین شکل که با گروگانگیری کارکنان سفارت آمریکا و دیپلماتهایش که بیش از 400 روز طول کشید، آمریکا تصمیم گرفت از تمام ظرفیتها برای آزادی اتباعش بهره گیرد لذا به فاصله 10 روز پس از واقعه 13 آبان سال 58 اولین تحریمهای اقتصادی را علیه ایران به تصویب رساند و رسماً به اجرا گذاشت. یک گزارش تحلیلی که آذر ۱۳۵۹ منتشر شد، برآوردی از داراییهای مسدودشده ایران در جهان ارائه داد که بر اساس آن، نقدینههای مسدودشده ملی ایران در آمریکا بین هشت تا ۱۴ میلیارد دلار تخمین
زده میشد. آمار رسمی وزارت خزانهداری آمریکا نیز، دارایی نقدی ایران در آمریکا را بیش از هشت میلیارد دلار برآورد کرد. این میزان شامل یک میلیارد و 200میلیون دلار پسانداز ثابت، معادل ۶۰۰ میلیون دلار طلا در صندوق ذخیره ملی آمریکا، ۴۰۰ میلیون دلار ذخیره در خزانهداری برای تضمین خریدهای نظامی، بیش از یک میلیارد دلار ذخیره در بانکهای خصوصی، ۵۰۰ میلیون دلار در شرکتهای خصوصی و چهار میلیارد و 400 میلیون دلار در شعب خارجی بانکهای آمریکایی و کلاً به میزان هشت میلیارد و 100 میلیون دلار بود. ابراهیم یزدی نیز در تاریخ 27 شهریور 1359 در صحن علنی مجلس شورای اسلامی، مبلغ یکی از داراییهای ایران در آمریکا را 21 میلیارد دلار عنوان کرد که تحت عنوان تنخواه در اختیار ارتش آمریکا بود. طبق دستور بنیانگذار انقلاب اسلامی، حل وضعیت گروگانها به مجلس دور اول واگذار شده بود. در آن جلسه که مساله گروگانها در دستور کار نمایندگان قرار داشت، یزدی توضیحاتی را درخصوص مذاکرهاش با برژینسکی به نمایندگان ارائه داد و گفت یکی از مواردی که در این دیدار مطرح کرده و در دستور کار هیات ایرانی قرار داشته بخشی از اموال ایران بود که تحت عنوان تنخواه
در اختیار آمریکا قرار داشت. به گفته وزیر خارجه دولت موقت، موجودی دولت ایران در حساب تنخواهگردان ایران در ارتش آمریکا که در زمان شاه باز کرده بودند و ایران حق برداشت از آن حساب نداشته، مبلغ ۲۱ میلیارد دلار بود. به گفته یزدی، این پول ملت ایران بود که در زمان شاه به آن حساب ریخته بودند و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نیز «یک دانه صورتحساب، به ملت و دولت ایران نداده بودند که آقا این ۲۱ میلیارد دلار چه شده»! علاوه بر آن ایرانیهای مقیم آمریکا نیز مورد اذیت و آزار قرار میگرفتند و دانشجویان زیادی از آمریکا و کشورهای متحدش اخراج شدند. این تحریمها که از اواخر سال 1979 آغاز شده بود، با آغاز سال 1980 شدت و دامنه بیشتری یافت. در طول حادثه گروگانگیری، سازمان ملل و شورای امنیت بارها در این باره تشکیل جلسه دادند. در ابتدای کار دو قطعنامه پیاپی تحت شمارههای ۴۵۷ و ۴۶۱ در چهارم و سی و یکم دسامبر ۱۹۷۹ در جهت اعمال فشار به ایران برای پایان بخشیدن به بحران تصویب شد. علاوه بر آن آمریکا به شدت از کشورهای متحد خود میخواست تا به شکل انفرادی و جمعی تحریمهای داوطلبانه بیشتری علیه ایران اعمال کنند.
اما در ایران این تحریمها اثبات سیرت مستکبرانه آمریکا بود. این بحثها در آن دوران در مجلس دور اول که هنوز گروگانهای آمریکایی آزاد نشده بودند، بسیار زیاد بود. تعداد زیادی از نمایندگان معتقد بودند این تحریمها نمیتواند خللی در اراده ملت ایران ایجاد کند. این نمایندگان با اشاره به تحریمهایی که آمریکا علیه ایران به تصویب رسانده بود در نطقهای خود چنین میگفتند: «اگر یک ملتی نخواست زیر بارش برود حتی غذا را برایش تحریم میکند. ... تجاوزگر، تجاوزگر است... ما چقدر کار میکردیم که این ارزشها را جا بیندازیم که این برادران دانشجوی مسلمان خط امام، این عزیزان امام امت این عمل را برای ما کرد. پس گروگانگیری ماهیت دشمن ما را رساند. حالا شما ببینید، ما انقلابمان در این است، بهترین حرکتها را کرده است... چرا همه چیز را بهروی ما میبندند؟ برای اینکه معلوم است. علیه این قدرت هستیم. فکر میکنید اینها چه خواهند کرد؟ نهایتش این است که الان شعب ابیطالب است شعب ابیطالب باید در شعب بماند، هیچکس با ما معامله نکند (چند نفر از نمایندگان- احسنت).»
اما در حالی که ایران هنوز درگیر جنگ تحمیلی صدام علیه کشورمان نشده بود، تحریمهای آمریکا تاثیر خود را بر کشوری با انقلاب نوپا گذاشته بود. برای همین در حالی که هنوز در مجلس بحث میشد گروگانگیری دیپلماتهای آمریکایی توسط دانشجویان باعث انزوای ما شده یا صدور انقلاب، برخی نمایندگان در سخنان خود حین بیان موضوعات دیگر، به مشکلات به وجود آمده در اثر تحریمها اشاره میکردند. از جمله در صحن علنی جلسهای که 26 تیر 1359 به ریاست یدالله سحابی برگزار شد، رجائیان یکی از نمایندگان به دو علت خواستار قطع پخش زنده جلسات مجلس از تلویزیون شد. یکی اینکه نور پروژکتورهایی که به خاطر تلویزیون در مجلس نصب شده بود، چشم آنان را اذیت میکرد و دوم آنکه: «در شرایط فعلی از نظر تحریم اقتصادی کمبود وسایل است؛ من پیشنهاد میکنم فقط رادیو کافی باشد و فعلاً تلویزیون تعطیل بشود تا در موقع لزوم مجلس واقعاً تصمیم مقتضی بگیرد. مخصوصاً از لحاظ لوازم یدکی و کمبود برق خیلی موثر است چون این نوار روی آنتن هم که میرود خیلی برق مصرف میکند، و چون از شبکه دوم هم پخش میشود در همه استانها پخش نمیشود و فقط در بعضی از استانها پخش میشود لذا با این
پیشنهادی که شد اگر آقایان نمایندگان اجازه بدهند فقط از رادیو پخش شود و این نورافکنها هم دیگر ما را ناراحت نکند...» در همین حال رایزنیها و تلاشهایی صورت میگرفت تا هم گروگانهای آمریکایی در اختیار ایران آزاد شوند و هم اموال بلوکهشده ایران که مبلغ زیادی بود و نبودش، خلئی برای نظام نوپای جمهوری اسلامی محسوب میشد. از این رو بحث مذاکره با کاخ سفید مطرح بود و آمریکا نیز از انگلیس درخواست کمک کرده بود. کارتر که برای پیروزی در انتخابات ریاستجمهوری قریبالوقوع نیاز داشت وجههاش را با بازگرداندن دیپلماتهایش به آمریکا، در افکار عمومی بازسازی کند، رایزنیهایش با مارگارت تاچر نخستوزیر بریتانیا را بیشتر کرد. اما فضا در ایران همچنان ضدآمریکایی و مخالف انجام هرگونه مذاکره بود.
این روحیه در نطق یکی دیگر از نمایندگان به خوبی هویداست: «ما هیچگونه به عنوان مذاکره با آمریکا آمادگی نداریم برای اینکه ما آمریکا را رسمی نمیدانیم. نه روابطش را رسمی میدانیم نه خودش را رسمی میدانیم نه دولتش را رسمی میدانیم تا آماده برای مذاکره باشیم. ما در مقابل آمریکا همان موضعی را میگیریم که در این مدت ۱۷ سال در مقابل ظالم و طاغوت و جنایتکار گرفتهایم و این همانی است که در شعارهای خودمان با مشت محکم در راهپیماییها و در تظاهرات تبلور پیدا کرده، برای اینکه ما در شعارهای خود میگفتیم مرگ بر آمریکا، الان هم میگوییم مرگ بر آمریکا... ما خواستهای از آمریکا نداریم به قول امام عزیزمان حق گرفتنی است و از آمریکا ما میگیریم ما از آمریکا تقاضا نمیکنیم که بیایید بنشینیم و آمریکا قول بدهد که کاری با ما نداشته باشد... میخواهند به سر ما کلاه بگذارند. اینها دروغ میگویند، چهره آمریکا یعنی یک چهره دروغگو است... یکی از بزرگترین خدمتهای این جوانهای پیرو خط امام دو تا مساله است، یکی اینکه اینها آن در خط امام بودن پیروان را در خودشان نشان دادهاند.» حزب «جمهوری اسلامی»، به مناسبت قطع روابط آمریکا با ایران 20 و 21
فرودین را روز جشن اعلام کرد. «اسدالله بادامچیان»، دبیر اجرایی این حزب مواضع حزب متبوع خود را چنین بیان کرد: «ما در مبارزه با آمریکا حاضریم هر نوع محدودیتی را تحمل کنیم و در مقابل آمریکا قاطع میایستیم و به نظر ما همه سلاحها باید رو به سوی آمریکا باشد و حرفهای دیگر را کنار بگذاریم. ما از قطع رابطه با آمریکا استقبال میکنیم. آمریکا در مقابله با ملتی یکپارچه نمیتواند هیچ کاری بکند... ما میتوانیم روزه بگیریم و خواهیم گرفت تا استقلال خودمان را حفظ کنیم.»1 دانشجویان مسلمان پیرو خط امام نیز در اطلاعیهای اعلام کرد: «امت قهرمان اسلام با مقاومت و ایستادگی و امام عزیزمان با خروش مداوم خود، صلابتهای کاذب ابرقدرت سفاک را چنان در هم کوفت که او را مجبور به قطع رابطه کرد. ما دستوپا زدن شیطان بزرگ را که طلیعه نابودی کامل او است، به فال نیک میگیریم.»2
پینوشتها:
1- روزنامه کیهان 19/1/1359، ص 2
2- روزنامه جمهوری اسلامی 21/1/1359، ص 6
دیدگاه تان را بنویسید