تاریخ انتشار:
مروری بر نقش فناوریهای اطلاعات و ارتباطات در رشد اقتصادی جهان
از کافینت تا رشد اقتصادی
فناوریهای اطلاعات و ارتباطات(ICTs) ترکیبی از الکترونیک، ارتباطات دوربرد، نرمافزارها، شبکهها، مراکز و ایستگاههای غیرمتمرکز کامپیوتری و رسانههای یکپارچه اطلاعاتی هستند.
در تاریخ جهان، اغلب بنگاهها و دیدگاههای اقتصادی در دورانی شکل گرفتند که هزینههای ارتباطات بالا و توانایی محاسبات اندک بود. اما اکنون، فناوری اطلاعات - که کامپیوتر و دیگر فناوریهای ارتباطی دیجیتال نماد آن هستند- فرصتهای بیشماری را برای کاهش هزینههای هماهنگی، ارتباطات و پردازش اطلاعات فراهم کرده است؛ لذا دور از انتظار نیست که این صرفهجویی عظیم در هزینههای محاسباتی و ارتباطاتی موجب بازگشت سرمایه به اقتصاد شود. اکثر صنایع مدرن دنیا تا حد زیادی از این کامپیوتری شدن تاثیر پذیرفتهاند. در نتیجه بهتر است فناوری اطلاعات و ارتباطات را به جای «سرمایه سنتی»، یک «فناوری عمومی» محسوب کنیم. در بیشتر موارد مشارکت اقتصادی فناوریهای عمومی اساساً بسیار گستردهتر از آن است که بتوان آن را به سادگی با چند برابر شدن سرمایه اولیهای که بدان تخصیص داده شده محاسبه کرد. بالعکس، چنین فناوریهایی به لحاظ اقتصادی سودآور و منفعتزا هستند چرا که زمینهساز ابداعات و نوآوریهای مکمل میشوند. در گذشته فناوریهای عمومی نظیر تلگراف، موتور بخار یا موتورهای برقی، منشاء الگویی از نوآوریهای مکمل بودند که در نهایت به پیشرفت تدریجی
بهرهوری منجر شدند. مثلاً تلگراف سبب تسهیل شکلگیری بنگاههای اقتصادیای شد که در مناطق مختلف پراکنده بودند یا موتورهای برقی با ایجاد تحول در ماشینآلات کارخانهها سبب ارتقای تولید و بهرهوری بیشتر آن شدند. در این دوران اما، شرکتهایی که فناوری اطلاعات را برای تغییر در شیوه مدیریت کسب و کار خود بهکار میگیرند اغلب اذعان میکنند که سرمایهگذاری در فناوری اطلاعات، تغییر در سایر ابعاد سازمانی آنها را نیز تسهیل و تکمیل کرده است. به عبارت بهتر، فناوری اطلاعات با تغییر در روندهای کاری، استراتژی، تولیدات و خدمات همراه بوده و توانسته روابط بین شرکت - عرضهکنندگان و نیز شرکت- مشتریان را تغییر دهد. از سویی هرچه میگذرد فناوریهای اطلاعات و ارتباطات (ICTs) بیش از پیش به عنوان موتور محرکه رشد اقتصادی معرفی میشوند. در این میان اقتصاد آمریکا - کشوری که رشد اقتصادی آن در طول چند سال گذشته از انتشار سریع ICT منفعت فراوان برده است- همواره به عنوان یک مثال شاخص مطرح است. امروزه تقریباً تمام بنگاهها و مصرفکنندگان برای مقاصد اقتصادی از این فناوریها بهره میبرند. ارائه محصولات متنوع و سفارشی به مشتریان، بهبود کیفیت کالاها
و خدمات و افزایش فروش در این دو حوزه، همه از دستاوردهای این فناوریها محسوب میشوند. فناوری اطلاعات و ارتباطات از دو طریق بر فرآیند رشد اقتصادی تاثیرگذار است. نخست از طریق تعمیق سرمایه که در نتیجه افزایش سرمایهگذاری کل رخ میدهد و دوم با مشارکت در بهرهوری کل. سرمایهگذاری در این بخش غالباً با رشد سریع فناوری و رقابت در تولید کالاها و خدمات همراه است که خود به نزول قیمتها و تشویق مجدد به سرمایهگذاری در این حوزه منجر میشود. این واقعیت که فناوری اطلاعات و ارتباطات در یک کشور سهم اندکی از بخش تولید را به خود اختصاص دهد الزاماً بدین معنا نیست که منفعت اقتصادی که این کشور از کاربرد چنین تکنولوژیهایی میبرد اندک خواهد بود. در واقع چنین کشوری میتواند واردکننده ابزارها و خدمات فناوری اطلاعات باشد بدون آنکه خود آنها را تولید کند. اما مطالعات نشان داده است کشورهایی که از نظر تولید فناوریهای اطلاعات و ارتباطات پیشگام بوده و در موقعیت برتری قرار دارند، از این موقعیت خود نهتنها به سبب اشتغال و تاثیر مستقیم بر رشد بلکه به سبب پیامدهای بسیار خاصی که سرریز فناوری برایشان به همراه دارد، بهره فراوانی میبرند. این
پیامدها به واقع مرتبط با رهبری تکنولوژیک و مزیت رقابتی در برابر سایر کشورها و اتخاذ سریعتر و موثرتر ابزاری است که نیازهای کاربران ملی را رفع میکند.
تاثیر فناوریهای ارتباطی و اطلاعاتی بر رشد بهرهوری
شواهد نشان میدهد رشد ارتباطات و تکنولوژیهای مرتبط با آن از نیمه دوم دهه 1990 تا سال 2010 تاثیر قابل توجهی بر رشد بهرهوری داشته است. این تاثیر را در سه حوزه جداگانه میتوان مشاهده کرد.
در بسیاری از کشورها که رشد اقتصادی بالایی دارند از جمله استرالیا، کانادا و آمریکا سرمایهگذاری در حوزه ICT رشد بهرهوری نیروی کار را تقویت کرده است. شواهد موجود پیشنهاد میکند که این تاثیر با بحران و رکود اقتصادی کاهش پیدا نکرده و سرمایهگذاری در حوزه ICT در حال بهبود است.
در برخی کشورها از جمله فنلاند، ایرلند و کره، ICT در رشد بهرهوری نیروی کار و بهرهوری چندعاملی
(Multi- factor) مشارکتی جدی و قابل توجه داشته است.
در برخی از این کشورها به ویژه استرالیا و سوئد شواهدی وجود دارد که نشان میدهد بخشهایی که در ICT سرمایهگذاری سنگینی انجام دادهاند (به عنوان مثال بخشهای خدمات توزیع یا خدمات مالی) به رشد سریعتری در MFP دست پیدا کردهاند. بنا بر گزارش کمیسیون اقتصاد دیجیتال اتاق بازرگانی بینالمللی، در کشورهای عضو سازمان همکاری اقتصادی و توسعه، استفاده از این فناوریها مسوول 40 درصد بهرهوری کل شناخته شده است.
ICT؛ ابزاری برای نجات از فقر
«تکنولوژیهای دیجیتال کلیدی برای کاهش فقر در جهان است اساساً بدین خاطر که برای فقرا امکان دسترسی به اطلاعات حیاتی نظیر پیشبینی آب و هوا و قیمتهای بازار را فراهم میکند.» این پیام اصلی گزارش «اقتصاد اطلاعات 2010» در کنفرانس سازمان ملل متحد در مورد تجارت و توسعه (UNCTAD) بود که در اکتبر 2010 منتشر شد. اما این گزارش ظاهراً فراموش کرده است که برای آنکه تکنولوژیهای اطلاعات و ارتباطات بتواند در کشورهای فقیر معجزه کند، هنوز راه زیادی در پیش دارد. به مدد گوشیهای تلفن ارزانتر، شبکههای در حال توسعه، افراد بیشتر و بیشتری در دنیای در حال توسعه به تلفنهای همراه دسترسی پیدا کردهاند. در این کشورها، از هر 100 نفر، 58 نفر مشترک یک خط موبایل هستند در حالی که متوسط جهانی تنها کمی بیشتر، یعنی 68 مشترک به ازای هر 100 نفر است. البته نرخ نفوذ موبایل در کشورهای کمتر توسعهیافته هنوز پایین است. در واقع بر مبنای گزارش فوق تقریباً نیمی از مناطق روستایی در این کشورها تا پایان سال 2008 از دریافت سیگنالهای تلفن همراه محروم بودهاند. این وضعیت در مورد کامپیوترهای شخصی و اینترنت ثابت و به ویژه دسترسی به باند پهن وخیمتر نیز
گزارش شده است. استفاده از کامپیوترهای شخصی در کشورهای کمدرآمد، نادر و در مناطق روستایی هنوز یک رویاست. گزارش مذکور نشان میدهد احتمال اینکه یک فرد در یک کشور توسعهیافته به باند پهن ثابت دسترسی داشته باشد، 600 بار بیشتر از فردی است که در یک کشور در حال توسعه زندگی میکند. اما در مواردی که افراد به کامپیوتر شخصی و اینترنت نیز دسترسی دارند به دلیل فقدان مهارتهای ضروری به ویژه سواد، قادر به بهرهبرداری از آن نیستند. در واقع میتوان گفت اتخاذ ICT عملاً میتواند نابرابری بین اقتصادهای سازمانیافته و تامینشده از نظر منابع و دیگرانی را که فاقد این شاکله هستند افزایش دهد. برای جلوگیری از این امر لازم است سیاستهایی که مشوق توسعه ICT در کشورهای فقیر است، دربرگیرنده باشد و در صورت امکان بر مبنای ایدههای بومی و نیازهای مردم و بنگاههای اقتصادی شکل بگیرد. مثالی از این دست بهکارگیری خلاقانه ارتباطات مبتنی بر صوت یا رسانههای صوتی است. در آفریقا برخی ایستگاههای رادیویی، پخش «برنامههای مرورگر» را آغاز کردهاند که به نوعی به انتشار غیرمستقیم اطلاعات اینترنتی به خصوص در مورد قیمتهای بازار و نرخ ارزهای خارجی
میپردازد. مدیر مرکز اطلاعات توسعهای دانشگاه منچستر میگوید: «ما ناگزیریم نوع نگاه خود را به فقرا، از کاربران منفعل ICT به تولیدکنندگان و نوآوران تکنولوژی تغییر دهیم.»
ICT و خلق فرصتهای شغلی
سرمایهگذاری در فناوریهای نوین اطلاعاتی و ارتباطی به ویژه اینترنت، حتی در بحران کنونی اقتصاد این قابلیت را دارد که فرصتهای جدید شغلی ایجاد کند و سبب تسریع رشد اقتصادی شود. این ادعایی است که کمیسیون «اقتصاد دیجیتال» اتاق بازرگانی بینالمللی (ICC) مطرح میکند. اتاق بازرگانی بینالمللی در جولای 2012 گزارشی در مورد تاثیر فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطی و اینترنت بر اشتغال و رشد اقتصادی منتشر کرد. گزارشی که به عنوان ابزاری برای سیاستگذاران طراحی شد تا بتوانند برای بهبود شرایط اقتصادی از فرصتهای موجود بیشترین بهره را ببرند.
در این گزارش بر مبنای یافتههای مطالعات مختلف تصریح شده است که رابطه مثبتی بین سرمایهگذاری در اینترنت و دیگر فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطی و افزایش فعالیتهای اقتصادی وجود دارد. شبکههای پرسرعت و خدمات ICT نهتنها زمینه این فعالیتها را فراهم میکنند بلکه قدرت رقابتپذیری یک اقتصاد را نیز بالا میبرند. مطالعات نشان میدهد این پتانسیل در کشورهای در حال توسعه حتی بیشتر نیز هست. به گزارش بانک جهانی در کشورهای در حال توسعه به ازای هر 10 درصد افزایش در برقراری تماس اینترنتی پرسرعت، 38/1 درصد افزایش در رشد اقتصادی مشاهده میشود. یافتههای دیگر مطالعات نشان میدهد هر 10 درصد افزایش در ضریب نفوذ باند پهن خانگی، افزایشی بین 1/0 تا 4/1 درصد در تولید ناخالص ملی به همراه خواهد داشت و هر 10 درصد افزایش در ضریب نفوذ باند پهن در یک سال مشخص، 5/1 درصد افزایش در رشد بهرهوری نیروی کار در پنج سال آتی را به دنبال دارد.
تجارت و کسب و کار همواره نیازمند سیاستهایی است که ورود به بازار و سرمایهگذاری برای ICT و اینترنت را تسهیل میکند. هدف این سیاستها باید دستیابی به پوشش شبکهای گستردهتر به منظور افزایش فرصتهایی باشد که در اثر استفاده بیشتر از این تکنولوژیها فراهم میشود. کمیسیون اقتصاد دیجیتال ICC توصیه میکند دولتها چارچوبی برای قانونگذاری تدوین کنند که سرمایهگذاری را تسهیل کند و سبب تحقق تمام پتانسیل ارتباطات سیار پرسرعت، اینترنت باند پهن و... شود. به علاوه دولتها برای تشویق و ترویج خلاقیتها و نوآوریها میبایست دسترسی به طیف باند پهن سیار را برای صنایع فراهم کنند و جریان دادهها را فراتر از مرزها تسهیل کنند. هرگونه ناتوانی در پاسخگویی به نیاز رو به رشد اقتصاد به این فناوریها میتواند سبب تعویق توسعه اقتصادی و تضعیف نوآوری و رقابت در این عرصه شود. از منظر این گزارش تدوین سیاستهایی برای جذب سرمایه و تشویق و ارتقای نوآوریها در این حوزه، باید با الزامات بسیار دیگری همراه باشد: بازار آزادی که موانع سرمایهگذاری را از میان بردارد، سیاستهای پیشسرمایهگذاری، قانونگذاران مستقل، ضمانت اجرایی قوانین، حمایت کافی و
موثر و تقویت حقوق مالکیت فکری، فراهم کردن چارچوبی قانونی، سیاسی و حقوقی رقابتی برای افزایش امکان انتخاب کاربران بر مبنای هزینهها و خدمات و رویکردهای سیاسی که مشوق کارآفرینی و نوآوری باشد. بنا بر گزارش کمیسیون اقتصاد دیجیتال، ICT و اینترنت در ایجاد اقتصاد سبز نیز نقشی حیاتی ایفا میکنند. فناوریهای اطلاعات و ارتباطات تنها مسوول دو تا سه درصد از دی اکسید کربن در کره زمین هستند ضمن آنکه بهکارگیری آنها در کاهش تولید 97 تا 98 درصد باقیمانده این آلاینده زیستمحیطی، پتانسیل بسیار بالایی دارند.
تجارت الکترونیک
تجارت الکترونیکی به عنوان یکی از مباحث مهم فناوری اطلاعات و ارتباطات مورد تاکید کارشناسان بوده و با سرعت در حال جایگزین شدن تجارت سنتی است و بسیاری از کشورها بهرهمندی از آن را سرلوحه استراتژیهای بازرگانی خود قرار دادهاند. خرید و فروش و تبادل هر گونه کالا، خدمات و یا اطلاعات از طریق شبکههای کامپیوتری یا انجام مبادلات تجاری در یک قالب الکترونیکی، از تعاریفی است که برای تجارت الکترونیکی بیان شده است. در کل نظام داد و ستد الکترونیکی، سرعت، دقت، صحت، کنترل آمار و ارقام و استفاده صحیح از فرمهای استاندارد مربوطه بسیار حائز اهمیت است و برای تصحیح اشتباهات ثبتی فرصت کوتاه است. با این وجود کارشناسان معتقدند به صرف وجود برخی خطرات نمیتوان از کارایی بالا و دستاوردهای مهم اقتصادی تجارت الکترونیکی چشم پوشید و استفاده از آن را برای سود بردن از گردونه تجارت جهانی الزامی میدانند. آنان معتقدند استفاده از این فناوری جدید نیازمند ایجاد بسترهای فکری و فرهنگی برای پذیرش آن از طرف جامعه، رفع موانع حقوقی و قانونی و تامین پیشنیازهای سختافزاری و نرمافزاری است.
تلاشهای بانک جهانی برای گسترش ICT
فناوریهای اطلاعات و ارتباطات برای کشورهای در حال توسعه دیگر یک کالای لوکس محسوب نمیشود. این فناوریها در حال خلق شیوههای نوین ارتباطی برای گسترش کسب و کار و ارائه خدمات در این کشورهاست. بانک جهانی نیز از طریق گسترش دسترسی و کاربرد ICT تلاش میکند تا رشد اقتصادی پایدار را تقویت کند، سبب بهبود ارائه خدمات شود و مسوولیتپذیری اجتماعی و حکمرانی بهینه را در جهان در حال توسعه ترویج کند. این بانک از سال 2003 تاکنون بیش از 3/1 میلیارد دلار در پروژههای مستقل ICT سرمایهگذاری کرده و سرمایهگذاریهای بانک، از سال 1997 تا 2007 به جذب بیش از 30 میلیارد دلار در بخش خصوصی ICT در کشورهای کمدرآمد کمک کرده است. به اعتقاد بانک جهانی پیشرفتهای فناورانه نیروی محرکه رشد اقتصادی در جهان سوم است. زیرساختهای ICT بهویژه اینترنت، سرمایه زیادی را به خود جذب کرده و ضمن درآمدزایی با خلق فرصتهای بسیاری برای اشتغال در این مناطق همراه بوده است. تعداد مشترکان موبایل در کشورهای در حال توسعه از 200 میلیون در سال 2000 به 7/3 میلیارد در سال 2010 افزایش یافته و تعداد کاربران اینترنت بیش از 10 برابر شده است. اکنون نفوذ اینترنت به خصوص
در مناطقی که تا پیش از این از آن محروم بودهاند - مانند آفریقا- در نقطه عطف خود قرار دارد و 70 درصد از جمعیت کشورهای در حال توسعه به خدمات تلفن ثابت و همراه دست پیدا کردهاند.
پیامدهای اقتصادی ICTs تا حد زیادی به میزان بهکارگیری و انتشار این تکنولوژیها در اقتصاد بستگی دارد. از آنجا که این فناوریها، یک فناوری شبکهای است هر قدر موسسهها و مردمی که از این شبکه استفاده میکنند بیشتر باشند میزان منفعت حاصل از آن نیز بیشتر خواهد بود.
مطالعات چه میگوید؟ در طول یک دهه گذشته توسعه ICTs و سرمایهگذاری در این بخش در بسیاری از کشورها به سرعت افزایش یافته است. رشد سریع زیرساختهای ICTs را میتوان تا حد زیادی ناشی از عواملی نظیر پیشرفتهای تکنولوژیک و خدمات مبتنی بر ICTs و نیاز بازار دانست. میتوان گفت در یک دهه گذشته بسیاری از کشورها شاهد رشد انفجاری ارتباطات سیار بودهاند. گسترش ارتباطات سیار نهتنها رقابت در بازار را تسریع کرده است بلکه سبب جذب سرمایههای خارجی و داخلی به بخش ICTs نیز شده است. تئوریهای رشد اقتصادی پیشبینی میکنند که سرمایهگذاری در فناوریهای اطلاعات و ارتباطات به رشد اقتصادی منجر میشود. با این حال مطالعات تجربی این پیشبینی، بسته به روششناسی و جزییات جغرافیایی تحقیقات، نتایج مختلفی نشان دادهاند. نخستین مطالعات کلانی که در دهه 1980 و 1990 صورت گرفت حاکی از آن بود که سهم فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطی در بهرهوری و رشد اقتصادی بسیار ناچیز است. اما پژوهشهای اقتصاد کلان در سالهای اخیر نشان میدهد سرمایهگذاری در ICT تاثیر قابل توجهی بر بهرهوری نیروی کار و رشد اقتصادی دارد. رشد اقتصادی در افزایش توان یک کشور برای تولید
بیشتر کالاها و خدمات معنا میشود و بهکارگیری ICT میتواند سبب تولید کالا در مدت زمان کوتاهتر شود و به ارائه خدمات با سرعت بیشتر و به شیوهای موثرتر بینجامد. فناوریهای ارتباطاتی همچنین به شیوههای مختلف از جمله افزایش استفاده از زمین، نیروی کار، سرمایه و منابع کسب و کار و افزایش بهرهوری منابع موجود سبب رشد اقتصادی میشوند. سرمایهگذاری در این حوزه نیز خود میتواند رشد اقتصادی را تسریع و تسهیل کند. شبکههای ICT برای ارائه خدمات مختلف، بهبود ارتباطات بینسازمانی، ارتباط با سایر صنایع و مشارکت در سود آنها زمینهای فراهم میکند که بر رشد اقتصادی موثر است.
رشد سریع فناوریهای ارتباطات و اطلاعات در سالهای اخیر لزوم توجه به سیاستهای جدید در این حوزه از جمله تاثیر ICT بر توزیع فعالیتهای اقتصادی و نفوذ آن در تولید را یادآور میشود. آیا توسعه ICT الزاماً به رشد اقتصادی منجر میشود؟ یا رشد اقتصادی زمینهساز توسعه ICT است؟ به همین سبب است که بررسی رابطه علی بین توسعه فناوریهای ارتباطات و اطلاعات به موضوع بسیاری از مطالعات تجربی تبدیل شده است.
کارکرد تاثیرگذار اقتصادی و انتشار سریع و ادامهدار فناوریهای اطلاعات و ارتباطات در سطح جهان متخصصان ارتباطات را به این نتیجه رسانده است که یک «اقتصاد نوین» که شاید بتوان آن را «اقتصاد دیجیتال» نامید، در حال شکلگیری است. از آنجا که این انگاره به نوعی اغفالکننده به نظر میرسد لذا از دو منظر جدی نیازمند تحقیق و بررسی بیشتر است: نخست دستیابی به رشد اقتصادی که تورم ایجاد نکند و دیگر، افزایش نقش ICT به عنوان رهبر و هدایتگر تغییرات سازمان تولید و مبادله.
شواهدی از رشد اقتصادی 159 کشور
مریم فرهادی و مسعود فولادی در مطالعهای که به منظور بررسی تاثیر کاربرد ICT بر رشد اقتصادی انجام شده است رابطه علیتی بین کاربرد این فناوریها و نرخ رشد GDP را در 159 کشور مورد آزمون قرار دادند. در این تحقیق از دادههای اقتصادی 159 کشور در سالهای
2009-2000 استفاده شده است. شاخص استفاده از ICT مستقیماً از دادههای اتحادیه بینالمللی مخابرات (ITU) استخراج شده و سه شاخص ضریب نفوذ کاربران اینترنت، نفوذ باند پهن ثابت و نفوذ باند پهن سیار را دربر میگیرد. کشورهای مورد مطالعه بر مبنای سطح درآمد به چهار گروه درآمدی (درآمد بالا، درآمد متوسط بیشتر، درآمد متوسط کمتر و کمدرآمد) تقسیم شدند. نتایج این پژوهش نشان میدهد کاربرد فناوریهای اطلاعات و ارتباطات تاثیر معناداری بر رشد اقتصادی این کشورها داشته و همبستگی بین شاخص ICT و رشد اقتصادی مثبت بوده است. در کشورهای پردرآمد شاخص کاربرد فناوری بیشترین تاثیر را بر سرانه GDP داشته و در کشورهای کمدرآمد تاثیرگذاری فناوری بر رشد اقتصادی با یک سال تاخیر همراه بوده است. محققان این پژوهش بر این باورند که به منظور رفع این شکاف و تاخیر زمانی و نیز رشد GDP سیاستگذاریها در کشورهای کمدرآمد باید متوجه توسعه کاربرد ICT باشد. آنان پیشنهاد میکنند افزایش شاخص کاربرد ICT از طریق افزایش تعداد کاربران اینترنت و مشترکان اینترنت باند پهن ثابت و تعداد مشترکان تلفن همراه به ازای هر 100 نفر، برای رشد اقتصادی لازم و ضروری است. ضمن آنکه
لازم است دولتها اطلاعات لازم برای جامعه و ساختارهای روزآمد را فراهم کنند و به منظور بهرهبرداری موثرتر از ICT آموزش شهروندان خود را ارتقا دهند.
مطالعاتی بر اقتصادهای برتر جهان
در مطالعه دیگری، سیدمحمدحسین صدر رابطه بین توسعه فناوریهای اطلاعات و ارتباطات و رشد اقتصادی 10 اقتصاد برتر دنیا در فاصله سالهای 2010- 1980 را مورد بررسی قرار داده است. کشورهای مورد مطالعه سوئد، فنلاند، دانمارک، هلند، نروژ، نیوزیلند، کانادا، آلمان، استرالیا و سوئیس بودند.
پژوهش مذکور نشان میدهد در این کشورها تاثیر اقتصادی ICT کاملاً مبتنی بر میزان گسترش و انتشار فناوریهای اطلاعات و ارتباطات است. ضمن آنکه الگوی انتشار این فناوریها در کشورهای مذکور بسیار متفاوت است چرا که برخی از آنها در این بخش سرمایهگذاری بیشتری انجام دادهاند و یا توسعه بخش ICT را زودتر از سایرین آغاز کردهاند. این مطالعه حاکی از رابطه مستمر کوتاهمدت و بلندمدت بین ICT و GDP در کشورهای مذکور بود. ضمن آنکه نشان داد ICT به رشد اقتصادی منتهی میشود. یافتههای مطالعه تاثیر فناوریهای اطلاعات و ارتباطات بر تغییر درآمد در این کشورها را نیز مورد تایید قرار داد. پژوهشگر این مطالعه میگوید دست کم در کشورهای مورد مطالعه در کوتاهمدت و بلندمدت ICT یکی از مهمترین عوامل توسعه اقتصادی به شمار میرود.
پژوهش دیگری که بر توسعه ارتباطات راه دور متمرکز است پژوهش لم و شیو (2010) است. آنها از تعداد مشترکان خطوط ثابت و سیار تلفنی به ازای هر 100 نفر به عنوان شاخص توسعه ارتباطات راه دور استفاده کردند و نشان دادند رابطهای دوسویه بین تولید ناخالص ملی و توسعه ارتباطات دور در کشورهای اروپایی و با درآمد بالا وجود دارد. مطالعه آنها نشان داد کشورهایی با خصوصیسازی و رقابت در بخش ارتباطات دور به رشد TFP بیشتری در مقایسه با سایرین دست یافتهاند.
در سال 2011 دانشگاه آکسفورد با تحلیل همبستگی بین سرمایهگذاری در ICT و سطح بهرهوری به مطالعه نقش فناوری اطلاعات در بهبود بهرهوری و رقابتپذیری کشورهای اروپایی پرداخت. در اروپا صنعت ICT به دو شیوه توانسته است زمینههای رشد اقتصادی را فراهم کند؛ نخست مشارکت مستقیم در اقتصاد (تولید ICT) و دیگری رشد بهرهوری در سایر صنایع (استفاده از ICT). این مطالعه نشان میدهد در اروپا، فناوریهای اطلاعات و ارتباطات سهمی معادل 8 درصد در GDP و 25 درصد در رشد GDP داشتهاند. این بخش سبب اشتغال 13 میلیون نفر (6 درصد کل اشتغال) و 40 درصد رشد بهرهوری شده است ضمن آنکه خدمات جهانی تلفن برای همه شهروندان اروپایی را تضمین کرده و با کاهش قیمتها، مشارکتی جدی در کنترل تورم داشته است. بر مبنای مطالعه آلکاتل- لوسنت در نیوزیلند، رشد افزایشی تولید ناخالص ملی در این کشور که ناشی از توسعه شبکههای پرسرعت اینترنتی شناختهشده است، در مدت 20 سال، 5/5 میلیارد دلار برآورد میشود و به طور معناداری بیش از مشارکت سرمایهای 5/1 میلیارددلاری دولت است. این مطالعه همچنین نشان میدهد منفعت اقتصادی برای کاربران نهایی تکنولوژیهای پرسرعت در همین مدت
معادل 8/32 میلیارد دلار بوده است. یافته دیگر این تحقیق آن است که 25 میلیون روز کمتر احتمال دارد که دانشآموزان به دلیل بیماری یا مشکلات از آموزش در مدرسه محروم شوند چرا که فناوریهای اطلاعاتی امکان آموزش از راه دور و تعامل بهتر بین والدین و معلمان را فراهم کردهاند. فناوریهای کسب و کار نیز امکان دورکاری را برای افراد زیادی به وجود آوردهاند تا بتوانند ضمن ایجاد تعادل بین زندگی خانوادگی و کاری خود، در کاهش ترافیک و انتشار دیاکسیدکربن سهیم باشند. برآورد میشود اگر 23 درصد از جمعیت نیوزیلند دو روز در هفته در منازل خود به دورکاری بپردازند آلایندههای ناشی از تردد بیش از 400 هزار تن در سال کاهش پیدا میکند. یکی از مهمترین یافتههای این پژوهش به زعم محققان، آن است که هر قدر اتخاذ و بهکارگیری فناوریهای باند پهن پرسرعت سریعتر صورت گیرد، منافع طولانیمدت اقتصادی و اجتماعی آن برای کشور بیشتر خواهد بود. این اپلیکیشنها برای استفاده در کامپیوترهای شخصی، لپتاپها، تبلتها، گوشیهای هوشمند، تلویزیون، تجهیزات بیسیم، فیبر نوری و... مورد استفاده قرار میگیرند. گفته میشود که در حال حاضر، هزینهها و مصرف در اینترنت
بیش از کشاورزی و انرژی است. اینترنت در تولید ناخالص ملی 13 کشور دنیا بیش از 4/3 درصد سهم دارد؛ در مدت 15 سال گذشته در رشد تولید ناخالص ملی جهان سهمی معادل 10 درصد داشته و نفوذ آن همچنان رو به افزایش است. اگر این ابررسانه را نمادی از فناوریهای اطلاعات و ارتباطات بدانیم، دور از ذهن نیست که در کنار سایر عوامل موثر، رهایی از رکود اقتصادی در هر کشوری به دست آن رقم زده شود. شاید توسعه کافینتها، نخستین گام برای یک معجزه اقتصادی باشد.
دیدگاه تان را بنویسید