عربستان سعودی و قطر
عداوت خانوادگی
عداوت قبیلهای بین خاندان آلثانی، آلخلیفه، آلصباح و آلسعود از قرنها پیش وجود داشته است. از همان ابتدای تشکیل این قبایل در صحرای مرکزی نجد در شبهجزیره عربستان آنها بر سر مالکیت بهترین نقاط ساحلی با یکدیگر مناقشه داشتند.
عداوت قبیلهای بین خاندان آلثانی، آلخلیفه، آلصباح و آلسعود از قرنها پیش وجود داشته است. از همان ابتدای تشکیل این قبایل در صحرای مرکزی نجد در شبهجزیره عربستان آنها بر سر مالکیت بهترین نقاط ساحلی با یکدیگر مناقشه داشتند. این قبایل از نقاط ساحلی مناسب حملات راهزنی دریایی را در خلیج فارس انجام میدادند. اما حتی در اوج ناراحتی و دشمنی، این قبایل قوانین نانوشتهای را در مورد پناهندگی و مهماننوازی اجرا میکردند. حتی پس از آنکه پنج دهه قبل این قبایل به دولت تبدیل شدند مردم آنها هنوز هم در فراسوی مرزهای شنی مسافرت، زندگی و ازدواج میکردند. شاید وقتی که دشمنیها تشدید میشد، شیوخ سفرای خود را از کشور دیگر فرامیخواندند اما حتی زمانی که شاه سلمان از عربستان سعودی در سال 2015 به جنگ یمنیها رفت باز هم اجازه داد بیش از یک میلیون یمنی همچنان در عربستان اقامت داشته باشند.
از دیدگاه عربهای منطقه خلیج فارس، اخراج قطریها از بحرین، امارات متحده عربی و عربستان سعودی در 5 ژوئن چیزی بیشتر از یک اعلام جنگ بود. این اقدام قانون رفتاری آنها را نقض میکرد. به قطریها دو هفته مهلت داده شد تا عربستان را ترک کنند. شوهران عربستانی نگرانند که اگر به دنبال همسران قطریشان بروند اموالشان را در عربستان از دست بدهند. صف خروج در تنها مرز خاکی بین عربستان و قطر چند مایل طول دارد. موانعی با تپههای شن ساخته شده تا از انتقال افراد و کالاها و بهویژه بخش عمدهای از نیازهای غذایی قطر جلوگیری شود. گردشگری در مسافتهای کوتاه متوقف شده است. دولت امارات هرگونه ابراز همدردی با قطریها از جمله توئیتهای همدردی را جرم میداند. روابط دیپلماتیک قطع و مسیرهای خشکی و دریا با سه کشور همسایه و همچنین مصر و یمن بسته شدهاند. قطر از نظر جغرافیایی همانند انگشت شست است که از شبهجزیره عربستان بیرون میزند. این کشور بارها همسایگانش را رنجانده است اما برای این قطع ارتباط ناگهانی و بیسابقه توضیح کافی وجود ندارد. درست دو هفته قبل از این ماجرا امیر قطر با لبخندی بر لب در کنار کسانی ایستاده بود که اکنون او را اخراج کردهاند. آنها به نشانه اتحاد از دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا در ریاض پذیرایی کردند. عربستان سعودی، قطر را به خاطر دست داشتن در تروریسم نکوهش میکند در حالی که واژه تروریسم خود یادآور نقش مهم جهادیهای عربستانی در واقعه 11 سپتامبر است. از طرف دیگر روابط قطر با ایران، به ویژه مشارکت در توسعه بزرگترین میدان گازی جهان یعنی پارس جنوبی نیز روحانیون و حاکمان عربستان را آزار میدهد. این در حالی است که کویت و عمان روابط خوب مشابهی با ایران دارند و شهر دوبی یکی از هفت امیرنشین امارات متحده عربی در دوران تحریمها درهای پشتی را برای تجارت با ایران باز گذاشته بود.
رفتار متظاهرانه خاندان آلثانی، حاکمان قطر، در نشان دادن شکوه و عظمت خود به جهانیان نیز دیگر حکام را ناراحت کرده است. این دولت کوچک تلاش کرد با فراهم ساختن یک محیط امن برای بزرگترین جنبش اسلامی جهان یعنی اخوانالمسلمین برای خود شهرت و اعتبار کسب کند. دیپلماتها قطر را مکانی برای گفتوگو با اسلامگرایان میدیدند که از میان آنها میتوان به یوسف القرضاوی روحانی پرطرفدار اخوانالمسلمین، خالد مشعل رهبر حماس، گروه نظامی فلسطینی، عباسی مدنی از الجزایر و چندین نفر از رهبران طالبان اشاره کرد. امپراتوری رسانهای الجزیره و شبکه تلویزیونی ماهوارهای آن دههها به دولت قطر کمک کرد تا مخاطبان وسیعی پیدا کند. این شبکه سکویی برای مخالفان در منطقه (به جز مخالفان دولت قطر) بود و صدای اعتراضاتی که به بهار عربی سال 2011 منجر شد را پخش میکرد. الجزیره انقلابیون را تحریک میکرد تا دست به سلاح ببرند و از اسلامگرایانی که در انتخابات شرکت کرده بودند حمایت کرد. قطر هزینه مالی کارزارهای انتخاباتی آنها را تامین و پس از به قدرت رسیدنشان صندوقهایشان را پر کرد.
شبهجزیره عربستان آنقدر بزرگ نیست که بتواند تمام جاهطلبیهای حاکمان را برآورده کند. این حاکمان بر سر تشکیل مراکز جهانی کشتیرانی، خطوط هوایی، رسانهها، اعزام نیرو و تشکیل مناطق مالی با یکدیگر به شدت رقابت میکنند. یک نسل قبل حوزه خلیج فارس تحت تسلط سازندگان متفقالقولی بود که ثبات را در صدر اهداف خود قرار داده بودند اما دلارهای نفتی، ذخایر بزرگ اسلحه و توجه آقای ترامپ این خطر را پیش آورده است که نسل جدید به خودکامگانی خودستا تبدیل شوند که به جای آشتی، به جنگافروزی اعتقاد دارند. گفته میشود محمد بن سلمان نایب ولیعهد و حاکم واقعی عربستان دوست دارد او را اسکندر کبیر بنامند. نیروهای اطلاعاتی منطقه افسارگسیختهاند و به درست یا غلط کثافتکاریهای هم را آشکار میکنند. یکی از عوامل بروز شرایط اخیر افشای ایمیلهای هکشده از حساب یوسف عتیبه، سفیر امارات در آمریکا از سوی رسانههای قطری بود.
در حال حاضر خاندان آلثانی ابزار لازم برای مقاومت در برابر فشارها را در اختیار دارند. این شیخنشین بزرگترین عرضهکننده گاز مایع جهان است. شاید آقای ترامپ در توئیتهایش از مجازات قطر ابراز شادمانی کند اما باید در نظر داشته باشد که حدود 10 هزار سرباز آمریکایی در العدید (AL-Udeid) بزرگترین پایگاه هوایی آمریکا در خاورمیانه مستقر هستند. (البته امارات ترجیح میدهد این پایگاه به آن کشور منتقل شود). مصر هم که روابطش را با قطر قطع کرده است به خوبی میداند اگر جلو صادرات قطر از مسیر کانال سوئز را بگیرد کارگران مصری از قطر اخراج خواهند شد. حتی امارات متحده عربی هم نگران آن است که قطر لوله عرضه گاز خود به آن کشور را ببندد.
اما اوضاع میتواند از این هم بدتر شود. پس از آنکه عربستان تنها مرز زمینی قطر را بست، ایران پیشنهاد کرد تا نیازها را برطرف کند. مقامات کشورهای حاشیه خلیج فارس هشدار میدهند که اگر قطر به ایران نزدیکتر شود اقدامات تنبیهی اقتصادی بیشتری در راه خواهد بود. حمله داعش به مجلس ایران در 7 ژوئن تنشها را تشدید کرده است. ایران، عربستان سعودی را در این مورد مسوول میداند.
این جدال برندهای ندارد. تحریمهای هوایی به گردشگری کلیه دولتهای حاشیه خلیج فارس آسیب خواهد زد آن هم در زمانی که آنها تلاش میکنند اقتصادهایشان را تنوع دهند. خارجیانی که قصد سفر به منطقه داشته باشند، تفاوتی بین کشورهای منطقه نمیبینند و از دید آنها تمام کشورها یکسان هستند. سرمایهگذارانی که از جنگ یمن نگران شدهاند، دلایل بیشتری خواهند داشت که از بیثباتی عربی هراسان باشند. به نظر میرسد پیشنهاد اخیر آقای ترامپ برای تشکیل یک ناتوی عربی شکستخورده باشد. برنامههای شورای همکاری خلیج فارس برای تدوین سیاست اقتصادی و خارجی مشترکی متزلزل شدهاند. کاش جهان ابرقدرتی داشت که به جای فروش اسلحه بر دیپلماسی تمرکز میکرد.