شناسه خبر : 48355 لینک کوتاه

۱۱ روز تکان‌دهنده

چرا مرد قدرتمند دمشق، ناگهان فرار را بر قرار ترجیح داد؟

 

محمدحسین باقی / نویسنده نشریه 

در ساعات اولیه بامداد یکشنبه (۸ دسامبر برابر با ۱۸ آذرماه)، همزمان با هجوم مخالفان مسلح به پایتخت سوریه، بشار اسد از کشورش گریخت. مخالفان در بیانیه‌ای تلویزیونی اعلام کردند که «سوریه آزاد شد». فروپاشی خیره‌کننده خاندانی که از سال ۱۹۷۰ بر تخت قدرت نشسته بودند، یک «لحظه تاریخی» توصیف شده است. این فروپاشی سریع و خیره‌کننده موجب طرح پرسش‌هایی شده از جمله اینکه چه شد که همه‌چیز به این سرعت فروریخت؟ و آینده سوریه چه می‌شود؟

یکم) ماجرا از کجا شروع شد؟

در ۲۷ نوامبر (برابر با چهارشنبه ۷ آذرماه) -مصادف با اولین روز آتش‌بس در لبنان بین حزب‌الله و اسرائیل- ائتلافی از نیروهای مسلح مخالف حمله بزرگی را علیه نیروهای دولتی آغاز کردند. اولین حمله در خط مقدم بین «ادلب» تحت کنترل مخالفان و استان هم‌جوار «حلب» صورت گرفت. سه روز بعد، نیروهای مخالف مسلح، دومین شهر بزرگ سوریه، حلب را تصرف کردند. این تصرف به شکل دومینویی ادامه یافت تا بامداد یکشنبه ۱۸ آذرماه که دمشق به تصرف مخالفان مسلح درآمد. این ۱۱ روز به‌راستی ۱۱ روزِ تکان‌دهنده بود و کسی گمان نمی‌برد که مرد قدرتمند دمشق، ناگهان فرار را بر قرار ترجیح دهد. این حمله که عملیات «بازدارندگی تجاوز» نام داشت، از سوی چندین گروه مخالف مسلح سوری به رهبری «هیات تحریرالشام» (HTS) و با حمایت جناح‌های تحت حمایت ترکیه انجام شد. رهبر «هیات تحریرالشام» ابومحمد الجولانی است که از بزرگ‌ترین و سازمان‌یافته‌ترین گروه‌هایی است که سال‌ها قبل از این حمله بر استان ادلب حکومت می‌کرد. گروه‌های دیگری که در این عملیات شرکت کردند عبارت‌اند از: «جبهه ملی برای آزادی»، «احرارالشام»، «جیش‌العزه» و «جنبش نورالدین الزنکی» و همچنین گروه‌های تحت حمایت ترکیه که زیر چتر «ارتش ملی سوریه» قرار دارند.

دوم) ۱۱ روزی که خاورمیانه را تکان داد

سرعت «برق‌آسا»ی سقوط اسد این ضرب‌المثل را -که اغلب به‌اشتباه به لنین نسبت داده می‌شود- به یاد می‌آورد: «دهه‌هایی وجود دارد که هیچ اتفاقی نمی‌افتد و در مقابل، هفته‌هایی هست که به‌اندازه دهه‌ها در آن اتفاق رخ می‌دهد.» گویی یک دست کیهانی روایت دوران ما را «به‌سرعت به جلو» پیش می‌برد و در یک چشم به هم زدن تاریخ را تغییر می‌دهد. «مکس بوت» در یادداشتی در «واشنگتن‌پست» نوشت، تنها رویداد قابل‌مقایسه با تحولات اخیر سوریه همانا سقوط دولت افغانستان بود؛ اما باز هم این مقایسه چندان بجا نیست. طالبان آخرین حمله خود را در ماه می ۲۰۲۱ آغاز کردند و تا اواسط ماه آگوست به کابل نرسیدند. درحالی‌که پیروزی شورشیان سوری -در آن ۱۱ روزی که خاورمیانه را تکان داد- غیرممکن به نظر می‌رسید.

چگونه اسد پس از سال‌ها قدرت توانست به این سرعت سقوط کند؟ تاریخ متأخر نشان می‌دهد که دیکتاتوری‌های داخلی (مانند کوبا، کره‌شمالی، ونزوئلا و کشورهای مشابه) انعطاف‌پذیری و قدرت ماندگاری قابل‌توجهی دارند چون به نیروی سرکوب خود متکی هستند. آنها می‌توانند از هر تعداد شوک جان سالم به در ببرند: از تظاهرات گسترده خیابانی گرفته تا از دست دادن کمک‌های خارجی. در مقابل، رژیم‌های استبدادی تحمیل‌شده از سوی نیروهای خارجی معمولاً شکننده هستند. زمانی که میخائیل گورباچف، رهبر شوروی، به‌صراحت اعلام کرد که قصد ندارد از زور برای حفظ رژیم‌های اقماری شوروی در اروپای شرقی استفاده کند، آنها به‌سرعت در سال ۱۹۸۹ فروپاشیدند. رژیم اسد در سوریه در ابتدا به خود متکی بود. این را می‌توان از دوران تسلط حزب بعث در سال ۱۹۶۳ ردیابی کرد. حافظ اسد، افسر نیروی هوایی بود که در سال ۱۹۶۶ وزیر دفاع و در سال ۱۹۷۱ رئیس‌جمهور شد. هنگامی‌که اخوان‌المسلمین در سال ۱۹۸۲ برای به چالش کشیدن حکومت او قیام کرد، حافظ اسد قیام را که مرکز آن در حماه بود، سرکوب کرد و ۲۰ هزار نفر را کشت. پس از درگذشت او در سال ۲۰۰۰، پسرش بشار، چشم‌پزشک تحصیل‌کرده در غرب، مسئولیت را برعهده گرفت.

 رژیم تا زمان وقوع بهار عربی در سال ۲۰۱۱ مانند گذشته پیش رفت. اما تحولات پس از آن نشان داد که اگر متحدانش و کمک خارجی نبود، بشار قادر به حفظ قدرت نخواهد بود. اینجا بود که نیروی خارجی وارد میدان شد و تضمین بقای اسد متکی به حضور متحدان شد. سقوط نهایی اسد به این دلیل اتفاق افتاد که او از فضای تنفسی که پس از تثبیت قدرتش به وجود آمد برای گسترش پایگاه قدرتش، تقویت مشروعیت یا دستیابی به توافق با شورشیان استفاده نکرد. 

23

سوم) چرا رژیم اسد به این سرعت فروریخت؟

در مورد سقوط اسد دلایل بسیاری ذکر شده که طیف متعددی از عوامل داخلی و خارجی برای آن برشمرده شده است. در زیر به‌طور مختصر می‌توان به برخی از آنها اشاره کرد:

الف- بحران اقتصادی: سوریه با اقتصادی ویران دست‌وپنجه نرم می‌کرد و نارضایتی مردم از رژیم هم غیرقابل وصف بود. اسد هرچه بیشتر منفور مردم می‌شد زیرا شرایط را برای زنده ماندن سخت‌تر و دشوارتر می‌یافتند. از سوی دیگر، سربازان نیز تمایلی به دفاع از او نداشتند. حقوق سربازان ارتش سوریه ۲۰ دلار در ماه بود که اسد طی چند روز آخر -به روایتی- به ۲۷ دلار رسانده بود. براساس گزارش‌ها، سربازان و افسران پلیس پست‌های خود را رها کرده، سلاح‌های خود را تحویل و پیش از رسیدن مخالفان فرار را بر قرار ترجیح دادند. از نظر نظامی نیز، رژیم اسد برای سال‌ها ضعیف شده بود و به حمایت ایران و روسیه اتکا کرده بود. اما، تحلیلگران می‌گویند، روسیه و ایران هر یک گرفتاری‌های خود را داشتند و از توان مداخله در سوریه -مانند سال‌های قبل- برخوردار نبودند. 

ب- فقدان چشم‌انداز سیاسی در کنار فعال شدن «تحریر‌الشام»: «کِلی کاسیس»، تحلیلگر ژئوپولیتیک، در تحلیلی در «نشنال‌اینترست» نوشت، محیط ناپایدار ژئوپولیتیکی بر «زمان» و «مقیاس» تهاجم گروه‌های مخالف مسلح تاثیر داشت. سوریه از قبل کشوری ازهم‌پاشیده بود که در بن‌بست سیاسی فرورفته بود. این کشور هیچ چشم‌اندازی برای بازسازی نداشت و ۹۰ درصد جمعیتش زیر خط فقر زندگی می‌کردند. حتی در مناطق تحت کنترل رژیم، دولت نتوانسته بود نظم را برقرار کند. این چشم‌انداز ناامنی، فضایی برای مانور به شبه‌نظامیان و باندهای جنایتکار داده بود. اسد از دادن کوچک‌ترین امتیازی، چه در داخل و چه با همسایگان، امتناع کرده بود و سازش را نشانه ضعف می‌دانست. او به‌جای پرداختن به شرایط وخیم زندگی مردم یا ایجاد فرآیندی سیاسی برای پایان دادن به جنگ، تاکتیک‌های سرکوبگرانه خود را دوچندان کرد.

در مقابل، جولانی چند سال گذشته را صرف تحکیم و اصلاح «هیات تحریرالشام» کرده بود. این گروه با ارائه برنامه‌های آموزشی تخصصی و تغییر به سمت جنگ‌ متعارف، نظم و انضباط بیشتری را در بین نیروهای خود ایجاد کرده و قابلیت‌های عملیاتی خود را به میزان قابل‌توجهی بهبود بخشید. دستگاه امنیتی «هیات تحریرالشام»، سرویس امنیت عمومی، همچنین از عملیات ضد تروریسم علیه داعش و القاعده و درعین‌حال توسعه ظرفیت‌های خود برای انجام فعالیت‌های خرابکارانه و جمع‌آوری اطلاعات، تجربه کسب کرده است. «هیات تحریرالشام» همچنین پیام‌های سیاسی خود را در راستای تمرکز بر سرنگونی رژیم و رد فرقه‌گرایی قرار داده است. 

ج- حمایت ترکیه و ناتوانی روسیه: اگرچه ترکیه از این حمله حمایت کرد، اما احتمالاً پیش‌بینی نمی‌کرد خطوط دفاعی رژیم به این راحتی فروبریزد. به‌رغم خصومت عمیق ترکیه با اسد، اهداف ترکیه در سوریه همانا مهار نیروهای کُرد، تامین امنیت مرزها و تسهیل بازگشت آوارگان برای کاهش فشار داخلی است. موفقیت این حمله به ترکیه کمک می‌کند تا نقشی محوری در شکل دادن به آینده سیاسی سوریه ایفا کند. با تمرکز روسیه بر جنگ اوکراین، تضعیف نیروهای حزب‌الله، و تمرکز ایران بر رویارویی با اسرائیل، اسد دیگر نمی‌توانست به همان سطح حمایت نظامی قبلی تکیه کند. 14 ماه گذشته، ماه‌های سختی برای محور مقاومت بود. علاوه بر این، ایران پس از مشاهده فرار نیروهای نظامی، تمایلی به اختصاص منابع اضافی برای حمایت از یک رژیم در حال فروپاشی نداشت. 

مسکو از ناتوانی نیروهای رژیم و لجاجت اسد در مذاکرات عادی‌سازی با ترکیه، به‌شدت خشمگین بود. زمانی که روسیه در سال ۲۰۱۵ در سوریه مداخله کرد، امیدوار بود که بتواند جای پایی در خاورمیانه برای خود حفظ و جایگاه خود را به‌عنوان یک قدرت بزرگ تثبیت کند. در عوض، مسکو با کشوری ویران مواجه شد که نشان داد قادر به دفاع از خود نیست. اکنون، اولویت کرملین حفظ کنترل بر دارایی‌های نظامی کلیدی خود، یعنی پایگاه هوایی حمیمیم و پایگاه دریایی در طرطوس است (که محتمل است مجبور به تخلیه آنها شود). در پشت‌صحنه و پس از سقوط اسد، روس‌ها تلاش خواهند کرد تا با ترکیه، قطر و جناح‌های مختلف سوری به توافق برسند. نقشه خاورمیانه به دلایل زیادی در حال بازترسیم است و آنچه در آینده در سوریه اتفاق می‌افتد، پیامدهای عمیقی برای کل منطقه خواهد داشت.

در شرایطی که روسیه درگیر اوکراین بود و توجه حزب‌الله به اسرائیل معطوف شده بود، ارتش سوریه متوجه شد که به‌تنهایی می‌جنگد. «آرمناک توکماجیان»، عضو غیرمقیم مرکز خاورمیانه «مالکوم اچ. کِر کارنگی» در بیروت، می‌گوید: «در اوایل جنگ، نیروهای دولتی ائتلافی متشکل از ارتش و نیروهای کمکی حزب‌الله و برخی گروه‌های دیگر در کنار نیروی هوایی روسیه بودند. امروز، آن ائتلاف دیگر وجود ندارد. این محتمل‌ترین توضیح برای ناتوانی رژیم در مقاومت در برابر پیشروی مخالفان است.» به نظر می‌رسد نیروهای شورشی، به‌ویژه نیروهای تحت رهبری «هیات تحریرالشام» توانسته بودند برخی از گروه‌های شورشی رقیب، و همچنین جداشدگان ارتش سوریه، برخی مبارزان اسلام‌گرای خارجی و شورشی را جذب کنند. 

«هیات تحریرالشام» همچنین می‌توانست به‌راحتی تسلیحات مورد نیاز را تهیه کند، زیرا سوریه طی سال‌ها مملو از تسلیحات از ترکیه و برخی کشورهای عربی شده بود. به گفته توکماجیان، همه اینها در حالی اتفاق افتاد که دولت سوریه و متحدانش امیدوار بودند توافقات صورت‌گرفته در «آستانه» همچنان پابرجا بماند. تحت نظارت سازمان ملل، این توافق‌نامه‌ها که شامل گفت‌وگوهای غیرمستقیم میان برخی از جناح‌های شورشی و دولت بود، با هدف دستیابی به یک راه‌حل سیاسی از طریق تنش‌زدایی صورت گرفت. برخی از آن جناح‌ها انتقاد کرده و دولت را در چندین نوبت متهم به نقض شروط کردند و امیدوار به ادامه مذاکرات بودند. توکماجیان گفت: «آنها اشتباه کردند. در میدان، واقعیت ساده این بود که رژیم فاقد ظرفیت جنگی لازم، همراه با حداقل حمایت متحدانش بود.» توکماجیان می‌گوید: «به نظر می‌رسد ائتلاف تحت رهبری هیات تحریرالشام به‌خوبی سازمان‌دهی شده و آماده است.» این گروه حتی برخی پهپادهای بومی را نیز مستقر کرد که ممکن است در تغییر مقیاس نبرد به نفع آنها نقش داشته باشد.

«ریچ اوتزن»، مشاور ژئوپولیتیک و عضو ارشد غیرمقیم در شورای آتلانتیک، بر این باور است که سقوط سریع اسد «نقشه» و «توازن قدرت» در خاورمیانه و فراتر از آن را تغییر خواهد داد. او معتقد است که این سقوط چند نکته را برجسته می‌کند: اول، تسلط اسد بر قدرت بسیار ضعیف‌تر از آن چیزی بود که در سطح بین‌المللی تصور می‌شد. دوم، ایران و روسیه در جایگاه ارائه کمک نبودند. سوم، ترکیه تنها کشوری است که به نظر می‌رسد استراتژی پیروزمندانه برای سوریه داشت: مخالفت با اسد در عین مذاکره با حامیانش، میزبانی از پناهندگان، حمایت سیاسی و نظامی از مخالفان، و مبارزه با یگان‌های مدافع خلق (YPG). آنکارا اکنون دارای اهرم اقتصادی، دیپلماتیک و نظامی بی‌رقیبی بر روند ثبات و بازسازی سوریه است. چهارم، رویکرد ایالات‌متحده در قبال سوریه در دهه گذشته - مدارا با اسد، تمرکز بیش‌ازحد بر داعش، ارائه کمک‌های بشردوستانه و درعین‌حال توقف کمک‌های سیاسی و نظامی به مخالفان، حمایت بی‌پایان از کردهای YPG /PKK‌- دگرگون شده است.

د- دست‌به‌دامان تبلیغ و هرج‌ومرج میدانی: «علی محمود عباس»، وزیر دفاع سوریه پس از خروج نیروهایش از حماه گفت: «آنچه امروز در حماه رخ داد یک اقدام تاکتیکی موقت است و نیروهای ما همچنان در اطراف شهر هستند.» عباس گفت که نیروهای شورشی در تلاش‌اند تا «آشوب و اطلاعات نادرست» را در مورد وضعیت روی زمین پخش کنند و به شهروندان هشدار داد که آنها را باور نکنند. با وجود این، فیلم‌هایی از حمص نشان می‌داد که بزرگراه‌ها مملو از خودروهایی است که به سمت شهرهای ساحلی سوریه حرکت می‌کنند، زیرا مردم معتقدند که شورشیان ممکن است در آستانه تصرف شهر باشند. «جهاد یازیگی»، سردبیر Syria Report گفت: «فروپاشی ارتش بازتاب فروپاشی عمومی‌تر در نهادهای دولتی سوریه است.» بحران اقتصادی سوریه، افزایش سرکوب و تداوم بی‌ثباتی ممکن است به فقدان روحیه و سازمان‌دهی عمومی در مناطق تحت کنترل دولت کمک کرده باشد. یازیگی افزود: «در مناطق تحت کنترل رژیم این حس عمیق وجود دارد که اوضاع نه‌تنها بهبود نمی‌یابد، بلکه هیچ چشم‌اندازی برای بهتر شدن اوضاع وجود ندارد.»

پرده پایانی

سرنگونی رژیم اسد از مدت‌ها قبل در شُرُف وقوع بود اما درعین‌حال، به طرز تکان‌دهنده و بسیار سریعی محقق شد. پایان ناگهانی دوران او این پرسش را مطرح می‌کند که در آینده چه چیزی رخ خواهد داد. «جاناتان پانیکوف»، از پژوهشگران شورای آتلانتیک، بر این باور است که دلایل قابل‌توجهی برای احتیاط و نگرانی از این مسئله وجود دارد که ممکن است چندپارگی و هرج‌ومرج در کشور رخ دهد. کشورهای حاشیه خلیج‌فارس -که برخی از آنها تصور می‌کردند رژیم اسد قابل دوام است و از او در اتحادیه عرب استقبال کردند- احتمالاً واکنش‌های متفاوتی در مورد سقوط او و گام‌های بعدی که باید بردارند، خواهند داشت. درحالی‌که دوحه ممکن است تمایل بیشتری به تامین منابع مالی برای هر دولتی که در دمشق ظهور کند، داشته باشد، اما نگرانی‌های دیرینه ابوظبی و ریاض در مورد دولت‌های تحت رهبری اسلام‌گرایان، همراه با بی‌میلی برای دادن پول مجانی، به‌جای سرمایه‌گذاری در این کشورها، همراه شده است. خیلی زود است ببینیم آیا سرنگونی اسد رفاه بیشتر برای مردم سوریه و امنیت برای منطقه به ارمغان می‌آورد یا خیر. در نهایت این مردم سوریه هستند که حکومت آینده خود را تعیین خواهند کرد. 

دراین پرونده بخوانید ...