شورش علیه نژادپرستی
اعتراضهای خیابانی در فرانسه چه پیشینهای دارد؟
تاریخ فرانسه از سال 1789 و آغازین روزهای انقلاب تا به امروز شاهد اعتراضات بیشماری بوده است. ملتی که هرگز از حق اعتراض خود نگذشته همواره در مقابل هر بیعدالتی خیابان را عرصه اصلی اعتراض کرده است. اعتراضاتی که در بسیاری موارد به خشونت کشیده شده است. برخی معتقدند که نخستین جرقه انقلاب فرانسه، یورش به باستیل بود و در آن زمان مردم هنوز به براندازی سلطنت فکر نمیکردند. برخی هم آغاز آن را ماه می ۱۷۸۹ میدانند. انقلاب فرانسه اعتراضی به قدرت مطلق پادشاه و امتیازات اشرافزادگان بود و بر برابری و آزادی تاکید داشت. این انقلاب در نهایت با خشونت و قتل عام و بعد از آن با جنگهای ناپلئون و روی کار آمدن دوباره سلطنت همراه شد. در حالی که طبقه متوسط بر این عقیده بود که اصلاحات مالی و قضایی نیاز روز فرانسه است، اشراف مخالف این ایده بودند زیرا حاضر نبودند از امتیازاتی که تحت نظام سنتی از آن برخوردار بودند چشمپوشی کنند. پس از آخرین تلاشهای ناکام لویی شانزدهم برای تغییر شرایط، موجی از شور و حرارت انقلابی در سراسر روستاها گسترش یافت که به شورش دهقانان منجر شد. بسیاری از خانههای مالیاتگیرندگان و همچنین اشراف در آتش سوختند. این اعتراضات باعث فرار دستهجمعی اشراف از کشور شد. این دوره به عنوان دوران وحشت بزرگ شناخته میشود. سرانجام مجلس ملی در 4 آگوست 1789 ضربه مهلکی به فئودالیسم وارد کرد. نظم قدیم سرانجام به پایان رسیده بود و فرانسهای نو متولد شد. فرانسهای که اعتراض بخش جداییناپذیر تاریخ سیاسی و اجتماعیاش شد.
قتل در نانتر
سهشنبه 27 ژوئن در جریان ایست بازرسی در نانتر نوجوانی 17ساله به نام ناهل بهوسیله پلیس کشته شد. این حادثه موجی از اعتراضات را در پی داشت که بسیاری از شهرهای فرانسه را درگیر کرد. در پی درگیری معترضان با پلیس ضدشورش، هزاران نیرو در شهرهایی که اعتراضات در آنها جریان داشت مستقر شده و بسیاری بازداشت شدند. در واکنش به اعتراضات امانوئل مکرون رئیسجمهور فرانسه جلسه اضطراری برای بازگشت آرامش به کشور برگزار کرد و ستارگان فرانسوی مانند کیلیان امباپه فوتبالیست و عمر سی بازیگر، خشونت پلیس را محکوم کردند.
اما در نانتر چه اتفاقی افتاد؟
روز سهشنبه 27 ژوئن گزارشهایی از تیراندازی پلیس در شهر نانتر، کمی بیش از چهارمایلی شمال غرب پاریس منتشر شد. ویدئویی که از آن زمان بهطور گسترده در فضای مجازی پخش شده است دو افسر مسلح پلیس را نشان میدهد که یک خودرو زردرنگ را متوقف میکنند. قبل از اینکه وسیله نقلیه دور شود و یکی از افسران به سمت آن شلیک کند، افسران با اسلحه خود به سمت شیشه راننده خم میشوند. یک کلیپ جداگانه نشان میدهد که ماشین با یک پست بازرسی در همان نزدیکی برخورد میکند. دفتر دادستانی نانتر تایید کرد که قربانی یک پسر 17ساله به نام ناهل ام است. آنها اعلام کردند این نوجوان در صحنه درگیری فوت کرده و افسر پلیس به اتهام قتل عمد بازداشت شده است. مادر ناهل در ویدئویی در اینستاگرام در کنار یکی از فعالان ضدخشونت پلیس ظاهر شد و گفت: «یک بچه 17ساله را از دست دادم. بچهام را گرفتند. او هنوز بچه بود. به مادرش نیاز داشت. امروز صبح به من گفت مامان دوستت دارم. به او گفتم مراقب باش.» پس از این حادثه، مردم برای اعتراض به خیابانهای نانتر آمدند. اعتراضات خیلی زود به خشونت کشیده شد، خودروها را آتش زدند و به سوی پلیس سنگ و آتش پرتاب کردند. پلیس هم با گاز اشکآور پاسخ داد. در این درگیریها ساختمانهایی از جمله مدارس، تالارهای شهر و مقر المپیک 2024 پاریس در نزدیکی سندنی نیز به آتش کشیده شد و سپس خشونت به سایر حومههای پاریس (banlieues) و شهرهای دیگر فرانسه از تولوز تا دیژون و لیل گسترش یافت.
40 هزار افسر پلیس برای مقابله با ناآرامیها در سراسر فرانسه مستقر شدند از جمله پنجهزار نیرو در پاریس.
چرا سابقه شورش در حومه شهرهای فرانسه وجود دارد؟
مکرون در جریان بازدید از مارسی در مورد این حادثه اقدامات پلیس را محکوم کرد و آنها را «غیرقابل توضیح و نابخشودنی» توصیف کرد. او گفت: «هیچ چیز نمیتواند مرگ یک جوان را توجیه کند.» در حالی که مکرون تلاش میکند تا عواقب خشونتآمیز پس از مرگ این نوجوان 17ساله را مدیریت کند به خوبی از تنشهای عمیقی که در پس آن نهفته است آگاه است. دکتر ایتالی لوتم مدرس ارشد مطالعات فرانسه در دانشگاه وست مینستر در مصاحبه با شبکه خبری اسکای رویدادهای فرانسه را «به خوبی تمرینشده» توصیف میکند. او میگوید: «یک افسر پلیس، نوجوانی از یکی از جوامع محروم اطراف پاریس را میکشد که موجی از خشم را برانگیخته است. گروههایی از جوانان ناراضی به خیابانهای بانلیو میروند و نمادهای ایالتی، اعم از ایستگاههای پلیس یا مدارس را هدف قرار میدهند.» خاستگاه «بانلیو» به سالهای پس از جنگ جهانی دوم بازمیگردد، زمانی که دولت فرانسه هزاران مجتمع مسکونی در حاشیه شهرهای فرانسه بین سالهای 1945 تا 1975 ساخت. این مجتمعها در اصل برای خانوادههای طبقه متوسط رو به پایین طراحی شده بودند که برای کار به شهر رفتوآمد میکردند. اما در دهه 1970 در میان بیکاری بالا و تنشهای نژادی پس از جنگ الجزایر و پایان استعمار فرانسه، آنها بهطور فزایندهای توسط جوامع کمدرآمد و مهاجران اشغال شدند. این مناطق محروممانده از سوی دولتهای پیدرپی در حالی که از کیفیت پایین مسکن و چشمانداز تاریک فرصتهای شغلی رنج میبردند برچسب «مشکلدار» یا «پرخطر» خوردند. در این مناطق میزان جنایت بالا بود و جوانان در خیابانها اغلب با پلیس درگیر میشدند. پلیسهایی که به سیاست بیرحمانه و بدون تحمل ناآرامی شهرت داشتند.
اولین شورش «بانلیو» در سال 1979 در حومه لیون در Vaulx-en-Velin بود که پس از دستگیری یک نوجوان با تبار آفریقای شمالی آغاز شد. با این حال، قابل توجهترین این شورشها در سال 2005 بود و به مدت سه هفته ادامه داشت. زمانی که در کلیشی سو-بوآ، در شمال پاریس دو جوان در تلاش برای فرار از پلیس، دچار برقگرفتگی شدند و جان خود را از دست دادند. پس از آنکه معترضان ساختمانها و خودروها را به آتش کشیدند، وضعیت فوقالعاده اعلام شد. نیکلا سارکوزی رئیسجمهور سابق فرانسه که در آن زمان وزیر کشور بود، با اظهاراتش تنش را شعلهور کرد. برخی بر این باورند که این تنشها از آن زمان تنها بهوسیله راست افراطی تشدید شده است. بهویژه از سوی جبهه ملی که در اوایل دهه 2000 به موفقیت در انتخابات دست یافته بود. در این زمینه لوتم میافزاید: فرزند دختر بنیانگذار جبهه ملی، یعنی مارین لوپن، محکوم کردن پلیس از سوی مکرون را «بیش از حد» و «غیرمسوولانه» توصیف کرد و گفت که او باید «اجازه دهد آنها کار خود را انجام دهند». اگرچه خشونتهای سال 2005 موجی از شوک را در سراسر کشور ایجاد کرد و موجی از برنامههای اصلاحی را به راه انداخت، اما وقوع مکرر اعتراضات نشان میدهد که از آن زمان تاکنون تغییر چندانی رخ نداده است.
دکتر لوتم میگوید: «وقتی بسیاری از معترضان امروز ادعا میکنند صدایشان شنیده نمیشود، سال 2005 را به عنوان لحظهای میشناسند که پس از آن هیچ چیز تغییر نکرده است.» او میافزاید: «برای نوجوانانی که سال 2005 را به خاطر نمیآورند، ناامیدی از دولت از طریق سیاستهای دوران پس از 2005 افزایش پیدا کرده است.»
واکنش دولت
امانوئل مکرون در یک نشست امنیتی اضطراری اقدامات خشونتآمیز علیه یک پاسگاه پلیس، مدارس و شهرداریها را «کاملاً غیرقابل توجیه» توصیف کرد. اما او اصرار داشت که باید «بزرگداشت و احترام» ویژهای برای خانواده قربانی و جامعه در راهپیمایی خاموش روز پنجشنبه در نانتر، وجود داشته باشد. الیزابت بورن، نخستوزیر فرانسه، نیز در اینباره گفت که پلیس مشاهدهشده در ویدئوی پخششده «به وضوح به قوانین تعامل نیروهای امنیتی ما احترام نمیگذارد» و او امیدوار است «آرامش بر خشم غلبه کند». در ابتدا جرالد دارونین، وزیر کشور، فیلم این حادثه را «تکاندهنده» توصیف کرد، اما در واکنش به این اعتراضات گفت: «دولت باید در پاسخگویی قاطع باشد.» دکتر لوتم میگوید که اگرچه سیاستمداران میخواهند دلسوز به نظر برسند، اما هنوز بیاعتمادی گستردهای در میان جوامع درگیر وجود دارد. او میگوید: «موضوع اصلی اختلاف این است که دولت تسهیلکننده اصلی خشونت پلیس است.» او به قانون 2017 -که پس از حملات تروریستی 2015 در پاریس تصویب شد- اشاره میکند که به پلیس حقوق بیشتری برای استفاده از سلاح مرگبار در مواجهه با تهدیدات محسوس میدهد. به گفته سیهامه آسباگ، روزنامهنگار و پژوهشگر فرانسوی، سالانه حداقل 40 نفر در جریان مداخلات پلیس در فرانسه جان خود را از دست میدهند. یک سخنگوی پلیس تایید کرد که تیراندازی این هفته سومین مورد مرگبار در جریان توقف ترافیک در سال جاری است. سال گذشته این رقم 13 بود، رقمی که رکورد محسوب میشود.
جدول زمانی اعتراضات حومه فرانسه
1979: به عنوان اولین اعتراضات خشونتآمیز حومه فرانسه در حومه لیون در Vaulx-en-Velin پس از دستگیری یک جوان شمال آفریقایی تبار رخ داد.
1991: در ماه مارس، پس از کشته شدن یک نوجوان عرب به دست یک نگهبان سوپرمارکت، فروشگاهی بزرگ و اتومبیلها در سارتروویل، در شمال پاریس به آتش کشیده شد.
در ژوئن همان سال پس از اینکه یک پلیس زن 32ساله با یک ماشین دزدیده و کشته شد، خشونت دوباره در Mantes-la-Jolie در همان حوالی رخ داد. پلیس بعداً یوسف خائف 23ساله را که در حال رانندگی یک خودرو سرقتی دیگر در منطقه بود به ضرب گلوله کشت.
1992: ایستگاه پلیس در حومه Vaulx-en-Velin لیون پس از آنکه محمد بحری 18ساله به سمت پلیس حرکت کرد و بهوسیله پلیس به ضرب گلوله کشته شد، به آتش کشیده شد.
1995: پس از آنکه پلیس تروریست الجزایری خالد کلکال -یکی از سازماندهندگان بمبگذاریهای سال 1995 در پاریس و لیون- را کشت در چندین منطقه در حومه لیون اعتراضات آغاز شد. تصاویر تلویزیونی نشان میدهد که پلیس قبل از کشتن او فریاد میزند «تمامش کن».
1997: پس از آنکه عبدالقادر 16ساله توسط پلیس مورد اصابت گلوله قرار گرفت و کشته شد و دوستش نیز بهوسیله پلیس زخمی شد، اعتراضات در Dammarie-les-Lys، در جنوب شرقی پاریس شکل گرفت.
1998: پس از آنکه حبیب محمد، 17ساله در حین دزدی خودرو از سوی پلیس هدف گلوله قرار گرفت، اعتراضات به مدت دو روز در حومه تولوز ادامه یافت.
2005: سه هفته اعتراض و وضعیت اضطراری در حومه پاریس و دیگر شهرها پس از برقگرفتگی دو نوجوان در تلاش برای فرار از پلیس.
2007: مرگ دو نوجوان 16ساله و 17ساله که موتورسیکلتشان با ماشین پلیس تصادف کرد باعث اعتراضات دوروزه در والدواز، در شمال پاریس شد.
2009: اعتراضات خشونتآمیز در 9 جولای و دوباره در 4 جولای (روز باستیل) در حومه شرقی پاریس مونتروی پس از کشته شدن محمد بنمونا، یک مرد جوان الجزایری در بازداشت پلیس، روی داد.
2013: تراپز در نزدیکی پاریس پس از دستگیری یک مرد مسلمان به دلیل تعرض به یک افسر پلیس که به دنبال ممنوعیت پوشاندن صورت در سال 2010، قصد برداشتن حجاب همسر این مرد را داشت، به درگیری و اعتراض کشیده شد.
2016: مرگ یک مرد سیاهپوست به نام آداما ترائوره در بازداشت پلیس باعث شعلهور شدن اعتراضات در چندین شهر فرانسه و جنبش گستردهتر ضدنژادپرستی «عدالت برای آداما» شد.
2017: اعتراضات تقریباً دو هفته بعد از دستگیری تئو لوهاکا و ادعای آزار نژادپرستانه از سوی پلیس در سن-سن-دنی در شمال پاریس ادامه یافت.
فرانسه در خشم
اعتراضات خشونتآمیز در فرانسه به تیراندازی پلیس به ناهل نوجوان، پس از پنج شب ناآرامی کاهش یافت. جمعیتی در تالارهای شهر در سراسر کشور تجمع کردند تا با دولتهای محلی که در خشونتها هدف قرار گرفته بودند، ابراز همبستگی کنند. مادربزرگ ناهل که نادیا نام دارد پس از به خشونت کشیده شدن اعتراضات در مصاحبه با BFMTV گفت: «اعتراضات را متوقف کنید. از تخریب دست بردارید. من به آنهایی که شورش میکنند این را میگویم: شیشهها را نشکنید. به مدارس و اتوبوسها حمله نکنید. بس کنید. این مادران هستند که سوار آن اتوبوسها میشوند.» لوسی، 19ساله، دانشجوی علوم سیاسی از رن در مصاحبه با گاردین میگوید: «به عنوان یک زن سفیدپوست که در حومه آسیبدیده شهر زندگی نمیکند، شخصاً مستقیماً تحت تاثیر شورشها قرار نگرفتهام. با این حال من واقعاً از برخورد رسانهها با قتل ناهل و «شورش» که ترجیح میدهم آن را «خیزش» بنامم، شوکه شدهام. در واقع برای دههها رسانهها، سیاستمداران و پلیس با جوانان سیاهپوست و عرب حومه شهر بهعنوان گانگسترهای وحشی و تشنه به خون رفتار کردهاند. من نمیفهمم چرا مردم عصبانیت این جوانان را درک نمیکنند؟ جوانانی که از دیرباز دائماً اهریمنی جلوه داده شده و با خشونت فیزیکی و سمبلیک مورد آزار و اذیت قرار گرفتهاند. بچهای مرده است. پلیس میکشد، پلیس نژادپرست است و سیاستمداران این را اذعان نمیکنند. مردم فرانسه خشمگین هستند و حق هم دارند.»