شناسه خبر : 40774 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

چالشِ پایان

گفت‌وگو با رحمان قهرمان‌پور درباره چشم‌انداز توافق

چالشِ پایان

رحمان قهرمان‌پور کارشناس مسائل سیاسی معتقد است مذاکره بر سر موضوعات فنی مورد اختلاف میان اعضای مذاکرات وین به پایان رسیده است اما این به معنای توقف کامل مذاکرات هسته‌ای نیست. او عقیده دارد در حال حاضر فقط کافی‌ است بازیگران عرصه سیاست داخلی دو کشور جمهوری اسلامی ایران و آمریکا تصمیم نهایی را که تصمیمی سیاسی است، اتخاذ کنند تا برجام به مرحله عمل برسد. از یک‌سو اعضای تیم مذاکرات 1+5 بارها در ماه‌های گذشته اعلام کردند که مذاکرات به مرحله نهایی رسیده است. از سوی دیگر خبرنگاران اعلام کرده‌اند که چادرهای آنان روبه‌روی محل مذاکرات برچیده شده و این موضوع را به منزله اتمام مذاکرات دانسته‌اند. علاوه بر این موضوعات اختلافات داخلی بر سر توافق هسته‌ای هم وجود دارد. از یک طرف در ایران دولت سیزدهم به ریاست سید ابراهیم رئیسی با مخالفانی از طیف اصولگرایی روبه‌رو شده است که برجام را خیانت به منافع ملی می‌دانند و از طرفی هم برخی کارشناسان می‌گویند جو بایدن رئیس‌جمهور وقت ایالات متحده آمریکا با تحت فشار قرار گرفتن از سوی حزب مخالف خود برای انتخابات کنگره پیش‌رو توافق هسته‌ای با ایران از اولویتش خارج شده است. به نظر می‌رسد عنصر زمان برای هر دو طرف مذاکره امری لازم و حیاتی ا‌ست و با گذشتن زمان از سر این مذاکره، منتفی شدن آن نیز دور از ذهن نخواهد بود. 

♦♦♦

برخی از کارشناسان امور سیاسی عقیده دارند مذاکرات برجام به بن‌بست رسیده چراکه قرار بود این مذاکرات چند ماه پیش به نتیجه نهایی برسد. آیا مذاکرات احیای برجام به پایان رسیده است یا می‌توان به مذاکرات خوش‌بین بود؟ علت توقف یا به عبارت درست‌تر کند شدن آن در چند هفته اخیر چه بوده است؟

اگر منظور از مذاکرات، مذاکره بر سر موضوعات فنی مورد اختلاف است؛ بله این مذاکرات تمام شده است و دو طرف منتظر تصمیم سیاسی سیاستمداران کشورهای خود هستند. تیم‌های کارشناسی بحث‌های فنی مورد اختلاف و مهم را به اتمام رسانده‌اند و موضوع مذاکره به سطح بالاتر یعنی تصمیم‌گیران سیاسی کشورهای مذاکره‌کننده محول شده است. الان پیش‌نویس نهایی به دست مقامات سیاسی رسیده است؛ بنابراین می‌توان گفت مذاکرات فنی بر سر موضوعاتی همچون سانتریفیوژهای پیشرفته، نحوه برداشته شدن تحریم‌ها و سایر تصمیمات مربوط به تحریم‌های هسته‌ای حل شده است یعنی تیم‌های فنی و کارشناسی کار خود را تمام کرده‌اند و جمع‌بندی خود را به مقامات بالاتر سیاسی ارائه داده‌اند. حالا ما در مرحله‌ای هستیم که مقامات سیاسی باید در مورد موضوعات سیاسی وابسته به این توافق‌نامه تصمیم‌گیری کنند.

  چرا تصمیم‌گیران سیاسی بازی مذاکرات را به وقت اضافه کشاندند در حالی که از حدود دوماه پیش اکثریت اعضای مذاکره‌کننده نوید در دسترس بودن توافق را داده‌اند؟

در عالم اقتصاد، نظریه انتخاب عمومی می‌گوید وقتی منافعی وجود داشته باشد تصمیم‌گیری آسان می‌شود؛ یعنی براساس منافع روشن و صریح می‌توان تصمیم گرفت که کاری را انجام بدهیم یا اگر آن کار صورت بگیرد منفعتش زیادتر است یا ضررش؛ اما در علم سیاست این‌طور نیست. گاهی در یک موضوع منفعت اقتصادی و اجتماعی ایجاب می‌کند تا تصمیمی اتخاذ شود اما آن موضوع با ملاحظات سیاسی داخلی در یک کشور در تضاد است. به دلیل سرنوشت‌ساز بودن تصمیم سیاسی و اثرگذاری آن در حوزه‌های مختلف وابسته به سیاست، چه در کوتاه‌مدت و چه در بلند‌مدت، گاهی سیاستمدار از اخذ تصمیمی که منفعت آن مشخص است چشم‌پوشی می‌کند زیرا فکر می‌کند آن تصمیم موقعیت سیاسی او را در داخل کشور تضعیف می‌کند. این موضوع را مطرح کردم که یادآوری کنم اتخاذ تصمیم سیاسی با تصمیم‌گیری در سایر حوزه‌ها متفاوت است. اینکه چرا دو طرف مذاکره‌کننده احیای برجام در مقطع زمانی کنونی به سرعت تصمیم نمی‌گیرند و چه با نتیجه مثبت یعنی توافق و چه با نتیجه منفی یعنی ادامه شرایط فعلی تکلیف برجام را مشخص نمی‌کنند بر همین اساس است. اگر با علم سیاست به این تعلل نگاه کنیم می‌بینیم که کند شدن مذاکرات در مقطع فعلی دلایل متعددی دارد.

  از این دلایل بگویید؛ به نظر می‌رسد دلایل هر دو طرف این مذاکره برای به نتیجه رسیدن مذاکرات بیش از میل آنان به ادامه شرایط موجود است.

یکی از مهم‌ترین دلایل تعلل در اخذ تصمیم‌گیری نهایی به تاثیرگذاری این توافق‌نامه بر سرنوشت سیاسی طرفین به‌ویژه در عرصه رقابت‌های داخلی باز‌می‌گردد. هر تصمیمی در حوزه سیاست خارجی در نهایت تابع سیاست محلی یا داخلی است؛ یعنی آن تصمیم باید موقعیت سیاستمدار را در داخل تقویت کند یا حداقل موقعیت او را در داخل تضعیف نکند. سیاستمداران در اغلب موارد اولویت را به مسائل داخلی می‌دهند تا خارجی. با این پیش‌فرض الان می‌توانیم تحلیل کنیم که جریانات سیاسی دو طرف مذاکرات به دنبال این هستند که ببینند آثار بلند‌مدت و کوتاه‌مدت اخذ تصمیمشان برای امضای سند احیای برجام بر آینده سیاسی‌شان چیست؟ به نظر من آنها در حال محاسبه این موضوع هستند که اثر این تصمیم در حوزه سیاست خارجی بر سرنوشت آنان در رقابت‌های سیاست داخلی چه خواهد بود؟

  مهم‌ترین چالش باقی‌مانده در مذاکرات احیای برجام را در چه موضوعی می‌دانید؟ آیا این چالش‌ها قابل حل خواهد بود؟

مذاکرات بر سر موضوع حساسی مثل تحریم سپاه پاسداران به دست‌انداز خورده است. این موضوع هم برای تصمیم‌گیران ایرانی مهم است و برای اعتبار سیاستمداران مذاکره‌کننده اهمیت دارد و هم برای آمریکایی‌ها به عنوان تحریم‌کننده این نهاد مهم است. آمریکا سپاه پاسداران را یک گروه تروریستی اعلام کرده است؛ این امر بدین معناست که هر‌گونه تصمیمی درباره رفع تحریم‌های سپاه پاسداران تبعاتی در سیاست داخلی آمریکا برای بایدن و دموکرات‌ها به همراه دارد. هم ایران و هم آمریکا به دنبال راه‌حل یا راه‌حل‌هایی هستند که این تبعات را به حداقل برسانند. به جز ایران و آمریکا کشورهای دیگری هم هستند که به دنبال راه میانه می‌گردند. ‌

  جنگ روسیه با اوکراین چه تاثیری بر مذاکرات گروه 1+5 گذاشت؟ آیا شما موافقید که این جنگ سایه خود را بر سر مذاکرات برجام انداخته است؟

این سوال را باید در این روزها پاسخ داد. تا زمانی که جنگ شروع نشده بود و ما فقط از بحران اوکراین صحبت می‌کردیم، این تحولات تاثیر چندانی بر روند مذاکرات هسته‌ای ایران نداشت؛ اما وقتی جنگ آن‌گونه که روسیه می‌خواست پیش نرفت، و پوتین به اهداف سیاسی که ترسیم کرده بود نرسید و غرب واکنش‌های عجیب و محکمی به روسیه نشان داد و تحریم‌ها علیه روسیه زیاد شد، کرملین به مرور در مرحله سختی قرار گرفت. در چنین شرایطی قابل پیش‌بینی بود که روس‌ها به هر دستگیره‌ای دست بزنند تا شکست نخورند. حقیقت آن است که روسیه شرایط سختی ایجاد کرد و خود در آن گرفتار شد. حتی مدارس و بیمارستان‌ها را هم بمباران کردند و دیدیم چقدر افراد غیر‌نظامی کشته شدند. در چنین شرایطی دولت روسیه کوشید از همه ابزارهای در اختیار خود استفاده کند. یکی از این ابزارها برجام بود. روس‌ها گفتند آمریکا باید تضمین کتبی بدهد که مشکلی برای همکاری ایران و روسیه در چارچوب برجام به وجود نخواهد آمد. جواب آمریکا این بود که این همکاری‌ها شامل تحریم نمی‌شود. مساله با رفت‌و‌آمد مقامات حل‌و‌فصل شد. در این میان خود این مساله که روسیه تصور می‌کرد شاید غرب بخواهد با وارد کردن نفت ایران به بازار جهانی از قیمت نفت و قدرت روسیه در بازار انرژی جهان بکاهد باعث شد کرملین سختگیری کرده و در مذاکرات سنگ‌اندازی کند؛ که البته همان‌طور که گفتم با مذاکرات میان تمامی اعضای مذاکرات وین حل شد.

  به نظر شما آیا امکان اینکه بالاخره در پایان روند مذاکرات اعضای مذاکره‌کننده به بن‌بست برسند و توافق حاصل نشود هست؟ به طور صریح‌تر چقدر امکان دارد برجام احیا نشود؟

واقعاً سخت است فکر کنیم احیای برجام محقق نمی‌شود و این همه تلاش بی‌نتیجه می‌ماند؛ به این خاطر که هر دو طرف به توافق نیاز دارند. هرچه زمان جلوتر می‌رود کار برای طرف آمریکایی و ایرانی دشوارتر می‌شود. برای آمریکایی‌ها کار دشوار است چون انتخابات کنگره در پیش است. بایدن حسابی درگیر این موضوع شده است. به خاطر تغییر حوزه‌های انتخاباتی در ایالت‌های مختلف کار دموکرات‌ها و بایدن در انتخابات کنگره سخت شده است. رقیب جمهوریخواه می‌خواهد از حضور و مشارکت اقلیت‌ها در حوزه‌های مختلف بکاهد و این کار شرایط برای بایدن را سخت و دشوار می‌کند. برخی استراتژیست‌ها می‌گویند بایدن شرایط دشواری دارد و نمی‌تواند وقت زیادی به مسائل سیاست خارجی مثل برجام اختصاص دهد. از سوی دیگر باید به ایران هم توجه کنیم. در ایران هم ماه عسل هر دولت یک سال اول است و هرچه به پایان آن یک سال نزدیک می‌شویم قدرت اجماع‌سازی دولت کمتر می‌شود. تا همین جای کار هم از قبل عید تا به الان تا حدی مخالفت با مذاکرات از درون اصولگرایان شنیده شده است. با ادامه این شرایط دولت آقای رئیسی در شرایط دشوارتری قرار می‌گیرد. هر دو طرف به دنبال توافق هستند اما توافقی که به ضررشان نباشد و حداکثر منافعشان را دربر بگیرد. برای تحقق این خواسته قاعدتاً باید منتظر پیشنهادها و ابتکار عمل طرفین باشیم.

  نظرتان درباره رایزنی‌های سایر کشورها با دو کشور جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا چیست؟ به نظر می‌رسد دولت‌های متعددی برای تحقق احیای برجام فعال شدند.

این جنس از رایزنی‌ها پشت پرده صورت می‌گیرد. نه‌تنها کشورهایی که منفعتشان در عقد مجدد قرارداد برجام است درگیر شده‌اند بلکه طرف‌های دیگر مثل اسرائیل که مخالف این قرارداد هستند هم درگیر این موضوع شده‌اند و خط و نشان‌هایی می‌کشند. قطری‌ها و اروپایی‌ها هم برای احیای برجام تلاش می‌کنند. قاعدتاً در این بین هم پیشنهادهای متعددی مطرح شده که رسانه‌ای نشده و ممکن است از میان این پیشنهادها و ابتکار عمل‌ها راه‌حلی پیدا شود. باید منتظر باشیم ببینیم در روزهای پیش‌رو چه می‌شود. به هر حال طرف‌های میانجی‌کننده سعی می‌کنند ابتکار عمل‌هایشان به رسانه‌ها درز نکند.

  چه انتظاری می‌شود از این دولت‌های میانجی‌گر داشت؟ آیا می‌توان به همراهی آنان چشم داشت؟

اگر منظور از میانجی‌گری فقط همراهی است که باید گفت کشوری از مواضع ما دفاع نمی‌کند. عبارت طرفداری شاید دقیق نباشد بلکه باید گفت استفاده هر دولت از ابزارهایی که در اختیار دارد. عرصه سیاست خارجی عرصه پیگیری منافع با حداقل هزینه و حداکثر سود و از طریق ابزارهای در اختیار یک دولت است. روسیه و چین با برخی منافع ایران همراهی کرده‌اند. در گذشته هم عملاً در مذاکرات سال 90 عمان نقش میانجی‌ داشت و الان هم کشورهایی مثل قطر فعال شده‌اند. اتحادیه اروپا هم به دلیل جایگاهی که در مذاکرات دارد نقش مهمی در حل اختلافات بین ایران و آمریکا دارد اما قدرت تغییر تصمیم‌های آمریکا را ندارد. ما باید مواضعمان را چنان تبیین کنیم که خودمان بتوانیم از آن دفاع کنیم. در سیاست بین‌الملل اگر شرایط سخت شود ممکن است دوستان همراهی نکنند، مانند کشورهای دوست روسیه که به طور علنی و آشکار از او در جنگ اوکراین حمایت نکردند. هر کشوری دوستانی در سیاست جهانی دارد اما در نهایت بار اصلی به دوش خود آن کشور است و باید موضعی درست اتخاذ و آن را عملی کند.

  پیش‌بینی شما از ادامه مذاکرات چیست؟ پیشنهادتان به تیم مذاکره‌کننده چه خواهد بود؟

ما همچنان باید به روند حل‌و‌فصل اختلافات در چارچوب برجام ادامه دهیم. در شرایط موجود میان آمریکا و ایران رسیدن به توافقی بالاتر و گسترده‌تر از برجام ممکن و عملی نیست. راز جذابیت تحمیلی برجام هم در همین نکته است. بدیل بهتری برای آن وجود ندارد! اجماع‌سازی درباره تصمیم‌های مهمی مثل برجام در داخل همواره مهم بوده و هست. 

دراین پرونده بخوانید ...