توفان هاروی
سال برملا شدن آزاررسانی جنسی قدرتمندان
اتهامات مربوط به آزار رساندن بعضی از قدرتمندان را ساقط کرده است. اما آیا این سبب تغییرات دائمی در رفتار میشود؟
برای کسانی که به حق زن در هدایت زندگی خود بدون مزاحمت اهمیت میدهند، سال 2017 آغاز بدی بود. مردی با اتهام دستدرازی به چندین زن قدرت را در کاخ سفید به دست گرفت (دونالد ترامپ این اتهامات و نیز نواری را که در آن درباره رفتار خود که آن را «گفتوگوی صِرف در رختکن» نامید، رد کرد).
پایان این سال تا حدی بهتر است. در ماه اکتبر فیلمساز هالیوودی هاروی وِینشتِن به چندین دهه آزار و تجاوز به بازیگران زن متهم شد، و از مقام بلندپایه خود در هالیوود برای ترساندن و ساکت کردن هر کسی که سر راهش قرار میگرفته استفاده کرده است. او از فیلمی که به طور مشترک در حال ساخت بود اخراج شد و هماکنون تحت بازجویی پلیس است. اتهامات بیشتری علیه سایر مردان در قدرت پیش آمد، که از هالیوود فراتر رفته و به سیاست، روزنامهنگاری و صنعت فناوری رسیده است. دهها نفر از کار اخراج شدند یا استعفا دادند. میلیونها زن انگیزه گرفتند تا تجربه فردی خود را از مورد آزار قرار گرفتن با استفاده از هشتگ M#MeToo، #YoTambien، #BalanceTonPorc و... به اشتراک بگذارند. برای یک پایان مناسب برای سالی پر از مکافات، روی مور، که به آزار و تجاوز چندین زن متهم است، از جمله یک زن که در آن زمان 14 سال داشت، نخستین جمهوریخواهی بود که از سال 1992 در رقابت بر سر کرسی سنا در آلاباما شکست خورد.
هشتگ MeToo# توجه را به سوی یک جنبه از زندگی زنان جلب کرد که مردان به آسودگی از آن ناآگاه بودهاند. این امر نشان داد آزار رایج چیست، و چقدر به شغل زنان آسیب میزند. اما درسی که از این تغییرات بزرگ اجتماعی در گذشته گرفته میشود این است که اگر میخواهیم در سال 2017 تغییری دائمی در رفتار رقم زنیم اتفاقات بیشتری باید رخ دهد. حتی همین الان، توفان هاروی میتواند فشار خود را وارد کند و زنان در محل کار بار دیگر با تمام سوءاستفادههای قدیمی مورد آزار قرار گیرند.
بادهای تغییر
اگر تاریخ را راهنمای خود بدانیم، میبینیم یک هنجار جدید اجتماعی زمانی ریشهدار میشود که رشتهای از تغییرات کوچک پیشزمینه آن را فراهم کند. نخست، یک رخداد گروهی از مبلغان غیررسمی را تحریک میکند تا آن بیعدالتی را که در سایه است به همگان نشان دهند، مثلاً میزان سوءاستفاده خانگی یا این حقیقت که افراد همجنسگرا زمانی که زندگی عادی خود را دنبال میکنند، به تخطی از اصول اخلاقی عمومی متهم میشوند. گاهی نگرشهای جدید سبب ایجاد تغییر در قانون میشود، مانند دوره منع مشروبات الکلی و اصلاح حقوق مدنی در آمریکا. اما قانون جدید تا زمانی موثر است که بخشهای گستردهای از اجتماع از آن استقبال کنند. قانون منع مشروبات الکلی شکست خورد زیرا تعداد بسیار کمی از مردم آمریکا قبول داشتند که نوشیدن مشروبات الکلی نوعی عیاشی است. مردم همچنین باید شاهد مجازات هرگونه تخطی باشند، چه به طور مستقیم از سوی پلیس، یا اغلب از سوی گروهی از رهگذران که نقش مجری قانون را بازی میکنند. در بسیاری از کشورهایی که در آن بریدن اندام تناسلی زنان امری رایج است، قوانینی علیه آن وجود دارد که اجرا نمیشوند.
نشانهها حاکی است که هشتگ جنبش MeToo# به مرحله حساسی رسیده است. مبارزات چند ماه گذشته قطعاً نتیجه داشته و سوءاستفادهکنندگانی از تعداد بسیار زیادی از صنایع را رسوا کرده است. اما تازگی دیدن سقوط مردان مشهور به زودی محو میشود. پیش از آن، هم مردان و هم زنان باید به این درک مشترک برسند که آزار جنسی چیست و باید برای آن چه کرد. اگر بسیاری از آنان به این نتیجه برسند که شکایتها بسیار اغراقشده یا بهرهجویانهاند، برای متوقف کردن افراد منحرف اقدام نمیکنند و تخلفات جزئی ادامه مییابد. این امر احتمال مجازات نشدن تجاوز به عنف و آزار جنسی را نیز افزایش میدهد.
ابتدا ببینیم چه چیزی آزار قلمداد میشود. بیشتر افراد میتوانند آسیب را در یک مرد در شغل تبلیغ جنسی، یک مرد درگیر در تجاوز جنسی یا دستدرازی گستاخانه ببینند. تقسیمبندیها با موقعیتهای ناخواسته، نگاه از روی چشمچرانی، حرفهای تحقیرآمیز جنسی و مانند آن، به ویژه از سوی مردانی در منصبهای قدرتمند، آغاز میشود. آنچه مردان تلاش میکنند به عنوان تحسین، یا جوک به آن بخندند، اغلب از نظر زنان بیشتر شبیه تحقیر یا تهدید است، و ممکن است اصلاً هدفش همان باشد. اتهامات میتواند شهرت فرد را زیر سوال ببرد، و بنابراین عدم شفافیت نسبت به آنچه درست است یا نیست میتواند نگرانکننده باشد. مردان و زنان ممکن است بگویند چگونه باید بدانند که عشوهگری مورد پذیرش است یا پیشدرآمد یک موقعیت تهدیدکننده شغلی است. نبودن فرآیند مناسب تنها بر عدم قطعیت میافزاید. برخلاف نبودن هماهنگی، شواهد نشان میدهد حتی آزار کمتر جدی، آسیبزاست. در مطالعهای که ماه می منتشر شد، و مشاغل گروهی از زنان را در مینهسوتا دنبال میکرد، دریافتند 11 درصد آنان تنها در یک سال به نوعی مورد آزار قرار گرفتهاند. دستمزد افراد قربانی کمتر از سایر زنان شده؛ و از میان کسانی که پیوسته به طور کلامی مورد سوءاستفاده قرار میگرفتند یا حداقل یکبار به طور فیزیکی لمس شدند، 79 درصد طی دو سال بعد شرکت را ترک کردند. این یافته نهتنها نادرست بلکه نشاندهنده اتلاف استعدادهای ارزشمند است.
زمانی که بر سر اینکه چه چیزی نادرست است و علت آن چیست توافق جمعی وجود داشته باشد، هنجارهای جدید باید اجرا شود. احتمال ندارد که این امر به تغییر قانون بینجامد. تجاوز به عنف و آزار جنسی از قبل هم غیرقانونی بوده؛ تبعیض و تهدید در محل کار مشمول قانون کار بوده است. آنچه نیاز به تغییر دارد همدستی پنهانی مدیران و کارکنان است. بخشهای مدیریت منابع انسانی اغلب از رئیس دفاع میکنند به ویژه اگر مانند آقای وِینشتِن به عنوان فردی پولساز در نظر گرفته شود. مدیران میخواهند کارمندان ممتاز خود را نگه دارند، حتی اگر مسمومیتزا باشند، زیرا به نظر میرسد آنان کمک زیادی به گروه میکنند. ممکن است مشخص شود آن افراد مفید نیستند و قطعاً چنین افرادی در کنار آقای وِینشتِن بودند که سبب ورشکستگی شرکت او شدند. زمانی که هزینههای ناشی از رفتن زنان را از شرکت محاسبه میکنیم، که هرگز بازنمیگردند یا کمتر از سایرین کار نمیکردند، فرد آزاردهنده آنقدرها هم ارزشمند به نظر نمیرسد.
دستور کار جدید
برای تغییر رفتار، باید استانداردهای جدید اجرا شود. زنانی که طرح شکایت میکنند نباید کنار گذاشته شوند، تهدید به اخراج شوند یا با سازش برای عدم افشاسازی ساکت شوند؛ یک ایده این است که شرکت باید متعهد شود به سرمایهداران بگوید چند توافق از آن نوع انجام داده است. صنعت سرگرمی، که به نظر میرسد از شرارت بسیار دور باشد، باید در این باره که آیا این امر به نبود تولیدکنندگان و کارگردانان زن مرتبط است یا خیر، کاملاً شفاف عمل کند.
اما در نهایت، بخش اعظم این کار سخت بر دوش همکاران قرار میگیرد. مردان باید هوشیار باشند و هرجا لازم شد دخالت کنند. زنان باید پشتیبان یکدیگر باشند. بسیاری از افراد نسبت به این مشکل کاملاً نمایان بیتوجه بودهاند. اما توفان هاروی سال 2017 را درنوردیده و غفلت دیگر بهانه قابل قبولی نیست.