درخواستهای ناممکن
آمادگی برای بدترینها
روبرتو سانتانا تولیدکننده پیراهنهای مدل گاوچرانهای مکزیک این روزها روزگار سختی را میگذراند. او زمانی را به خاطر میآورد که هنوز پیمان تجارت آزاد آمریکای شمالی یا نفتا امضا نشده بود.
روبرتو سانتانا تولیدکننده پیراهنهای مدل گاوچرانهای مکزیک این روزها روزگار سختی را میگذراند. او زمانی را به خاطر میآورد که هنوز پیمان تجارت آزاد آمریکای شمالی یا نفتا امضا نشده بود. در آن زمان پیراهنهای تولیدی او در مکزیک در صورت صادرات به آمریکا با تعرفه 5 /37درصدی مواجه میشدند. با امضای نفتا که با هدف تسهیل تجارت بین مکزیک، آمریکا و کانادا منعقد شد اکنون سانتانا میتواند محصولاتش را بدون عوارض از مرزها عبور دهد. با این حال رویای توسعه کارخانه و بزرگتر کردن حلقه مشتریان آمریکاییاش در معرض تهدید قرار گرفته است. او هر روز به دقت اخبار مذاکرات نفتا را در روزنامهها مطالعه میکند. اخبار به مناقشهها مربوط میشود. برخی حتی هشدار میدهند که ممکن است این پیمان از بین برود. از آنجا که ارزش تجاری این پیمان یک تریلیون دلار در سال است افراد بسیار زیادی همانند آقای سانتانا پیگیر آن هستند.
نمایندگان هر سه کشور در 17 اکتبر گردهم آمدند تا چهارمین دور گفتوگوها را برگزار کنند. به نظر نمیرسد که در آینده نزدیک این پیمان سقوط کند. رابرت لایت هایزر نماینده ایالات متحده اعلام کرد که هیچ بحثی در مورد پایان دادن به این پیمان انجام نشده است و دور بعدی مذاکرات در سه ماه اول سال 2018 برگزار خواهد شد. همزمان او به تاثیرات و خسارات ناشی از عدم توافق اشارهای نکرد. کریستیا فریلند وزیر امور خارجه کانادا گفت که کشورش خود را برای بدترین نتیجه ممکن آماده میکند.
برخی بخشهای مذاکرات پیشرفتهای خوبی داشتهاند. به عنوان مثال، سه کشور در بیانیهای مشترک اعلام کردند که در زمینه مقررات مربوط به سیاست رقابت، گمرک، تجارت دیجیتال و اقدامات مقرراتی به پیشرفتهایی دست یافتهاند. در سایر زمینهها همیشه انتظار میرود تنشهای آشکاری پدید آید. آقای لایت هایزر با ناراحتی گفت که طرفهای دیگر برخی متون مربوط به مخابرات، مبارزه با فساد و تجارت دیجیتال را که در توافقنامه مشارکت دو سوی اقیانوس اطلس آمده بود نپذیرفتهاند. البته دونالد ترامپ در ماه ژانویه آمریکا را از این توافقنامه که با مشارکت 12 کشور بود خارج کرد. با این حال آقای لایت هایزر به خوبی میداند که یک پیمان سهجانبه با پیمانی که امکان دسترسی بیشتر به ژاپن را فراهم میسازد بسیار متفاوت است. خانم فریلند نیز به نوبه خود از خساست آمریکا در پیشنهادهایش ناراحت بود. به عقیده او بازرگانان بحرینی هماکنون بیشتر از همتایان مکزیکی یا کاناداییشان به بازار آمریکا دسترسی دارند.
پیشنهادهای آمریکا در چندین مورد خطوط قرمز دو کشور دیگر را رد میکنند. به عنوان مثال مقررات اعمال عوارض مقابله با دامپینگ به منظور حمایت از محصولات کشاورزی فصلی در آمریکا خشم زیادی را برانگیخت. تقاضای آمریکا برای برداشتن سیستم مدیریت عرضه لبنیات، مرغ و تخممرغ در کانادا از نظر سیاسی اصلاً قابل قبول نیست. هیچ حزب سیاسی بزرگ کانادایی جرات نمیکند با لابی بزرگ و سازمانیافته لبنیات مخالفت ورزد. همچنین پیشنهاد آمریکا برای حذف فصل 19 پیمان نفتا یادآور سال 1987 است، زمانیکه مناقشات باعث شد طرف کانادایی خود را از گفتوگوها بیرون بکشاند. در فصل 19 روشهایی برای رفع مناقشات مربوط به عوارض مبارزه با دامپینگ و اقدامات خنثیکننده گنجانده شده است.
این اقدامات همگی نشاندهنده عصبانیت هستند اما در مرزهای طبیعی مذاکرات تجاری قرار میگیرند. مناقشهبرانگیزترین بخش آخرین مجموعه از تقاضاهای آمریکاست. خانم فریلند از پیشنهاهای غیرمتعارفی صحبت میکند که کار تیم او را پرچالش ساختهاند. جان مورفی از اتاق بازرگانی ایالات متحده موضع تندتری داشت، او پیشنهادها را «آنقدر تندروانه» میداند «که هیچ فضایی برای مذاکره باقی نمیگذارد».
اولین پیشنهاد به بند «غروب آفتاب» مربوط میشود که طبق آن پیمان تجاری باید به طور منظم بازبینی شود. ظاهراً دولت آمریکا بر این عقیده است که این کار شرکای تجاری را از رفتار بد باز میدارد. اما این اقدام به احتمال زیاد به سردی تجارت و سرمایهگذاری فرامرزی خواهد انجامید. نانو لیمائو استاد اقتصاد دانشگاه مریلند متوجه شد که بخش بزرگی از انگیزههای تجارت از افزایش قابلیت پیشبینی ناشی میشود. گنجاندن بند غروب آفتاب در پیمانها ابهام بیشتری ایجاد میکند و نتیجه معکوس خواهد داشت. اما آقای لایت هایزر که افزایش سرمایهگذاری در مکزیک را وظیفه خود نمیداند در 17 اکتبر نشان داد برای این نوع نگرانیها اهمیتی قائل نیست. او این سوال را مطرح کرد که چرا بخش تجارت این ریسک را در تصمیمگیریهایش لحاظ نمیکند.
عظمت دوباره آمریکا؟
موضوع دیگر تهدیدکننده پیمان، صنعت خودرو است که بیش از یکچهارم صادرات آمریکا به مکزیک و کانادا را تشکیل میدهد و در مورد مکزیک مسوول کل کسری تجاری در بخش کالاهاست. آقای ترامپ میخواهد اشتغال آمریکایی را از کشورهای همسایه به داخل آمریکا بازگرداند و کسری تجاری دوجانبه را از میان بردارد. در حال حاضر حداقل 5 /62 درصد یک خودرو باید در همه کشورهای عضو نفتا تولید شود تا آن خودرو مشمول تجارت بدون تعرفه شود. آقای لایت هایزر میخواهد این درصد را به 85 افزایش دهد و الزام کند که 50 درصد آن تولید آمریکا باشد.
کسانی که در این صنعت فعال هستند از اختلالی نگراناند که این تحولات در زنجیرههای عرضه بهشدت در همپیچیده ایجاد خواهند کرد. اما آمارهای رسمی احتمال فروریختگی آنها را تایید نمیکند. ویلبر راس وزیر بازرگانی آمریکا که طرفدار مقررات سختگیرانه است به تازگی از اینکه فقط 16 درصد از ارزش صادرات مکزیک به آمریکا ماهیت آمریکایی دارند ابراز ناخشنودی کرده بود. اما آقای آلنسو دی گورتالی از دانشگاه هاروارد در مقالهای نشان داد اگر چگونگی سازگاری زنجیرههای عرضه با بازار صادرات را در محاسبات لحاظ کنیم آنگاه ارزش واقعی آمریکایی مخفی در خودروهای صادراتی مکزیک به آمریکا به 38 درصد میرسد. در کوتاهمدت، مقررات پیشنهادی به جای انتقال اشتغال به آمریکا، تولیدکنندگان خودرو را وادار خواهد ساخت پیمان را دور بزنند و در مقابل به تعرفه 5 /2درصدی برای واردات خودرو به آمریکا تن دهند. این کار قیمتها را برای مصرفکنندگان آمریکایی بالاتر میبرد و از قدرت رقابت تولیدکنندگان آمریکای شمالی میکاهد. آخرین بسته تقاضاهای آمریکا که در تازهترین دور گفتوگوها مطرح شد آنقدر غیرمنطقی است که نیت خیر آمریکا در مذاکرات را زیر سوال میبرد. آقای لایت هایزر ادعا میکند که تنها هدفش جلب رضایت رئیساش آقای ترامپ است. اما این کنگره است که باید پیمان نهایی را تصویب کند. این فرآیند فراز و فرودهایی دارد. بهطور معمول، در گفتوگوهای تجاری آمریکا رئیسجمهور نقش پلیس خوب و کنگره نقش پلیس بد را بازی میکنند. این بار نقشها جابهجا شدهاند. اعضای کنگره در حال بررسی این موضوع هستند که آیا برای جلوگیری از خروج آمریکا از نفتا اختیار قانونی دارند یا خیر.
بعد از چهار دور گفتوگو و 22 روز مذاکراتی که فقط ظرف دو ماه برگزار شد اکنون یک ماه تا دور بعدی باقی مانده است. از دیدگاه نظری، این زمان باید به طرفین فرصت دهد تا به روشهای خلاقانه برای کمتر کردن فاصلههایشان بیندیشند. تاکنون دور گفتوگوها آنقدر فشرده بود که طرفین هیچ فرصتی برای بهروزرسانی جایگاه یا به اشتراکگذاری متون قبل از مذاکرات نداشتند. با این حال به نظر میرسد هیچ توافقی که بتواند مکزیکیها، کاناداییها، کنگره و آقای ترامپ را راضی کند وجود ندارد. آقای سانتانا، صادرکننده پیراهنهای مدل گاوچران باید به فراتر از نفتا فکر کند. به هرحال کشورهای دیگری هم برای فروش پیدا میشوند.