انرژی سبز
برق خورشیدی و مرگ شبکههای متعارف
فردریک وینسور (Winsor) کارآفرین دارای اندیشههای عجیب در سال 1812 مفهوم خدمات عمومی را ابداع کرد. شرکت او با عنوان «گاز، نور و نوشابه» که به ساکنان لندن خدمترسانی میکرد بر این دیدگاه استوار بود که به جای آنکه هر خانوار انرژی خود شامل کیسههای زغالسنگ یا هیزم را جداگانه خریداری کند یک پایگاه مرکزی مستقیماً آنها را به در خانهها ببرد. مشتریان بیشتر با الگوهای متفاوت تقاضا باعث میشوند تا کارآمدی پایگاهها افزایش یابد. این صنعت یک انحصار طبیعی بود که در آن بزرگی مقیاس، هزینههای مربوط به تامین گاز، نصب لولهها و... را در میان تعداد زیادی از مشتریان پخش میکرد، در نتیجه هر مشتری پولی کمتر از آنچه در حالت انفرادی میپرداخت هزینه میکرد. در این زمان بود که دیدگاه «خدمت انرژی» در جهان گسترش پیدا کرد.
اما امروزه انرژی خورشیدی ارزان آن الگو را بر هم میزند. پاکستان سال گذشته سومین واردکننده بزرگ صفحات خورشیدی از چین بود. بسیاری از آن صفحات بر پشتبام ساختمانهای صنعتی و تجاری یا در دامداریها نصب شدند تا جای ژنراتورهای گازوئیلی را بگیرند. بهای برق در پاکستان سر به فلک کشیده و میراثی از قراردادهای پرهزینهای است که با نیروگاههای زغالسوز ساخت چین بسته شدهاند. پذیرش انرژی ارزان خورشیدی را میتوان یک پیشرفت خوشایند دانست. اما این پیشرفت یک چرخه شرارت نیز ایجاد میکند. هزینه اداره شبکه و نیروگاههای زغالسوز بر دوش تعداد کمتری از مصرفکنندگان میافتد، در نتیجه آنها هم انگیزه بیشتری برای خروج از شبکه پیدا میکنند و به دنبال آن مبنای اقتصادی کل شرکت تضعیف میشود.
آفریقای جنوبی نیز شاهد پیشرفتی مشابه بوده است. شرکت برق دولتی اسکوم (Eskom) در زمان اوج تقاضا برق مصرفکنندگان را قطع میکند تا فشار بار را کاهش دهد. این امر باعث شد صنعت برق خورشیدی رونق گیرد. شهرداریها دچار تنگنای مالی شدند، چون مجبورند برق گرانقیمت اسکوم را بخرند و آن را به مصرفکنندگان برسانند. آنها در ماه نوامبر 95 میلیارد راند (معادل پنج میلیارد دلار یا 2 /1 درصد GDP) به این شرکت بدهکار بودند. در سال 2019 شرکت برق دولتی لبنان تامین برق را به چند ساعت در روز محدود کرد. در نتیجه بین سالهای 2023-2020 ظرفیت نصبشده برق خورشیدی از 100 به 1300 مگاوات افزایش یافت. پشتبام ساختمانهای محلههای ثروتمندنشین بیروت سرتاسر با صفحههای تیرهرنگ پوشیده شدند.
حتی در آمریکا، هزینه بالای انرژی و خاموشیهای پس از فجایع طبیعی مصرفکنندگان را به خروج از شبکه ترغیب میکند. سیدعلی سادات و جاشوا پیرس از دانشگاه وسترن متوجه شدند که ترکیبی از صفحههای خورشیدی، باتری و ژنراتورهای دیزلی در مناطقی از پنج ایالت میتواند جایگزین مقرونبهصرفهای برای شبکه برق باشد. طبق برآورد آنها، به لطف باتریها و صفحات ارزان، بهای این سامانهها هر سال 9 درصد کمتر میشود. افراد خوشبین این روند را ادامه جنبش سبز دهه 1970 میدانند. در آن زمان، آموری لوینز
(Amory Lovins)، تحلیلگر بخش انرژی عبارت «مسیر نرم انرژی» را برای توصیف آیندهای به کار برد که در آن انرژی برق تجدیدپذیر، غیرمتمرکز و در مقیاس کوچک خواهد بود. طرفداران بازار آزاد نیز از این تغییر خشنودند. آنها میگویند که تحولات فناوری بازارهای برق را رقابتیتر خواهد کرد. امکان قطع ارتباط افراد با شبکه باعث میشود که انحصار طبیعی بهتدریج برداشته شود.
اما این تحول نقاط منفی هم دارد. یکی از نگرانیها به کارایی مربوط میشود. با گذشت زمان، هزینه تامین هر واحد برق در یک مزرعه خورشیدی به یکچهارم هزینه معادل آن در صفحات پشتبام میرسد. نصب و نگهداری آنها نیز از صرفه حاصل از مقیاس بهرهمند میشود. علاوه بر این، بخش زیادی از برق تولیدی صفحات شخصی به هدر میرود. هزینه اولیه باعث میشود این گزینه بیشتر برای ثروتمندان امکانپذیر باشد. از آنجا که پاکستانیهای متمول قادرند هزینه سامانههای خورشیدی خودشان را بپردازند سهم مردم فقیر از هزینههای شبکه بالا میرود و برخی مجبور میشوند کاملاً بدون برق بمانند. جسیکا عبید از اندیشکده موسسه خاورمیانه میگوید که فقدان مقررات در لبنان باعث شد این کشور به انباری از سامانههای خورشیدی و باتریهای بیکیفیت تبدیل شود. شرکتهای کوچک نصب صفحات ورشکسته میشوند و قادر به ارائه خدمات نگهداری نیستند.
سیاستگذاران در پی یافتن راهحل هستند. آنها میخواهند از صفحات خورشیدی در کنار شبکه متعارف استفاده کنند. مشکلات پاکستان بیشتر از میراث نیروگاههای پرهزینه زغالسوز و روش محاسبه هزینه مصرفکنندگان ناشی میشوند. هزینههای ثابت انتقال و توزیع در هزینه برق ساعتی منعکس میشود و این قیمت بر اساس تقاضا رفتار نمیکند. در حال حاضر اکثر مردم سامانههای ذخیره برق ندارند و به جای قطع ارتباط کامل با شبکه از آن بهعنوان پشتیبان استفاده میکنند. در این صورت افرادی که سامانههای خورشیدی دارند سواری رایگان میگیرند. آنها در زمان تابش خورشید از برق خودشان استفاده میکنند و پس از غروب به برق ارزان دولتی پناه میبرند. مصرفکنندگان ساختمانهای مسکونی میتوانند در زمان روشنایی روز مازاد برق را به شبکه بفروشند. مقرراتگذاری بهتر میتواند هزینه نگهداری شبکه را به شکل عادلانهتری بین مردم توزیع کند.
اما بهترین راهحل برای شرکتهای برق آن است که در رقابت شرکت و مسائل خود را حل کنند. آنها در پاکستان اغلب نمیتوانند طلبشان را از مصرفکنندگان بگیرند. شرکت اسکوم در آفریقای جنوبی موفق شد تا حدی خاموشیها را مهار کند و در نتیجه رونق بازار صفحات خورشیدی کمتر شد. تولید غیرمتمرکز برق میتواند بیثبات باشد، اما تولیدکنندگان انگیزه کافی برای بهبود شرایط را دارند. صفحات خورشیدی پشتبامی جایگزینی برای انحصاری هستند که دیگر طبیعی نیست.