شناسه خبر : 48763 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

اعراب، ایران و اسرائیل

معامله بزرگ جدید در خاورمیانه

دونالد ترامپ حتی قبل از آتش‌بس غزه فرآیند شکل‌دهی دوباره خاورمیانه را آغاز کرده بود. او در انعقاد پیمان بین اسرائیل و لبنان در ماه نوامبر نقش داشت. پیمان شکننده‌ای که در 15 ژانویه بین اسرائیل و حماس منعقد شد از شدت جنگ در منطقه می‌کاهد و سیاست داخلی اسرائیل را بازتنظیم می‌کند. همچنین، برتری رئیس‌جمهور منتخب را در برابر اعرابی که به انعقاد پیمان کمک کردند و در برابر بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل افزایش می‌دهد. 

او به تمام اهرمی که بتواند به دست آورد نیاز دارد. ترامپ در حالی به کاخ سفید وارد می‌شود که او و مشاورانش با تصمیمات بزرگی رو‌به‌رو می‌شوند. اینکه چه سیاست‌هایی را در منطقه‌ای در پیش گیرند که از زمان دوره اول او کاملاً دگرگون شده است. یک معما آن است که آقای ترامپ تا چه اندازه باید در منطقه تلاش کند. او در دور اول خود پیمان ابراهیم را برقرار کرد که روابط میان اسرائیل و چندین دولت عربی را عادی می‌کند. همچنین پیمان صلحی را میان اسرائیل و فلسطینی‌ها منعقد کرد (که به سرعت نقض شد). دور دوم ریاست‌جمهوری او با پرسش‌های پیچیده‌تری همراه است. مثلاً اینکه چه کسی باید بر ویرانه‌های غزه پس از جنگ حکومت کند. معمای دوم به انتخاب از میان دیدگاه‌های مختلف درباره آینده منطقه مربوط می‌شود. اینکه آیا راست افراطی را در اسرائیل تقویت کند یا آن را به خاطر یک معامله بزرگ‌تر با عربستان سعودی محدود کند. چنین معامله‌ای به‌طور بالقوه یک منفعت آنی خواهد داشت: اینکه گروهی قدرتمندتر از کشورهای خاورمیانه علیه ایران شکل می‌گیرد و آمریکا و متحدانش آسان‌تر می‌توانند ایران را مهار کنند یا با تضعیف بیشتر آن را به پای میز معامله بکشانند. مایک والتز، مشاور آینده امنیت ملی، این امر را یک اولویت بزرگ می‌داند و آقای ترامپ آن را مسیری به سمت دریافت جایزه نوبل می‌بیند. 

دستور کار اسرائیلی‌های راست‌گرا بسیار بلند‌پروازانه است. آنها در رویای بازسازی شهرک‌های غزه و انضمام کرانه باختری اشغالی به‌سر می‌برند و از حملات اخیر اسرائیل به لبنان و سوریه خشنودند. بزالل اسموتریچ، وزیر دارایی یکی از تندروترین افراد در دولت ائتلافی نتانیاهو است که در دو سال گذشته تلاش کرد عملاً کرانه باختری را به اسرائیل ضمیمه کند. او تغییراتی را در نظام اداری ایجاد کرد که توسعه شهرک‌های یهودی‌نشین را در کرانه باختری تسهیل می‌کند. همچنین او تلاش کرد دولت فلسطینی (PA) را که بر بخش‌هایی از منطقه حکمرانی می‌کند ورشکسته کند و به این منظور جلوی درآمدهای مالیاتی آن را مسدود کرد. 

امارات متحده عربی در زمان عادی‌سازی روابط با اسرائیل در سال 2020 و تحت پیمان ابراهیم از آقای نتانیاهو تعهد گرفت تا برنامه ضمیمه‌سازی بخش‌هایی از کرانه باختری را کنار بگذارد. مقامات اماراتی می‌توانستند ادعا کنند که در حمایت از فلسطینیان جلوی برنامه‌ای را گرفتند که امیدواری به تشکیل یک فلسطین مستقل را نابود می‌کرد. اما تعهد نتانیاهو همیشگی نیست. دیوید فریدمن، سفیر وقت آمریکا در اسرائیل می‌گوید، طرفین معاهده با دقت عبارت «تعلیق» را به کار برده‌اند. آن برنامه فعلاً از دستور کار خارج شده است، نه برای همیشه. دیپلمات‌های عرب و آمریکایی در محافل خصوصی می‌گویند، اسرائیل قول داد که برنامه ضمیمه‌سازی را تا پایان سال 2024 دنبال کند. 

پروژه توسعه اسرائیل حامیانی در میان حلقه مشاوران ترامپ دارد. از آن میان می‌توان از مایک هاکابی نام برد که احتمالاً سفیر آینده آمریکا در اسرائیل خواهد بود. این مسیحی تندرو می‌گوید که چیزی به نام شهرک وجود ندارد (و این منطقه یکپارچه است). با وجود این، پیمان آتش‌بس غزه به مسیری متفاوت اشاره می‌کند. بسیاری از مشاوران نزدیک ترامپ از جمله جارد کوشنر، دامادش و استیو ویتکاف، نماینده او در امور خاورمیانه برنامه‌های جاه‌طلبانه‌ای برای دیپلماسی منطقه‌ای دارند. اگر اسرائیل بخواهد کرانه باختری را ضمیمه کند تمام آن برنامه‌ها نقش بر آب خواهد شد و زمینه برای جنگ تازه با فلسطینی‌ها فراهم می‌شود.  عربستان سعودی در این میان اهمیت زیادی دارد. محمد بن‌ سلمان، ولیعهد سعودی و حاکم بالفعل کشور به دنبال معاهده‌ای است تا روابط را با اسرائیل عادی‌سازی کند. او چنین معاهده‌ای را راهی برای برقراری روابط بهتر با آمریکا می‌داند که به او پیشنهاد پیمان دفاعی رسمی، همکاری هسته‌ای و دیگر وعده‌های شیرین داده است. مصیبت مردم فلسطین او را به اندازه اعضای بزرگ‌تر خانواده سلطنتی آزار نمی‌دهد. شاهزاده محمد تا قبل از جنگ علاقه‌مند به معاهده‌ای بود که مزایایی اندک داشت. او از اسرائیل می‌خواست که در ظاهر نشان دهد قصد دارد به اشغال خاتمه دهد، اما رویدادهای سال گذشته او را وادار کرد موضع سخت‌تری در پیش گیرد. شاهزاده محمد در یک سخنرانی تلویزیونی در ماه سپتامبر اعلام کرد که عربستان تا زمان تشکیل یک دولت فلسطینی روابطش را با اسرائیل عادی‌سازی نخواهد کرد. مقامات سعودی پیش‌بینی می‌کنند که شاهزاده از موضعش کوتاه بیاید، اما در حال حاضر سرسختی ادامه دارد.

برخی مقامات در واشنگتن و اورشلیم به این فکر می‌کنند که از تهدید ضمیمه‌سازی به‌عنوان حربه استفاده کنند. در این صورت سعودی‌ها بر سر دو گزینه قرار می‌گیرند: یا روابط با اسرائیل را عادی کنند، یا اینکه آقای نتانیاهو به شرکای ائتلافش اجازه می‌دهد برنامه را پیش ببرند. به عقیده آنها چنین اتمام حجتی به شاهزاده محمد بهانه می‌دهد تا معاهده را بپذیرد.  اما ولیعهد عربستان نمی‌تواند همانند همتای اماراتی‌اش آزادانه عمل کند. او در مسیر رسیدن به قدرت دشمنان زیادی از میان خاندان سلطنتی، روحانیون و جاسوسان را دور زد. همچنین باید 19 میلیون نفر جمعیت را اداره کند، در‌حالی‌که جمعیت امارات فقط یک میلیون نفر است. برخی از آنها از برنامه اقتصادی او ناراضی هستند، چون احساس می‌کنند آنها را فقیر‌تر کرده است. بسیاری بر این باورند که اسرائیل در غزه نسل‌کشی می‌کند. گفته می‌شود که شاهزاده محمد به میانجی‌گران آمریکایی گفته است می‌ترسد به سرنوشت انور سادات دچار شود. انور سادات، رهبر مصر، پس از امضای قرارداد صلح با اسرائیل ترور شد. 

پیمان برقراری روابط دیپلماتیک بین عربستان و اسرائیل باید مباحثی بیشتر از موضوع ضمیمه‌سازی را در بر گیرد. سعودی‌ها خواستار یک تعهد باورپذیر اسرائیل در قبال تشکیل دولت فلسطین هستند. این امر به نوبه خود به باز‌تنظیم سیاست در اسرائیل نیاز دارد و آقای نتانیاهو را رودرروی احزاب راست افراطی قرار می‌دهد که او برای تشکیل ائتلاف به آنها متکی است.  آتش‌بس غزه نشان داد که پویایی جدیدی در جریان است که طی آن ترامپ بر نتانیاهو فشار آورد و او هم حرف افراط‌گرایان کابینه‌اش را کنار گذاشت. اما آقای نتانیاهو هنوز برنده قطعی نیست و مرتب می‌گوید، جنگ به پایان نرسیده است و اسرائیل باید به طور کامل بر حماس پیروز شود. قانون‌گذاران راست افراطی تهدید کرده‌اند که در صورت برقراری آتش‌بس از ائتلاف خارج خواهند شد. البته نظرسنجی‌ها از کاهش اقبال آنها در انتخابات پیش‌رو حکایت دارند. اگر نتانیاهو بلوف آنها را جدی نگیرد، چه خواهد شد؟ او یا رهبر آینده اسرائیل می‌توانند با پشتیبانی ترامپ به یک معامله بزرگ برسند. اما باز هم یک پرسش بزرگ باقی می‌ماند؛ وضعیت غزه چه خواهد شد؟‌ حماس هم جایگاه برتر رهبری و هم هزاران نفر از مبارزانش را در جریان جنگ از دست داد، اما باز هم می‌تواند در اوضاع فلاکت‌بار غزه نیروهای جدیدی را پیدا کند. آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه آمریکا، در یک سخنرانی در 14 ژانویه گفت، «طبق ارزیابی‌ ما، حماس به همان تعداد نیرویی که از دست داد نیروهای جدید استخدام کرده است». 

جنگ‌های قبلی این گروه با اسرائیل از الگویی آشنا پیروی کرده‌اند: غزه چند روز یا یک هفته زیر بمباران بود. پس از برقراری آتش‌بس، کشورهای امدادرسان خیر برای ترمیم آسیب‌ها اقدام می‌کنند و حماس قدرتش را پس می‌گیرد. حماس امیدوار است این بار هم به همان شکل عمل کند. اما حتی در این صورت هم احتمال ندارد غزه به‌زودی بازسازی شود. طبق برآوردهای سازمان ملل هم‌اکنون 40 میلیون تن آوار در غزه وجود دارد که می‌تواند زمینی به وسعت پارک مرکزی نیویورک با عمق هشت متر را پر کند. صدها هزار خانه ویران شده‌اند و متخصصان پیش‌بینی می‌کنند که بازسازی آنها حداقل تا سال 2040 به طول انجامد. اقتصاد ویران شده است و تقریباً کل جمعیت به کمک‌های خارجی وابسته خواهند شد. بازسازی صدها میلیارد دلار هزینه خواهد داشت و هیچ کشور خیّر غربی یا عرب حاضر نیست با دولتی به رهبری حماس کار کند. 

مقامات سعودی می‌گویند حاضرند به مردم فلسطین کمک کنند، به شرط آنکه حماس از قدرت کنار برود. امارات متحده عربی هم همین دیدگاه را دارد. این کشور روابط گرمی با اسرائیل دارد و از اسلام‌گرایان متنفر است. قطر دوست حماس است، اما از عواقب تامین مالی این گروه هراس دارد، به‌ویژه زمانی که ترامپ به کاخ سفید باز‌می‌گردد.  ترک قدرت برای حماس در غزه پس از جنگ آسان نیست، اما همزمان جایگزین مناسبی هم برایش وجود ندارد. آقای بایدن علاقه‌مند بود که دولت خودمختار فلسطین کنترل منطقه را در دست گیرد، اما آقای نتانیاهو حتی حاضر نشد در این باره بحث کند. او امیدوار است بتواند این وظیفه را بر دوش دولت‌های عرب بگذارد. 

دیدگاه آقای ترامپ ناشناخته است. اگر او طرح مناسبی برای حاکمیت در نوار غزه نداشته باشد، پیمان آتش‌بس شکننده خواهد شد. بازسازی هم باید بخشی از معاهده باشد. اگر غزه همچنان شبیه یک اردوگاه بزرگ پناهندگان باشد اسرائیل چهره مطلوبی در برابر دیگران نخواهد داشت. خاورمیانه تحولات زیادی داشته است، اما این بدان‌ معنا نیست که هر کاری امکان‌پذیر است. پیمان اسرائیل-عربستان در چهار سال آینده واقع‌گرایانه است، اما جایگاه بهتری برای عربستان نمی‌سازد. ترامپ هم نمی‌تواند مذاکرات را در انزوا پیش ببرد. او وعده داد که با اعمال دور دیگری از فشار حداکثری ایران را به یک توافق دیپلماتیک بکشاند و برنامه هسته‌ای آن را محدود کند. نیروهای شبه‌نظامی منطقه نیز تضعیف شده‌اند. حزب‌الله در جایگاهی نیست که مزاحم اسرائیل شود و رژیم اسد در سوریه سقوط کرد. دولت موقت سوریه نیز تلاش می‌کند با اسرائیل به صلح برسد. تقویت راست‌گرایان افراطی اسرائیل این منافع را به خطر می‌اندازد. مسئله فلسطین هنوز می‌تواند عامل بروز خشونت و ناآرامی در منطقه باشد. از سوی دیگر برقراری صلح پایدار در غزه و سکونت عادلانه فلسطینی‌ها می‌تواند برای ترامپ شهرت‌آفرینی کند و احتمالاً جایزه صلح را به او بدهد. 

دراین پرونده بخوانید ...

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها