شناسه خبر : 48570 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

هنر تربیت کودکان

منضبط‌ترین مدارس ابتدایی جهان در ژاپن

چرا اوتانی شوهی قهرمان بیسبال ژاپن پس از بازی زباله‌ها را جمع می‌کند؟ چرا  مردم ژاپن قبل از عبور از خیابان مودبانه صف می‌کشند و منتظر چراغ سبز می‌مانند؟ به‌طور خلاصه، چرا ژاپن اینقدر منظم است؟ برخی عقیده دارند که پاسخ این پرسش‌ها را باید در مدارس ابتدایی پیدا کرد. پس از زنگ آخر مدرسه ابتدایی مینامی (Minami) در توکیو انبوهی از کودکان شش و هفت‌ساله از کلاس‌ها خارج می‌شوند. چهار دختر در مدرسه می‌مانند، چون نوبت نظافت با آنهاست. آنها جاروهایی کوچک را از کمد برمی‌دارند و کارشان را شروع می‌کنند. جاروهایشان در زمان جمع‌آوری خرده‌کاغذها و گردوغبار به هم برخورد می‌کنند. یکی از دختران به نام ماریا با اشاره به شیارهای کف کلاس می‌گوید اینجا همیشه خاک جمع می‌شود. دیگران با عجله به کمک او می‌آیند. خانم موگامی، معلم کلاس می‌‌گوید که کودکان از طریق نظافت مدرسه در درجه اول یاد می‌گیرند که آشغال نریزند و در درجه دوم مساوات را می‌آموزند. هیچ‌کس نمی‌گوید که «سرایدار مدرسه بعداً تمیز می‌کند».  ساتو هیروشی، مدیر مدرسه می‌گوید: کودکان در ابتدا نافرمان هستند و همانند هیولا رفتار می‌کنند. وظیفه ما آن است که آنها را برای ورود به جامعه آماده کنیم. ما به آنها می‌آموزیم با دیگران همکاری کنند، ابتکار عمل داشته باشند و با همه به‌طور یکسان رفتار کنند. او وظیفه و کارش را «هنر انسان‌سازی» می‌نامد.  نتایج این رویکرد فوق‌العاده‌اند. کودکان ژاپنی عملکرد بسیار خوبی در تحصیل دارند و همزمان از همان سن کودکی به استقلال می‌رسند. کودکان شش‌ساله پای پیاده یا با مترو و به‌تنهایی به مدرسه می‌روند (ناگفته نماند که ژاپن بسیار امن است). سوگیورا که هفت سال دارد هر روز مسیر 10دقیقه‌ای را پیاده طی می‌کند. پدرش هیروکی می‌گوید من نگران می‌شوم، چون او باید از عرض یک خیابان اصلی بگذرد، اما مردم به او کمک می‌‌کنند. یک برنامه تلویزیونی مستند ژاپنی کودکان نوپایی را نشان می‌دهد که به‌تنهایی به فروشگاه می‌روند و کیک ماهی می‌خرند. این وضعیت را با غرب مقایسه کنید که در آن برخی افراد به‌شدت دغدغه امنیت دارند و والدین فکر می‌کنند اگر حتی یک لحظه چشم از کودکانشان بردارند اتفاق ناگواری روی خواهد داد. دولت‌ها نیز گاهی در جهت تایید این باور رفتار می‌کنند. به عنوان مثال، پلیس ایالت جورجیا در ماه اکتبر به بریتنی پترسون مادر آمریکایی دستبند زد و او را بازداشت کرد، چون مشاهده شده بود که کودک 10ساله‌اش در فاصله یک‌مایلی از منزل به‌تنهایی در خیابان قدم می‌زند. نویسنده این متن علاقه ویژه‌ای به نظام آموزشی ژاپن دارد و زمانی که رئیس دفتر نشریه اکونومیست در توکیو بود کودکانش به یک دوره پیش‌دبستانی می‌رفتند و اکنون نیز آنها در یک مدرسه ژاپنی در مکزیکو درس می‌خوانند. او طی سال‌ها نقاط قوت نظام آموزشی ژاپن از قبیل پرورش خودانضباطی و ملاحظه دیگران در کودکان و همچنین نقاط ضعف آن از جمله همسان‌سازی بیش از حد را از نزدیک مشاهده می‌کرد. مقاله پیش‌رو هم محصول یک مناظره خانوادگی درباره تداوم سبک تحصیل ژاپنی است. بنابراین نویسنده برای ارزیابی منصفانه آن نظام آموزشی به ژاپن بازگشت.  رویکرد ژاپن چند قرن قدمت دارد. در دوران ادو (Edo) یعنی سال‌های 1868-1603 سامورایی‌ها کلاس‌هایی را برای آموزش مبارزان باسواد و بااخلاق برگزار می‌کردند. مدارس معابد به فرزندان کشاورزان آموزش می‌دادند و شاید سنت نظافت مدرسه از همان‌جا شروع شده باشد. در قرن 19 و پس از ارتباط با غرب صنعتی، تحصیل متمرکز شد و به مدرنیته پیوند خورد. با چرخش ژاپن به سمت نظامی‌گری در قرن بیستم مدارس روحیه حمایت از امپراتوری را تقویت می‌کردند. و پس از شکست ژاپن در جنگ جهانی دوم و اشغال کشور از سوی آمریکا، برنامه تحصیلی ماهیت دموکراتیک‌تری پیدا کرد. مدارس ژاپن این روزها هنوز در جهت شخصیت‌سازی تلاش می‌کنند. به گفته ناکانو کویچی، دانشمند علوم سیاسی، این مدارس بر انضباط و مسئولیت‌پذیری تاکید دارند. هماهنگی گروهی بر فردگرایی ارجحیت دارد. حاکمیت قانون مهم است. قوانین درونی‌سازی می‌شوند، به گونه‌ای که نیازی به مواخذه و بازخواست نیست.  اما رویکرد کلی بسیار انسانی‌تر است و در یک شرح خلاصه نمی‌گنجد. شعار وزارت آموزش و پرورش Chi-toku-tai و ترکیبی از توانمندی درسی (Chi)، یکپارچگی اخلاقی (toku) و سلامت جسمی (tai) است. ورزش و هنر جایگاه والایی دارند و معلمان به جای دستاوردها به تلاش دانش‌آموزان امتیاز می‌دهند. مطالعات ارزش چنین دیدگاهی را تایید می‌کنند. جنیفر لانسفورد از دانشگاه دوک می‌گوید، این رویکرد تاب‌آوری دانش‌آموزان را بالا می‌برد. محیط اجتماعی فعالیت مدارس ژاپنی از بسیاری جهات به محیط اجتماعی غرب شباهت دارد. ژاپن یک کشور ثروتمند با دموکراسی لیبرال است. اما تفاوت‌هایی هم دارد. مطالعات نشان می‌دهند که والدین آمریکایی دوست دارند فرزندانشان پیشرو باشند و در رقابت‌ها برنده شوند، اما والدین ژاپنی برای ارتباطات و همکاری کودکانشان با دیگران ارزش زیادی قائل‌اند. روابط با مادر در ژاپن بسیار نزدیک و صمیمانه است و اکثر کودکان تا 10سالگی در تخت مادرشان می‌خوابند. تحقیقات نشان می‌دهد که مادران ژاپنی عمدتاً از قبل نیازهای کودکانشان را پیش‌بینی می‌کنند، در حالی که مادران آمریکایی منتظر درخواست کودک می‌مانند. بنابراین مدارس باید دور شدن از وابستگی را به کودکان آموزش دهند. این آموزش از دوره پیش‌دبستان آغاز می‌شود و بر بازی‌های آزاد، موسیقی، هنر و کاردستی، نرمش و توجه به طبیعت تمرکز می‌کند. کودکان لباس پوشیدن و شستن دست را می‌آموزند (معاینات دندان و سلامت بدنی هم مرتب در مدرسه انجام می‌گیرد). اهمیت زیادی به ساده‌ترین فعالیت‌ها داده می‌شود. کودکان پریدن به هوا را یاد می‌گیرند و می‌آموزند که طناب را برای همکلاسی‌هایشان بچرخانند. آنها نرمش، مهارت‌های حرکتی و همکاری گروهی را با یکدیگر ترکیب می‌کنند. تعداد تای کاغذها در بازی‌ اوریگامی با افزایش سن بالا می‌رود. جامدادی کودکان جایگاه مشخصی برای هر کدام از وسایل دارد و آنها می‌آموزند که مراقب وسایل خود باشند. اگر این مداد گم شود آنها به‌سرعت متوجه می‌شوند. وقتی کودکان به دبستان وارد می‌شوند باید آماده باشند که یک جامعه کوچک را اداره کنند. هر روز با یک جلسه کلاسی آغاز می‌شود و پایان می‌یابد. کودکان درباره روز پیش‌رو و فعالیت‌های مراسم مدرسه با یکدیگر گفت‌وگو می‌کنند. وظایف روزانه به صورت گردشی هستند. در پایان هر درس دو دانش‌آموز تخته را پاک می‌کنند و دانش‌آموز سوم درس بعدی را اعلام می‌کند. پس از آن یک دانش‌آموز دیگر پایان درس را اعلام می‌کند و همگی تعظیم می‌کنند. اکنون زمان ناهار فرا می‌رسد. کودکانی که وظیفه ناهار را بر عهده دارند لباس سفید آشپزها را می‌پوشند، میزها را مرتب می‌کنند و قاشق و چنگال‌ها را می‌چینند. دیگران به صف می‌ایستند تا غذا را از هم‌کلاسی‌هایشان بگیرند. آشپزهای مدرسه دیگ غذا را به هر کلاس تحویل می‌‌دهند. کودکان در سر میز ناهار کتاب می‌خوانند، به موسیقی سنتی گوش می‌دهند یا به اعلامیه‌های کمیته‌های خاص مدرسه توجه می‌کنند. یکی از همین کمیته‌ها که اعضای آن 12 و 13ساله‌اند هفته گذشته یک جشنواره ورزش و رقص به راه انداخت. دانش‌آموزان در حال صرف ناهار نحوه اجرای آن را ارزیابی می‌کنند. آنها با تاسف می‌گویند ما تا دو، سه روز قبل از اجرا متن شعرها را به دیگران نداده بودیم و دیر شد.  از همه انتظار می‌رود که به دیگران کمک کنند. دانش‌آموزان بزرگ‌تر کارهای کوچکی مانند مکان قرار دادن کیف‌ها را به کوچک‌ترها یاد می‌دهند. آنها به دختر کوچک من یاد دادند که ظرف غذایش را آماده و هر روز کتاب‌هایش را مرتب کند. او و خواهرش به کارهای روزانه مدرسه افتخار می‌کنند و علاقه‌مندند آنها را در منزل تکرار کنند.  خانم یوناها، مدیر مدرسه می‌گوید اخلاقیات و قواعد به اداره منظم مدرسه کمک می‌کند. کودکان در زمان ورود به مدرسه کفش‌هایشان را به‌طور مرتب در جاکفشی می‌‌گذارند و کفش مدرسه می‌پوشند تا محیط تمیز بماند. به‌تازگی کارزاری راه افتاد که در آن دانش‌آموزان باید به یکدیگر سلام کنند، چون آنها در سلام کردن کوتاهی کرده بودند. کتاب‌های درسی اغلب دستورالعمل‌های دقیقی برای نوشتن دارد: صاف بنشینید. یک مشت دست را در پشت و دیگری را در جلو قرار دهید تا فاصله شما از صندلی‌ پشتی و میز جلو تنظیم شود. دست غیرمسلط خود را در وسط صفحه بگذارید تا کاغذ را ثابت نگه دارد. همچنین هرچندوقت‌ یک‌بار نرمش‌های کششی انجام دهید.  هماهنگی گروهی از هر چیزی مهم‌‌تر است. خانم یوناها در دیدارش از آمریکا از این تعجب کرده بود که کودکان در زنگ ورزش فقط به این طرف و آن طرف می‌دوند. او می‌گوید: در ژاپن ورزش هم به افراد می‌آموزد که چگونه در گروه رفتار کنند. 

در مدارس ژاپن کلاس‌هایی برای آموزش اخلاق برگزار می‌شود. دانش‌آموزان در مورد پیامدهای عدم انجام وظایف کلاسی روزانه با یکدیگر بحث می‌کنند. یکی از پسرها می‌گوید، «در این صورت برای دیگران دردسر درست می‌کنید». وقتی دانش‌آموزی توبیخ می‌شود اغلب به خاطر اذیت کردن دیگران است. این رفتار در جاهای دیگر نیز دیده می‌شود. پوسترها، کتاب‌ها و درس‌ها مرتب به دانش‌آموزان یادآوری می‌کنند که همسایگان را آزار ندهند.  درس‌های اخلاق حاوی وضعیت‌های واقعی هستند؛ مثلاً اگر کسی کتابی را قرض بگیرد و این کار بین او و دیگران سوءتفاهم ایجاد کند چه باید کرد؟ امروز در کلاس چهارم مدرسه مینامی قرار است در این‌باره نتیجه‌گیری کنند. معلم از دانش‌آموزان می‌خواهد مثال‌هایی درباره ناراحت کردن دیگران بزنند. یک کودک می‌‌گوید: مثلاً ممکن است پسری از حشرات خوشش نیاید. دیگری می‌‌گوید که نباید به‌سرعت درباره دیگران قضاوت کرد. یکی از دخترها بر روی تخته می‌نویسد: من باعجله نتیجه‌گیری نمی‌کنم چون ممکن است کسی ناراحت شود.  صاحب‌نظران آموزش در دهه‌های 1970 و 1980 در این‌باره بحث می‌کردند که چگونه می‌توان نمرات دانش‌آموزان را در امتحانات بالا برد. امروزه بازدیدکنندگان خارجی علاقه‌مندند که ببینند مدارس ژاپنی چگونه شخصیت‌سازی می‌کنند. سوجیتا هیروشی، یک مقام سابق آموزش و پرورش، می‌گوید کشورهای مختلف از مغولستان گرفته تا مالزی درباره این موضوع با دولت ژاپن صحبت کرده‌اند. سنگاپور از سال 2024 دانش‌آموزان را وادار می‌کند تا محیط مدرسه را نظافت کنند.  عبدالفتاح السیسی، زمامدار قدرتمند مصر یکی از طرفداران پروپاقرص رویکرد ژاپن است. او در دیدار سال 2016 خود از ژاپن مردم محلی را «قرآن‌های متحرک» توصیف می‌کرد، چون فضیلت‌های اسلامی را در‌ آنها می‌دید. هم‌اکنون در 55 مدرسه مصری برنامه تحصیلی ملی با وظایف کلاسی سبک ژاپن ترکیب شده‌اند تا انضباط و همکاری را پرورش دهند. حدود 30 هزار معلم به این منظور آموزش دیده‌اند. هدف آن است که سبک ترکیبی مصری-ژاپنی در تمام مدارس دولتی اجرا شود. آقای سیسی عقیده دارد که این امر به ثروتمند شدن مصر کمک می‌کند (البته ناگفته نماند که او به دنبال فرصتی می‌گردد که فرمان‌برداری از خودش را نهادینه کند. مصر از این بابت شهرت دارد که در آن اعتراضات عمومی تاکنون به سرنگونی چندین رئیس‌جمهور انجامیده است).  برخی از والدین ژاپنی که گرایش‌های لیبرال دارند بعضی از جنبه‌های نظام آموزشی را ناخوشایند می‌دانند. آنها از روش کار مدارس ابتدایی خشنودند اما سبک کاری مدارس راهنمایی و دبیرستان را نمی‌پسندند. به عقیده آنها این مدارس بر یادگیری طوطی‌وار تاکید دارند. این نوع یادگیری تا حدی گریزناپذیر است، چون دانش‌آموزان باید دو هزار مولفه زبانی (حروف الفبا) را حفظ کنند اما زیاده‌روی در آن به بهای سرکوب خلاقیت تمام می‌شود. برخی مقررات سخت‌گیرانه مدارس نیز بر هم‌شکلی غیرضروری تاکید دارند. مثلاً اینکه بلندی جوراب یا رنگ کش‌ موی دختران چه باشد، یا اینکه تمام دانش‌آموزان باید لباس زیر سفیدرنگ بپوشند. در سال 2017 یک دختر دانش‌آموز به دادگاه شکایت کرد چون مدرسه او را مجبور کرده بود موهای طبیعی قهوه‌ای‌رنگش را مشکی کند.  کودکان یاد می‌گیرند که خود را از دیگران متمایز نکنند (یک ضرب‌المثل ژاپنی می‌گوید، میخی که بلندتر باشد زودتر چکش می‌‌خورد). خانم ناناکو که دو کودک در مدرسه بین‌المللی و دو کودک در مدرسه ژاپنی در توکیو دارد، می‌گوید کلاس‌های اخلاق دانش‌آموزان را تشویق می‌کند تا درباره مباحث مختلف بحث کنند اما همه پاسخ صحیح را می‌دانند. کودکی که با دیگران متفاوت باشد احتمالاً هدف زورگویی قرار می‌گیرد. دانش‌آموزان دورگه اغلب وضعیت دشواری دارند. غیبت از مدرسه زیاد اتفاق می‌افتد، حداقل به این خاطر که اگر با دیگران هم‌شکل نباشند سرکوب می‌شوند. طبق گزارش یونیسف، آژانس کودکان سازمان ملل، کودکان ژاپنی از نظر جسمانی از همتایانشان در دیگر کشورهای ثروتمند بهترند، اما در مورد سلامت ذهنی در میان 38 کشور رتبه 37 را دارند.  لیزا کاتایاما یک مادر نیمه‌ژاپنی-نیمه‌چینی است که با دو فرزندش در نزدیکی سانفرانسیسکو زندگی می‌کند و فرزندانش را به مدرسه ژاپنی فرستاده است. او وقتی به ژاپن می‌رود هماهنگی اجتماعی را احساس می‌کند اما از این نگران است که موضوع عدم ایجاد ناراحتی برای دیگران ممکن است به نوعی زیاده‌روی باشد. بسیاری از مدارس ژاپنی و دولت کشور تلاش می‌کنند نقاط ضعف را برطرف کنند. در دهه 1990 و اوایل دهه 2000 سیاست تحصیل آرامش‌بخش به اجرا گذاشته شد که در آن برنامه تحصیلی سبک‌تر شد و روزهای حضور در مدرسه از شش به پنج روز کاهش یافت تا دانش‌آموزان اوقات فراغت بیشتری داشته باشند. اما برخی مفسران، به‌ویژه ملی‌گرایان آن سیاست را مسئول افت استانداردها می‌دانند. بسیاری از والدین همانند گذشته آرزو دارند که فرزندانشان در دانشگاه‌های مناسب پذیرفته شوند و بتوانند شغلی در یک شرکت معتبر پیدا کنند.  بنابراین، کودکان پس از پایه پنجم به مدارس آموزشگاهی می‌روند تا برای آزمون ورودی دانشگاه‌ها آماده شوند. این امر آرامش کودکان را برهم می‌زند و با شعار توانمندی درسی، یکپارچگی اخلاقی و سلامت جسمی منافات دارد. اوکی سوما، دانش‌آموز 10ساله می‌گوید که باید روز عادی را در مدرسه بگذراند، سپس چهار ساعت تکلیف انجام دهد و پس از آن به سراغ برنامه آمادگی برای کنکور برود. او مجبور شد از حضور در باشگاه فوتبال انصراف دهد تا به همه این کارها برسد. برخی از والدین توانسته‌اند توازن برقرار کنند. آنها فرزندانشان را به مدارس آموزشگاهی می‌فرستند اما همزمان زمانی را به تفریح و سرگرمی اختصاص می‌دهند.

هفت‌بار زمین بخور، هشت‌بار بلند شو

موفقیت مدارس ژاپنی انکارناپذیر است. دانش‌آموزان 15 و 16ساله این کشور در آزمون OECD در خواندن، ریاضیات و علوم به ترتیب رتبه‌های سوم، پنجم و دوم را به دست آوردند. اما مدارس هم باید همگام با جامعه تغییر کنند. دیگر همه نمی‌خواهند کارمند حقوق‌بگیر باشند. فردگرایی پرطرفدار می‌شود و ورود مهاجران هم‌‌شکلی فرهنگی را کاهش می‌دهد. دیگر نمی‌توان به راحتی بین روحیه اجتماعی بودن و ابراز وجود آزادانه توازن برقرار کرد. برخی والدین به همان دوره ابتدایی بسنده می‌کنند و عقیده دارند نظام ژاپنی تا یک سن خاص جواب می‌دهد. شاید نویسنده این مقاله هم چنین کاری را انجام دهد. فرزندان من به اندازه کافی از مهارت اتکای به‌نفس و دیگر مهارت‌های هدف در مدارس ژاپنی برخوردار شده‌اند و شاید زمان آن باشد که به مدرسه‌ای دیگر بروند. 

دراین پرونده بخوانید ...