بقا در جنگ
جنگ چه تاثیری بر تصمیمهای مالی مردم دارد؟
دنیا شاهد موج گستردهای از بیثباتی و ناآرامی است. خاورمیانه از همیشه بحرانزدهتر است و اروپا زیر سایه تهدیدهای روسیه روزگار میگذراند. مهم نیست جنگ و ناآرامی در کدام گوشه دنیا باشد، مهم این است که پیامدهای آن همه دنیا را درگیر میکند، آرامش و امنیت را به هم میریزد و اقتصاد و بازارها نیز بیثبات و آشفته میشوند و مردم به دنبال یافتن فرصتهای سرمایهگذاری هستند تا بتوانند بقای اقتصادی خود را در این شرایط بحرانزده حفظ کنند.
جنگ پیامدهای مخرب زیادی در اقتصاد کشور دارد ولی مخربتر از آن ترس و واهمهای است که به جان مردم میاندازد؛ شاید تاثیر ترس جمعی مردم، از خود جنگ مخربتر باشد. وقتی کشوری درگیر جنگ میشود، مردم دیگر به اندازه سابق خرید نمیکنند و ترجیح میدهند بیشتر پسانداز کنند، ممکن است پول کشورشان بیارزش شود، از این رو به دنبال آناند که آن را به داراییهای باارزش تبدیل کنند. از سوی دیگر از خرید خانه هراس دارند، به همین دلیل قیمت مسکن در کشورهای درگیر جنگ بسیار کاهش پیدا میکند. وقتی سرمایهگذاران خارجی کشور را ترک کنند، فرصتهای سرمایهگذاری محدودتر و آینده غیر قابل پیشبینی میشود. تاثیر جنگ فقط محدود به منطقه درگیر جنگ نیست، در طول جنگ خلیج فارس میزان خرید مردم انگلستان، در هزاران کیلومتر دورتر، حدود 15 درصد کاهش داشت. جنگ روسیه و اوکراین نیز در همه دنیا و به خصوص در اروپا تبعات اقتصادی زیادی داشته، قیمت کالاها بالا رفته و مخارج مصرفکنندگان کم شده است.
ولی جنگ همیشه هم بیرونقی بازارها را به همراه ندارد. شروع جنگ معمولاً با رونق بازار طلا همراه است. طلا دارایی محبوب دوران جنگ است، به همین دلیل هم قیمت طلا در طول جنگ ویتنام 50 درصد و در طول جنگ خلیج فارس 20 درصد و در طول جنگ عراق 50 درصد رشد داشت. اما داستان سهامداران و فعالان بازار سهام کمی متفاوت است، آنها به گونهای غیر قابل پیشبینی نسبت به اخبار جنگ واکنش نشان میدهند که همین امر پیشبینی بازدهی بازارهای سهام در کشورهای درگیر جنگ را دشوار کرده است.
جنگ و رفتار مصرفکنندگان
جنگ زنجیره تامین محصولات را مختل میکند، بیکاری را افزایش میدهد و موجب تورم میشود و همه این پیامدها بر رفتار مصرفکنندهها در کشورهای درگیر، تاثیر مستقیم میگذارد. طبیعی است که پس از اینکه کشوری درگیر جنگ شود، مردم کمتر خرید کنند و بیشتر به پسانداز کردن روی بیاورند. در شرایط جنگی قیمت حرف اول را در انتخاب محصول میزند. در اوکراین از زمان شروع جنگ، مردم از هزینههای پزشکی خود کم کردهاند و سعی میکنند در خرید مواد غذایی تا حد ممکن صرفهجویی کنند و نگاه آنها به خرید مواد غذایی به خصوص در شهرهایی که مستقیم درگیر جنگ هستند، نگاهی استراتژیک و ذخیرهای است (مطالعه دیلویت، 2023). اوکراینیها برای صرفهجویی در مخارج خود بیشتر در خانه غذا میخورند و کمتر از تاکسی استفاده میکنند. در مطالعهای که مرکز تحقیقاتی مکنزی انجام داده، مردم اروپا که غیرمستقیم تحت تاثیر جنگ روسیه و اوکراین قرار دارند نیز مجبور شدهاند در نحوه خرید کردنشان تغییراتی ایجاد کنند. برای مثال بیشتر آنها به برندهای ارزانتر به خصوص برندهای ارزانتر لوازم خانگی، اسنک و شیرینی و غذاهای منجمد روی آوردهاند.
بر اساس مقالهای که در ژورنال Frontiers in Psychology در سال 2016 به چاپ رسیده است، هرچه ترومای حاصل از جنگ سنگینتر باشد، مردم وسواس بیشتری نسبت به قیمت و کاربردی بودن محصولاتی که خریداری میکنند نشان میدهند، که این واقعیت نشان میدهد اولویت مردم در زمان جنگ زمان حال و اکنون است. مردم آسیبدیده از جنگ دیگر بر اساس مصلحت آینده یا تجربیات گذشته تصمیم نمیگیرند، برای آنها بقا در حال حاضر بیشترین اهمیت را دارد، از این رو برای پسانداز کردن بیشتر، از فروشگاههای ارزانتر خرید میکنند و از تخفیف و حراجها غافل نمیشوند. علاوه بر آن، همین پژوهش نشان داده که هرچه مردم از جنگ آسیب بیشتری دیده باشند، به تبلیغات و برندها کمتر اهمیت میدهند.
جنگ و روانشناسی سهامداران
میدانیم که بازارها به طور کل روی خوشی به بیثباتی حاصل از جنگ نشان نمیدهند ولی برخلاف تصور ما این واقعیت لزوماً به معنی این نیست که شروع جنگ، سقوط بازار سهام را در بلندمدت به همراه دارد. واقعیت این است که واکنش سهامداران به عوامل مختلف بستگی دارد، برای مثال، اینکه جنگ ناگهانی شروع شود یا پس از دورانی پر از تنش و تهدید و شاخوشانه کشیدن. عامل دیگر نیز میزان تجربه سهامداران است، اینکه آنها در بازار سهام باتجربه هستند یا تازهوارد، حتی سن آنها نیز تعیینکننده تصمیمگیریشان در هنگام بروز جنگ است.
نوع شروع جنگ بر رفتار سهامداران تاثیر میگذارد. در آن دوران پر از تنش قبل از شروع جنگ، وقتی بوی جنگ به مشام سهامداران برسد، آنها ترجیح میدهند به دلیل افق تاریکی که در بازار سهام میبینند از این بازار خارج شوند و به داراییهای امنتری مانند طلا، اوراق بهادار یا ارزهای باثبات و قوی رو بیاورند. ولی بلافاصله پس از شروع جنگ، سرمایهگذاران به بازار سهام برگشته و روند رشد بازار آغاز میشود. در حقیقت سرمایهگذاران در مدت کوتاهی پس از مشخص شدن وسعت جنگ و امکان پیشبینی شرایط، سرمایه خود را به بازار سهام برمیگردانند. به این پدیده «پازل جنگ» میگویند و پازل بودن آن، از آن جهت است که هنوز دلیل قابل قبولی برای این رفتار پارادوکسگونه سرمایهگذاران وجود ندارد. اینطور به نظر میرسد که دوران انتظار جنگ با تنشها و شایعات و آینده نامعلوم آن با بیثباتی بیشتری همراه است تا خود جنگ. در واقع پس از شروع جنگ ابعاد آن مشخص میشود و سرمایهگذاران تصویر دقیقی از شرایط به دست میآورند و با آگاهی بیشتر میتوانند سهمهای پرسود این دوران را خریداری کنند. این همان دورانی است که سهام شرکتهای اسلحهسازی بیشترین رشد و سهام شرکتهای گردشگری کمترین رشد ممکن را تجربه میکنند.
ولی واکنش سهامداران به شروع جنگی ناگهانی و غیرمنتظره بسیار متفاوت است، شروع غیرمنتظره جنگ همیشه با سقوط بازار سهام همراه است که باز هم در اکثر موارد پس از دورهای سقوط، به شرایط قبل از جنگ برمیگردد. برای مثال، سهامداران هرگز بازار سهام آمریکا را با وجود جنگهای زیاد این کشور ترک نکردند. از شروع جنگ جهانی دوم در سال 1939 تا پایان سال 1945 شاخص داوجونز رشدی معادل 50 درصد، یعنی سالیانه هفت درصد داشت.
در سال 2015 موسسه مالی سوئیس در مقالهای به بررسی درگیریهای نظامی آمریکا پس از جنگ جهانی دوم پرداخت و پژوهشگران آن در مقالهای نشان دادند که در مواردی که دوره پرتنش قبل از جنگ وجود داشته باشد، آن حس انتظار و جو روانی حاکم بر بازار، موجب ترس سهامداران میشود که با شروع جنگ این ترس کمرنگ و امید به آینده جایگزین آن میشود. تحلیل دیگری که از عملکرد بازار سهام وجود دارد، بر پایه این فرض استوار است که پس از شروع جنگ، مردم در صورتی به بازار سهام برمیگردند که مطمئن باشند پیروز جنگ کیست. نااطمینانی نسبت به سرنوشت جنگ میتواند عامل بازدارندهای برای ورود مجدد سهامداران به بازار سهام باشد.
رندی پریم، مشاور مالی و استاد دانشگاه سنت لوئیس بروکسل، در مقالهای به بررسی تاثیر سن و تجربه بر رفتار سهامداران پس از شروع جنگ میپردازد. دادههای جمعآوریشده در این مقاله نشان میدهد که سهامداران مسن پس از شروع جنگ سهام بیشتری را به فروش میگذارند که این امر میزان زیاد ریسکگریزی در این سنین را تایید میکند. از سوی دیگر هرچه سهامداران کمتجربهتر باشند، به دلیل اعتمادبهنفس کاذبی که دارند، پس از شروع جنگ کمتر تمایل به فروش دارند و سهام بیشتری را در پورتفوی خود نگه میدارند.
جنگ و حس امنیت طلا
طلا یک دارایی واقعی و ملموس است. یک باور جمعی در میان مردم دنیا وجود دارد که اگر بخواهند خود را در برابر سقوط ارزش پول کشورشان محافظت کنند، باید به خرید طلا روی بیاورند. به همین دلیل هم وقتی کشوری درگیر جنگ میشود، خرید طلا اولین واکنش جمعی آنها برای حفظ ثروتشان است. حتی بانکها هم برای حفظ منابع مالی خود به طلا رو میآورند. خرید طلا تنها راه بقا در شرایط تورمی و بحرانی است و مانند بیمه برای حفظ ارزش دارایی عمل میکند. ولی در روزهای جنگ، مردم خرید طلا به صورت فیزیکی را به خرید انواع اوراق بهادار آن ترجیح میدهند. دلیل آن هم روشن است، اوراق بهادار مبتنی بر طلا با ضمانتهای دولتی صرفاً یک قول کتبی از طرف دولت است، دولتی که خود درگیر جنگ و بیثباتی است و طبیعی است که دیگر نمیتوان ارزش چندانی برای ضمانتهای آن قائل شد. در زمان جنگ مردم اعتماد خود را به توانایی و قدرت اقتصادی دولت از دست میدهند، از این رو ترجیح میدهند سرمایهگذاریهایشان مستقل از دولت و تصمیمات آن باشد.
جنگ و محبوبیت زمین
یکی از مشهودترین پیامدهای جنگ راکد شدن بازار مسکن است. علاوه بر حس بیثباتی و بیاعتمادی نسبت به آینده، تورم ایجادشده نیز توانایی مردم برای خانهدار شدن را محدود میکند. از یک سو، مردم رغبتی برای خرید خانه ندارند و از سوی دیگر ناامنی و احتمال ویرانی شهرها، به بیارزش شدن خانهها و املاک منجر میشود. مردم از اینکه در شهرهایی که به مناطق جنگی نزدیک هستند سرمایهگذاری کنند وحشت دارند، هر پیشروی در جنگ میتواند به نابودی همه سرمایهشان ختم شود. نهادهای وامدهنده نیز با احتیاط بیشتری وام در اختیار متقاضیان قرار میدهند. در حال حاضر در اسرائیل نه تنها میزان تقاضا برای خرید ملک به شدت کاهش پیدا کرده است، بلکه سرمایهگذاران خارجی نیز رغبتی برای خرید ملک از خود نشان نمیدهند.
مردم میدانند که خرید یک ساختمان پرریسکترین نوع سرمایهگذاری در جنگ است ولی آنها نسبت به زمین به گونهای متفاوت فکر میکنند. از نظر آنها زمین همیشه بهترین گزینه سرمایهگذاری در دوران بیثباتی بوده است. جنگ ساختمانها را ویران یا فاقد ارزش میکند، ولی زمین همیشه آنجا میماند. جنگ بالاخره تمام میشود و دوران ساختوساز و پیشرفت پس از آن معمولاً بهترین زمان بازدهی سرمایهگذاریهای دوران جنگ است. برای مثال، چند سالی است که بازار خرید زمین در سوریه رونق گرفته است. مردم به خرید زمین در مرکز شهر آلپو روی آوردهاند، زیرا گفته میشود که احتمال دارد این منطقه در آیندهای نزدیک شاهد پروژههای ویلاسازی در ابعاد گسترده باشد.
در اوکراین نیز بازار مسکن در شهرهای نزدیک خط مقدم راکد و بیرونق است، خانهها بیارزش شدهاند و جمعیت در حال جابهجایی به سمت شهرهای عقبتر هستند. ولی از آنجا که مردم امید دارند پس از پایان جنگ هجوم سرمایهگذاران خارجی به اوکراین، به بازار مسکن این کشور جان تازهای بدهد، سرمایهگذاری در برخی شهرهای این کشور بسیار بیشتر شده است. سرمایهگذاران باهوش به دنبال این هستند که از همین بحرانها و جنگها بیشترین سود ممکن را به دست آورند.
میگویند در دوران بحران تنوعبخشی به سبد دارایی بهترین استراتژی برای کاهش ریسک است. ولی در شرایط جنگی تنوعبخشی هم شاید مانع از ضرر و زیان سرمایهگذاران نشود. جنگ یعنی همه آنچه کابوس سرمایهگذاران است. هر خبری از جنگ، بازارهای مالی را دچار نوسان میکند و مردم برای حفظ داراییشان به هر دری باید بزنند. متاسفانه تحلیلها و مطالعات زیادی در مورد چگونگی تصمیمگیری مالی افراد در دوران جنگ، به خصوص در کشورهایی که درگیر جنگهایی با هدف اشغال خاک یکدیگر هستند، انجام نشده است و انتخابها و انگیزههای اقتصادی مردم در این دوران هنوز در هالهای از ابهام قرار دارد. ولی در نهایت با همه بحرانها و بیثباتیها، فقط افرادی که مهارتهای سرمایهگذاری و سواد مالی بیشتری دارند قادرند زیان حاصل از جنگ را به حداقل برسانند و از این آب گلآلود ماهی بگیرند.