500 روز با اقتصاددان روس
گریگوری یاولینسکی چگونه دین خود را به اقتصاد روسیه ادا کرد؟
اقتصاد بازار آزاد
گریگوری آلکسیویچ یاولینسکی اقتصاددان و سیاستمدار روس طراح برنامه «500 روز»، طرحی برای انتقال رژیم شوروی به اقتصاد بازار آزاد و رهبر سابق حزب سوسیاللیبرال یابلوکو است. گریگوری در 10 آوریل 1952 در یکی از شهرهای اوکراین، به نام lviv از پدر و مادری یهودی متولد شد. پدرش الکسی یاولینسکی افسر و مادرش ورا نائومونا معلم شیمی در یک موسسه بود. پدر و مادرش هر دو تا زمان مرگ در لویو بودند. او با ناتان یاولینسکی، فیزیکدان هستهای که توکاماک (دستگاه محصورسازی پلاسما) را اختراع کرد، نسبت خویشاوندی دارد. گریگوری در سالهای 1967 و 1968 موفق به کسب مقام قهرمانی بوکس، در رده سنی نوجوانان شد. او علاقه شدیدی به علم اقتصاد داشت به همین دلیل از سال 1967 تا 1976 در موسسه اقتصاد ملی پلخانف مسکو به عنوان اقتصاددان مشغول به تحصیل بود و دوره فوق لیسانسش را نیز در آنجا گذراند. پس از پایان تحصیلات تکمیلی، در موسسه تحقیقاتی بخش معادن زغالسنگ اتحاد جماهیر شوروی استخدام شد. کار او تهیه پیشنویس دستورالعملهای جدید برای صنعت زغالسنگ بود. او اولین فرد در اتحاد جماهیر شوروی بود که این وظیفه را به بهترین نحو به پایان رساند. یاولینسکی برای انجام بخشی از وظایف کاریاش باید به معدن میرفت اما با فرو ریختن معدن و گیر افتادن او و تعدادی از کارگرها زیر آب یخزده برای همیشه به این کار پایان داد. آنها 10 ساعت منتظر گروه امداد و نجات بودند. سه نفر از هموطنانش پس از نجات در بیمارستان جان باختند اما یاولینسکی از این حادثه جان سالم به در برد. او به مدت چهار سال در معدن کار کرده بود و پس از آن حادثه دلخراش و تلخ درباره شرایط وحشتناکی که کارگران معدن زغالسنگ در آن زندگی و کار میکردند، گزارش داد، اما این گزارشها تاثیری نداشت. یاولینسکی در سال 1980، مسوول بخش صنایع سنگین در کمیته دولتی کار و امور اجتماعی اتحاد جماهیر شوروی شد. او با توجه به موقعیتی که داشت شروع به توسعه پروژهای با هدف بهبود سیستم کار اتحاد جماهیر شوروی کرد. یاولینسکی دو راهکار مختلف برای افزایش کارایی سیستم ارائه داد: یا بر هر حرکت هر کارگر در کشور کنترل کامل ایجاد کنید یا بهطور متناوب به شرکتها استقلال بیشتری بدهید؛ اما راهکارهای او مورد استقبال رئیس کمیته دولتی کار، یوری باتالین قرار نگرفت و کا.گ.ب نسخه پیشنویس او را مصادره و چندینبار او را بازجویی کرد. با این حال، یاولینسکی مجبور شد کار را متوقف کند زیرا پزشکان تشخیص دادند که به سل مبتلا شده و 9 ماه به یک مرکز پزشکی ایزوله فرستاده شد. پیشنویس گزارشش به همراه سایر وسایل شخصیاش به دلیل مسری بودن بیماریاش سوزانده شد. یاولینسکی از سال 1984 در سمت مدیریت در وزارت کار و سپس در شورای وزیران اتحاد جماهیر شوروی مشغول به کار بود. در این سمت، او مجبور شد به حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی که در سالهای 1991-1985 عضو آن بود، بپیوندد. یاولینسکی رئیس بخش اقتصاد مشترک دولت اتحاد جماهیر شوروی بود. در سال 1989، او به عنوان رئیس بخش کمیسیون بیانیه اصلاحات اقتصادی که آکادمیسین لئونید آبالکین مدیر آنجا بود، فعالیت میکرد.
اصلاحات اقتصادی پس از شوروی: 1992-1990
گریگوری یاولینسکی در سال 1990 زمانی که برنامه 500 روز را نوشت دین خود را به اقتصاد ادا کرد. او این برنامه را برای اتحاد جماهیر شوروی نوشت و در آن از انتقال سریع از یک اقتصاد برنامهریزیشده متمرکز به یک اقتصاد بازار آزاد در کمتر از دو سال صحبت کرد. این برنامه قصد داشت در 500 روز زمینه را برای اقتصاد بازار مدرن ایجاد کند. یاولینسکی با این برنامه خواستار ایجاد اقتصاد بازار رقابتی، خصوصیسازی انبوه، قیمتهای تعیینشده از طریق بازار، ادغام با نظام اقتصادی جهانی، انتقال گسترده قدرت از دولت اتحادیه به جمهوریها و بسیاری اصلاحات بنیادی دیگر شد. او برای اجرای این برنامه به سمت معاون رئیس شورای وزیران (RSFSR) و معاون کمیسیون دولتی اصلاحات اقتصادی منصوب شد. رئیسجمهور اتحاد جماهیر شوروی در آن زمان، میخائیل گورباچف تصمیم گرفت برنامه یاولینسکی را با برنامه دیگری که بهطور همزمان توسعه یافته بود ترکیب کند. برنامه دیگر، «دستورالعملهای اصلی برای توسعه» بود که رئیس شورای وزیران، نیکلای ریژکوف، آن را نوشته بود. گریگوری تهدید کرد در صورت رد پروژه خود استعفا خواهد کرد. در اکتبر 1990، یاولینسکی متوجه شد که برنامه او از سوی دولت اجرا نمیشود بنابراین تهدید خود را عملی و از دولت استعفا کرد. او سپس اتاق فکر خود به نام EPICenter را تاسیس کرد که بسیاری از اعضای تیم خود را برای اجرای برنامه 500 روز که قرار بود همکاران آینده او در یابلوکو شوند گرد هم آورد (سرگئی ایواننکو، الکسی ملنیکوف، الکسی میخائیلوف و...). در تابستان 1991، در حالی که در هاروارد کار میکرد، بهطور مشترک با گراهام آلیسون برنامه اصلاحی جدیدی را نوشت که بستری برای مذاکرات گورباچف با G7 بر سر کمک مالی در حمایت از تبدیل شدن به اقتصاد بازار آزاد ارائه کرد. پس از شکست کودتای تندرو آگوست 1991 علیه گورباچف و یلتسین، او به معاونت کمیته مدیریت اقتصاد ملی منصوب شد. رئیسجمهور جدید RSFSR (جمهوری فدراتیو سوسیالیستی روسیه شوروی) بوریس یلتسین از یاولینسکی خواست به دولت بازگردد و حتی در نظر داشت که او را نخستوزیر کند. یاولینسکی پس از بازگشت به دولت شروع به مذاکره با جمهوریهای شوروی کرد و موفق شد میان آنها در زمینه اقتصادی اتحاد ایجاد کند. او در نهایت قراردادی را تنظیم کرد و این قرارداد از سوی نمایندگان 12 جمهوری در آلما آتا در 18 اکتبر 1991 امضا شد. با این حال، زمانی که یلتسین این قرارداد را که قرارداد بلوژ نام داشت امضا کرد، اتحاد جماهیر شوروی فروپاشید و گسستگی میان ارتباطات سیاسی و اقتصادی بین جمهوریهای شوروی اتفاق افتاد. یاولینسکی دوباره به نشانه اعتراض به اقدامات یلتسین آنجا را ترک کرد. یک سال بعد، یاولینسکی فعالیت سیاسی خود را دوباره آغاز کرد. هنگامی که شیوه «شوکدرمانی» از سوی یلتسین و یگور گایدار در ژانویه 1992 در حال اجرا بود، یاولینسکی به منتقد صریح این سیاستها تبدیل شد و بر تفاوتهای برنامه خود و برنامه اصلاحی گیدار (مانند توالی خصوصیسازی در مقابل آزادسازی قیمتها) تاکید کرد. در سال 1992، یاولینسکی به عنوان مشاور بوریس نمتسوف که در آن زمان فرماندار منطقه نیژنی نووگورود بود، خدمت کرد. یاولینسکی یک برنامه اصلاحات اقتصادی منطقهای برای نمتسوف ایجاد کرد. با این حال، بعداً مسیر آنها از هم جدا شد، زیرا نمتسوف در بیشتر مسائل در کنار دولت یلتسین قرار گرفت و در نهایت معاون نخستوزیر و یکی از بنیانگذاران و رهبران اتحادیه نیروهای راست شد، در حالی که یاولینسکی رهبر اپوزیسیون لیبرال یلتسین شد.
فعالیتهای سیاسی یاولینسکی در دوران ریاست جمهوری یلتسین. 2000-1993
در سال 1993، با تشدید درگیری میان یلتسین و پارلمان بر سر برنامه شوکدرمانی، یاولینسکی در نظرسنجیها به عنوان نامزد بالقوه ریاستجمهوری و تصویر یک سیاستمدار مستقل و میانهرو رتبه بالایی داشت. در سپتامبر تا اکتبر 1993، او به گروهی از سیاستمداران ارشد پیوست که سعی میکردند میان یلتسین و پارلمان میانجیگری کنند. با این حال، پس از آغاز درگیریها در خیابانهای مسکو در 3 اکتبر، او به صراحت از یلتسین خواست تا علیه شبهنظامیان در خیابانها و سایر حامیان مسلح پارلمان به زور متوسل شود. هنگامی که یلتسین تاریخ انتخابات پارلمان جدید و همهپرسی قانون اساسی را برای 12 دسامبر 1993 تعیین کرد، یاولینسکی مجبور شد با عجله یک بلوک انتخاباتی تشکیل دهد، زیرا او حزبی نداشت و مجبور بود احزاب موجود را به عنوان همکار به خدمت بگیرد. بنیانگذاران بلوک او را سه نفر از حزب جمهوریخواه فدراسیون روسیه، حزب سوسیالدموکرات روسیه و حزب دموکرات مسیحی روسیه تاسیس کردند که هر سه در بیشتر مسائل به شیوه فکری یلتسین متمایل بودند. سه نام اصلی در فهرست -یاولینسکی، یوری بولدیرف (کنترلگر سابق دولتی و دموکرات ناراضی) و ولادیمیر لوکین (سفیر روسیه وقت در ایالات متحده)- بودند. آنها نام تیم خود را یابلوکو نامیدند که اختصار اسمهای کوچک خودشان بود. این بلوک بدون تجربه قبلی در انتخابات، موفق شد 9 /7 درصد آرا را در دسامبر 1993 به دست آورد و پنجمین فراکسیون بزرگ دوما را تشکیل دهد. پس از درگیری بولدیرف با یاولینسکی بر سر پیشنویس قانون توافقنامههای اشتراک تولید و خروج از بلوک در سال 1995، این نام حفظ شد، اما اکنون دوباره به عنوان «بلوک یاولینسکی» از آن نام میبرند. در سال 1995، گروه یابلوکو در دوما انجمن سیاسی خود را تاسیس کرد که در سال 2001 به عنوان یک حزب سیاسی مجدداً تشکیل شد. در سالهای 1996 و 2000، یاولینسکی با حمایت حزب خود و سایر سازمانها نامزد ریاستجمهوری شد. در انتخابات ریاستجمهوری 1996 او چهارم شد و 3 /7 درصد آرا را از آن خود کرد.
فعالیتهای سیاسی یاولینسکی در دوره اول و دوم ریاست جمهوری پوتین: 2008-2000
در انتخابات ریاستجمهوری سال 2000 یاولینسکی سوم شد و 8 /5 درصد آرا را به دست آورد. در دوران ریاستجمهوری پوتین، یاولینسکی مخالف فعال هرگونه راهحل نظامی برای مبارزه با چچنها بود. در سال 2002، او در مذاکرات با تروریستهای چچنی در جریان بحران گروگانگیری تئاتر مسکو شرکت کرد و رئیسجمهور ولادیمیر پوتین به دلیل نقشش در این بحران از او تمجید کرد. حزب او همچنین علیه واردات زبالههای رادیواکتیو به روسیه مبارزه کرد و از این طریق با سازمانهای غیردولتی محیط زیست، و همچنین با سازمانهای حقوق بشر، اتحادیههای کارگری، انجمنهای زنان و گروههای اقلیت قومی، اتحادی اساسی ایجاد کرد. یاولینسکی در سال 2004 از شرکت در انتخابات ریاستجمهوری امتناع کرد و مدعی شد که پوتین در انتخابات به حدی تقلب کرده است که حضور آنها در انتخابات بیمعنا شده است. در سپتامبر 2011 یاولینسکی با قطعنامه کنگره حزب به عنوان رئیس فهرست انتخاباتی حزب یابلوکو برای انتخابات دومای دولتی مجلس ششم منصوب شد. بر اساس نتایج رسمی انتخابات در 4 دسامبر 2011، یابلوکو نتوانست از پنج درصد عبور کند و در نتیجه هیچ کرسی در پارلمان روسیه به خود اختصاص نداد. با این حال، حزب آرای بیشتری نسبت به انتخابات قبلی (43 /3 درصد) کسب کرد و همین امر پیشرفتهایی را برای حزب به همراه داشت. در انتخابات نمایندگان مجلس قانونگذاری سنپترزبورگ از پنجمین جلسه، یاولینسکی تنها نامزد در بخش شهرداری فهرست یابلوکو بود و بر این اساس در انتخابات سنپترزبورگ ریاست حزب را بر عهده داشت. طبق اطلاعات رسمی، این حزب 5 /12 درصد آرا را از آن خود کرد و فراکسیونی متشکل از شش نماینده در پارلمان شهری تشکیل داد. یاولینسکی در طول دوره معاونت خود (دسامبر 2011 تا سپتامبر 2016) چندین روز در هفته در سنپترزبورگ کار و در عین حال در مسکو زندگی میکرد. او در جلسات عمومی، جلسات کمیته شرکت میکرد، با نمایندگان دیدار میکرد و به نگرانیهای آنها رسیدگی میکرد. در تابستان 2017، به عنوان بخشی از آمادگی برای انتخابات ریاستجمهوری، یابلوکو کارزار گستردهای را برای خروج نیروهای مسلح روسیه از سوریه و تخصیص منابع آزادشده در سال 2017 برای رسیدگی به نیازهای داخلی این کشور به راه انداخت. دیگر مواضع کلیدی کمپین ریاستجمهوری یاولینسکی شامل احیای انتخابات مستقیم شهردار و اجرای سیاست بودجه جدید بود. او بر تغییر در ساختار تخصیص مالیات به نفع مناطق و شهرداریها و همچنین تغییر در اولویتهای هزینههای بودجه؛ از تامین مالی مقامات امنیتی، دفاعی و اجرای قانون و بوروکراسی دولتی به هزینههای اجتماعی صحبت کرد. یاولینسکی از افزایش فقر به عنوان یک شاخص کلیدی از ماهیت مضر سیاست روسیه یاد کرد. او معتقد بود که کاهش فقر و حذف دهکبندی بیش از حد جامعه، اولویتی است که رئیسجمهور جدید روسیه باید آن را مد نظر قرار دهد. در پایان مارس 2018 یاولینسکی مقالهای در روزنامه روسی Nezavisimaya Gazeta با عنوان «انتخابات به وسیله اقلیت قابل توجهی برنده شد» منتشر کرد که در آن به تحلیل کلی مبارزههای انتخاباتی و نتایج آن و پیشبینی تحولات در کشور پرداخت. او در این مقاله با صراحت بیان کرد که سیاستهای ولادیمیر پوتین اقتصاد را نابود میکند و هیچ زمینهای برای تغییر وجود ندارد. کرملین ممکن است یک لیبرال متعصب را به عنوان وزیر منصوب کند و شعارهای ضدغربی را اندکی کاهش دهد و در مورد آزادی بگوید. با این حال، عامل اصلی مشکلات داخلی و تحریمهای خارجی، شعار نیست، بلکه نظام سیاسی و اقتصادی است که بدون تغییر باقی میماند. به همین دلیل است که همه در انتخابات شکست خوردند: هم شرکتکنندگان، هم مردمی که خواستار تحریم شدند، هم مردمی که به سادگی برای رای دادن حاضر نشدند، هم اکثریت مردمی که به پوتین رای دادند، هم جناحهای چپ صادق، هم میهنپرستان ملی. این یک شکست ساده نبود؛ آنها امید به آینده را از دست دادند. یک اقلیت مطلق برنده شد که سیاستی را پیش میبرد که کشور را به بنبست خطرناکی میرساند. این نقطه اصلی این تحولات است. یاولینسکی با توجه به تجربیاتش کتابهایی ارزنده نوشته است. از کتابهای او میتوان به « برنامه 500 روز»، «اقتصاد و سیاست در روسیه» اشاره کرد.