شناسه خبر : 42901 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

ناسازگاری جهانی

آیا می‌توان جهان ناآرام را دوباره آرام کرد؟

 

ایما موسی‌زاده / نویسنده نشریه 

88چگونه می‌توان یک نظام بین‌المللی همکاری را در بحبوجه مبارزات ژئوپولیتیک حفظ کرد؟ آیا نظام اقتصادی و حقوقی بین‌الملل می‌تواند از ژئوپولیتیک گسسته امروزی جان سالم به در ببرد؟

دموکراسی‌ها در حال حاضر در جهان با یک چالش عمیق و بنیادی روبه‌رو هستند که باعث تزلزل در هر نوع سیستم بین‌الملل موجود شده است و امکان فروپاشی آن را تهدید می‌کند. موضوعی که «پل تاکر» در کتاب جدیدش «ناسازگاری جهانی» تلاش دارد شرح دهد، پیدا کردن سیستمی پایدار برای همکاری بین‌المللی بین کشورهای دموکرات با کشورهایی با روش حکمرانی متفاوت است، به نحوی که هم به مهم‌ترین اصول خود خیانت نکرده باشند و هم نظام بین‌الملل فرونپاشد. تاکر 64ساله اقتصاددانی انگلیسی است که از سال 1980 تا 2013 در بانک مرکزی این کشور در پست‌های مختلف فعالیت داشته است و برای مدتی معاون رئیس بانک مرکزی انگلیس نیز بوده است. وی از سال 2013 در دانشگاه هاروارد به تدریس اشتغال داشته و در کنار حضور فعال در آکادمی، در سال 2018 کتاب «قدرت غیرمنتخب» را روانه بازار نشر کرده است.

کتاب «ناسازگاری جهانی» که دو هفته پیش روانه بازار نشر شده، در پنج بخش و بیست فصل تنظیم شده است. تاریخچه، چارچوب روابط بین‌الملل، ژئوپولیتیک و ژئواکونومیک، مشروعیت و کاربردهای اصلاحات در سیستم، بخش‌های تشکیل‌دهنده کتاب هستند. بخش اول تاریخچه‌ای خلاصه از طراحی و تکامل و شکاف‌های اخیر در حوزه بین‌الملل ارائه می‌دهد. هدف از آن آشنا کردن افراد غیرمتخصص با کلیت جریان و اصول اولیه‌ای است که دانستن آن برای همراهی موثر خواننده در بقیه مباحث کتاب الزامی است. بخش دوم درباره شرایط (انسانی) است که تحت آن همکاری‌های بین دولت‌ها می‌تواند امکان‌پذیر شود و چگونه در این مسیر سازمان‌ها می‌توانند کمک‌کننده باشند. بخش سوم به قدرت و تفاوت‌های ژئوپولیتیک و تفاوت تمدن‌ها می‌پردازد. در بخش چهارم به مشروعیت به عنوان راه‌حلی برای کنار گذاشتن اختلافات در حوزه بین‌الملل و جست‌وجوی راهی برای تفاهم و همکاری بین‌المللی با وجود اختلافات پرداخته می‌شود و در نهایت پس از خلاصه کردن نقاط ضعف و قوت در سیستم کنونی اقتصاد بین‌الملل بخش پنجم به تاثیرات آن در انواع نهادهای بین‌المللی موجود می‌پردازد.

کتاب با نقل‌قول بسیار معروف «جان کانالی»، وزیر خزانه‌داری دولت نیکسون شروع می‌شود که در نشستی در رم به همتایان بین‌المللی خود گفت: «دلار واحد پول ما، اما مشکل شماست.» این اظهارنظر و تبعات آن در واقع به مثالی کلاسیک برای دنیای قبل از جهانی شدن و همکاری دولت‌ها با یکدیگر تبدیل شده است. جان کانالی که خود معترف بود اقتصاد نمی‌داند این سخن را در حالی به زبان آورد که حدود یک دهه قبل از آن، «شارل دوگل»، رئیس‌جمهور وقت فرانسه، از حق این کشور تحت سیستم پولی برتون وودز استفاده کرده بود تا از رئیس‌جمهور ایالات متحده بخواهد دلارهای در اختیار فرانسه را با طلا بازخرید کند. این درخواست اندک زمانی بعد از بحران سوئز و کمی قبل از خروج موقت فرانسه از ناتو رخ داد که نشان‌دهنده نارضایتی پاریس از رهبری ضمنی ایالات‌متحده در کنار این موضوع بود که به نظر نمی‌رسید واشنگتن با توجه به جنگ ویتنام و شرایط داخلی کشورش قادر به حفظ ارزش دلار باشد. به عقیده تاکر اما، بحران‌های پیش‌رویجهانی شدن در حال حاضر، بسیار بیشتر و مهم‌تر از بحران‌هایی است که پشت سر گذاشته شده و به همین دلیل است که باید درباره آن بیشتر و موثرتر و با حضور همه طرف‌های ذی‌نفع و درگیر بحث کرد.

فصل‌های اول و دوم

تاکر در فصل اول و دوم توضیح می‌دهد که دوره افول جهانی شدن اول که در نهایت با جنگ جهانی اول به پایان رسید، با برقراری دوباره کنترل بر تجارت، مهاجرت و در نهایت جریان سرمایه بین کشورها آغاز شد. تاکر در عین حال هشدار می‌دهد که مورد اول و دوم را در سال‌های اخیر هم دوباره شاهد هستیم و نشانه‌هایی از تلاش برای برقراری کنترل بر جریان سرمایه هم مشاهده می‌شود. در حالی که در دوره دوم جهانی شدن در سال‌های آخر قرن بیستم و اوایل قرن بیست و یکم هیچ یک از این نشانه‌ها مشاهده نمی‌شد. وی همچنین به تشریح دوره اول جهانی شدن و عواملی که به ایجاد و تقویت آن کمک کردند می‌پردازد و چگونگی تسری آن را از کالا به خدمات و حتی انسان‌ها، که به کمک موتور بخار و کشفیاتی که به کاهش هزینه حمل از طریق زمین و دریا انجامید، توضیح می‌دهد. به عقیده تاکر نشانه‌هایی به قدر کافی مطمئن برای این موضوع وجود دارد که اولین دوره جهانی شدن را نوعی سازوکار خودویرانگر از بین برد که باید مراقب ایجاد دوباره آن در جهان فعلی هم باشیم. این نشانه‌ها آنقدر واضح هستند که سیاستگذاران آنها را جدی بگیرند. در این دوره جهانی شدن برندگان و بازندگانی به وجود آورد که در نهایت تقویت‌کننده جریان پوپولیسم در کشورها شد و رقابت‌های مالی و تسلیحاتی را تقویت کرد و به جنگ جهانی اول منتهی شد.

فصل سوم

89در فصل سوم شروع شکل‌گیری جهانی‌سازی دوم در سال‌های پس از پایان جنگ جهانی دوم بررسی می‌شود. در ابتدا اگرچه انقلاب ایجادشده در خط مونتاژ باعث شد تا قطعات اولیه بیشتری از کشورهای دیگر وارد شود اما عمده مراحل تولید از جمله طراحی و مونتاژ و کنترل کیفیت و فروش و بازاریابی و در نتیجه بیشترین ارزش افزوده و مشاغل هر کشور در همان کشور باقی ماند. اما دو اتفاق مهم این روند را تغییر دادند؛ اول ساخت کانتینرهای بزرگ جعبه‌مانندی که در حال حاضر در همه کشتی‌های باری استفاده می‌شود که امکان نقل و انتقال سریع و مهم‌تر از آن سالم کالاها را فراهم کردند و باعث شدند کسب‌وکارهای چندملیتی شکل بگیرد و بتوانند تولید را از طریق قراردادهای پیمانکاری فرعی به کشورهای دیگر منتقل کنند. دومین تغییر، انقلاب در زمینه ارتباطات بود. دفتر مرکزی یک کارخانه و تولیدی می‌تواند تمام مراحل کار را در هر نقطه‌ای از جهان که قرار داشته باشد مشاهده و تایید یا رد کند. در مرحله بعد، شرکت‌های خدماتی نیز مانند شرکت‌های تولیدی شروع به انتقال فرآیندهای پشتیبان خود به کشورهای دیگر، در اروپای شرقی یا آسیا که نیروی کار بسیار ارزان‌تری داشتند، کردند. ادامه این روند باعث شد تا نیروی کار در کشورهای میزبان به دلیل افزایش تقاضا به تدریج افزایش یابد و با وجودی که بخش اعظم ارزش افزوده کالاها و خدماتی که به این روش تولید می‌شدند در نهایت به کشور توسعه‌یافته اصلی بازمی‌گشت، اما این سهم اغلب به سهامداران و صاحبان شرکت‌های چندملیتی می‌رسید در حالی که نیروی کار غیرمتخصص اروپا و آمریکای شمالی به دلیل انتقال مشاغلی که توانایی انجام آن را داشتند به خارج از مرزها، به شدت تحت فشار اقتصادی قرار گرفتند. در واقع به عقیده تاکر، این روند جهانی شدن بعد از چند دهه باعث شد تا نابرابری بین‌دولتی کاهش و در مقابل نابرابری در داخل مرزهای کشورها افزایش یابد. تاکر سپس استدلال می‌کند که در زمینه جریان سرمایه و تامین مالی بین مرزها که لازمه جهانی شدن است نیز شباهت‌هایی بین دوره اول و دوم جهانی‌سازی وجود دارد. به باور وی همان‌طور که ترکیدن حباب وال‌استریت در سال‌های میان دو جنگ جهانی عملاً جهانی‌سازی اول را به‌طور کامل شکست داد، بحران سال 2008 نیز می‌تواند در نهایت همین نقش را برای دوره دوم جهانی‌سازی بازی کند. البته در عین شباهت‌های بسیار تفاوت‌های مهمی هم وجود دارد. این تفاوت‌ها به‌خصوص در زمینه تفکیک میان جریان مالی و ریسک به کمک مشتقات مالی و همچنین سد دفاعی که کشورهای مهم از نظر بازار مالی جهانی مانند صادرکنندگان نفت و ژاپن و چین بعد از بحران سال 1990 ساخته بودند تا در عین حضور در بازار جهانی ریسک آسیب دیدن دوباره از بحران‌های مالی را به حداقل برسانند، مشاهده می‌شود. اما بحران‌های پیش‌روی جهانی شدن در حال حاضر چیست؟ به عقیده تاکر، مشکل در سه سرفصل عمده قابل بحث است. اول اینکه درباره تهدیدهای مشترکی که نیازمند همکاری کامل و عمیق همه کشورها و شرکت‌ها و نهادهای بین‌المللی است، آن ‌هم در حالی که اغلب سعی می‌کنند از این همکاری و بر عهده گرفتن سهم خود فرار کنند چه باید کرد؟ در دوران جهانی‌سازی اول تولیدات صنعتی و در نتیجه تبعات و آلودگی‌های ناشی از آن محدود و محلی به نظر می‌رسید اما در حال حاضر این روند جهانی شده است و تمام جهان از آلودگی‌های مختلف ناشی از تولیدات صنعتی رنج می‌برد و تغییرات آب‌و‌هوایی نیز تمام جهان را درگیر خود کرده است. اما تنها این نیست، یکی از تبعات جهانی شدن مسافرت مردم به کشورهای مختلف است؛ روندی که در سال 2020 باعث شد یک بیماری واگیردار منطقه‌ای به شدت و سرعت نه‌تنها تبدیل به دومین همه‌گیری جهانی بعد از سال 1918 (و یکی دیگر از عواملی که به پایان جهانی‌سازی اول کمک کرد) شود که نشان داد نهادهای بین‌المللی مانند WHO در زمان بحران تا چه حد حتی در هماهنگی بین کشورها برای انجام اقدامات لازم ناتوان هستند. این در حالی بود که تا قبل از این آزمون عملی، انتظار می‌رفت این نهادها بتوانند نقش رهبری جهان را به صورت یکپارچه در مواقع بحران به دست گیرند. انتظاری که حالا همه جهان می‌دانند بسیار خوش‌بینانه و غیرممکن است و باید به دنبال روشی هم برای تصحیح عملکرد و نقش این نهادها و هم الزام کشورها به تبعیت از آنها در زمان بحران بود. مشکل دوم به نظر تاکر، جابه‌جایی در قدرت‌های سنتی جهان است که با ظهور قدرت‌های جدید اقتصادی و در رأس آنها چین، که هم به یک قدرت اقتصادی و هم یک ابرقدرت نظامی تبدیل شده است به وجود آمده که باعث شده است اختلافات در نحوه برخورد با مسائل و مشکلات جهانی‌سازی بتواند به سرعت به سوی اختلاف و تقابل پیش رود و همین مشکل، مساله سوم را شکل داده است: مشروعیت. در کشورهای لیبرال مدت‌هاست شکایاتی وجود دارد مبنی بر اینکه جهانی شدن در بعضی جنبه‌ها، به‌خصوص جنبه‌های اقتصادی بسیار زیاد و سریع پیش رفته است در حالی که در بعضی جنبه‌های دیگر مانند محیط زیست و حقوق بشر بسیار اندک پیشرفت داشته‌ایم. با ظهور قدرت‌های جدید در زمین، که بسیاری از آنها ساختار سیاسی غیرلیبرال و غیرپاسخگو دارند، آیا نهادهای فعلی تعریف‌شده می‌توانند شرایط همزیستی بین تمام قدرت‌های جهانی در زمینه جهانی‌سازی را مدیریت کنند؟ و آیا این دولت‌های بعضاً حتی متضاد در اصل زمینه‌های فکری می‌توانند به خط مشی مشخص و پایدار و مورد اجماعی برای همزیستی مسالمت‌آمیز در یک جهان یکپارچه برسند؟

در واقع شالوده کتاب تاکر، پیدا کردن پاسخی برای این سه مشکل است و اینکه آیا می‌توان به آینده جهانی شدن با وجود این مشکلات امیدوار بود؟ کتاب حجیم حدوداً 900صفحه‌ای تاکر تماماً به این موضوع اختصاص دارد اما اگر بخواهیم پاسخ وی را خلاصه کنیم می‌توان گفت به نظر تاکر بله، راهی مسالمت‌آمیز وجود دارد که کشورهای لیبرال بتوانند بدون قربانی کردن ارزش‌های اساسی که به آن اعتقاد دارند با قدرت‌های جدید اقتصادی در حال ظهور در زمین بازی جهانی‌سازی همکاری کنند و به نفع متقابل دست پیدا کنند. از تعداد پنل‌های بحث و پرسش و پاسخ برنامه‌ریزی‌شده برای معرفی کتاب و صحبت درباره آن در همین فاصله چندروزه پس از انتشار آن، می‌توان نتیجه گرفت جهان نیز لزوم بحث و اقدام عملی درباره این موضوع را جدی گرفته است و کتاب تاکر می‌تواند شروعی برای این اقدامات باشد تا جهان بتواند بحران‌های بعدی پیش‌روی بشریت را موثرتر و بهتر از بحران کووید مدیریت کند و همزمان بتوانیم روند جهانی‌سازی و منافع مترتب بر آن را برای همه کشورهای جهان تضمین کنیم و شاهد فروپاشی پرهزینه مجدد آن نباشیم. 

دراین پرونده بخوانید ...