ضمیر ناخودآگاه
رفتار ما چگونه تحت تاثیر اثر موهبت، سوگیری وضع موجود و زیانگریزی قرار دارد؟
یک اقتصاددان شرابدوست، چند سال قبل، شرابهای برند بوردو را با قیمت تقریبی 10 دلار خریداری کرد. پس از سالها، این برند خاص از شراب، محبوبیت ویژهای در بازار کسب کرد و قیمت هر بطری این برند به حدود 200 دلار رسید. با وجود این، این اقتصاددان گرچه گاهبهگاه کمی از این شراب مینوشید اما نه حاضر بود این بطریها را با قیمت بالا بفروشد و نه مایل بود یک بطری دیگر از این شراب، با قیمت جدید 200دلاری بخرد. در سال 1991، اقتصاددان رفتاری، ریچارد تیلر، دنیل کانمن و جک نتچ در مقالهای با عنوان «ناهنجاریها: اثر موهبت، زیانگریزی و سوگیری وضعیت موجود» تلاش کردند تا با این داستان، نظریه خود را تشریح کنند. ریچارد تیلر پیش از این در سال 1980 از «اثر موهبت» (The Endowment Effect) سخن گفته بود و به ناهنجاریهای زندگی روزمره همچون آنچه در روایت ابتدای متن بدان اشاره شد، نظر کرده بود. او سپس با همکاری اقتصاددانان برجسته دوران خود؛ کانمن و نتچ به بسط نظرات خود پرداخت.
تکههای پازل
این سه اقتصاددان که بعدها دو تن از آنان، برنده جایزه نوبل شدند، آزمایشی را در میان دانشجویان دانشگاه کرنل انجام دادند و از نتایج آن برای تشریح اثر موهبت و زیانگریزی بهره بردند. این آزمایش که بعدها با نام «مطالعه لیوان» شهره شد به این ترتیب بود: به نیمی از دانشجویان دانشگاه، لیوان قهوهای به ارزش شش دلار داده شد و نیمی دیگر از دانشجویان بدون قهوه ماندند. سپس از هر دو گروه از دانشجویان پرسیده شد که حاضرند چه قیمتی برای فروش یا خرید یک لیوان قهوه پرداخت کنند. دانشجویانی که صاحب لیوان قهوه بودند، حاضر نبودند با رقمی کمتر از 25 /5 دلار قهوه خود را بفروشند؛ در مقابل، دانشجویانی که قهوه نداشتند، مبلغی بالاتر از 25 /2 یا 75 /2 دلار برای خرید قهوه پیشنهاد نمیکردند. درست در همین نقطه است که سه اقتصاددان برجسته، مفهوم «زیانگریزی» را شرح و بسط دادند. این اقتصاددانان معتقدند که تلاش برای «حفظ وضع موجود» به «انزجار از ضرر» کمک میکند. مطالعات این سه تن نشان میدهد که ما پس از تصاحب مالکیت یک چیز، ترجیح میدهیم آن را پیش خود نگه داریم. از سوی دیگر اگر مالک چیزی نباشیم، نیازی به کسب آن نیز نداریم و برای آن رقم بالایی هزینه نمیکنیم. «اثر موهبت» به این واقعیت اشاره دارد که افراد وقتی میخواهند اموال و داراییهای تحت مالکیت خود را به فروش برسانند، ارزش بیشتری نسبت به زمانی که بخواهند آنها را خریداری کنند برای آن در نظر میگیرند و در نتیجه پول بیشتری درخواست میکنند. به عبارتی، تصور بر این است که چیزی که هنوز به مالکیت ما درنیامده، ارزشش کمتر از مقدار واقعی آن است اما بلافاصله بعد از خرید، ارزش بیشتری برای آن در نظر گرفته میشود و دیگران باید مبلغ بالایی برای کسب مالکیت آن پرداخت کنند.
اثر موهبت اما پدیده جدیدی نیست. ارسطو در کتاب اخلاق نیکوماخوسی خود تاکید کرده بود که ارزش اشیا از منظر افرادی که مالک آن هستند با افرادی که در تمنا و آرزوی مالکیت آن هستند، متفاوت است. آنچه متعلق به ماست و آنچه ما میبخشیم، همیشه برایمان بسیار ارزشمند است.
سوگیری وضع موجود اساساً یک سوگیری احساسی است. یکی از پیامدهای زیانگریزی این است که افراد تمایل زیادی به ماندن در وضعیت موجود دارند چراکه معایب ترک وضع موجود بزرگتر از مزایای آن است. ساموئلسون و زکهاوزر در سال 1988 این پدیده را با اصطلاح سوگیری وضع موجود شرح و بسط دادند و تیلر، کانمن و نتچ در مقاله خود به آن استناد کردند. آنان برای اثبات نظر خود آزمایشی را طراحی کردند و کاغذی را در اختیار مردم قرار دادند که بر روی آن نوشته بود: شما یک خواننده جدی صفحات سرمایهگذاری هستید اما تا امروز پول چندانی برای سرمایهگذاری نداشتید، اما به شما خبر میرسد که ارثیهای با مبلغ هنگفت به شما تعلق گرفته است، شما چه نوع سرمایهگذاری را انتخاب میکنید. گزینهها بدین قرار بود: یک شرکت با ریسک متوسط، یک شرکت با ریسک بالا، خرید اسناد خزانه یا خرید اوراق شهرداری. غالب مردم پاسخ دادند که شرکت با ریسک متوسط را برمیگزینند.
این مطالعات نشان میدهد که وقتی گزینهای به عنوان وضع موجود در دسترس باشد، محبوبیت بیشتری میان مردم پیدا میکند. ضمن آنکه مزیت وضع موجود با افزایش گزینههای جایگزین، بیشتر میشود. نویسندگان مقاله «ناهنجاریها: اثر موهبت، سوگیری وضع موجود و زیانگریزی» در مقاله خود اشاره میکنند که آزمایشها و مطالعات فراوانی از سوی دیگر اقتصاددانان چون هارتمن، دوان و وو نیز، تمایل افراد به وضع موجود را تایید میکنند. در مقالهای که توسط هارتمن، دوان و وو نوشته شده، از افراد ساکن در کالیفرنیا خواسته میشود خدمات ترجیحی خود برای مصرف برق را برگزینند. در این آزمایش بالغ بر 2 /60 درصد افراد گزینه وضع موجود را انتخاب کردند و تنها 7 /5 درصد افراد به گزینههای کمتر قابل اتکا رای داده بودند.
در متن مقاله به مطالعه دیگری نیز اشاره شده است. برای تشخیص سوگیری افراد در وضع موجود، آزمایشی بر روی رانندگان ایالات نیوجرسی و پنسیلوانیا انجام گرفت. در این دو ایالت، دو نوع بیمه برای خودرو در نظر گرفته شده است: یکی از بیمهها ارزانتر اما با حق شکایت محدود و دیگری بیمهای گران با حق شکایت بیشتر. در فرم بیمه در ایالت نیوجرسی، گزینه پیشفرض، بیمه ارزانتر است و در سال 1988 نزدیک به 83 درصد دارندگان اتومبیل، گزینه پیشفرض را انتخاب میکردند گرچه این فرصت را داشتند که بیمه با حق شکایت بیشتر را انتخاب کنند. در سوی دیگر، در ایالت پنسیلوانیا، گزینه پیشفرض، گزینه بیمه گرانتر بود. اثر بالقوه این دستکاری در قانونگذاری توسط اقتصاددانانی چون هریس جانسون در سال 1990 مورد مطالعه قرار گرفت.
مشاهداتی که در بالا بدان پرداخته شد، با اتکا به گزاره «زیانگریزی» قابل بررسی است. از جمله نتایجی که از مطالعه گزینه انتخابهای پرخطر به دست میآید این است که انتخابها نه بر اساس ثروت و رفاه بهدست آمده بلکه بر اساس نقطه ترجیحی برگزیده میشوند.
بنابر تحلیل کانمن، فردی که دارای مقدار A کالاست از خود میپرسد که چه مقدار مایل است برای کسب B پرداخت کند. آیا مایل است هزینه A-B را پرداخت کند که ارزش آن کمتر از آن است که با فروش A به C بدان دست یابد. مشخص است که تابع ارزش برای سودهای کسبشده به اندازه تابع ضررهای ایجادشده، شیبدار نیست. این بدان معناست که افراد انتظار دارند پول بیشتری هنگام فروش کسب کنند اما میخواهند برای خرید همان کالا، هزینه کمتری بپردازند.
نویسندگان این مقاله برای توضیح آنچه زیانگریزی میخواندند به آزمایشها و نظرسنجیهای دیگری روی آوردند و در مقاله خود به آن استناد کردند. تیلر در مطالعات خود در سال 1980 در آزمایشی به مردم گفت که تصور کنند در معرض بیماریای هولناک و کشنده قرار دارند و احتمالی 001 /0درصدی وجود دارد که در پی این بیماری بمیرند. با فرض چنین شرایطی از افراد پرسیده میشود که حاضرند چه میزان برای دریافت یک واکسن پرداخت کنند. به عده دیگری گفته شده بود که در آزمایش پزشکی یک واکسن شرکت کنند که احتمال مرگ ناشی از آن همین میزان بود و آنان چه غرامتی از این آزمایش طلب خواهند کرد. نتیجه آن بود که هر دو گروه قیمت یکسانی را پیشنهاد کردند.
بهطور کلی زیانگریزی به معنای ترجیح دادن اجتناب از ضرر نسبت به کسب سود است، برخی از مطالعات نشان میدهد که از منظر روانشناختی، ضرر تاثیری دوبرابری نسبت به سود بر انسان دارد. دنیل کانمن، اقتصاددان پیشرو در مطالعات زیانگریزی است و در کتاب مشهور خود «تفکر: آهسته و سریع» که در سال 2013 منتشر شد از ارتباط سیستمهای روانشناختی و استراتژیهای اقتصادی سخن گفت. او زیانگریزی را چنین معنا میکند: پاسخ به ضررها نسبت به پاسخ به سودهای مربوطه، قویتر است.
زیانگریزی منجر به پشیمانی نسبت به عمل میشود تا بیعملی. وقتی اتخاذ تصمیمی، نظام موجود را برهم میریزد، افراد ترجیح میدهند حافظ وضع موجود باشند در نتیجه از تغییر جلوگیری میشود و تصمیمگیرندگان به آنچه پیش از این در گذشته پایبند شدهاند، وفادار میمانند. از آنجا که تغییر در وضع موجود همواره شامل سود و زیان است، اگر سود پیشبینیشده وزن بیشتری نسبت به ضرر داشته باشد، عواقب خوبی در انتظار تصمیمگیر قرار دارد. در نتیجه تمایل و تاکید بر اجتناب از ضرر موجب حفظ وضع موجود و سوگیری به آن میشود. اگرچه انتخاب وضع موجود ممکن است منجر به سلب برخی از پیامدهای مثبت شود، اما از منظر روانشناسی، به «منافع» کسبشده، وزن کمتری نسبت به «ضررهایی» که در صورت تغییر وضع موجود متحمل میشوند، داده میشود. در نتیجه در نظر گرفتن «سوگیری وضع موجود» گزارهای قوی در تحلیل انتخابهای اقتصادی است.
حکم انصاف و عدالت
تیلر با همکاری با کانمن و جک نتچ برای بسط نظریه خود به نظرسنجی روی آوردند. آنان از مردم میپرسیدند که اگر عرضه یک اتومبیل محبوب با کمبود روبهرو شد و خریداران ناچار باشند دو ماه برای تحویل اتومبیل خود منتظر بمانند، آیا منصفانه است که نمایندگیهای فروش خودرو، 200 دلار بر قیمت اتومبیل بیفزایند؟ نتیجه چنین بود: 71 درصد از مردم این اقدام را «غیرمنصفانه» میدانستند. در یک نظرسنجی دیگر، این سه اقتصاددان پرسیدند یک کمپانی سود ناچیزی کسب میکند و در جامعهای قرار دارد که دچار رکود است، مشکل بیکاری دارد و تورم حاکم بر جامعه 12 درصد است. اما این کمپانی بنا دارد تنها پنج درصد به حقوق کارکنان خود بیفزاید. آیا این اقدام منصفانه است؟ نتیجه چنین بود: 78 درصد مردم این اقدام را «قابل قبول» خواندند. این در حالی است که پاسخها بایستی از گزینههای «منصفانه»، «قابل قبول»، «تا حدی منصفانه» و «بسیار نامنصفانه» انتخاب میشدند. نویسندگان مقاله بر این باورند که پاسخهای دادهشده به این گزینهها و منصفانه خواندن اقدامی، وابستگی نزدیکی به این دارد که در صورت سوال «کاهش سود» مورد بحث قرار گرفته است یا «زیان مطلق». به نظر میرسد برای قضاوت در خصوص چیزی که منصفانه است، مردم نوعی «قیمت پایه» در ذهن خود دارند و وقتی شرکتها از آن قیمت فراتر میروند، مردم آن را ناعادلانه میخوانند.
تیتراژ پایانی
نقض استانداردها در طبیعتِ ناهنجاریهایِ اقتصادی نهفته است. اما برای آن چه باید کرد؟ در بسیاری از موارد، هیچ راه آشکاری برای نزدیک کردن نظریه و واقعیتها وجود ندارد؛ چراکه از سویی ما بسیار کم میدانیم و از سوی دیگر تغییرات میتواند بر پیچیدگی نظریه بیفزاید و سبب کاهش عملکرد پیشبینیها شود. اما این سه اقتصاددان در مقاله خود مدعی هستند که ناهنجاریهایی که تحت عنوان اثر موهبت، زیانگریزی و تمایل به حفظ وضع موجود توصیف کردهاند، یک مورد استثنایی است چراکه واقعیت و تئوری به یکدیگر نزدیک شدهاند. تیلر، کانمن و نتچ دلیل این نزدیکی را یک چیز میدانند: در نظر گرفتن نقش وضع موجود.
نویسندگان این مقاله بر این باورند که همانگونه که اقتصاددانانی چون ساموئلسون و زکهاوزر متذکر شدند، مدلهای عقلانی که وضعیت موجود را نادیده میگیرند، تمایل بیشتری برای پیشبینی بیثباتیهای بزرگتر از آنچه در جهان رویت میکنند، دارند. این سه تن به یافتههای ساموئلسون و زکهاوزر این مساله را نیز میافزایند: مدلهایی که زیانگریزی را نادیده میگیرند، تقارن و بازگشتپذیری بیشتری نسبت به آنچه در جهان رویت میکنیم، دارند؛ چراکه اختلاف زیادی را که میان پاسخ به سود و زیان است نادیده میگیرند. این سه اقتصاددان در پایان مقاله خود نوشتهاند: با گذشت بیش از یک دهه تحقیق، ما متقاعد شدیم که اثر موهبت، سوگیری وضع موجود و زیانگریزی، اصولی مهم و قوی هستند.