سوار بر موج بلند
طولانیترین دوران رشد در آمریکا
در سراسر جهان، سرمایهگذاران، کسبوکارها و بانکداران مرکزی تلاش دارند تا یک حقیقت تکاندهنده را هضم کنند: اقتصاد آمریکا در پایان ماه جولای، 121 ماه رشد پیاپی را پشت سر میگذارد. طبق گزارش نهاد پژوهشی NBER این زمان طولانیترین دوره رشد از سال 1854 بوده است. زمانی که ثبت سوابق آغاز شد.
ترجمه: جواد طهماسبی- در سراسر جهان، سرمایهگذاران، کسبوکارها و بانکداران مرکزی تلاش دارند تا یک حقیقت تکاندهنده را هضم کنند: اقتصاد آمریکا در پایان ماه جولای، 121 ماه رشد پیاپی را پشت سر میگذارد. طبق گزارش نهاد پژوهشی NBER این زمان طولانیترین دوره رشد از سال 1854 بوده است. زمانی که ثبت سوابق آغاز شد. تاریخ نشان میدهد که به زودی دوران رکود آغاز میشود. بسیاری از افراد دلنگران هستند. بازارهای اوراق قرضه زنگهای خطر را به صدا درآوردهاند چراکه نرخ بهره درازمدت از نرخ بهره کوتاهمدت کمتر شده است و این نشانهای از بروز رکود به شمار میآید. بنگاههای تولیدی نیز نگران هستند. نشانگرها و شاخصهای اعتماد کسبوکار متزلزل شدهاند. اما سرمایهگذاران در سهام مالکانه هنوز خوشبین هستند. بازار بورس رشد دیوانهواری داشت و همین امسال تاکنون 19 درصد رشد کرده است. اقتصاد آمریکا در ماه ژوئن رقم حیرتآور 224 هزار شغل جدید خلق کرد که بیش از دو برابر رقمی است که برای همگامی با رشد نیروی کار ضروری است. در نتیجه معمایی پدید آمد که به توجه بسیار زیادی نیاز دارد. اقتصاد آمریکا عامل یکچهارم تولید جهان است، بنابراین تزلزل در آن کل جهان را به لرزه میاندازد. اما اگر اقتصاد آمریکا بتواند این چرخه رشد را تا زمان طولانیتری حفظ کند شاید زمان آن برسد که قواعد رفتاری تمامی اقتصادهای ثروتمند از نو نگارش شوند.
نشانههای متضاد حاکی از انبساط کند و در عین حال گسترده هستند. بخشی از این انبساط اقتصادی پس از بروز بدترین بحران مالی در 80 سال اخیر قابل انتظار بود؛ اما همزمان این انبساط مدیون تحولات عمیقی است که در اقتصاد 21 تریلیوندلاری آمریکا اتفاق افتاد. با حرکت فعالیتها به سمت خدمات و داراییهای غیرملموس رشد اقتصادی کند اما باثباتتر شد. مقررات جدید و خاطره دوران رکود اخیر باعث شد اکنون موارد بسیار نادری از وامهای بیضابطه مسکن، سرمایهگذاری بیش از حد یا تاسیس بنگاههای مالی بیاحتیاط به چشم بخورد. تورم به طرز قابل ملاحظهای مهار شد. این شرایط بدان معناست که انبساط اقتصادی میتواند فراتر از حد نرمال گذشته ادامه یابد اما همچنان به ما میگوید که چگونگی پایان یافتن آن کاملاً متفاوت خواهد بود. در گذشته حباب مسکن، اوجگیری قیمتها یا رکود صنعتی عامل شروع دوران رکود اقتصادی بودند اما امروزه شما باید در مورد بنگاههایی که در سطح جهان به یکدیگر پیوند خوردهاند، نظام مالی که به پول ارزان عادت کرده است یا نظامی سیاسی که به بهانه عدم رشد سریع استانداردهای زندگی مردم با سیاستهای تندروانه بازی میکند نگران باشید.
در این دوره انبساط اقتصادی میانگین رشد تولید ناخالص داخلی فقط 3 /2 درصد بوده است که از نرخ 6 /3درصدی در سه دوره قبلی انبساط اقتصادی آمریکا بسیار پایینتر است. این امر چند ضعف بزرگ را نشان میدهد. نیروی کار در حال پیر شدن است. بنگاههای بزرگ سودها را انباشته و از سرمایهگذاری دوری میکنند. بهرهوری نیز رشد اندکی دارد. یک اقتصاددان به نام رابرت گوردون از اینکه نبوغ آمریکاییها در نوآوری رو به کاهش است ابراز نگرانی میکند. به عقیده او ایموجیها و بیتکوین هرگز نمیتوانند جایگزین دستاوردهایی مانند موتور جت یا اینترنت باشند.
تا اینجا اخبار بد را گفتیم. خبر خوب آن است که احتمالاً اقتصاد تلاطم کمتری خواهد داشت. طبق گزارش گلدمنساکس رکود صنعتی یا تکانههای قیمت نفت عامل یکسوم از رکودهای قرن 20 آمریکا بودهاند. امروزه بخش تولید فقط 11 درصد از تولید ناخالص داخلی را ایجاد میکند و هر دلار تولید در مقایسه با سال 1999 یکچهارم انرژی کمتری نیاز دارد. بخش خدمات اهمیت بیشتری پیدا کرد و 70 درصد تولید را به خود اختصاص میدهد. سرمایهگذاریها به جای حرکت به سمت کارخانههای متزلزل و آپارتمانهای فلوریدا به مالکیت معنوی متوجه شدهاند و هماکنون بیش از یکچهارم از سرمایهگذاریها در این بخش انجام میگیرند. پس از تجربه ناگوار سال 2008 ارزش سهام در بخش مسکن به 143 درصد تولید ناخالص داخلی رسید که از نقطه اوج 188درصدی خود بسیار پایینتر است. بانکها از سرمایه لبریز هستند.
نرخ بسیار پایین تورم از همه قابل توجهتر است. در طول دوره انبساط میانگین نرخ تورم 6 /1 درصد بود. در اکثر رکودهای پیشین بازار کار بیش از حد داغ میشد و تورم را افزایش میداد به گونهای که فدرالرزرو مجبور میشد ترمزها را بکشد. امروزه پویایی و حرکت اقتصاد متفاوت است. نرخ بیکاری به 7 /3 درصد رسید که پایینترین میزان در نیمقرن اخیر به شمار میرود. با وجود این رشد دستمزدها فقط سه درصد بود. در اقتصاد جهانیشده قدرت چانهزنی کارگران کاهش یافته است. اعتبار فدرالرزرو نیز نقش مهمی دارد. اکثر مردم بر این باورند که فدرالرزرو میتواند تورم درازمدت را در سطح حدود دو درصد نگه دارد. با این شرایط که دیگر هیچ نگرانی درباره افزایش شدید قیمتها وجود ندارد و فدرالرزرو نیز در مقابله با رکودهای جدی بیسلاح مانده است، این نهاد فعالیتهای خود را افزایش میدهد و با ارسال نشانههایی بیان میکند که در هنگام کندی رشد سیاستها را تسهیل خواهد کرد. هفته گذشته فدرالرزرو اعلام کرد که نرخ بهره را از میزان کنونی 5 /2-25 /2 درصد اندکی پایینتر میآورد تا رشد اقتصادی همچنان ادامه یابد.
همه اینها پشتیبان این دیدگاه هستند که عوامل آشنای بروز رکود هنوز غایب هستند و اوقات نسبتاً خوب میتواند تا چند سال دوام یابد. مشکل این استدلال آن است که ریسکها درست همانند اقتصاد تغییر کردهاند. بدون تردید نمیتوان به طور دقیق گفت چه اتفاق ناگواری ممکن است روی دهد اما سه نوع مشکل بیشتر از همه خودنمایی میکنند.
اول، قهرمانان شرکتی باشکوه آمریکا آسیبپذیریهای ناشناختهای دارند. اگرچه تعداد اندکی از آنها کالا تولید میکنند اما اکثر آنها به زنجیرههای جهانی تولید متکی هستند که خطر جنگ تجاری آنها را تهدید میکند. این تهدید سرمایهگذاری را بیفروغ میکند و ممکن است تکانهای به بار آورد؛ مثلاً تصور کنید که ارتباط اپل با کارخانههایش در چین قطع شود. همزمان، بنگاههای فناوری یکسوم از کل سرمایهگذاریهای شرکتهای بورسی از جمله مالکیت معنوی را جذب میکنند. دیگر کسبوکارها نیاز خود به خدمات فناوری اطلاعات را به چند غول فناوری برونسپاری میکنند. شرکت آلفابت که یکی از اینهاست سال گذشته 45 میلیارد دلار یعنی پنج برابر شرکت فورد هزینه کرد. اما 85 درصد از فروش آن از بخش آگهی به دست میآید که در گذشته ماهیت چرخشی داشت. همچنین این شرکت و سایر بنگاههای فناوری با یک طوفان مقرراتی روبهرو هستند.
ریسک دوم مالی است. اگرچه بهای مسکن و بانکها مهار شدهاند اما کل بدهی بخش خصوصی در بالاترین سطح تاریخ خود یعنی 250 درصد تولید ناخالص داخلی قرار دارد. چشمانداز قیمت داراییها و وامگیری بر اساس این فرض است که نرخ بهره برای همیشه اندک و باثبات باقی میماند. این چشمانداز بیش از آنچه به نظر میرسد شکننده است. اگر نرخ بهره بالا برود برخی شرکتها دچار آشفتگی میشوند و بازارهای بدهی به دردسر میافتند. به عنوان مثال در اواخر سال 2018 همه بدهیها در خط فروش قرار گرفتند. در مقابل، اگر فدرالرزرو مجبور شود برای حفظ رشد اقتصادی نرخ بهره را در یک دوره طولانی به صفر نزدیک کند بانکها تضعیف خواهند شد. این همان رویدادی است که اروپا قبلاً تجربه کرد.
رکود ساختهشده در واشنگتن
آخرین خطر به سیاست مربوط میشود. از آنجا که اقتصاد در مسیری باریک گام برداشته است مرزهای سیاست اقتصادی از یکدیگر دور شدهاند که بخشی از این اتفاق را میتوان به دلسردی و نومیدی حاصل از یک دهه کندی رشد دستمزدها مربوط دانست. دونالد ترامپ، رئیسجمهوری ایالات متحده، تلاش کرد با کاهش مالیات و حمله به فدرالرزرو به رشد اقتصادی سرعت دهد. اکثر دموکراتها علاقهمندند دولت هزینهکردهای خود را افزایش دهد. بسیاری از سیاستهای تندروانه جایی بین دو جناح قرار میگیرند. در سمت چپ، نظریه پولی مدرن (نوعی از چاپ پول) و دخالت گسترده دولت پرطرفدار است. یکی از نامزدهای جدید پیشنهادی آقای ترامپ برای هیاتمدیره فدرالرزرو از استاندارد طلا حمایت میکند. بزرگترین تهدید برای انبساط اقتصادی درازمدت و مستحکم آمریکا آن است که هر آن احتمال دارد عصر جدیدی از سیاستهای افسارگسیخته و غیرمنطقی آغاز شود.
منبع: اکونومیست