سفرهای تلافیجویانه
آیا کرونا گردشگری را دستخوش تحول خواهد کرد؟
خبرش آنقدر داغ بود که به تیتر جنجالی بسیاری از روزنامهها بدل شد. برایش واژهسازی کردند، تحلیل نوشتند، هشدار دادند و آن را متهم کردند. در شبکههای اجتماعی هم سیلی از انتقاد و سرزنش و بد و بیراه به راه افتاد تا حس شرمساری را در آنها که مخاطب پستها بودند تشدید کند. این اما، در مدت یک سال زندگی در میان مرگومیرهای کرونایی، اولینباری نبود که مردم به جاده و کوه و در و دشت میزدند تا اندکی از رنج حبس خانگی بکاهند. ماجرا اینبار در چهار کلمه خلاصه میشد: «هجوم مسافران به مناطق گردشگری». برای توصیف ورود شش هزار خودرو و هشت هزار نفر با لنج به قشم، آن هم در یک روز، آن هم در حالی که تنها 30 درصد آنان ماسک به صورت داشتند! واژهای جز هجوم نمیتوان پیدا کرد. پر شدن ظرفیت هتلها در کیش و تصویر سواحل بندرعباس و بوشهر هم کمابیش همین واژه را در ذهنها متبادر میکرد. مازندران قرمز هم از این هجوم در امان نماند؛ با وجود همه محدودیتها جادههای شمالی هم شاهد ترافیک مشتاقان نفس کشیدن در سواحل خزر بودند. پدیدهای که روزنامه ایران با تیتر «سفر زمستانی کرونا به جنوب» از آن یاد کرد، زنگ خطر را به صدا درآورد. آنقدر که بسیاری از مسوولان وزارت بهداشت هشدار دادند با بیمبالاتی مسافران و رفتارهای غیرمسوولانه آنان، باید منتظر خیز موج جدید کرونا باشیم.
داستان مسافرانی که انگار از سر لجبازی با توصیههای بهداشتی و به قصد انتقام از خماری کرونا و خمودگی روزهای خانهنشینی به سواحل و کوه و دشت هجوم میبرند اما، پیچیدهتر از آن است که بتوانیم با چند توصیه و پند و اندرز یا با تندی و ناله و نفرین در شبکههای اجتماعی آن را ختم به خیر کنیم. پیام مسافران ساده بود: ما خستهایم و دیگر برایمان مهم نیست رفع خستگیمان به بهای زندگی چند نفر تمام شود.
این پدیده نگرانکننده اما، فراتر از مرزهای ایران دیگر کشورها را هم درگیر کرده است. درست مانند همانها که در جمعه سیاه یا هفته پیش از کریسمس به فروشگاهها حمله بردند تا با خرید کردن، از روزهای قرنطینه انتقام بگیرند، گروه دیگری از مردم هم مشتاق بازگشت روزهای طلایی سفر، به جادههای کشورهای مختلف تاختند تا دقودلی قرنطینه را در دل طبیعت خالی کنند. این ولع بیسابقه برای مسافرت، سبب شکلگیری مفهوم جدیدی در صنعت گردشگری شده است: «سفر تلافیجویانه» (revenge travel)؛ پدیدهای که کارشناسان میگویند میتواند صنعت گردشگری را یکباره و با سر و صدای زیاد احیا کند اما در روزگار کرونازده، انتقام چندان شیرینی هم به نظر نمیرسد!
پیدایش یک مفهوم جدید
سفر انتقامجویانه -که اصطلاحی خشن و عصبانی به نظر میرسد- این روزها بسیاری از دستاندرکاران صنعت گردشگری را واداشته تا درباره این نوواژه پرخطر صحبت کنند. آنها میگویند نوعی تب و تاب در میان مردم شکل گرفته که انگیزه آن قابل درک است؛ مردم احساس میکنند حبس شدهاند. زندگی در محدودیت، مانند ماندن در وضعیت گرگ و میش است. آنها فقط میخواهند تغییری ایجاد کنند و از زندان قرنطینه بگریزند! این انبوه خسته ناآرام که کارشناسان گردشگری پیشبینی میکنند به سفرهای تلافیجویانه خواهند رفت، میتواند صنعت گردشگری را دوباره رونق ببخشد اما به همان اندازه منشأ نگرانی است.
مفهوم «خرج کردن تلافیجویانه» (revenge spending) در دهه 1980 پس از فقر دوران انقلاب فرهنگی چین، برای توصیف تقاضای رو به رشد مصرفکنندگان ابداع شد. در چند ماه پس از آغاز پاندمی، پژوهشگران بار دیگر این اصطلاح را برای توصیف هزینههای سنگین چینیها برای خرید کالاهای لوکس، پس از محدودیتهای سختگیرانه قرنطینه خانگی به کار بردند. برای مثال در ماه آوریل، یک فروشگاه برند هرمس در گوانگژو، تنها در یک روز 7 /2 میلیون دلار درآمد کسب کرد؛ پدیدهای که نشان از واکنش ثروتمندان به افسردگی روزهای قرنطینه داشت.
سفر تلافیجویانه هم بر مبنای همین مفهوم شکل گرفته است. پس از ابداع آن، تحلیلگران گردشگری از زمان ازسرگیری سفرها در چین، به دقت مشغول مشاهده تمایلات و هزینههای مصرفکنندگان هستند. در ماه می گزارشی از موسسه مکنزی نشان داد اعتماد چینیها به سفرهای داخلی 60 درصد نسبت به شروع محدودیتها افزایش پیدا کرده است. اما اینبار مسافران، سفر به مناطق نزدیک به خانه و با ماشین یا قطار را به هواپیما ترجیح میدادند. بر اساس گزارش مکنزی، به دلیل کاهش مسافر، استفاده اجباری از ماسک و رعایت روتینهای اولیه بهداشتی، تنها روشهایی است که مراکز توریستی و هتلها در چین به کار میگیرند تا مسافران مردد را اغوا کنند!
در ماههای گذشته چنین پویایی در بازار سفرهای داخلی دیگر کشورها هم مشاهده شده است. در آمریکا تقاضا برای رانندگی در مسیرهای جادهای و گریزگاههای روستایی افزایش یافته زیرا جاذبههای توریستی و اقامتگاههای روستایی تاکید بیشتری بر رعایت بهداشت دارند. افزایش رزرو محل اقامت و اجاره ونهای مسافرتی در اروپا نیز به نظر میرسد نشانی از مراحل نخست بازگشت سفر به زندگی مردم باشد.
کارشناسان معتقدند چین میتواند سرنخهای مهمی در مورد احیای صنعت گردشگری در سایر کشورها به ما بدهد. آنگونه که واشنگتنپست مینویسد در ماه جولای سال گذشته، سفرهای داخلی چین -چه تجاری و چه اوقات فراغت- به حدود 60 تا 70 درصد از سطح قبلی خود بازگشته است. جالب آنکه چین برای بهبود شرایط اقتصادی پس از کرونا، سفرهای تلافیجویانه را حتی ترویج هم میکند. تقریباً از سه ماه قبل و پس از یک سال قرنطینه و محدودیت در جابهجایی، میلیونها نفر در سراسر این کشور، به شکلی انفجاری سفرهای خود را آغاز کردند. وزارت فرهنگ و جهانگردی چین هم اعلام کرد انتظار دارد 550 میلیون نفر در مدت تعطیلات رسمی هشتروزه به مناسبت جشنواره نیمه پاییز و روز ملی چین به سفر بروند. عکسهای منتشرشده در روز ملی چین در شبکههای اجتماعی نقاط گردشگری و ایستگاههای قطار را مملو از مسافران شادمان نشان میداد. مردم شاکی بودند که هتلها رزرو شده و بلیت سایتهای توریستی فروش رفته است یا اینکه ترافیک امکان جابهجایی را از آنان گرفته است.
جالبتر آنکه در میانه این شور و هیجان بیسابقه برای سفر رفتن، خبری از هشدار و تهدید و اعمال محدودیتهای رسمی نبود. مقامات دولتی خود را مشتاق این تقاضاهای فروخورده در مدت قرنطینه نشان دادند و از سفرهای انتقامی در تعطیلات رسمی سالانه استقبال هم کردند. آنها معتقد بودند هزینههای مردم در مدت این هشت روز شاخص اصلی بهبود اقتصادی چین در دوران پساکرونا خواهد بود. یک روزنامه دولتی اقتصادی چین تعطیلات سال 2020 را نبردی حیاتی برای صنعت گردشگری توصیف کرد و مفسران گفتند این آغاز «خرج کردن انتقامجویانه» توسط مصرفکنندگان چینی است. به نظر میرسد مقامات چینی، امیدهای خود برای بهبود اقتصادی را به مصرفکنندگان بستهاند!
شرمندگی بیفایده!
ظاهراً پاندمی عصر جدیدی از «شرمندگی» را آغاز کرده است. هنگامی که کسی به دلیل استفاده یا عدم استفاده از ماسک مورد انتقاد قرار میگیرد، شرمنده میشود. شرمندگی از فاصله اجتماعی زمانی است که مردم به دلیل نزدیک شدن به دیگران مورد انتقاد قرار میگیرند. حتی وقتی کسی کرونا میگیرد شرمنده میشود چون احتمالاً از سوی دیگران به عدم رعایت پروتکلهای بهداشتی متهم خواهد شد!
«شرمندگی از سفر» (travel shame) هم حالا به این فهرست اضافه شده است. همزمان با ورود جهان به روزهای قرنطینه و بسته شدن مرزها و فرودگاهها و لغو شدن پروازها، پایگاه اجتماعی سفر نیز تغییر کرد. مسافران همیشگی، یکباره با واکنش مردمی مواجه شدند که احساس میکردند سفر در دوران پاندمی دیگران را در معرض خطر قرار میدهد بنابراین کار درستی نیست.
حالا، در کنار کسانی که بدون توجه به هشدارها و واکنشهای عمومی همچنان در جادهها و خطوط هوایی در ترددند و احتمالاً از دور زدن قانون هم ذوق میکنند، گروه دیگری از مسافران از اینکه رفتارشان در اخبار و کامنتها و پستهای شبکههای اجتماعی غیرمسوولانه دنبال میشود احتمالاً احساس شرم خواهند کرد. روانشناسان میگویند این کاملاً طبیعی است که سبب شویم افرادی که سفر میکنند دچار شرم از سفر شوند اما این شرمندگی تغییری در تصمیم آنها ایجاد نمیکند. بنابراین برخلاف سایر انواع شرمندگی ویروسی، به نظر نمیرسد که شرمندگی از سفر منجر به «لغو» آن شود.
اگرچه هیچ مطالعه تجربیای در این حوزه وجود ندارد اما تمام دادههایی که در مورد شرم و احساس گناه وجود دارد نشان میدهد القای احساس گناه تنها سبب میشود افراد موضع دفاعی بگیرند، خشمگین شوند یا دیگران را مقصر تلقی کنند. در واقع طبیعی است که ما از دست این رفتارهای غیرمسوولانه عصبانی میشویم و میخواهیم احساس بدی نسبت به رفتارشان در آنها ایجاد کنیم اما ایجاد احساس بد در مورد سفر، به روشی شرمآور مفید نیست. ترس از گناه و شرم ممکن است بعضی افراد را در خانه نگه دارد اما بیشتر باعث میشود اکثریت، سفرهای خود را پنهان کنند.
روانشناسان معتقدند روش بهتری برای تاثیرگذاری بر رفتارهای مخاطرهآمیز وجود دارد: به جای حمله کردن، سعی کنید مردم را تشویق کنید تا در مورد تاثیری که بر دیگران میگذارند فکر کنند؛ این سبب میشود بیشتر مراقب خود باشند.
آیا محدودیت سفر موثر است؟
برای پاسخ به این سوال بد نیست نگاهی به تجربه ایالات متحده بیندازیم. پس از مشاهده اولین مورد تاییدشده کرونا در این کشور، ترامپ از فوریه سال 2020 بیشتر سفرها از مبدأ چین به آمریکا را محدود کرد. یک ماه بعد این محدودیتها گستردهتر شد و ایرانیان و اروپاییها را هم دربر گرفت و در پایان ماه مارس وزارت امور خارجه آمریکا عمدتاً صدور ویزا برای همه افراد را متوقف کرد. این محدودیتها تا پایان ریاستجمهوری ترامپ همچنان ادامه داشت زیرا ایالات متحده دیگر به منبع اصلی آلودگی کووید 19 در جهان بدل شده بود.
ترامپ و مشاورانش بارها و بارها این اقدامات را برای اثبات آنکه کشور از ویروس در امان خواهد بود مطرح و تبلیغ کردند. در حالی که به گزارش موسسه کاتو (CATO) مروری بر تحقیقات پیرامون دیگر پاندمیهای پیش از کووید 19 نشان میدهد که دولت باید میدانست محدودیت سفر در محافظت از کشور بینتیجه است! تحقیقات این موسسه نشان میدهد اعمال محدودیتهای شدید پیش از رسیدن پاندمی به ایالات متحده به لحاظ تئوریک میتوانست ورود آن را چند روز تا چند هفته به تاخیر بیندازد اما محدودیتهای سفر آنگونه که دولت ترامپ اعمال کرد حتی در تئوری نمیتوانست جلوی گسترش بیماری را بگیرد.
حجم زیادی از مطالعات از این ایده حمایت میکنند: محدودیتهای سفر تنها قبل از شیوع پاندمی موثر واقع میشوند و تنها میتوانند شیوع را برای چند روز یا چند هفته به تاخیر بیندازند. متاآنالیزهای سازمان بهداشت جهانی، شورای امنیت داخلی آمریکا و وزارت بهداشت انگلستان نیز این یافتهها را تایید میکنند. اتفاقنظر محققان این است که متوقف کردن همه سفرها غیرممکن، غیرقابل اجرا و از نظر سیاسی حتی غیرواقعبینانه است. حتی اگر بهطور انتخابی بتوان جلوی سفر را گرفت، انجام این کار فقط میتواند انتقال را به تعویق بیندازد.
این تحقیقات اتفاقنظر دارند که محدودیت فوری سفرها، فقط تاثیری متوسط، کم یا ناچیز بر شیوع پاندمی دارد یا اصلاً تاثیری ندارد. گزارش کاتو نشان میدهد هنگامی که بیماری در یک کشور به پاندمی تبدیل شده، محدودیت سفرهای بینالمللی هیچ تاثیری در کنترل بیماری ندارد. این همه البته بیشتر در باب اثربخشی سفرهای بینالمللی مطرح شده و درباره سفرهای داخلی اظهارنظرها به توصیههای سازمان بهداشت جهانی محدود است. WHO همزمان با اعلام وضعیت اضطراری پاندمی تاکید کرده بود که هیچ دلیلی برای اقداماتی که بیجهت در سفر و تجارت بینالمللی مداخله میکند وجود ندارد. در کنار آن کارشناسان حوزه سلامت یادآوری کردند محدودیت در مسافرت تنها زمانی کارآمد است که با سایر اقدامات پیشگیرانه همراه باشد.
تغییر الگوی سفر
تحلیلگران میگویند پاندمی، صنعت گردشگری هشت تریلیوندلاری جهان را یکشبه نابود کرده است. بدتر آنکه ارکان اساسی سفرهای جهانی قرن بیست و یکم، یعنی مرزهای باز، مقاصد باز و سفرهای بدون ویزا در کوتاهمدت یا حتی میانمدت، بازنمیگردند. در حالی که اغلب کشورهای دنیا هنوز با بحران کرونا دست و پنجه نرم میکنند پیشبینی زمان بازگشتن این صنعت به شرایط پیش از کرونا تقریباً ناممکن است. مدیران شرکتهای هواپیمایی معتقدند که واکسن میتواند شرایط را متحول کند. اما تقاضای فعلی و تمایل به سفر در آینده الزاماً یکسان نیستند.
از سوی دیگر به نظر میرسد پاندمی چرخش جدیدی در دلایل اصلی سفرهای مردم ایجاد کرده است. تا پیش از این، انگیزه بسیاری از مردم تنها دیدن مناطق جدید و لذت بردن از خدمات حین سفر بود اما، حالا برای فرار از استرس ناشی از زندگی زیر سایه کرونا به سفر میروند. مردم به جایی سفر میکنند که ترس از پاندمی، فشار کمتری به روح و روانشان وارد کند.
سوال دیگری که کارشناسان گردشگری میکوشند به آن پاسخ دهند مقصد سفرها در دوران کرونا و پس از آن است. آنها میگویند اگر گفتوگوهای مردم در فضای مجازی را پیگیری کنید، میتوانید پیشبینی کنید که در آینده گردشگری، مقاصد کلاسیک رانندگی، پررنگتر از سفرهای بینالمللی خواهند بود. به گفته بازاریابان
Sparkloft Media (که میلیونها پست عمومی را در میان سیستمعاملها، تالارهای گفتوگو و وبلاگهای اصلی رسانههای اجتماعی برای اندازهگیری ادراک مصرفکنندگان تجزیه و تحلیل میکند) صحبت درباره سفرهای جادهای در مکالمات اجتماعی بین مسافران ایالات متحده، روند رو به رشدی داشته است. ضمن آنکه هیچ نشانهای وجود ندارد که این روند به این زودیها از بین برود. گزارش این موسسه نشان میدهد مکالمات مردم درباره سفرهای بینالمللی 49 درصد کاهش یافته است.
این همه اما، برای آینده سفر به چه معناست؟ صنعت گردشگری باید پایان روزهای طلایی خود را بپذیرد، یا به بازگشت آن امیدوار باشد؟ بهرغم تلاطمهای بسیار، کارشناسان به روزهای خوب آینده امیدوارند. آنها میگویند نهتنها سفر خواهیم کرد بلکه این کار را بهتر هم انجام خواهیم داد؛ این وقفه کرونایی به مردم فرصت میدهد تا بیندیشند چگونه میتوانند بهتر سفر کنند.
تحلیلگران پیشبینی میکنند که مسافران در آینده نقش «شهروندان نگران» (concerned citizen) را بازی خواهند کرد که خواستار سیاستهای مسوولانه در سفر هستند. صنعت گردشگری نیز فعالانه، با اولویت دادن «دنیای سالم» به «حاشیه سود»، به این درخواست پاسخ خواهد داد. پس جای تعجب نیست اگر کشورها، روزهای «بدون پرواز» یا اقدامات دیگری را برای کنترل تغییرات آب و هوایی، تعیین کنند.
نشنالجئوگرافیک پیشبینی میکند پس از کرونا تغییرات زیر، صنعت سفر و گردشگری را دگرگون خواهند کرد:
جوامع کوچک نقش بزرگتری ایفا خواهند کرد. مسافران میتوانند در شهرهای کوچکی که پیش از پاندمی از نظر اقتصادی با مشکل روبهرو بودند تغییر ایجاد کنند. آنها در روزگار پساکرونا به جای تاختن به مقاصد دور، به مناطق آرام نزدیک سفر خواهند کرد و پشتیبان اقتصاد محلی آنها خواهند شد. به این ترتیب مقاصد گردشگری از مکانهای شلوغ و انبوه، به نقاطی که واقعاً بدان نیاز دارند، شیفت پیدا میکند.
مسافران، کیفیت را به کمیت ترجیح خواهند داد. کووید 19 سبب شده مردم در مورد چرایی و چگونگی سفر خود تجدیدنظر کنند. بنابراین مسافران مسافتهای طولانی، احتمالاً روی اولویتهای خود بیشتر تامل میکنند. اگر جهان شبیه روزهای پیش از کرونا شود، احتمالاً مسافران به سفرهای برنامهریزیشده، کمتر، اما بهتری خواهند رفت.
سفرهای جادهای بیشتر خواهد شد. برای بسیاری افراد سفرهای جادهای ممکن است تنها گزینه ممکنِ حال حاضر برای سفر باشد اما این روند در آینده نیز ادامه خواهد یافت. پاندمی به مردم آموخته که قلب سفر -کنجکاوی، مواجهه با تازهها و شگفتی- لذت بردن از چشماندازها و نه رسیدن به مقصد است.
مشاوره برای سفر ضروری میشود. تحلیلگران میگویند در دوران پساکرونا، مردم به دنبال آژانسهایی خواهند بود که در زمینه محیط زیست تخصص دارند. آنها به محل ارسال مشتری اهمیت میدهند بنابراین مقاصد بهتری را به مسافران توصیه میکنند. مردم از اقامت در حوالی خانه خود استقبال خواهند کرد. برخی در حال کشف مزایای سفر حتی در نزدیکی خانه هستند. وقتی همه چیز را با شرایط دوران قرنطینه مقایسه کنیم حتی قدم زدن تا یک پارک در نزدیکی منزل میتواند احساس سفر را در ما زنده کند.برنامهریزی برای سفرها دوباره شادیآور خواهد شد. اگرچه برخی افراد از این دوران قرنطینه، نهایت استفاده را میکنند، اما این دوره دشوار به آنها یادآوری کرده که برای تقویت سلامت روان و رشد شخصی باید به مسافرت هم بیندیشند. نظرسنجیها نشان میدهد که سفر باعث افزایش همدلی، انرژی، توجه و تمرکز میشود. برنامهریزی برای یک سفر نیز به همین اندازه موثر است؛ در سال 2014 مطالعه دانشگاه کرنل نشان داد که انتظار برای سفر بسیار بیشتر از پیشبینی خرید کالاهای مادی، احساس خوشبختی را افزایش میدهد. سفر بزرگترین توزیعکننده ثروتی است که تا به حال جهان به خود دیده است؛ پس سیاستهای ما در قبال آن باید هوشمندانه و همراه با آیندهنگری باشد. تنها اینگونه است که میتوان امیدوار بود سفر به جای خطر، برای مردم آرامش و برای دستاندرکاران صنعت گردشگری جان دوباره به همراه بیاورد.