عوامل موفقیت کشورها
جام جهانی
در یک بعد از ظهر آفتابی یکشنبه در فاصله کوتاهی از ورزشگاه ملی فوتبال اروگوئه 14 پسر هفتساله به یک زمین ورزشی ناهموار وارد میشوند. والدین که خود از دستاندرکاران تیمهای فوتبال هستند آنها را تشویق میکنند. این بازی یکی از صدها مسابقهای است که هر هفته طبق طرح ملی فوتبال کودکان (۴ تا ۱۳ساله) اجرا میشود. لوئیس سوارز و ادینسون کاوانی دو مهاجم برتر فوتبال جهان از پرورشیافتگان این طرح هستند.
در یک بعد از ظهر آفتابی یکشنبه در فاصله کوتاهی از ورزشگاه ملی فوتبال اروگوئه 14 پسر هفتساله به یک زمین ورزشی ناهموار وارد میشوند. والدین که خود از دستاندرکاران تیمهای فوتبال هستند آنها را تشویق میکنند. این بازی یکی از صدها مسابقهای است که هر هفته طبق طرح ملی فوتبال کودکان (۴ تا ۱۳ساله) اجرا میشود. لوئیس سوارز و ادینسون کاوانی دو مهاجم برتر فوتبال جهان از پرورشیافتگان این طرح هستند.
سوارز و کاوانی نوک حمله تیم اروگوئه در جام جهانی هستند که ۱۴ ژوئن در روسیه آغاز شد. پیشبینیکنندگان بازیها، تیم آبی روشن (اروگوئه) را شانس نهم برنده شدن میدانند که در صورت رخداد سومین بار برای این تیم خواهد بود. تاکنون فقط تیمهای برزیل، آلمان و ایتالیا بیش از سه بار برنده جام جهانی شدهاند. این در حالی است که جمعیت 4/3میلیونی اروگوئه از جمعیت برلین کمتر است. اروگوئه دیگر آن اسطوره فوتبال قرن 20 نیست اما هنوز عملکرد درخشانی دارد. سوارز و کاوانی در سال ۲۰۱۰ به مرحله نیمه نهایی رسیدند و در سال ۲۰۱۵ قهرمانی پانزدهمین مسابقات آمریکای جنوبی را از آن خود ساختند. چهره این دو مهاجم زینتبخش موزه فوتبال مونتهویدئو (Montevideo) است که در کنار گنجینهای به قدمت یک قرن از تیشرتها و نشانها قرار دارد.
اما اگر کشور کوچک اروگوئه میتواند موفق باشد چرا کشورهای بزرگتر و ثروتمندتر نتوانند؟ این سوال ذهن شی جین پینگ رئیسجمهور چین را مشغول کرده است. او انتظار دارد کشورش تا سال ۲۰۵۰ به یک ابرقدرت فوتبالی تبدیل شود. برنامه او شامل احداث ۲۰ هزار مرکز جدید آموزشی به همراه بزرگترین آکادمی جهان در گوانگژو ۱۸۵ میلیون دلار هزینه دارد. امارات متحده عربی و قطر میلیاردها دلار را برای خرید باشگاههای برتر اروپایی خرج کردند با این امید که بتوانند از آنها چیزی بیاموزند. عربستان سعودی هزینه آموزش و اعزام ۹ بازیکن به لیگ اسپانیا را میپردازد. ویکتور اربان (Viktor Orban) نخستوزیر خودکامه مجارستان که خود یک بازیکن آماتور فوتبال بود مبالغ هنگفتی را خرج ورزشگاههایی میکند که هیچگاه از تماشاگر پر نمیشوند. این کشورها تاکنون از هزینههای خود نتیجه چشمگیری نگرفتهاند. چین نتوانست جواز حضور در جام جهانی امسال را به دست آورد و حتی یک بر صفر به سوریه باخت. این باخت خجالتآور به اعتراضات خیابانی انجامید.
مدلی برای فوتبالیستها
نشریه اکونومیست یک مدل آماری ساخته است که میتواند عوامل موفقیت کشورها در فوتبال را شناسایی کند. هدف نشریه پیشبینی برنده جام جهانی روسیه نیست چراکه این کار را میتوان با توجه به نتایج اخیر تیمها یا میزان تهاجمی بودن آنها انجام داد. در عوض، ما قصد داریم عوامل ورزشی و اقتصادی زیربنایی که توانایی بالقوه یک کشور در فوتبال هستند را کشف کنیم و بفهمیم چرا برخی کشورها از حد انتظار فراتر میروند و به سرعت در این زمینه رشد میکنند. ما نتایج تمام بازیهای بینالمللی از سال ۱۹۹۰ را گرفتیم تا بفهمیم چه متغیرهایی با تفاوت گلها در تیمهای مختلف همبستگی دارند.
کار خود را با اقتصاد شروع کردیم. استفان زیمانسکی (Stefan Szymanski) اقتصاددان دانشگاه میشیگان نشان میدهد کشورهای ثروتمندتر ورزشیتر هستند. در فوتبال میتوان ستارگان زیادی را دید که از هیچ به همهجا رسیدهاند اما افرادی که در کشورهای فقیر بزرگ شدهاند موانع دشوارتری داشتهاند. در سنگال، مربیان قبل از آموزش ورزشکاران باید آنها را انگلزدایی و تغذیه کنند. در این کشور فقط سه زمین چمن وجود دارد. بنابراین ما تولید ناخالص داخلی سرانه را در مدل خود گنجاندیم.
سپس تلاش کردیم میزان محبوبیت فوتبال را اندازه بگیریم. فیفا در سال ۲۰۰۶ از فدراسیونهای کشورها خواست تعداد تیمها و بازیکنان خود را برآورد کنند. ما ارقام جمعیتی را به آن افزودیم تا بتوانیم نرخ مشارکت را به دست آوریم. این گمانهزنیها با دادههای تازهتر تکمیل شد. به عنوان مثال، بین سالهای ۲۰۰۴ و ۲۰۱۸ و در مقایسه با دیگر ورزشها مانند راگبی، کریکت، بیسبال، بسکتبال و هاکی روی یخ، چند بار مردم موضوعات فوتبالی را در گوگل جستوجو کردند. در آفریقا، آمریکا و آسیا به ترتیب فوتبال ۹۰، ۲۰ و ۱۰ درصد توجهات را به خود جلب کرده بود. برای اندازهگیری میزان اشتیاق ملی و هزینه کلی ورزش، ما تعداد مدالهای المپیک به ازای هر فرد را نیز لحاظ کردیم.
پس از آن عواملی مانند مزیتهای داخلی و توان رقابت را بررسی کردیم؛ به عنوان مثال پرو با بیشترین بازی در مقابل کشورهای قدرتمند مزیت زیادی به دست آورده است. در نهایت، برای خنثیسازی اثر کشورهای بسیار ضعیف مانند جزایر کیمن یا بوتان، نتایج خود را به ۱۲۶ کشور محدود کردیم که از سال ۱۹۹۰ تاکنون حداقل ۱۵۰ بازی داشتهاند.
مدل ما 40 درصد واریانس در تفاوت میانگین گلها برای این تیمها را نشان میدهد. اما تعداد زیادی از کشورها وضعیتی خاص دارند. اروگوئه با حدود یک گل در هر بازی بیش از حد انتظار عمل کرد. برزیل، آرژانتین، پرتغال و اسپانیا با فاصله اندکی پس از آن قرار دارند. آفریقای غربی و بالکان نیز عملکرد فوقالعادهای داشتند. خبر بد برای کشورهای خودکامه بود. دادهها نشان میدهند چین و خاورمیانه کمتر از توانایی بالقوه خود عمل کردهاند. در کشورهای حاشیه خلیج فارس، کریکت بیشترین موضوع جستوجو در گوگل بود. این موضوع تعجبآور نیست چراکه بسیاری از مهاجران اهل آسیای جنوبی در این منطقه زندگی میکنند. طبق گزارش فیفا فقط دو درصد از چینیها در سال ۲۰۰۶ فوتبال بازی میکردند. این درصد در اروپا و آمریکای جنوبی به هفت میرسد. چین و کشورهای خاورمیانه در دفعات اندک موفق شدند به جام جهانی راه پیدا کنند، اما از سال ۱۹۹۸ در هیچکدام از بازیها برنده نبودند.
مهمترین یافته مدل ما آن است که اکثر عوامل موفقیت خارج از کنترل مسوولان و دستاندرکاران فوتبال هستند. مسوولان فوتبال آفریقا نمیتوانند از فقر کشورهایشان بکاهند. مسوولان فوتبال آسیا نمیتوانند مردم را به فوتبال بکشانند. سهم جستوجوی موضوع فوتبال در گوگل در کشور چین رو به افزایش و در عربستان رو به کاهش بوده است.
با این حال مقاماتی که در آرزوی بردن جام جهانی هستند میتوانند از پیشگامان و پیشرفتکنندگان مدل ما چهار درس بیاموزند. اول، کودکان را تشویق کنید که خلاقانه پیشرفت کنند. دوم، از هدر رفتن نوجوانان بااستعداد پیشگیری کنید. سوم، از شبکه گسترده جهانی فوتبال بیشترین استفاده را ببرید و چهارم، خود را به طور صحیح برای جام جهانی آماده کنید.
اول به کودکان میپردازیم. درس آشکاری که از اروگوئه میگیریم آن است که باید تا حد ممکن کودکان را به سمت فوتبال بکشانیم تا مهارتهای فنی آنها توسعه پیدا کند. آقای شی میخواهد تا سال ۲۰۲۵ در ۵۰ هزار مدرسه چینی فوتبال را آموزش دهد شاید چین بخواهد طرحی مانند «پروژه ۱۱۹» را آزمایش کند. این طرح یک دوره آموزشی ۲۴ساعته تماموقت برای جوانان بود و باعث شد چین در المپیک ۲۰۰۸ پکن به صدر جدول مدالها دست یابد. اما به گفته جاناتان ویلسون (Jonathan Wilson) سردبیر نشریه بلیزارد (Blizzard) که مسائل ورزشی در سراسر جهان را پوشش میدهد پرداختن بیش از حد به تمرین باعث میشود سایر عوامل نابغهپرور مورد بیتوجهی قرار گیرند. بازیکنان آلمان شرقی بسیار بیشتر از همتایان آلمان غربی خود تمرین میکردند اما فقط یکبار توانستند به جام جهانی راه یابند.
راهحل آن نیست که صرفاً تعداد زیادی از کودکان را به بازی وا داریم، بلکه باید به آنها اجازه توسعه خلاقانه داده شود. آنها در بسیاری از کشورها این کار را با آموزش به خود انجام میدهند. ژرژ وهآ (George Weah) رئیسجمهور کنونی لیبریا زمانی قدرتمندترین مهاجم فوتبال در کشورش بود. او مهارتش را با تمرین با توپ پارچهای در زاغه شهر به دست آورد. بازی پنجنفره فوتسال که با توپ کوچک انجام میشود و به تکنیکهای ماهرانه نیاز دارد عامل موفقیت و توسعه مهارتهای بزرگترین بازیکنان عبری و آمریکای لاتین مانند پله، دیهگو مارادونا، کریستین رونالدو، لیونل مسی، نیمار و آندره اینیستا بود. زینالدین زیدان یکی از نوابغ فوتبال فرانسه است که فوتبال را در خیابان آموخت. در یک آزمایش از بازیکنان بزرگسال خواسته شد یک ویدئو را تماشا و پیشبینی کنند در مرحله بعد آن چه اتفاقی میافتد. دقیقترین پاسخها از جانب کسانی مطرح شد که در سنین 6 تا ۱۰سالگی بیشتر فوتبال بازی کرده بودند. در یک مطالعه دیگر مشخص شد شاگردان برجسته آکادمی فوتبال که با تیمها قرارداد میبستند کسانی بودند که در کودکی ساعتها تمرین غیررسمی داشتهاند.
اینگونه فرصتها دیگر در کشورهای ثروتمند پیش نمیآید. مت کروکر (Matt Crocker) رئیس اداره تربیت بازیکن در انجمن فوتبال انگلستان میگوید والدین تمایلی ندارند که فرزندانشان در بیرون با توپ بازی کنند. در بسیاری از مجتمعهای مسکونی تابلوهای «بازی با توپ ممنوع» به چشم میخورد. دله علی (Dele Alli) مهاجم برجسته انگلستان یک نمونه غیرعادی است که فوتبال را به قول خودش در یک قفس سیمانی آموخت. گاس هیدینک (Guus Hiddink) که هدایت تیمهای هلند، کره جنوبی، استرالیا، روسیه و ترکیه را بر عهده داشته است میگوید موضوع دشوار آن است که باید بتوانید خیابانها را به باشگاه تبدیل کنید.
درس دوم برای مقامات جاهطلب آن است که اطمینان یابند نوجوانان بااستعداد هدر نمیروند. فدراسیون فوتبال آلمان متوجه شد تیمهای نوجوانان باشگاهها بسیاری از استعدادها را از دست میدهند بنابراین ۳۶۰ مرکز منطقهای دایر کرد تا افراد مستعد را دریابند. در کره جنوبی برخی از بهترین بازیکنان در تیمهای دانشگاهی یا ارتش بودند که نشان میدهد استعداد این افراد در نوجوانی کشف نشده بود. هنگامی که در سال ۲۰۱۰ روسیه برای میزبانی جام جهانی تایید شد هیدینک پیشنهاد کرد یک برنامه ملی برای نوجوانان اجرا شود. این پیشنهاد پذیرفته نشد در نتیجه تیم روسیه از آن سال مرتب ضعیفتر شد و اکنون یکی از مسنترین تیمهای جام جهانی است.
اجرای طرحهای متمرکز در کشورهای کوچک سادهتر است. در طرح فوتبال کودکان اروگوئه نتیجه هر تیم در پایگاه ملی دادهها ثبت میشود. ایسلند که با جمعیت ۳۳۰ هزار نفر و فقط ۱۰۰ نفر حرفهای تماموقت در فوتبال موفق شد به جام جهانی راه یابد 600 مربی را تعلیم داد تا با باشگاههای نوجوانان کار کنند. این کشور از سال ۲۰۰۰ تاکنون ۱۵۴ زمین بازی کوچک با سیستم گرمایش از کف ساخته است تا به کودکان امکان دهد تحت نظارت بازی کنند. اجرای اینگونه برنامهها در آفریقا امکانپذیر نیست. به عنوان مثال، در سنگال استعدادها فراوانند اما توجهی به آنها نمیشود. مقامات بودجه باشگاههای نوجوانان را برای خود برمیدارند. در یک فرصتسوزی آشکار، سنگال ۳۰۰ نفر از استعدادهای خود را به روسیه میفرستد.
غرب آفریقا به توصیه سوم ما عمل کرده و به شبکه جهانی ورزش پیوسته است. اروپای غربی با ثروتمندترین باشگاهها و بهترین اصول مربیگری در مرکز این شبکه قرار دارد. ساحلعاج نتوانست به جام جهانی راه یابد اما بیشترین پیشرفت را در آفریقا داشت. این کشور نسلی از ستارگان جوان را به باشگاه بلژیکی بارن (Beveren) فرستاد. بسیاری از این بازیکنان بعدها در لیگ برتر انگلستان درخشیدند. هنگامی که سنگال در سال ۲۰۰۲ فرانسه قهرمان را شکست داد تمام بازیکنانش به جز دو نفر در تیمهای فرانسوی بازی میکردند. امروز سنگال در بهکارگیری بازیکنان سنگالی دیگر کشورها زیرکانهتر عمل میکند و حتی بازیکنان سنگالیالاصل را که در خارج متولد شدهاند بهکار میگیرد. طبق مدل ما، این کشور از سال ۲۰۰۲ نسبت به قبل 4/0 گل به ازای هر بازی پیشرفت کرده است.
در میان کشورهای اروپایی جمهوریهای بالکان بیشترین تعداد صادرات بازیکن به لیگهای برتر اروپایی را داشتهاند. از سال ۱۹۹۱ که کرواسی با جمعیت چهار میلیون نفر مستقل شد، هیچکدام از باشگاههایش در لیگ قهرمانان اروپا پیشرفت نکردند اما باشگاههای کرواسی بازیکنان زیادی را به رئال مادرید، بارسلونا، بایرن مونیخ و میلان فروختند. این بازیکنان مهاجر در سال ۱۹۹۸ کرواسی را به مرحله نیمهنهایی رساندند. این چرخه صادرات همچنان ادامه خواهد داشت چراکه با موفقیت یک تیم در جام جهانی و عملکرد خوب بازیکنانش، همه علاقهمند میشوند بازیکنان آن را بخرند.
برخی کشورها از این قاعده پیروی نمیکنند. در ۱۵ سال گذشته نوجوانان زیر ۱۷ سال مکزیک از همتایان خود در برزیل، آرژانتین و اروگوئه عملکرد بهتری داشتند اما دوسوم از بازیکنان تیم بزرگسالان در لیگ داخلی هستند و فقط دو یا سه نفر برای دیگران بازی میکنند. دنیز کلوزه (Dennis te Kloese) مدیر تیم ملی میگوید بازیکنان مکزیکی در تیمهای خارجی باعث میشوند میزان درآمد و تماشای بازیهای داخلی بالا رود، بنابراین میتوان پول بیشتری به بازیکنان مستعد داد تا در داخل کشور بمانند. این یکسویهنگری به ما کمک میکند بتوانیم توضیح دهیم چرا مکزیک یکی از معدود کشورهای آمریکایی است که بهجای عملکرد بهتر فقط مطابق انتظار عمل میکند.
صدور بازیکنان تنها راه بهرهمندی از تخصص خارجی نیست. به گفته ویلسون بخش بزرگی از آموزشهای فوتبالی آمریکای جنوبی برعهده مربیان یهودی است که در دهه ۱۹۳۰ از اروپا فرار کردند. امروزه مربیان بسیار بزرگی مانند هیدینک در نقاط مختلف جهان کار میکنند. اما زیمانسکی میگوید مربیان نمیتوانند کار زیادی برای بهبود تیمهای متوسط انجام دهند. او اعتقاد دارد این قبیل کشورها دچار دام درآمد متوسط در فوتبال شدهاند که در آن اقتصادهای در حال توسعه به سرعت فناوریهای کشورهای ثروتمند را کپی میکنند اما اصلاحات ساختاری را انجام نمیدهند. در این حالت یک مدیر باهوش میتواند مهارتهای فنی جدید بیاورد اما قادر نیست نسلی از نوجوانان خلاق را پرورش دهد.
گفته میشود چین به مارچلو لیپی (Marcello Lippi) ۲۸ میلیون دلار در سال میپردازد. لیپی در سال ۲۰۰۶ ایتالیا را به پیروزی رساند. با این حال اگر مربیان نوجوانان و گروههایی که طرفدار بازی خلاقانه هستند و نسل نوجوان عاشق فوتبال از او پشتیبانی نکنند این پول هدر میرود.
درس نهایی ما به خود جامجهانی مربوط میشود: خود را به طور صحیح آماده کنید. کشورهایی که این فرآیند را به تازگی شروع کردهاند باید مطمئن شوند توانایی مالی کافی دارند. غنا در سال ۲۰۱۴ مجبور شد سه میلیارد دلار پاداش متقبل شود تا از اعتصاب بازیکنان جلوگیری کند. این در زمانی بود که تیم نیجریه به خاطر عدم پرداخت دستمزدها از حضور در تمرینات خودداری کرد. فابیو کاپلو (Fabio Capello) مدیر سابق تیم روسیه پس از سقوط ارزش روبل چندین ماه نتوانست دستمزد ۱۱ میلیون دلاریاش را دریافت کند.
بازیکنان دشوارترین تصمیمات را اتخاذ میکنند. نتایج تیم انگلستان در پنالتیها افتضاح بوده و شش بار از هفت باری که بازیها به ضربات پنالتی کشیده شده، بازنده بوده است. تحلیلهای ویدئویی نشان میدهد بازیکنان عجول معمولاً پنالتیها را از دست میدهند. انگلیسیها افرادی عجول هستند بنابراین بازیکنان زیر ۱۷ سال که توانستند در ضربات پنالتی برنده شوند کسانی بودند که کاهش شتابزدگی و انواع ضربات را تمرین کرده بودند.
نگرانی و در عین حال لذت جام جهانی در آن است که بدانیم دههها برنامهریزی به اقدامات حاشیهای ظریف بستگی دارد. ممکن است یک کشور برنامهریزی دقیقی داشته باشد اما به خاطر بدشانسی و برگشت توپ یا تصمیم غلط داور نتیجه را واگذار کند. ویلسون میگوید اگر اشتباهی پیش آید همه میخواهند برنامهها را پاره کنند. اما از دیدگاه تماشاگران بازیها این ویژگی تصادفی و ناگهانی بودن همواره جا را برای امیدواری باز نگه میدارد. تیمهای آسیایی، آفریقایی و آمریکای شمالی ضعیف هستند اما میتوانند همانند کره جنوبی سال ۲۰۰۲ شگفتیآفرین باشند. موسسه «باشگاه ۲۱» اعتقاد دارد ۲۵ درصد این احتمال وجود دارد که امسال یک تیم برای اولین بار قهرمان شود. در یک ماه آینده طرفداران فوتبال در سراسر جهان سالهای بد گذشته تیمهایشان را فراموش میکنند و باور دارند کتابهای تاریخ کشورشان همانند اشیای موجود در موزه مونتهویدئو میتوانند فصل جدید درخشانی را در خود جای دهند.