بشردوستی اثربخش
ایمان، امید و شفافیت
کسانی که به خیریهها کمک میکنند آن نوع محاسبات سود و هزینهای را که به عنوان مثال سرمایهگذاران آن را اجباری میدانند انجام نمیدهند. بنابراین بنگاههای خیریه برای جذب صدقات از تصاویر لبخند کودکانی استفاده میکنند که دندانهایشان ریخته است اما هیچگاه صورتهای مالی مربوط به هزینهکردهای خود را افشا نمیکنند. با این حال، جلب احساسات و عواطف مردم تردید اقتصاددانان بدبین به کارآمدی صدقات را برطرف نمیکند. چه کسی میتواند بگوید که خرج پول برای ساخت یک پناهگاه برای بیخانمانها از ساخت یک مدرسه بهتر است؟
کسانی که به خیریهها کمک میکنند آن نوع محاسبات سود و هزینهای را که به عنوان مثال سرمایهگذاران آن را اجباری میدانند انجام نمیدهند. بنابراین بنگاههای خیریه برای جذب صدقات از تصاویر لبخند کودکانی استفاده میکنند که دندانهایشان ریخته است اما هیچگاه صورتهای مالی مربوط به هزینهکردهای خود را افشا نمیکنند. با این حال، جلب احساسات و عواطف مردم تردید اقتصاددانان بدبین به کارآمدی صدقات را برطرف نمیکند. چه کسی میتواند بگوید که خرج پول برای ساخت یک پناهگاه برای بیخانمانها از ساخت یک مدرسه بهتر است؟
پیشرفتهای علوم اجتماعی به ویژه در علم اقتصاد توسعه باعث شد نیکوکاران درک بهتر و منطقیتری از چگونگی هزینهکرد هر یک دلار صدقه داشته باشند. خیرینی که به نتایج تجربی اهمیت میدهند و اعضای جنبش نوپای «بشردوستی اثربخش» هستند چنین استدلال میکنند که بالاخره این امکان پدید آمده است که یک قاعده بنیادین فایدهگرایی را عملیاتی کرد. طبق این قاعده که جرمی بنتام فیلسوف بریتانیایی آن را اولینبار در سال ۱۷۷۶ مطرح کرد «بیشترین شادمانی بیشترین تعداد از مردم، ملاک درست یا غلط بودن است».
بخش اعظم مشارکتهای خیریه عمدتاً از جانب بنیادهای بزرگ نیست بلکه در واقع از مشارکت تکتک افراد به دست میآید. دادههای بنیاد صدقات ایالات متحده که یک سازمان غیرانتفاعی است نشان میدهد از ۳۹۰ میلیارد دلار صدقه آمریکاییان در سال ۲۰۱۶، افراد خیر ۲۸۰ میلیارد دلار را تامین کردند. از این مبلغ ۱۲۰ میلیارد دلار به سازمانهای مذهبی و ۶۰ میلیارد دلار به نهادهای آموزشی به ویژه دانشگاهها اعطا شده بود.
البته همه این پولها با هدف به حداکثررسانی رفاه بشری وقف نمیشوند. به عنوان مثال میتوان از بنیاد «آرزو کن» (Make a wish) نام برد. این بنگاه از کودکان مبتلا به بیماریهای لاعلاج حمایت میکند اما به جای پول دادن تلاش دارد یک آرزوی آنها (مثلاً دیدار با افراد مشهور یا رفتن به شهربازی) را برآورده سازد. برآورده کردن هر آرزو حدود ۱۰ هزار دلار برای این بنیاد خرج دارد که برای کودکان دلگرمکننده است اما در مجموع هیچ کمکی به بهبود سلامت آنها نمیکند. در مقابل، برخی بنگاههای خیریه به ویژه آنهایی که در کشورهای فقیر فعالیت دارند میتوانند با مبلغی نسبتاً کمتر منافع عمومی بسیار زیادی ایجاد کنند. برآوردها نشان میدهد هزینه هر جراحی پیشگیری از نابینایی ناشی از بیماری واگیردار تراخم برای بنگاه خیریه فقط ۱۰۰ دلار است.
ویلیام مک اسکیل (William MacAskill) استاد فلسفه دانشگاه آکسفورد عقیده دارد که حمایت از بنگاههای خیریه ناکارآمد میتواند بیشتر از آنچه مفید باشد ضرر و آسیب بزند. رقابت برای جذب صدقات بسیار شدید است. پژوهشهای اندیشکده مرکز بشردوستی اثربخش نشان میدهند که هر دلاری که یک بنگاه خیریه جذب کند به معنای ۵۰ سنت کمتر برای بنگاههای دیگر است. آقای مک اسکیل نگران مجوزدهی اخلاقی است. طبق نتایج یک مطالعه، افراد تمایل دارند صدقه دادن را همانند خرید «دفع بلا» بدانند. کاری که در قرون وسطی رواج داشت. در این حالت افراد ممکن است فکر کنند حق دارند برای تحقق یک هدف بشردوستانه به اقدامات غیراخلاقی دست بزنند.
با این حال، اندازهگیری کارایی یک بنگاه خیریه کاری ساده نیست. اعضای جنبش بشردوستی اثربخش معیار بخشش خوب (GiveWell) را موثر میدانند. در سال ۲۰۰۰ هولدن کارنوفسکی (Holden Karnofsky) و الی هسنفلد (Elie Hassenfeld) دو تحلیلگر سابق صندوقهای سرمایهگذاری در سانفرانسیسکو این گروه غیرانتفاعی را تشکیل دادند. از قدیم رتبهبندی بنگاههای خیریه بر مبنای هزینه سربار آنها صورت میگرفت اما گروه بخشش خوب میزان استاندارد بازدهی سرمایه در کلیه بنگاههای خیریه را محاسبه میکند و در آن از عواملی مانند هزینه به ازای نجات یک جان بهره میبرد. آن دسته از بنگاههای نیکوکاری که بالاترین رتبهها را با این معیار کسب میکنند در میان بنگاههای معروف و آشنا قرار ندارند.
توبی آرد (Toby Ord) یکی دیگر از استادان فلسفه دانشگاه آکسفورد میگوید مردم کشورهای ثروتمند که علاقهمندند رفاه بشری را به حداکثر برسانند باید صدقات خود را در خارج از کشور متمرکز کنند. به عنوان مثال، فرد نیکوکاری که قصد دارد نتایج تحصیل و آموزش را بهبود بخشد بهتر است به جای کمک به مدارس آمریکایی از آن دسته بنگاههای نیکوکاری حمایت کند که تلاش میکنند بهداشت غذایی کودکان کشورهای فقیر را بهبود بخشند. تامین ید کافی در رژیم غذایی کودکان کشورهای فقیر میتواند میانگین ضریب هوشی (IQ) را چهار واحد بالاتر ببرد.
بنیاد مبارزه با مالاریا (AMF) یکی از بنگاههای خیریه است که بالاترین رتبه را در رتبهبندی گروه بخشش خوب به دست میآورد. این بنگاه تورهای پشهبند بهداشتی را در کشورهای فقیر توزیع میکند. بیماری مالاریا هماکنون سالانه ۴۰۰ هزار نفر به ویژه در آفریقای زیر صحرای کبیر قربانی میگیرد. هنوز برای مالاریا درمانی پیدا نشده است، اما به سادگی میتوان از شیوع آن جلوگیری کرد. طبق برآورد صندوق بینالمللی پول، هزینه خرید و توزیع یک پشهبند بهداشتی پنج دلار است. بر اساس تحلیل گروه بخشش خوب، مزایای بهداشتی حاصل از این کار در آفریقای زیر صحرای کبیر معادل نجات زندگی یک کودک به ازای هر دو هزار دلار هزینه است.
رویکرد گروه بخشش خوب در ارزیابی محدودیتهایی دارد. مقایسههای نظیر به نظیر کارایی بنگاههای مختلف خیریه با اهداف متفاوت کاری دشوار است. روش جایگزین آن است که پول مستقیماً به افراد نیازمند داده شود. گسترش اپلیکیشنهای پرداخت همراه این امکان را تسهیل کرده است. بنگاه خیریه بخشش مستقیم (GiveDirectly) که در سال ۲۰۰۸ به دست گروهی از اقتصاددانان توسعه تاسیس شد پرداختهای نقدی به مردم در اوگاندا و کنیا را انجام میدهد. آقای هسنفلد عملکرد این بنگاه را به یک شاخص تشبیه میکند و آن را پایهای برای قضاوت در مورد دیگر بنگاههای خیریه میداند. گروه بخشش خوب اذعان دارد که اگر یک بنگاه خیریه بخواهد کارآمدی هزینهای بیشتری از گروه بخشش مستقیم داشته باشد باید کالاها و خدماتی را فراهم سازد که مردم خود نمیتوانند آنها را خریداری کنند.
بدون تردید حتی اعضای بشردوستی اثربخش باید بپذیرند که در مورد تاثیر صدقات اندکی ابهام وجود دارد. اما سوال این است که ابهام تا چه میزان؟ گروه بخشش خوب هنگام معرفی و توصیه بنگاههای خیریه محافظهکارانه عمل میکند و فقط 9 سازمان را در فهرست بنگاههای خیریه برتر قرار میدهد. گروه پژوهشی پروژه باز بشردوستی (Open Philanthropy Project) که شاخهای از گروه بخشش خوب است علاقه دارد از بنگاههایی حمایت کند که با وجود شانس اندک موفقیت توانستهاند مزایای بالقوه زیادی ایجاد کنند. یک نمونه جسورانه از کار این گروه آن است که مردم را تشویق میکند برای تامین مالی پروژه استفاده ایمن از هوش مصنوعی پیشقدم شوند. اهمیت فزاینده اقتصادی هوش مصنوعی و این حقیقت که هوش مصنوعی هنوز به طور کامل درک نشده است باعث شد برخی بشردوستان اعتقاد پیدا کنند هوش مصنوعی به زودی به یکی از بزرگترین تهدیدها علیه جامعه تبدیل خواهد شد.
اندازهگیری بزرگی جنبش بشردوستی اثربخش ساده نیست. اما قطعاً افرادی با جدیت از آن پشتیبانی میکنند. گروه غیرانتفاعی نیکوکاری (Good Ventures) تقریباً تمام فعالیتهایش را بر اساس توصیههای پروژه باز بشردوستی انجام میدهد. این گروه که موسس آن داستین موسکوویتز (Dustin Moskovitz) یکی از بنیانگذاران فیسبوک است از بیرون کمک نمیگیرد بلکه متعهد است از ثروت آقای مسکوویتز استفاده کند. ثروتی که طبق برآورد فوربس ۱۵ میلیارد دلار است. این بنگاه سال گذشته ۳۰۰ میلیون دلار صدقه داد.
اعضای بشردوستی اثربخش از این ناراحتند که جنبش آنها جذابیت زیادی ندارد. از نظر طرفداران افزایش فایدهگرایی، منطقی است که تورهای پشهبند در اینترنت برای نیازمندان مناطق دوردست به فروش برسد. ممکن است انسانها به این نتیجه برسند که کار داوطلبانه در یک آشپزخانه محلی از نظر احساسی رضایتبخشتر است. از نظر بسیاری از افراد حساب و کتاب کردن برای اعمال بشردوستانه همانند آن است که پول غذا را از مهمانان خود بگیرند. نظرسنجیها نشان میدهد با وجود رشد سریع جنبش بشردوستی اثربخش، این رشد در میان گروه محدودی اتفاق افتاده است: مردان جوان سفیدپوست با مدارک دانشگاهی در علم و فلسفه.