شناسه خبر : 44427 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

اثر توافق

چشم‌انداز بازارها در گفت‌وگو با مهدی رباطی

اثر توافق

همزمان با افزایش فشار تحریم‌ها، دسترسی شرکت‌های ایران به سرمایه و تکنولوژی روز کاهش پیدا کرد. شرکت‌ها از نقل و انتقال ارزی جا ماندند یا با سختی روبه‌رو شدند. در این راستا هزینه‌های مبادلات هم افزایش پیدا کرد. در عین حال حجم روابط تجاری شرکت‌های ایرانی هم کاهش یافت. در چنین شرایطی برآوردها نشان می‌دهد؛ رفع تحریم‌ها می‌تواند به بهبود فضای کسب‌وکار و رونق تولید منجر شود و این موضوع می‌تواند درآمد فعالان اقتصادی را تحت تاثیر قرار دهد. برخی کارشناسان عقیده دارند بازگشت ایران به میز مذاکره هسته‌ای و حصول نتیجه مثبت از آن باعث کاهش قیمت دلار می‌شود. از سوی دیگر تحول در بازار ارز می‌تواند بازارهای دیگر را هم تحت تاثیر قرار داده و شرایط اقتصادی کشور را بهبود بخشد. در گفت‌وگو با مهدی رباطی، تحلیلگر بازار سرمایه، به بررسی این موضوع پرداخته‌ایم.

♦♦♦

‌ با توجه به اینکه در هفته‌های گذشته اخباری درباره احتمال بازگشت به میز مذاکرات هسته‌ای منتشر شده است و با توجه به ازسرگیری روابط با کشورهای عربی منطقه مانند امارات متحده عربی و عربستان؛ آیا می‌توان انتظار داشت که بازارها در راستای این تغییرات دچار تحولات مثبتی شوند؟

اصولاً در همه جای دنیا، تحرکات بازارها برآیندی از فعالیت نیروها و مولفه‌های بسیار گوناگونی در اقتصاد هستند. نباید فراموش کنیم که بازار صرفاً متاثر از یک مولفه نیست. عواملی که بر بازارهای سرمایه‌پذیر در ایران تاثیرگذار هستند مانند عوامل کلاسیک اثرگذار در دنیا مثل نرخ بهره، نرخ تورم و سایر متغیرهای کلان اقتصادی هستند. اما در این میان به دلایل خاص سیاسی که بر ایران حاکم است، بازارها متاثر از موضوعی به نام انتظارات آتی یا تورم انتظاری، یا فعل و انفعالات مورد انتظار سیاسی هستند.

در سال‌های گذشته با توجه به اینکه از بعد متغیرهای کلان اقتصادی، کشور وضعیت مساعدی نداشته و رشد اقتصادی منفی یا نزدیک به صفر بوده است با افزایش مداوم پایه پولی و نقدینگی روبه‌رو شده‌ایم. همین امر باعث نرخ تورم فزاینده در اقتصاد ما شد. این عوامل، بازارهای سرمایه‌پذیر ما را از جمله بازار ملک، طلا، ارز و تا حدودی بازار سهام از محل افزایش تورم با وضعیت ملتهبی روبه‌رو کرد.

 با بهبود شرایط سیاسی به فرض اینکه مذاکرات رخ دهد و به نتیجه مثبت بینجامد، وضعیت به شکلی خواهد بود که متغیرهای اقتصادی ما در کوتاه‌مدت و میان‌مدت تغییری نخواهند کرد. ما فعلاً همان موضوعات مشکل‌زا مانند افزایش پایه پولی را خواهیم داشت. فراموش نکنیم که رشد اقتصادی به یکباره افزایش نخواهد یافت. بحث تورم انتظاری و انتظارات منفی که نسبت به آینده کشور وجود دارد با گشایش‌های سیاسی تا حدودی بهبود پیدا خواهد کرد و باعث خواهد شد آن التهاب و تورمی که امروز در بازارها شاهدش هستیم، کمی بهبود پیدا کند و التهابات سطحی کاهش یابد.

با برطرف شدن انتظارات منفی سیاسی و با برطرف شدن چشم‌انداز منفی اقتصادی (که در حال حاضر در تمامی تصمیمات سیاسی سرمایه‌گذاران و مردم وجود دارد)، توجه سرمایه‌گذاران به بازارهای کاذب سرمایه‌گذاری مثل بازار ملک و ارز فروکش خواهد کرد.

چشم‌انداز سیاسی مثبت اقبال سرمایه‌گذاران را به سرمایه‌گذاری‌های مولد و بازار سهام بیشتر خواهد کرد. کمااینکه در دوران توافق بعد از برجام در سال 1395 هم شاهد بودیم که تمامی بازارها با رکود و ریزش مواجه شدند و تنها بازاری که از برجام دچار بهبود و رونق شد بازار سهام بود. پس در جواب به پرسش شما می‌توانم این جمع‌بندی را داشته باشم که با گشایش در سیاست خارجی متغیرهای واقعی اقتصادی مثل نرخ تورم، پایه پولی، نرخ بهره و رشد اقتصادی در کوتاه‌مدت دچار تغییر و تحول نخواهند شد؛ اما انتظارات منفی نسبت به آینده تعدیل می‌شود.

‌ برخی کارشناسان عقیده دارند، موضوع ذکرشده، یعنی تعدیل انتظارات خود می‌تواند سبب بهبود شرایط و ایجاد مسیر تحول بنیادین شود؛ آیا با این موضوع موافق هستید؟

چنین تحلیلی را باید از مسیر دیگری بیان کرد. وقتی انتظارات بر پایه شرایطی که ذکر کردیم تعدیل شوند، سرمایه‌گذاران اقبال کمتری به سرمایه‌گذاری در بازارهای موقتی پیدا می‌کنند؛ پس در ادامه توجه بیشتری به بازار سهام و سایر سرمایه‌گذاری‌های مولد در بازار اولیه خواهند داشت.

‌ با توجه به اینکه آثار مثبت به نتیجه رسیدن مذاکرات بین‌المللی و گسترش ارتباطات منطقه‌ای مشخص شده است؛ شرایط عکس آن را تصور کنیم. اگر این تحولات به بن‌بست برسد شرایط چگونه خواهد شد؟

از نظر من به نتیجه نرسیدن مذاکرات به معنای ادامه‌دار شدن همین وضعیتی است که در آن هستیم. فعالیت بازارها با همین شرایط که اصلاً هم مناسب نیست، ادامه پیدا خواهد کرد.

‌ یعنی ملتهب‌تر نخواهد شد؟

ببینید، همین الان در بدترین وضعیت از منظر چشم‌انداز و انتظارات آینده قرار داریم. پس همان روندی که ظرف چند سال گذشته شاهد بودیم، مجدد رخ خواهد داد. یعنی هر چند وقت یک‌بار با یک شوک در بازار ارز روبه‌رو می‌شویم. از سوی دیگر شاهد روند فزاینده حضور سرمایه‌گذاران در بازارهای کاذبی مثل خودرو و ملک خواهیم بود. در کنار آنها بازار سهام رشد خواهد داشت اما پابه‌پای این بازارها و حتی کمتر، آن رونق و بهبودی را تجربه می‌کند که در دوران گشایش سیاسی انتظارش می‌رود. در آن حال شاهد خواهیم بود که بازارهای اصلی از رشد معنادار باز بمانند و در رقابت با اقتصاد سایر کشورها پیشرفتی نداشته باشند. در صورت شکست مذاکرات سیاسی فضای رشد بازارهای کاذب کماکان ادامه خواهد داشت و حتی پایدار می‌شود.

‌ برخی از کارشناسان اقتصادی اظهار کردند که پارادایم‌شیفتی در هویت پول صورت گرفته که بر بازارها اثر می‌گذارد. به‌طور مثال شنیده شده که برخی مالکان خانه‌هایشان را به دلار اجاره می‌دهند. این کاهش ارزش پول یا تغییر هویت آن حاصل از تورم ناشی از تحریم‌هاست. آیا مذاکرات هسته‌ای و ارتباط با اقتصادهای قوی دنیا می‌تواند هویت ارز داخلی را ارزشمند کند؟

بیایید برای پاسخ به این پرسش به ماهیت اختراع وسیله‌ای به نام پول مراجعه کنیم. می‌بینیم که پول برای این به وجود آمد که ابزار مبادله باشد و هزینه‌های مبادله‌ها را کاهش دهد. حالا ما در شرایطی قرار گرفته‌ایم که آن وسیله ثبات، خودش بی‌ثبات شده است. پول در اقتصاد ایران ارزش خود را از دست داده و قابل اتکا نیست؛ یعنی نمی‌تواند معیار ثابتی برای ارزشگذاری حقیقی کالا و خدمات باشد. پس طبیعی است که فعالان بازار به سمتی حرکت کنند که به جای این وسیله تبادل، از وسیله‌های مبادله پویاتر، باثبات‌تر و قوی‌تر استفاده کنند. در این میان طلا، ارز خارجی و ارز دیجیتال می‌توانند این نقش را ایفا کنند.

‌ با این گفته شما، به نظر می‌رسد ریال از اقتصاد مدرن جا مانده اما مردم خواهان برابر کردن ارزش دارایی‌هایشان با ابزار مدرن مبادله هستند.

دقیقاً این امر رخ داده است. اقتصاد در تمامی قرن‌ها همواره به سمت مدرن شدن حرکت کرده و می‌کند. قبلاً وسیله مبادله مدرن پول‌ها و سکه‌های گران‌بهایی بودند که توسط بانک‌ها ارائه می‌شدند. اما شرایط امروز عوض شده است. اقتصاد ایران به دلیل وضعیت تورمی پی‌درپی که در یک دهه گذشته داشته و به دلیل رشد تولید ناخالص منفی و نزدیک به صفر به سمتی حرکت کرد که امروز به جرات می‌گویم پول وسیله قابل اتکایی نیست. همین امر باعث می‌شود که اگر مردم ریالی دارند، سریعاً آن را به دارایی‌های دیگر و ارز خارجی تبدیل کنند.

‌ پس می‌شود نتیجه گرفت که تحریم‌های سیاسی-اقتصادی باعث دور ماندن اقتصاد ایران از مدرنیزاسیون شده است. آیا می‌توان نتیجه گرفت اتمام دوران تحریم‌ها و بازگشت به شرایط عادی در جهان، سبب توسعه‌یافتگی اقتصاد می‌شود؟

صنعت مالی در دنیا یکی از ارکان توسعه اقتصادی بوده است. در تمام مطالعات اقتصادی می‌بینید که توسعه‌یافتگی کشورها ارتباط تنگاتنگی با صنعت مالی دارد. بازار بانک، بیمه و سهام هرچه توسعه‌یافته‌تر باشد آن کشور بیشتر در مدار اقتصاد جهانی قرار می‌گیرد و به همان اندازه این حضور جهانی تاثیر مثبتی بر رشد اقتصادی آن کشور می‌گذارد. تکمیل تبادلات مالی لازمه توسعه اقتصادی و توسعه کلان هر کشوری است. یکی از دلایل جدی که ایران در 10 سال گذشته به شدت لطمه خورده همین موضوع است. با تحریم‌های سیاسی-اقتصادی وضع‌شده علیه ایران، کشور ما به‌طور کامل از مدار اقتصاد بین‌الملل خارج شد و به سمتی حرکت کرد که نقل و انتقالات مالی امکان‌پذیر نیست. پس در پاسخ به پرسش شما باید بگوییم، بله؛ چراکه یکی از ارکان توسعه کلان، توسعه صنعت مالی است. در ادامه سوال اول هم می‌خواهم اضافه کنم یکی از عواملی که باعث خواهد شد انتظارات مثبت در بازار ایجاد شود، همین موضوع است. اگر صنعت مالی ایران از این مدار بسته‌ای که در حال حاضر گرفتارش شده خارج شود می‌تواند به صنعت مالی دنیا متصل شود.

‌ آیا می‌توان گفت با توجه به 10 سال دوری از اقتصاد مدرن جهانی، تحریم ارکان‌های اصلی اقتصادی ایران و خروج سرمایه‌گذاران خارجی امروز پیش از ورود به عرصه جهانی نیازمند آموزش در بازارهای جهانی هستیم؟ آیا لازم است تا بازارها هم‌راستا با ازسرگیری روابط خارجی و بازگشت دولت به میز مذاکرات خود را از طریق آموزش‌های جهانی آماده حضور در عرصه بین‌المللی کنند؟

حتماً باید همین‌طور باشد. مقوله آموزش بسیار امر مهمی است. با ایزوله شدن اقتصاد کشور که به آن اشاره کردم، صنعت مالی ما بیشتر از بقیه کشورها دچار تحولات نیروی انسانی و تکنولوژیک در اقتصاد شد. ما به همان اندازه که دچار مشکلات تحریمی شدیم، از مهارت‌های روز دنیا جا ماندیم. قطعاً اگر بخواهیم به اقتصاد کلان جهانی متصل شویم، به آموزش نیازمندیم. ما حتی به معاشرت و همکاری با شرکت‌های به‌روز دنیا نیاز داریم تا در اثر مجاورت نیروی انسانی‌مان مجدداً بتواند آن خدماتی را که برای بازارهای بین‌المللی است، فراهم کند.

‌ خیلی از شراکت‌های منجر به رشد علمی و آموزش‌های استاندارد بین‌المللی هم زیر سایه تحریم‌های اقتصادی-سیاسی قرار گرفته‌اند. به نظر می‌رسد بخش خصوصی برای رسیدن به دانش و تکنولوژی روز مجبور به پرداخت هزینه‌های کلانی است. آیا صاحبان بخش خصوصی آماده این هزینه‌کرد هستند؟

این هزینه‌ها به نوعی سرمایه‌گذاری هم محسوب می‌شود. کسانی که امروز بر دانش و تکنولوژی روز اصرار می‌کنند در واقع خود را برای رقابت در آینده مسلح کرده‌اند. اما این آمادگی مستلزم آن است که شرکت‌ها و بنگاه‌های ما مطمئن شوند توافق و گشایش پایداری در راه است. باید بدانند که نتیجه مذاکرات به اتفاق مثبتی منجر خواهد شد. آنها ممکن است نگران باشند که با شرایطی مثل برجام روبه‌رو نشوند. خیلی از شرکت‌ها در آن دوره فعالیت‌های اقتصادی خود را بر پایه آن توافق سیاسی هماهنگ کردند. می‌گفتند بر اساس مفاد برجام قرار است شرکت‌های خارجی به ایران بیایند و از طریق این روابط به اقتصاد دنیا متصل شویم. اما با روی کار آمدن ترامپ در آمریکا، که غیرقابل پیش‌بینی بود؛ دو بار ایران در یک شرایط تحریمی بزرگ‌تر قرار گرفت. الان هم اگر خواهان آموزش دیدن نیروها و فراهم کردن زیرساخت‌ها هستیم باید به صاحبان کسب‌وکارها اطمینان داد که توافقی در راه است.

‌ برای رسیدن به این شرایط چقدر مشورت گرفتن از کارشناسان و تحلیلگران بازار را برای دولتمردان ضروری می‌دانید؟

 من پیشتر به این موضوع اشاره کرده بودم و می‌خواهم مجدد آن را بیان کنم. سال ۱۳۹۹ شاهد آن بودیم که برخی تصمیم‌ها و اظهارنظرها بدون مشورت با کارشناسان بازار صورت گرفت. همه دیدند که این اتفاق چه میزان زیانی را به بازار سرمایه و مهم‌تر از آن به اعتماد عمومی مردم وارد کرد. به همین جهت اکنون بیش از هر زمان دیگری بازار سرمایه نیازمند آن است که با تصمیم‌گیری‌های دقیق و اصولی روند جذب و گردش پول را به سمت خود تغییر دهد.

‌ برای تحقق این امر دقیقاً چه انتظاراتی از دولت دارید؟

من فکر می‌کنم در این میان تسریع در صدور مجوزهای مغفول‌مانده، تاسیس نهاد مالی بین‌المللی، بها دادن به شرکت‌های مشاوره سرمایه‌گذاری و... بیش از پیش لازم و ضروری به نظر می‌رسد.

‌ مردم چه نقشی در این دوران گذار می‌توانند ایفا کنند؟

از سال ۹۹ تاکنون افراد بسیار زیادی با سرمایه‌گذاری در بورس تهران آشنا شده‌اند؛ خوشبختانه تعداد بیشتری از عموم مردم از آگاهی بیشتری در حوزه اقتصاد و مباحث مالی برخوردار شده‌اند. در چنین شرایطی که بخش عمده‌ای از مردم سهامدار شرکت‌های مختلف هستند، سیاستگذار نمی‌تواند بدون هیچ تبعاتی دست به تصمیم‌گیری‌های خاص و آنی بزند زیرا با واکنش بازارها و فعالان آن مواجه خواهد شد. در همین شرایط است که مردم به مذاکرات و اثرات آن بر بازارهایی که خود سهامدارش هستند توجه ویژه‌تری دارند. مردم خواهان ثبات در اقتصاد کشور هستند. اقتصاد ایران برای بهبود نیازمند دوری از شوک‌هایی است که در سال‌های اخیر شاهدش بود. به‌طور مثال می‌توان به شوک‌هایی که بورس تهران با آن مواجه شد پرداخت. بازدهی بورس نسبت به دیگر بازارها در بلندمدت قابل قیاس نیست. اما شرایط سیاستگذاری در اقتصاد کشور سال‌هاست با مشکلات بسیاری مواجه بوده و کمبودهای بزرگی دارد و سرمایه‌گذاران در بورس تهران یا هر بازار دیگری باید حین سرمایه‌گذاری خود، بپذیرند که چنین شوک‌ها و ریسک‌هایی در ادامه مسیر نیز وجود خواهد داشت.

‌ توافقات به جز ایجاد ثبات در بازار سهام بر سایر بازارها مثلاً بازار ارز چه اثری خواهد گذاشت؟

مهم‌ترین اثر توافق هسته‌ای بر بازار ارز، کاهش آن است که قابل اندازه‌گیری است. زیرا تعاملات بین‌المللی به سرعت بر این بازار تاثیر می‌گذارد و به‌دنبال آن بر سایر بازارها هم تاثیر می‌گذارد. عموماً فعالان بازار و اقتصاددانان انتظار دارند با انجام توافق هسته‌ای، آزادسازی ارزهای بلوکه‌شده ایران، فروش نفت و سطح روابط تجاری ایران با سایر کشورها افزایش یابد تا این امر به افزایش درآمدهای ارزی منجر شود. 

دراین پرونده بخوانید ...