فروش آتشین
چرا حاضر میشویم دارایی خود را پایینتر از ارزش ذاتی بفروشیم؟
فروش آتشین اصطلاحی است که برای فروش کالاها یا داراییها با قیمتهای بسیار تخفیفخورده و زیر ارزش ذاتی به کار میرود. ریشه این اصطلاح به زمانی برمیگردد که در گذشته دور کالاهای یک خانه به دلیل آتشسوزی آسیب دیده و مالک آنها زیر قیمت واقعی آنها را به فروش میرساند اما در حال حاضر این عبارت بیشتر به هر فروشی که در آن فروشنده در مضیقه مالی است، اشاره دارد.
در حوزه بازارهای مالی، فروش آتشین به شرایطی اطلاق میشود که در آن اوراق بهادار زیر قیمت ذاتی معامله میشوند و این شرایط در حین یک روند نزولی بلندمدت در بازار بیشتر اتفاق میافتد. این شرایط میتواند یک فرصت برای سرمایهگذاران باشد. اوراق بهادار در شرایط فروش آتشین نسبت ریسک به پاداش قانعکنندهای را برای سرمایهگذاران ارائه میدهد، زیرا امکان افت بیشتر در این داراییها احتمالاً بسیار کم بوده و پتانسیل صعودی آن میتواند کاملاً قابل توجه باشد.
زمانی که به عنوان مثال بازار سهام در شرایط فروش آتشین قرار میگیرد، به این معناست که جو حاکم بر بازار به صورتی است که زمان خوبی برای مالکیت سهام نیست. خرید در زمانی که بقیه بازار در حال فروش هستند سرمایهگذاران را ملزم میکند تا خلاف جریان آب شنا کنند. فروش آتشین به صورت گسترده در بازار سهام بسیار نادر است و معمولاً در زمان بحرانهای مالی رخ میدهد. معمولاً، یک بخش خاص مانند سهام شرکتهای مراقبتهای بهداشتی یا خدمات نفت و گاز به دلیل برخی اخبار گسترده که بر آن بخش تاثیر منفی میگذارد، شاهد فروش آتشین خواهند بود.
در حالی که هیچ معیار ارزشگذاری ثابتی وجود ندارد که نشان دهد چه زمانی سهام با قیمتهای آتشین فروخته و معامله میشوند، میتوان قیمتی را که در آن یک سهم در کف چندساله خود معامله میشود قیمت آتشین در نظر گرفت. به عنوان مثال، چنانچه یک سهم که همواره نسبت قیمت به سود 15 دارد برای مدتی نسبت قیمت به سود 8 داشته باشد، میتوان گفت در شرایط فروش آتشین قرار دارد. البته بهطور قطع، این مثال فرض را بر این میگذارد که بنیاد آن شرکت نسبتاً بدون تغییر بوده و بهطور قابل توجهی بدتر نشده است.
زمان مشخصی برای مدت زمان فروش آتشین در بورس وجود ندارد. این شرایط میتواند برای ساعتها، روزها یا هفتهها ادامه یابد. اغلب، فروش آتشین سهام برای چند روز اتفاق میافتد، زیرا سرمایهگذاران داراییهای خود را تخلیه میکنند و با کاهش قیمت سهام، سایر سرمایهگذاران نیز از آن پیروی میکنند و تا زمانی که قیمت به یک ثبات نسبی برسد، آن را تخلیه میکنند.
البته این اصطلاح تنها در بازارهای سهام وجود ندارد در بازار املاک هم فروش آتشین به خانههایی اطلاق میشود که با قیمتهای نامطلوب به فروش میرسند. قیمتهایی که بهطور قابل توجهی کمتر از ارزش بازاری قبلی آنهاست.
فروش آتشین و اصلاح بازار
فروش آتشین اغلب زمانی مشاهده میشود که سرمایهگذاران از چشمانداز تاریخی یک فرصت خرید بزرگ را شناسایی میکنند. به عنوان مثال، برخی از بهترین معاملات بازارهای سهام در عمق بحران مالی 2007 تا 2009 رخ داد در حالی که سهام شرکتهای مصرفکننده و بانک به زیر ارزش تاریخی خود سقوط کرده بودند. با این حال، یک خطر واقعی وجود دارد که فروش آتشین ممکن است نتیجه یک اصلاح در سطح بخش باشد که طولانیمدت و شاید حتی دائمی باشد. سقوط قیمت نفت در سال 2014 نمونهای است که در آن بسیاری از سهام نفتی یا وابسته به نفت، به سطوحی کمتر از میانگینهای تاریخی سقوط کرده و در آنجا باقی ماندهاند. اگر یک سرمایهگذار در آن نقطه خرید کند و فکر کند که با قیمتهای فروش آتشین وارد سهم شده، ممکن است در نهایت ناامید شود، زیرا سقوط قیمت نفت برای مدتی طولانی جبران نشد و سهام شرکتهای پالایشی در بلندمدت در کف باقی ماندند.
تاریخچه
این اصطلاح اشاره به فروش کالاهای آسیبدیده در اثر آتشسوزی با قیمتهای کاهشیافته دارد. در مجموعه مقالات انجمن تاریخی فیچبورگ و مقالات مربوط به تاریخ شهر که توسط برخی از اعضا خوانده شده است، مدخل زیر یافت میشود:
«در دسامبر 1856، آتشسوزی بزرگی در یک خانه رخ داد. در یک آگهی از سوی مالکان این خانه اینگونه نوشته شده بود: چکمه و کفش، کالاهای خشک؛ مواد غذایی، فروش فوقالعاده آتشین؛ مشتریان برای اطلاعات بیشتر تماس بگیرند.»
به روایتی دیگر زمانی که ساختمانی آتش میگرفت، یک آتشنشان به سرعت به محل حادثه میرسید و پیشنهاد میکرد که آتش را خاموش کند، یا گاهی اوقات ملک را با تخفیف ظالمانه خریداری کند. اگر مالک موافقت میکرد، آتش را خاموش میکرد. اگر امتناع میکردند، میایستاد و میگذاشت بسوزد.
نمونهای از فروش آتشین
در بازارهای مالی فروش آتشین بارها و بارها اتفاق افتاده و در حال حاضر هم بسیاری از کارشناسان معتقدند در برخی بازارها نظیر کریپتو و سهام در بعضی بخشها قیمتها بسیار کمتر از ارزش واقعی داراییهاست. در ادامه برخی از فروشهای آتشین را که در گذشته رخ داده است بررسی میکنیم.
مورگان استنلی و آرکیگوس کپیتال. در مارس 2021، مورگان استنلی پنج میلیارد دلار از سهام شرکت سرمایهگذاری آرکیگوس را به گروهی از صندوقهای پوششی فروخت. آرکیگوس در برخی از شرکتهای آمریکایی و شرکتهای فناوری چینی سرمایهگذاری کرد که عملکرد خوبی نداشتند و منجر به مارجین کال بزرگی شدند. مورگان استنلی، کارگزار اصلی آرکیگوس، تصمیم گرفت این موقعیتها را با مجوز این شرکت به گروهی از صندوقهای تامینی با تخفیف تخلیه کند تا از ضرر و زیان خود جلوگیری کند.
از طریق این فروش یکشبه، مورگان استنلی از ضررهایی که میتوانست نتیجه مستقیم سقوط مشتری باشد، جلوگیری کرد. مورگان استنلی به صندوقهای تامینی فاش کرد که آنها بخشی از یک مارجین کال بزرگ هستند که میتواند از سقوط مشتری جلوگیری کند. سایر بانکها به اندازه مورگان استنلی خوششانس نبودند. کردیت بانک سوئیس پس از کاهش موقعیتهای شکستخورده آرکیگوس، 7 /4 میلیارد دلار ضرر کرد.
مزایا و معایب فروش آتشین
مهمترین مزیت فروش آتشین برای سرمایهگذار این است که میتواند سهام را با تخفیفی مناسب خریداری کند. اگر تحلیل سرمایهگذار نشان دهد که وضعیت بنیادین بلندمدت یک شرکت با وجود سقوط قیمت سهامش همچنان مناسب است میتوان اینگونه برداشت کرد که زمان بسیار مناسبی برای خرید سهام آن شرکت است و پتانسیل تحقق سود عالی در آینده وجود دارد. مهمترین عیب فروش آتشین این است که اگر تحلیل سرمایهگذار اشتباه دربیاید خطر سقوط بیشتر قیمت سهم و از دست رفتن سرمایه وجود دارد.
فروش آتشین همچنین فرصتی را برای سرمایهگذاران برای دسترسی به سهام با قیمت بالا فراهم میکند. به عنوان مثال، اگر سهامی با هزار دلار در هر سهم معامله میشود، ممکن است برای برخی از سرمایهگذاران بسیار ارزنده باشد. با این حال، اگر یک فروشنده مجبور شود بخش بزرگی از سهام آن شرکت را به سرعت تخلیه کند و قیمت آن را به میزان قابل توجهی کاهش دهد، میتواند فرصتی برای سرمایهگذاران باشد تا به سهام گرانقیمت دیگری دسترسی پیدا کنند.
فروش آتشین فرصتهای خوبی برای سرمایهگذاران خاص است تا کالاها یا خدمات را با قیمتهای تخفیفی خریداری کنند تا از موقعیتهای کمهزینه استفاده کنند یا در آینده سود کسب کنند. فروش آتشین معمولاً برای فروشندگان مضر است، زیرا آنها در لحظه ناامیدی به فروش میپردازند تا فوراً پول نقد تولید کنند یا از ضررهای بیشتر جلوگیری کنند.
فروش آتشین و بحران مالی
تحلیلگران اغلب به نقش «فروش آتشین» در کاهش ترازنامه موسسات مالی و تشدید شکنندگی سیستم مالی در بحران مالی 2008 اشاره میکنند. اصطلاح «فروش آتشین» از قرن نوزدهم برای توصیف شرکتهایی که کالاهای آسیبدیده از دود را با قیمتهای پایین پس از آتشسوزی میفروشند، وجود داشته است. اما فروش آتشین در بازارهای مالی گسترده با صدها شرکت چیست؟ آندری اشلیفر، اقتصاددان آمریکایی و استاد دانشگاه هاروارد در مقالهای به این موضوع اشاره میکند که فروش آتشین اساساً فروش اجباری یک دارایی به قیمت غیرمجاز است. فروش دارایی اجباری است به این معنا که فروشنده نمیتواند بدون فروش دارایی بدهی خود به طلبکاران را بپردازد. قیمت جابهجا میشود زیرا بالاترین پیشنهاددهندگان بالقوه معمولاً در فعالیتی مشابه با فروشنده درگیر هستند و بنابراین خودشان بدهکار هستند و نمیتوانند برای خرید دارایی بیشتر وام بگیرند. در واقع، به جای پیشنهاد برای دارایی، ممکن است خودشان داراییهای مشابه را بفروشند. سپس داراییها توسط افراد غیرمتخصصی خریداری میشوند که با علم به اینکه تخصص کمتری در مورد داراییهای مورد نظر دارند، تنها حاضر به خرید در ارزشهای بسیار پایینتر هستند. در مقاله منتشرشده از سوی این اقتصاددان بهطور انتخابی برخی از تحقیقات در مورد فروش آتشین مورد بررسی قرار گرفته است. این مقاله ابتدا با توصیف مدل 1992 خود از فروش آتشین و یافتههای مرتبط در امور مالی شرکتی تجربی شروع کرده و سپس نشان میدهد که مدلهای فروش آتشین میتوانند چندین پدیده مرتبط را در طول بحران مالی اخیر، از جمله انقباض سیستم بانکی و شکست آربیتراژ در بازارهای مالی که با تفاوتهای بیسابقه تاریخی در قیمتهای اوراق بهادار بسیار مشابه نشان میدهند، توضیح دهند. سپس با بحث در مورد اینکه چگونه چنین تغییر قیمتهای اوراق بهادار و کاهش ترازنامه بانکها میتواند سرمایهگذاری و تولید را کاهش دهد، فروش آتشین را به اقتصاد کلان مرتبط میکند. در نهایت، در نظر میگیرد که چگونه مفهوم فروش آتشین میتواند به ما کمک کند تا در مورد مداخلات دولت در بازارهای مالی فکر کنیم، از جمله مداخلات آشکارا موفق فدرالرزرو در سال 2009. فروش آتشین مطمئناً تمام داستان بحران مالی نیست، اما پدیدهای است که بسیاری از عناصر بحران را به هم پیوند میدهد.
چگونه فروش آتشین و بدتر شدن ترازنامه بانکها منجر به بحران اقتصادی گستردهتر شد؟ سیاست دولت چگونه باعث ثبات بازار شد؟
این ایده که انحلال داراییها میتواند پیامدهای نامطلوبی برای فعالیت واقعی داشته باشد، حداقل از دهه 1930 در ادبیات اقتصاد کلان وجود داشته است. فیشر (1933) در تئوری کاهش تورم بدهی خود استدلال میکند که یک شوک نامطلوب به ارزش داراییهای شرکتی، شرکتها را مجبور میکند تا آن داراییها را بفروشند تا تعهدات بدهی خود را برآورده کنند و چنین فروش دارایی منجر به کاهش قیمت تولید میشود. کاهش تورم حاصله، ارزش واقعی بدهی را افزایش میدهد و باعث انحلال بیشتر میشود که منجر به یک چرخه کاهش تورم بدهی باطل میشود. اگرچه این نظریه کاملاً شفاف نیست، فیشر دادههای قابل توجهی را ارائه میدهد که با این روایت سازگار است.
برای تحلیل مدرنتر، باید توضیح دهیم که چرا فروش داراییهای مالی مانند اوراق قرضه منجر به عواقب واقعی میشود. چرا اثرات مالی ناشی از قیمتگذاری نادرست نهتنها ثروت را از فروشندگان به خریداران اوراق بهادار منتقل میکند، بلکه سرمایهگذاری سرمایه فیزیکی را نیز تضعیف میکند؟ بحران مالی شاهد کاهش وامدهی بانکها به شرکتها و سرمایهگذاری واقعی بود. چه چیزی میتواند آن را توضیح دهد؟
با این حال، بیشترین توجه در تحلیل بحران بر کاهش ترازنامه بانکها متمرکز شده است. چنین کاهشی باعث کاهش سرمایهگذاری بانکی از طریق به اصطلاح کانال وامدهی بانکی میشود (برنانکه و بلیندر، 1988). با کاهش ارزش خالص یک بانک، توانایی آن برای افزایش اعتبار نیز کاهش مییابد. تحقیقات در مورد اهمیت کانال وامدهی بسیار زیاد است. در این رابطه مقاله کاشیاپ و استاین (2000) یکی از متقاعدکنندهترین مقالات است. استاین (2010) توضیح میدهد که چگونه کانال وام بانکی میتواند منجر به کاهش سرمایهگذاری در طول بحران مالی شود.