بورس در غبار
برای حمایت واقعی از بازار سهام چه باید کرد؟
محمدامین خدابخش: بورس تهران در سالهای اخیر فرازونشیبهای بسیاری را تجربه کرده و در شرایطی که تورم تمامی بخشهای تولیدی اقتصاد کشور و معیشت مردم را درمینوردید به واسطه افزایش قابل توجه قیمت ارز با رشد فراگیر قیمت در بیشتر نمادها روبهرو بوده است. همین امر سبب شد تا این بازار بتواند در مدت کمتر از سه سال رشدی بیش از ۲۰برابری را در شاخص بورس شاهد باشد. با این حال افت سنگین قیمتها پس از این دوره سبب شد تا به سادگی مشکلات بازار سرمایه پیش چشم تمامی فعالان و کارشناسان بیرونی نمایان شود. به این ترتیب بازاری که در طول کمتر از سه سال مورد اقبال تمامی بخشهای جامعه بود به سرعت به مکانی تبدیل شد که نهتنها سود بلکه اصل سرمایه مردم را هم بلعید و به سبب نارساییهای عدیدهای که در سیاستگذاری کلان اقتصادی و حتی بازار سرمایه دیده میشد در قامت یک بحران برای مدیران اقتصادی و سیاسی کشور تبدیل شد. پس از ماهها کشمکش و نوسانهای بیحاصل در شاخصهای مختلف بازار سهام آنچه مشخص است این است که این بازار از تعادل خارج شده و تعداد بالای ذینفعان آن که عمدتاً به واسطه تصمیمات یا دعوتهای مسوولان در دولت قبل به این بازار آمدهاند نیازمند مسیر روشن برای برونرفت از چالشهای کنونی هستند. بررسیها نشان میدهد خاتمه یافتن وضعیت موجود آنچنان که به حرف ممکن است ساده باشد در عمل آسان نیست. بازار سهام که در طول شش دهه فعالیت خود از نارساییهای بسیاری رنج برده در طول سالهای گذشته اگرچه رشد کمی بسیاری را تجربه کرده اما از لحاظ رسیدگی به برخی ساختارها دچار مشکل است. بسیاری از این مشکلها مربوط به قوانین حاکم بر بازار سرمایه است که در عمل توانسته نقدشوندگی بازار را کاهش و برخی از ریسکهای آن را افزایش دهد. برای مثال قوانینی نظیر دامنه نوسان و حجم مبنا که همواره به انباشت عرضه یا تقاضا در مقاطع خاص انجامیده، سبب شده شاهد شکلگیری روند نزولی و صعودی هیجانی در این بازار باشیم. در همین میان بسیاری از قوانین در طول سالهای گذشته آنچنان سریع تغییر کردند که به خوبی نشان میدهند در این بازار رویه معین و از پیش تعیینشده برای کنترل شرایط و رسیدگی به نیازهای آن وجود ندارد. همین امر باعث شده ریسک قانونی نیز در این بازار بیشتر شود. تمام اینها در حالی است که ضوابط ارائه خدماتی نظیر سبدگردانی نیز در این بازار سختگیرانه است و تاکنون امکان فعالیت سبدگردانی برای اشخاص فراهم نشده است. مسائلی نظیر قیمتگذاری دستوری و مداخله در سازوکار قیمتها سبب شده خواندن دست سیاستگذار برای تحلیلگران سخت باشد و همواره ریسکهای متعدد سیستماتیک بسیاری از صنایع این بازار را مورد تهدید قرار دهد. از سوی دیگر شرکتها نیز برای عرضاندام در این بازار محدودیتهای قابل توجهی نظیر حداقل سرمایه دارند. تمامی اینها در حالی مطرح شده که به تازگی سکانداران اقتصاد و بازار سهام در کشور به جای توجه به این کاستیها بر طبل پولپاشی کوبیدهاند.