تازه نفسها
سکانداران جدید چه فرصتهایی پیشرو دارند؟
محمدامین خدابخش: بازار پول و بازار سرمایه در طول هفتههای اخیر شاهد انجام تغییرات مهمی بودند. هر دو بالاخره پس از کلی اما و اگر و گمانهزنیهای رسانهای و عمومی تغییرات مهمی را از سر گذراندند که مهمترین آنها انتخاب رئیس برای بانک مرکزی و سازمان بورس و اوراق بهادار بود. در شرایط عادی انتخاب رئیس برای سازمان بورس یا بانک مرکزی مسالهای است که به خودی خود میتواند به اندازه کافی جلب توجه کند. با این حال این بار قضیه از آن جهت متفاوت بود که در زمان خاصی قرار داریم. از یکسو دولت به تازگی تغییر کرده و تغییر مدیران ردهبالای کشور به منظور هماهنگی با سران دستگاه اجرایی امری بدیهی است و از سوی دیگر شرایط اقتصادی کشور به نحوی است که هر نوع تغییر در بدنه اجرایی آن از اهمیت زیادی برخوردار است. دقیقاً به همین دلیل است که تغییر رئیس سازمان بورس در زمان کنونی که تنها پس از چند روز از انتخاب رئیس بانک مرکزی صورت گرفته تا این حد توجه فعالان اقتصادی بهخصوص بورسیها را به خود جلب کرده است. علی صالحآبادی که پیشتر سابقه تکیه زدن بر مسند مدیریت سازمان بورس را داشته هماکنون در شرایطی به ریاست بانک مرکزی رسیده است که به دلیل کسری بودجه حدوداً 300 هزار میلیاردتومانی دولت و نبود راههای مناسب برای پوشش آن، چشمانداز تورمی از هر زمان دیگری در ایران تیره و تارتر است. سازمان بورس و رئیس جدید آن نیز چند وقتی است که اوضاع بهتری ندارد. زخم ریزش سنگین قیمتها در بورس از سال گذشته همچنان التیام نیافته و سوءتدبیرها نیز زخمی مهلکتر به اعتماد عمومی وارد کرده است. مجید عشقی ضمن پرداختن به التیام این زخمها باید راهی برای توسعه کیفی بازار سرمایه و بازگشت اعتماد و اقبال عمومی به این بازار پیدا کند. چرا که بدون این اعتماد بازار سهام راهی برای رشد و شکوفایی نخواهد داشت. تمامی اینها به کنار، خود بازار پول و سرمایه در تمامی کشورهای دنیا عملکردی تنگاتنگ دارند که در ایران این مساله چندان محقق نشده و اگرچه در بحث دادوستد اوراق و عرضه آن از جانب بانک مرکزی و از طریق بازار سرمایه کارهای بسیاری انجام شده با این حال این تلاشها تاکنون نه بحث کسری بودجه را مرتفع کرده و نه آنطور که بایسته و شایسته است به افزایش سهام تامین مالی بهخصوص از بازار سرمایه و کاهش سهم شبکه بانکی در تامین مالی بپردازد. اینطور که به نظر میآید در وضعیت کنونی که روی کار آمدن دولت جدید به یکپارچگی بیشتر در بدنه اجرایی حاکمیت منجر شده بهترین فرصت فراهم است تا این دو بال مهم اقتصاد کشور با همگرایی بیشتر ضمن تعمیق بازار یادشده گامهای مهمی برای تامین کسری بودجه، بهبود وضعیت تامین مالی و پوشش ریسکهایی نظیر ریسک نرخ ارز (ابزارهای مشتقه بر روی داراییهای ارزی) و ریسکهای قانونی مرتبط بپردازند. مسلماً اهداف یادشده در شرایطی میتواند قابل دستیابی باشد که در نظر گرفتن ملاحضات مربوط به بازار سرمایه توأمان با منافع کلان اقتصادی باشد و از ظرفیت موجود درک بهتر از سازوکار بازار سرمایه و بازار پول به دلیل داشتن نگاه مشابه مدیران آن استفاده شود.