محمد مرتضوی و احمد صادقیان از چشماندازهای صنعت غذا و نقشآفرینی در توسعه پایدار میگویند
رشد پایدار، میوه صنعت غذای ایران
محمدرضا مرتضوی، رئیس کانون انجمنهای صنایع غذایی و احمد صادقیان، رئیس کمیسیون کشاورزی اتاق بازرگانی تهران و موسس و مدیرعامل شرکت تک ماکارون در میزگردی به بررسی وضعیت صنعت غذا در ایران پرداختند. آنها معتقدند صنعت غذای ایران، اکنون یک صنعت بینالمللی است که توانسته راه خود را به بسیاری از بازارهای جهانی باز کند.
صنعت غذا در ایران کارنامه قابل دفاعی دارد. صنعتی که تا همین چند سال پیش، وضعیت آن به گونهای نبود که یارای تامین نیاز داخلی را هم داشته باشد؛ اما اکنون در دنیا حرف برای گفتن دارد و کیلومترها دورتر، بازارگشایی کرده و زمینهساز تحول میشود. اکنون بسیاری از کالاهای ایرانی راه خود را به بازار آمریکا و اروپا به راحتی باز کردهاند و اکنون حتی برخی کشورهای صاحبنام و تولیدکنندگانشان، از ایران میخواهند که تولیدات ایرانی را با برند خود در کشورشان داشته باشند. محمدرضا مرتضوی، رئیس کانون انجمنهای صنایع غذایی و احمد صادقیان، رئیس کمیسیون کشاورزی اتاق بازرگانی تهران و موسس و مدیرعامل شرکت تک ماکارون در میزگردی به بررسی وضعیت صنعت غذا در ایران پرداختند. آنها معتقدند صنعت غذای ایران، اکنون یک صنعت بینالمللی است که توانسته راه خود را به بسیاری از بازارهای جهانی باز کند.
♦♦♦
وضعیت کنونی صنعت غذا در ایران به چه صورت است و اکنون چه آیندهای را میتوان برای این صنعت قائل بود؟
محمدرضا مرتضوی: صنعت غذا به خاطر پیشینهای که دارد، اکنون وضعیت مناسبی را تجربه میکند. همانطور که تمامی برندهای قدیمی در ایران، متعلق به صنایع غذایی کشور است. بنابراین صنعت غذا نشانگر قدمت صنعت در ایران است و برخی شرکتهایی در صنعت غذا داریم که بیش از 70 سال است که ثبت شده و مشغول به کار و فعالیت هستند. پس صنایع غذایی این خاصیت را دارد که شرکتهایی که در حوزه تولید برخی محصولات صنعت غذا فعال هستند، مجموعههایی هستند که سالهاست فعالیت خود را در این حوزه آغاز کردهاند. به همه اینها باید مزیتهای ایران را هم اضافه کرد. کشور ما مزیتهایی دارد که این مزیتها میتواند کمک بزرگی به صنایع غذایی باشد. طعم تولیدات زراعی ایران، مطلوب است و آفتاب، آبوهوای کشور، شرایط مناسبی را برای زراعت رقم میزند؛ در نتیجه آن هم مزه کالاهای ایرانی خوب بوده و همین شاخص میتواند پشتوانه بزرگی برای صنایع غذایی ایران باشد؛ ضمن اینکه محصولات منحصر به فردی هم در ایران تولید میشود که نمونه آن زعفران، پسته، خشکبار، صیفیجات و سبزیجات است؛ بنابراین در مجموع، صنایع غذایی ایران پتانسیل بزرگی نسبت به سایر رشتههای صنعتی دارد. از طرفی ما در ایران با توجه به رشد جمعیت و جوان بودن آن، نیاز بالایی به جذب انرژی داریم که این خود، یک مزیت است که کمک میکند رشتههای مختلف صنایع غذایی توسعه یابد. فرض کنید در گذشته، ممکن بود بیسکویت به عنوان یک کالای لوکس مطرح شود، ولی این کالا در جامعه امروزی، تبدیل به یک باید شده است و این طور نیست که شما فکر کنید این محصولی است که اگر نبود، مشکلی پیش نمیآمد؛ بلکه زندگی شهرنشینی با تغییر مدل زندگی، فاصله زیادی میان روشهای سنتی تامین غذا با روشهای مدرن داشته و کسی نمیتواند با روشهای سنتی زندگی کرده و حتی تولید برخی کالاها را داشته باشد؛ چراکه همه کالاها تبدیل به کالای صنعتی شده است. همچنین در این صنعت، سرمایهگذاریهای گستردهای شده و تصور من بر این است که سطح تکنولوژی در صنایع غذایی ایران، از سطح خوبی برخوردار است و ما در صنایع زیادی مثل صنعت آرد، ماکارونی، شیر، لبنیات و تولید شیرینی و شکلات، شاهد ایجاد شرکتهایی هستیم که سطح سرمایهگذاری آنها، بسیار سطح بالایی است و سطح تکنولوژی نیز خوب و نیروها کارآمد هستند. در مجموع میتوان گفت برای یک صنعت، چند عامل مورد نیاز است تا بتوان گفت افق و چشمانداز خوبی میتوان برای آن متصور بود. یک صنعت به بازار نیاز دارد که ایران در این زمینه مزیت داشته و بازار خوبی دارد؛ به این معنا که یک بازار 90 میلیوننفری در خود ایران وجود دارد که مدل مصرف آن، با مدل مصرف سایر کشورهای همجوار فرق دارد و الگوی مصرف کالاهای ایرانی با پاکستان یا کشورهای همسایه، قابل مقایسه نیست، بنابراین ایران خود بازار خوبی است که البته جمعیت 400 تا 500 میلیوننفری را هم در کشورهای اطراف خود دارد، از همه مهمتر اینکه انرژی ارزان و کارگر ماهر موجود در ایران، همه دست به دست هم داده و مزیت ایجاد کرده است. همچنین از نظر نزدیکی به بازارهای اروپایی و داشتن رابطه بلندمدت با کشورهای اروپایی نیز این صنعت مزیتهایی دارد؛ به نحوی که بیشترین بخش از صنعت ایران، تا قبل از دهه 70 اروپامحور بود و اگر از محرومیت ماشینآلات، تکنولوژی و دانش فنی بگذریم، صنعت ایران اروپامحور بوده؛ اگرچه بعدها به خاطر دغدغههایی که در مورد اروپاییها وجود داشت، تامین ماشینآلات به سمت واردات از هند و چین رفت. به هرحال وقتی که به صنعت غذا نگاه کنیم، الگوی اروپایی دارد و بنابراین میتوان چشمانداز خوبی را برای آن قائل بود.
احمد صادقیان: همانطور که آقای مرتضوی هم اشاره داشتند، یکی از مزیتهای کشور ما صنایع غذایی است. اگر ما تعریف کنیم که سه تا چهار مزیت در نفت، گاز و گردشگری کشور داریم، به طور قطع صنایع غذایی نیز یکی از مزیتها به شمار میرود. در واقع صنعت غذا از جمله صنایعی است که نقش اصلی در اقتصاد ایران دارد و به خصوص تنوع آبوهوا، چهارفصل بودن، خاک حاصلخیز و آفتاب خوبی که در کشور وجود دارد، همه و همه باعث میشود که انواع مختلفی از محصولات کشاورزی را بتوانیم در کشور تولید کنیم. همین موضوع را میتوان به صنایع غذایی وابسته نیز تعمیم داد؛ به این معنا که خوشبختانه صنایعی اکنون در کشور وجود دارد که بسیار قوی بوده و تبدیل به برندهای جهانی شدهاند و در بحث تامین نیازهای داخلی و صادرات، بسیار موفق عمل میکنند؛ ضمن اینکه آنها شرکتهای بزرگی هستند و از تکنولوژیهای روز دنیا بهره میگیرند؛ این در حالی است که به نظر من تکنولوژی صنایع غذایی موجود در ایران، از خیلی کشورهای دیگر بهروزتر است که نمونه آن، صنایع ماکارونی هستند که عمر ماشینآلاتی که در کشور وجود داشته و تکنولوژی که به کار گرفته شده، زیر 10 سال است؛ در حالی که در مهد ماکارونی دنیا که ایتالیاست، عمر ماشینآلات بالای 30 سال است و قدیمی به شمار میروند؛ به هر حال این برتری را داریم که تکنولوژی کشور کاملاً بهروز است و مواد اولیه صنایع غذایی که فرآوری میشود هم، با کیفیت مناسب در داخل تولید میشود. در بحث صادرات نیز که اشاره شد، باید به این نکته توجه کرد که جمعیت ایران 80 میلیون نفر است که نیازهای داخلی و تامین آن برای ما اهمیت دارد؛ ضمن اینکه یک جمعیت 400 تا 500میلیونی نیز در اطراف کشور وجود دارد که در بحث صادرات میتواند بازوی فعالی برای ایران باشد. اینها از جمله مسائلی است که اگر بتوانیم آنها را مدیریت و مشکلات آنها را رفع کنیم، در صادرات نیز موفق خواهیم شد. به هرحال اکنون قیمت تمامشده محصولات کشاورزی در داخل باید مدیریت شود؛ ضمن اینکه در بحث الگوی گشت و تغییر الگوی مصرف نیز، باید حرکتهایی صورت گیرد. هماکنون گوشت قرمز در داخل تولید میشود؛ ولی کافی نیست و واردات باید صورت گیرد؛ همچنین ایران در تولید آبزیان هم مزیت دارد و سواحل بزرگی در شمال و جنوب کشور به چشم میخورد که خوشبختانه دولت نیز به آن توجه کرده و اکنون روی بحث آبزیان، پرورش ماهی در قفس و میگو سرمایهگذاریهای خوبی شده تا نیازهای داخلی تامین و مازاد آن هم صادر شود. در بحث سلامت کالاهایی مثل گوشت قرمز که بحث سلامت آن در مصارف بالا، زیر سوال است، باید اقداماتی صورت گیرد، ضمن اینکه مصرف بالای روغن و شکر در کشور را نیز باید مدیریت کرد تا هم سلامت جامعه تامین شده و هم تغییر الگوی مصرف و کشت به صورت اتوماتیک انجام شود؛ یعنی بتوانیم گوشت سفید را جایگزین گوشت قرمز کرده و سلامت مردم را تا حد زیادی تضمین کنیم. در بحث دام و طیور نیز مزیت داریم و ظرفیت بالای دو میلیون تن در این حوزه برای صادرات محفوظ است، ضمن اینکه در بحث آبزیان نیز میتوانیم این نقش را داشته باشیم که این محصولات، جایگزین مناسبی برای گوشت قرمز در کشور باشد که هم نیاز داخلی را تامین کند و هم در بحث صادرات پیشرو باشیم. پس در مجموع میتوان گفت که مزیتها صنایع غذایی در ایران بسیار بالاست.
در بحث اشتغالزایی چطور؟ صنایع غذایی ایران چقدر مزیت دارد؟
مرتضوی : وابستگی صنعت غذا به زمین است و در واقع وقتی زراعتی صورت میگیرد؛ پیشتیبانی درستی از سوی صنایع غذایی هم انجام میشود. آنجاست که پتانسیل بزرگی برای رشد اشتغال در بخش زراعت ایران به وجود میآید؛ بنابراین اگر صنایع تبدیلی کارآمدی داشته باشیم، محصول زراعی خود را میتوانیم به خوبی مورد استفاده قرار داده و ضایعات را به صفر برسانیم. در عین حال، در میزان تولید محصول زراعی و هم بهبود وضعیت کیفیت این محصولات باید نقش پررنگی داشته باشیم. تا جایی که مطلع هستم، صنعت غذا 18 درصد اشتغال صنعتی کشور را در اختیار دارد؛ ولی از طرفی نقش صنعت غذا در حمایت و به ثمر رساندن بخش زراعی کشور میتواند پررنگتر باشد؛ به خصوص اینکه ارزش افزوده صنایع غذایی از محصول زراعی که بر سر سفره مردم میرسد، بسیار بیشتر است؛ ضمن اینکه نقش صنعت غذا در صیانت از نیروی تولید را هم نباید نادیده گرفت. نمیتوان گفت نیروی تولید و نیروی انسانی در جامعه مورد بیتوجهی قرار گیرد؛ به این معنا که وقتی در صنعت غذا، برای مردم غذای سالم تولید میکنیم علاوه بر اینکه نقش مستقیمی در ایجاد شغل داشتهایم، در حفاظت و صیانت از سلامت نیروی کار و نیروی انسانی کشور هم نقشآفرین شدهایم که این خود، یک مساله بسیار مهمتر از ایجاد شغل است. فرض کنید که معدنی به نام نیروی انسانی داریم که اگر از این معدن، به لحاظ روحی، روانی و تغذیه درست حفاظت و صیانت نشود، به این پتانسیل عظیم ملی آسیب وارد کردهایم و بنابراین سلامت، صیانت، حمایت و حفاظت از جامعه بسیار مهم است که در آن، نقش صنعت غذا پررنگتر از میزان اشتغال مستقیمی است که تولید شده است؛ به خصوص در جوامع صنعتی، وقتی نیازها از روشهای سنتی تامین میشود، باید به سلامت غذا هم توجه کرد. واقعیت این است که در جوامع صنعتی، وجود یک صنعت غذای مدرن، کارآمد و متعهد در صیانت و حفاظت از سلامت جامعه نقش بزرگی دارد. امروز اگر به سازمانهای جهانی مراجعه شود، همانطور که آقای صادقیان هم گفتند اکثر شعارها به سمت صیانت و حفاظت از بهداشت، سلامت و محیطزیست است؛ چراکه اکنون مشکل آینده دنیا مسائل تکنولوژیک نیست؛ در حالی که در گذشته صنعتی شدن و تکنولوژیهای روز دنیا مطرح بود، اما اکنون تامین غذا و دسترسی آسان به آن، تامین آبوهوا، حفاظت و صیانت از سلامت مردم است که هر یک از اینها، شقوق مهمی را در آینده بشر مطرح میکند؛ پس میبینید که صنعت غذا نقش بسیار بیبدیل و پررنگی در دنیا دارد و بنابراین ما در محاسبه ارزش و اهمیت صنعت غذایی کشور، باید به چند نکته توجه کنیم. اول اینکه صنعت غذا و صنایع تبدیلی، حلقه واسط رسیدن کالاهای کشاورزی به سفرههای مردم است؛ در حالی که در گذشته میگفتند که تولید سیب در کشور هفت میلیون تن است که دو میلیون تن آن از بین میرود و پای درخت میریزد؛ اما اکنون نقش صنایع غذایی بسیار مهم و پررنگ است و حفاظت از آن، با آبوخاک تولیدشده، رابطه تنگاتنگی دارد. همچنین در غلات، نقش صنایع غذایی در تبدیل و فرآوری هم، دیگر مثل گذشته نیست و مصارف بسیار متنوع شده است؛ در حالی که یک زمان، از ذرت تنها برای خوراک دام استفاده میشد، ولی الان ذرت، تامینکننده بخش بزرگی از اسنکها بوده و ماده اولیه تولید قند صنعتی به شمار میرود، پس اوضاع متفاوت شده است. اینجاست که نقش صنایع غذایی پررنگ میشود و متوجه میشویم که دنیا به صنایع تبدیلی وابستگی بیشتری پیدا کرده است. یک زمانی در کالایی مزیت نداریم، پس هرچه تلاش کنیم، نمیتوانیم به آینده درخشانی برسیم؛ نمونه آن هم صنعت خودرو است که بهرغم تلاشهای مقدسی که صورت گرفته است، نمیتوان به این خوشبین بود که ایران صادرکننده خودرو به کشور آلمان باشد، این چشمانداز دور از دسترس است؛ ولی به راحتی میتوان صنایع غذایی را به کشورهای اروپایی صادر کرد؛ همانطور که زعفران ایرانی، یکی از بهترین تولیداتی است که در دنیا صورت میگیرد ولی در اسپانیا برندینگ شده و عرضه میشود و ارزش افزوده دارد. یا در کالایی مثل ماکارونی، ایران 100 هزار تن صادرات دارد و به کشورهایی که فکر نمیکردیم، امروز این کالا صادر میشود. در صنایع شیرینی و شکلات هم همینطور. زمانی در ایران باورکردنی نبود که ما بتوانیم شیرینی و شکلات و صنایع لبنی را صادر کنیم. بنابراین در صنعت غذا طی سالهای گذشته، پیشرفت زیادی داشته که علاوه بر تامین مصارف داخلی، صادرات هم رونق یافته است. اکنون خانوادههای قدیمی در صنعت غذای ایران مشغول کار هستند و سرمایههای اجتماعی کشور به شمار میروند. این موضوع مهمی است که نشانگر اعتماد متقابل صنعت و مردم است. برخی صنایع، استخوانبندی محکمی دارند. آب و خاک و آفتاب زیرساخت آن است که در کشور وجود دارد و اگر بتوانیم از آن درست استفاده کرده و آن را تبدیل به یک مزیت تجاری کنیم، میتوان گفت صنعت غذا، آیندهدارترین صنعت کشور طی 20 سال آینده است.
صادقیان: در بحث غذا، موضوع امنیت غذایی نقش مهمی دارد. خوشبختانه در یک کالای استراتژیک مثل گندم، سال گذشته و سال جاری به خودکفایی رسیدهایم و امسال مازاد محصول داریم و پیشبینی میشود سه میلیون تن صادرات داشته باشیم. البته از زمانی که کشاورزی ما از سال 42 اصلاح شد، آسیبهایی دید و تقسیم اراضی و خردهمالکی که رخ داد، کار را مشکل کرد و اکنون نمیتوان تکنولوژی مناسبی پیادهسازی کرد و بهرهوری را افزایش داد. اکنون دولت در تجمیع اراضی وارد شده و فعالیت میکند. این یکی از مشکلاتی است که کشاورزی ایران با آن مواجه است و صنعت غذایی نیز وابسته به کشاورزی است. به هر حال ظرفیتهای بسیار خوبی در این حوزه وجود دارد و صنایع پویا هستند؛ بنابراین توجه در بخش صادرات میتواند گرهگشا باشد. البته هنوز نرخ تسهیلات بانکی بالاست و تورم اگرچه کنترل شده، ولی باز در مقایسه با رقبا در بازارهای صادراتی، زیاد است و هزینه حملونقل و بیمه هم همچنان بالاست. البته همه دنیا به کشاورزی توجه ویژه دارند و حمایتهای لازم را صورت میدهند. امیدواریم با رفع موانع بتوانیم صادرات صنایع غذایی را به صورت جهشی افزایش دهیم و این واقعاً قابل دسترس است؛ البته دولت باید یارانه صادراتی بدهد و حمایت کند.
ماکارونی ایران به کدام کشورها اکنون صادر میشود؟
صادقیان: به 28 کشور صادرات داریم و بازارهای اطراف همچون کشورهای افغانستان، پاکستان، عراق، آفریقا، مالزی، سنگاپور و حتی کانادا را تامین میکنیم. اکنون لبنیات و پنیر ایرانی به آمریکا صادر شده و این توانمندی بالای صنایع غذایی ما را میرساند که با همه مشکلات تحریم و جنگ، توانسته رشد قابل توجهی داشته باشد و هم نیاز داخلی را تامین کند و هم در بازار صادراتی حضور داشته باشد.
به مزیتها اشاره داشتید، برای پایداری رشد اقتصادی باید کدام بخش پیشران باشد؟
مرتضوی : حتماً برای رشد پایدار باید چند مولفه وجود داشته باشد. صنعتی رشد پایدار خواهد داشت که وصل به ماده اولیه تولید داخلی باشد. اکنون اصلاحاتی هم در حوزه زراعت انجام شده و بیشترین مقدار سرمایهگذاری در بهبود وضعیت آبیاری طی چند دهه اخیر، در چهار سال گذشته رخ داده است؛ بنابراین رشد پایدار صنعت غذا متصل به زمین زراعت است و اگر زراعت داخلی بخواهد موفق باشد، باید در مورد برخی غلات، با توجه به نیازهای خود از سایر کشورهای دنیا ماده اولیه وارد کنیم؛ به خصوص اینکه بزرگترین کشورهای تولیدکننده غلات دنیا یعنی قزاقستان، اوکراین و روسیه همسایه ما هستند که این یک مزیت بزرگ است و در مقابل، از طریق مرزهای زمینی به پاکستان با رشد جمعیت 2 /3 درصد و عراق با رشد جمعیت بسیار بالا دسترسی داریم و کشورهای عربی هم، زراعت قابل اتکا ندارند؛ بنابراین میتوان این دو را با هم هماهنگ کرد.
سهم صنعت غذا در تولید ناخالص چقدر است؟
مرتضوی : اگر زراعت به علاوه صنایع غذایی را در نظر بگیریم، صنعت غذا 15 درصد GDP را دربر میگیرد. هرچقدر گندم داشته باشیم، تا آرد، کیک و بیسکویت و ماکارونی نشود، ارزش افزوده ندارد؛ پس باید به سمت صنایع با تکنولوژی خوب برویم؛ همانطور که در صنعت آرد، ما جزو 10 کشور اول دنیا به لحاظ سطح تکنولوژی هستیم و نیروی فنی ماهری داریم. اکثر کارخانهداران آرد نسل چهارمی هستند که درس خواندهاند؛ پس شیرینی و شکلات و آبمیوه، صنعت جوانی است و تکنولوژی و استعداد خوبی دارد و خیلی سریع میخواهد وارد بازارهای جهانی شود. در گندم، اگر سیاستهای درستی داشته باشیم، ایران میتواند یکی از بهترین تولیدکنندگان دنیا باشد؛ صنعت طیور هم در کشور به خاطر تنوع آب و هوایی، میتواند یک صنعت پرپتانسیل باشد. پس در مجموع در کشاورزی میتوانیم رشد بسیار پایداری داشته باشیم؛ چراکه الان اسراف میکنیم و آب را هدر میدهیم؛ ضمن اینکه زمین را نیز به دلیل عدم صیانت از خاک، از بین میبریم و به طبیعت آسیب میرسانیم؛ پس اگر چرخشی در نگاه به داراییهای معنوی خود داشته باشیم و به سمت استفاده از آنها پیش رویم، رشد پایداری در صنعت غذا خواهیم داشت.
صادقیان: اتفاقات خوبی در صنعت غذایی ایران رخ داده است. اگر یادتان باشد سالهای قبل به خصوص قبل انقلاب، بسیاری از کالاها را وارد میکردیم؛ اما اکنون صادرکننده آنها هستیم. در گذشته مرغ هلندی و فرانسوی وارد ایران میشد و اکنون، شش میلیون تن ظرفیت برای طیور داریم که دو میلیون تن آن مصرف داخلی شده و مازاد آن، قابل صادرات است. در بحث گندم، هر سال گندم وارد کشور میشد؛ اما دو سالی است که مازاد داریم و صادرکننده هستیم. در لبنیات نیز صنعت ما یک صنعت پویاست و توانسته صادرات به کشورهای آمریکایی داشته باشد. این نویدی بود که داده شد که چندین کانتینر به اروپا و کشورهای سیآیاس، روسیه و آمریکا صادر شده است. اکنون ایتالیاییها به سراغ ایران میآیند تا ما برای آنها با برندهایشان ماکارونی تولید کنیم، چراکه مواد اولیه مرغوب، دانش فنی، تکنولوژی و پتانسیل عظیمی داریم. ضمن اینکه بازارهای دسترسی خوبی هم وجود دارد و همانطور که آقای مرتضوی اشاره کرد، کشورهای سیآیاس نیز تولیدکننده غلات هستند که اگر کمبودی باشد، با امکانات جادهای، ریلی و حملونقل مناسبی که کشور ما دارد، میتوانیم آن را برطرف کنیم و البته هاب منطقه هم باشیم. پس نیاز است که برخی محصولات را وارد کرده و فرآوری کنیم و به همان کشورها و سایرین صادر کنیم. اینها پتانسیلهای قوی است که در اختیار ایران قرار دارد. ولی در بحث خاک و آب، باید مدیریت کرده و اجازه ندهیم که آب اندکی که همه دنیا را دچار مشکل کرده است و آمریکا و کالیفرنیا هم حتی سالهاست از خشکسالی آن رنج میبرند، اسراف شود؛ پس باید سیستمهای آبیاری را به سیستم مدرن و با بهرهوری بالا تبدیل کرده و از آن ارزش افزوده ایجاد کنیم؛ همانطور که در سطح زیر کشت نیز، هر سال شاهد کاهش هستیم؛ ولی تولید محصولات افزایش یافته است، اینها خبرهای خوب و خوشی است که توانمندیهای ما را میرساند؛ اما در آموزش باید بیشتر کار کنیم و کشاورزان ما آموزشهای لازم را ببینند و در کنار استفاده مناسب از بذر، کود و سموم، در افزایش کمی و کیفی محصولات خود اثرگذار شوند. صنایع غذایی که باید فرآوری صورت داده و ارزش افزوده ایجاد کند تا هم تامین نیاز داخلی شود و هم صادرکننده باشیم که این هم در حال رخ دادن است. به هرحال این مسائل را اگر قدر بدانیم و درست مدیریت کنیم، قطعاً شرایط روزبهروز بهتر میشود.
در زمینه بازارگشایی چه اقداماتی انجام شده است؟ آیا بازارهایی بوده که طی سالهای گذشته آن را از دست بدهیم؟ آیا برنامهای برای احیای بازارها داریم؟
صادقیان: کشورهای اطراف یکی از بازارهای عمده اطراف ایران است و البته کشورهایی مثل افغاستان، عراق و آفریقا در صنایع غذایی، بازارهای هدف به شمار میروند، البته بازار آفریقا نیازمند صنایع غذایی ماست و آنجا فعالیتهای خوبی داریم و محصولات غذایی ایران، آنجا صادر میشود؛ اما اگر همت بیشتری کنیم و حمایت بیشتری هم از سوی دولت صورت گیرد، میتوانیم رقبا را از بازار بیرون کنیم و در آنجا حرف اول را بزنیم. به هرحال بازارهای آفریقایی 400 میلیون نفر جمعیت دارند که همه آنها، نیازمند غذا هستند و بنابراین ما هم تولیداتی در این عرصه داریم.
بازارهایی هم هست که بهتازگی به دنبال ورود به آنها باشیم؟
صادقیان: بازارهای جدید که آسیایی است و کشورهایی همچون مالزی، سنگاپور و فیلیپین کشورهایی هستند که میتوانند بازارهای صادراتی ما باشند.
مرتضوی : یکی از نکات مهم در بازارهای صادرات صنعت غذای ایران، پایداری و ماندگاری در بازار است؛ یعنی ممکن است که ما بازارهای زیادی را فتح کرده باشیم؛ ولی در آنها ماندگار نبوده باشیم. پس حضور و ماندگاری در بازار، مهم است؛ اما اکنون آنقدر دنیا کوچک شده است که نمیتوان گفت بازار جدیدی وجود دارد، چراکه محصولات ایرانی، به خاطر حضور ایرانیان در خارج از کشور، به همه جای دنیا رفتهاند، اکنون هر جای اروپا و در هر شهر کوچکی، یک سوپرمارکت ایرانی وجود دارد که آنها مصرفکننده کالای ایرانی هستند و به ایران علاقه دارند؛ بخشی از آن به حس نوستالژیک برمیگردد و البته یک پیوند هم هست. اکنون کالاهایی مثل رشته آشی را نمیتوان در هیچ جای دنیا به غیر از سوپرمارکتهای عرضهکننده محصولات ایرانی پیدا کرد. ما همهجا هستیم و دنیا حالتی یافته است که محصولات ایرانی همه جای دنیا باشند؛ اما برندینگ و حضور دائم و رفتن به زنجیرههای محلی آن کشورها، نکته مهمی است که نیاز به سرمایهگذاری و بازاریابی علمی دارد؛ ضمن اینکه نیاز به رقابتهای قیمتی و دخالت دولتها را هم حس میکنیم. نیاز به یک حملونقل ایمن دارد. انبار غله دنیا در دنیا، کشورهای سیایاس هستند و همانطور که نقش روسیه، قزاقستان و اوکراین در تامین غله دنیا در حال پررنگتر شدن است ایران باید پل پیروزی برای شرکای تجاری باشد؛ همانطور که ایران پل پیروزی برای متفقین شد. اینها یک مقداری سلیقه و بینش و مقداری مدیریت میخواهد. ما سالهای سال است که با همه مذاکره میکنیم که وقتی محصول سیب ارومیه و آذربایجان ایران میرسد، به سرعت وارد چرخه شده و مازاد آن صادر شود؛ پس نمیتوان انتظار داشت این سیب سالم روی درخت بماند تا برای آن فکری کنیم. این سیب باید به موقع از درخت کنده شود و به مصرف خوراک مردم برسد یا به سردخانه انتقال یابد. اگر این کار را نکنیم دو میلیون تن ظرف 15 روز به زمین میریزد و این یک تهدید جدی است. یک روزی ما در ایران، 11 میلیون تن مصرف سیب داشتیم؛ ولی تولید ما تنها سه میلیون تن بود. یا در حوزه غلات، گندم میگندید و با آفلاتوکسین به خورد مردم داده میشد، اما اکنون نمیتوانیم 10 میلیون تن مصرف داشته باشیم و سه میلیون تن ضایعات، پس باید نهضتی به نام سیلوسازی ایجاد میشد که در دوره اصلاحات این اتفاق رخ داد و اکنون همه گندم کشور، در سیلوهای مدرن بخشخصوصی است و این نشان میدهد اگر عقل باشد و درایت صورت گیرد، کار به خوبی پیش میرود. چه مناسبتی دارد که هر سال پرتقال خوب تولید شود ولی سرمازدگی آن را از بین ببرد و در ماه 12، با عجله سامسونت پر از پول برداریم و پرتقال بخریم. پس صنعت غذا پتانسیل رشد مستمر دارد. اما اولین کاری که باید بکنیم این است که محصولات کشاورزی باید در جایی استراحت کند و این تامین منابع مالی برای خریدن صد میلیون تن کالای کشاورزی در یک بازه زمانی سهماهه، از عهده هیچ بخش خصوصی در هیچ جای دنیا برنمیآید. بلکه باید بانکها و موسسات مالی دخالت کنند و چون غذای مردم است، باید به آن چشم سودجویی نداشته باشند. در دنیای متمدن، هیچ قانونی اجازه سوءاستفاده از ماده غذایی را نمیدهد. در داستانهایی هم که وجود دارد، نقش غذا خیلی پررنگ است و باید این بها را به آن داد. ما مقدار زیادی محصول کشاورزی داریم و باید برای آن تدبیر کنیم. باید میوه را در اتاق سرد، برخی کالاها را در سردخانه و برخی دیگر را در گرمخانه نگه داریم که پتانسیل آن وجود دارد؛ ضمن اینکه بازارهای جهانی نیز به روی ما باز است. صنعت غذا میتواند به خاطر منابع عظیم آبوخاک و بازار پایداری که وجود دارد، پل پیروزی اقتصاد ایران باشد. دلیل موفقیت چین یکی این است که بازار خود را به عنوان یک بازار بزرگ چندصدمیلیونی در اختیار دارد و بنابراین وارد هر صنعتی که میشود، بازار بزرگی را پیش رو دارد و همین باعث میشود که سرمایهگذاری در آن کشور، جواب بدهد و تبلیغ آن وجود داشته باشد. ایران هم یک بازار اینچنینی دارد که جمعیت خود و اطرافش، میتواند همان تبلیغ برای سرمایهگذار باشد؛ ضمن اینکه در ایران، مصرف خیلی نسبت به کشورهای منطقه بالاتر است و مردم ما عادت کردهاند که خوب لباس بپوشند و خوب غذا بخورند و این عادات اجتماعی ما ایرانیان است.
اگر بخواهیم جمعبندی نسبت به مشکلات و مسائلی که وجود دارد، داشته باشیم چشمانداز صنعت غذا را چطور ترسیم میکنید؟
صادقیان: به نظر من قبل از هر چیزی، باید بازارهای خود را در داخل و خارج بشناسیم و سلیقه و نیازهای بازار را به خوبی رصد کنیم. آنگاه است که میتوان متناسب با نیازها تولید کرد؛ نباید تولید کورکورانه داشته باشیم؛ این مهمترین مساله و موفقیت پیش روی ماست. ضمن اینکه بحث بستهبندی موضوعی است که در کشور اگرچه رشد خوبی داشته؛ ولی جا دارد که متناسب با سلایق بازار و نیازهای آن پیش رود. باید توجه داشت که هر بازاری سلیقه خود را دارد. در کیفیت، بستهبندی، نوع بستهبندی و رنگهای آن باید کار کرد و این یک موضوع بسیار مهم است. نامگذاری و برندینگ هم البته بسیار مهم است؛ چراکه هر تولیدکننده محصول کشاورزی ما، نمیتواند کالای خود را صادر کند و این یک امر مهم است؛ بنابراین باید در محصولات غذایی و کشاورزی، برند ایرانی صادر شود؛ پس موضوع برندینگ مهم است که در بحث محصولات غذایی ما و کشاورزی، آن را رعایت کنیم. اکنون بسیاری از محصولات کشاورزی دنیا بهرغم اینکه چندین تولیدکننده متعدد دارند، اما تنها با دو تا سه برند روانه بازارهای جهانی میشوند؛ بنابراین اگر برند برای مصرفکننده شناخته شده باشد، میتواند به آن اعتماد کند. بحث مدیریت الگوی کشت نیز مهم است و باید انجام شود؛ یعنی مشخص شود که چه بکاریم، کی بکاریم و چه زمانی برداشت کنیم. اکنون دولت به این موضوع توجه دارد و وارد اصلاح الگوی کشت هم شده است؛ یعنی اینکه در مورد محصولی مثل چغندر، اکنون تاکید کرده که باید این محصول را پاییز بکاریم؛ چراکه در بهار مصرف آب بالایی دارد و دولت اجازه کشت نمیدهد و خرید تضمینی هم نمیکند. اما در پاییز که بارندگی بیشتر است و تولید این محصول مصرف آب کمتری دارد، توصیه میشود که کاشته شود. البته دولت به کاشت محصولات گلخانهای هم میل پیدا کرده است. اگر به سمت تولیدات گلخانهای برویم که آب کمتر و بازدهی بیشتری دارد، موفقتر خواهیم بود. در بحث خاویار و ماهی سفید، ایران تولیدات بینظیری دارد و پسته ایران بینظیر است و حتی پسته آمریکایی که بازار را گرفته است، از نوع ایرانی آن نامرغوبتر است. البته در مورد محصولی مثل پسته نیز، ایرانیها هستند که در آن کشور محصول تولید کردهاند. در مورد سایر محصولات منحصر به فرد ایرانی هم مزیتهای بسیاری داریم. هیچ جای دنیا گلاب ایرانی را ندارد و هرجا در سوپرمارکتهای سراسر دنیا مراجعه کنید، مرغوبترین گلاب متعلق به ایران است و مصرفکننده ایرانی و غیرایرانی دارد. انار و رب انار ایرانی، آبلیمو و آبغوره ایرانی بسیار خاص است و این برای صنایع غذایی ما فرصت خوبی را فراهم میکند. در مجموع میتوان گفت مشکلاتی در بحثهای تولیدی داریم که باید برطرف شود و الگوی مصرف و کشت را باید عوض کنیم. مصرف سرانه برنج کشور 40 کیلو است و متاسفانه مجبوریم دو میلیون تن آن را وارد کنیم؛ اما اینکه این کالا را با چه ارز، قیمت و کیفیتی وارد میکنیم هم خود جای بحث دارد، در حالی که ماکارونی باید جایگزین آن شود. در مصرف ماکارونی در اروپا، سوئیس مصرف سرانه 12کیلویی را دارد و همین رقم برای ایتالیا 30 کیلو و اروپا 12 کیلو است؛ ولی در ایران ماکارونی که ارزان است و از نان هم ارزانتر تولید میشود و کیفیت بالایی هم دارد؛ مصرف کمی را به خود اختصاص میدهد؛ در حالیکه ما تکنولوژی بهروزی داریم و مواد اولیه این صنعت را که گندم دروم است در داخل تولید میکنیم؛ پس این فرهنگ باید جا بیفتد که از ماکارونی به جای برنج استفاده کنیم؛ یا اینکه الگوی مصرف گوشت را تغییر دهیم؛ الگوی مصرف گوشت قرمز نیاز به تغییر دارد و جایگزین آن باید گوشت سفید شود. در پرورش ماهی و صیادی رشد داشتهایم ولی کافی نیست، با توجه به اینکه دسترسی به سواحل جنوبی و شمالی داریم و باید صیادی را رشد دهیم. دولت هم پرورش ماهی در قفس و میگو را رشد داده و اکنون صادرات صورت میگیرد. در مجموع باید در بخش کشاورزی توجه بیشتری صورت گیرد و الگوی کشت و آموزش کشاورزان باید تغییر کند، ضمن اینکه تجمیع اراضی کشاورزی نیز که دولت دنبال میکند، باید با سرعت بیشتری رخ دهد. پس میتوان با تکنولوژی و آموزش، اتفاقات نویی را رقم زد. اکنون میانگین اراضی کشاورزی حدود چهار هکتار در کشور است در حالی که اراضی بالای دو هزار هکتار ایران، تنها 64 قطعه است؛ اما در کشورهای پیشرفته، اراضی بالای 100 تا 200 و حتی 1000 هکتار داریم که میتوان الگوی مناسبی را در آن پیاده کرده و تکنولوژی را به کار بست. به هرحال بهرغم همه مشکلات، موفقیتهایی داشتهایم و بهرغم تحریم که دسترسی به کود، سم و بذر را نامطلوب کرده بود، توانستیم نیازهای خود را تامین کرده و صادرات محصولات کشاورزی و صنایع غذایی را داشته باشیم.
چه انتظاری میتوان از دولت داشت؟
صادقیان: دولت از تولیدکنندگان انتظار دارد که صادرات محصولات کشاورزی و صنعت غذایی را رشد داده و در این زمینه جهش داشته باشند؛ اما ما نیز از دولت میخواهیم که از صنعت و صادرات آن حمایت کند تا بتوانیم با رقبا رقابت کرده و مجهز به ابزارهایی شویم که بازارهای هدف را برای ما قابل دسترس میکند. ما به حمایت نیاز داریم و باید دسترسی به مواد اولیه ارزان داشته باشیم، ضمن اینکه نرخ تسهیلات هنوز بالاست و اگرچه تورم کنترل شده ولی هنوز هم در مقایسه با رقبا بالاست. ما هنوز مشکل حملونقل و بیمه و هزینه نقل و انتقالات پول را داریم که تا هفت درصد هم گاهی در هزینهها اثرگذار میشود. بنابراین انتظار داریم این موانع رفع شود؛ ضمن اینکه در حوزه بازاریابی و حضور در نمایشگاههای خارج کشور نیز، به حمایت دولت نیاز داریم. در گذشته دولت بخشی از هزینهها را میپذیرفت ولی اکنون دستش خالی است و جوایز صادراتی را نمیتواند بدهد، در حالی که اگر این مشکلات رفع شود و مشوقها دوباره به صورت هدفمند بازگردند، صنایع غذایی و کشاورزی ما پتانسیل بسیار بالایی دارد.