سیاستگذاری مخرب
سازوکار تصمیمگیری سیاستمداران در ایران تا چه حد با قواعد حکمرانی خوب سازگار است؟
شفافیت و پاسخگویی در فرآیند تصمیمگیری سیاستگذاران ما چه جایگاهی دارد؟ تا چه حد برای مردم و کارشناسان روشن میشود که مصوبههای دولت و مجلس و تصمیمات سایر اجزای حاکمیت بر چه منطقی استوار است و بر اساس کدام بررسیهای کارشناسی مورد تصویب و اجرا قرار گرفته است؟ چرا هیچگاه روشن نشد که چگونه سد گتوند با وجود هشدارهای کارشناسان درباره نزدیکی آن به معدن نمک ساخته شد؟
فاطمه شیرزادی: «شفافیت»، «پاسخگویی»، «مشارکتی بودن» و «اثربخشی و کارایی» از جمله مولفههایی هستند که طبق راهنمای «کمیسیون اقتصادی و اجتماعی آسیا و اقیانوسیه سازمان ملل»، برای حکمرانی خوب برشمرده شده است؛ مولفههایی که بر بستری از «حاکمیت قانون» عمل میکنند، اما تصمیماتی که سیاستگذاران ایران در دولت، مجلس و سایر نهادهای تصمیمگیر اتخاذ میکنند، تا چه حد با این مولفهها در تطابق است؟ به عنوان مثال شفافیت و پاسخگویی در فرآیند تصمیمگیری سیاستگذاران ما چه جایگاهی دارد؟ تا چه حد برای مردم و کارشناسان روشن میشود که مصوبههای دولت و مجلس و تصمیمات سایر اجزای حاکمیت بر چه منطقی استوار است و بر اساس کدام بررسیهای کارشناسی مورد تصویب و اجرا قرار گرفته است؟ چرا هیچگاه روشن نشد که چگونه سد گتوند با وجود هشدارهای کارشناسان درباره نزدیکی آن به معدن نمک ساخته شد؟ سدی که ساخت آن شوری آب کارون و تبعات زیستمحیطی مختلفی به دنبال داشت تا حدی که عیسی کلانتری اظهار کرد: «مجریان این پروژه به خاطر اجرای آن باید محاکمه شوند.» تصمیمگیریهایی از این دست در چند دهه اخیر بسیار رخ داده است. ساخت جاده میانگذر دریاچه ارومیه برای اتصال دو استان آذربایجان شرقی و آذربایجان غربی که به عنوان یکی از عوامل اصلی خشک شدن دریاچه شناخته میشود یکی دیگر از این تصمیمات است. اجرای طرح مسکن مهر در دولت محمود احمدینژاد با تبعات اقتصادی مختلف از جمله افزایش پایه پولی و عواقب اجتماعی ناشی از مکانیابی نامناسب و در نظر نگرفتن اهمیت روابط اجتماعی و زیرساختهای لازم در مناطق مسکونی انتقادات بسیاری به دنبال داشت که با خسارت دیدن واحدهای این طرح در زلزله کرمانشاه به اوج رسید. بسیاری از این طرحها با وجود خسارتهای وارده همچنان ادامه پیدا کردهاند چراکه پس از تصویب و اجرای گسترده چنین طرحهایی، توقف آنها دشوار و جبران خسارتهای ناشی از آنها عموماً ناممکن است. از اینروست که پرداخت یارانه نقدی به همه مردم بهرغم همه انتقاداتی که به آن میشود، همچنان ادامه دارد همانطور که قیمت سوخت هنوز غیرواقعی است و هیچ دولت و مسوولی حاضر نیست هزینه واقعی کردن قیمت سوخت و حذف یارانه نقدی را با کاهش محبوبیت خود بپردازد. اما چرا این تصمیمات با وجود نقدهای کارشناسی و هشدارهای متعدد درباره تبعات آنها از آغاز اتخاذ و اجرا شدند؟
بسیاری از نهادهای تصمیمگیر بازوهای پژوهشی دارند که نتایج تحقیقاتشان مخرب بودن این تصمیمات را آشکار کرده، اما این نهادها حتی به پژوهشهای دستگاههای خود نیز اعتنا نداشتهاند. سیاستگذاران در مجلس، دولت و سایر نهادهای سیاستگذاری با چه سازوکاری برای ما تصمیمگیری میکنند؟ محمد فاضلی، جامعهشناس، در این باره مینویسد: «شما فکر میکنید کوه دماوند چند متر ارتفاع دارد؟ 5675 متر، 6783 متر، 5671 متر یا 7561 متر؟ آیا دوست دارید بر اساس رای اکثریت و از طریق سازوکاری دموکراتیک ارتفاع کوه دماوند را مشخص کنیم؟ خیلی احمقانه به نظر میرسد؟ باور کنید ما درباره اموری بسیار مهمتر از این با همین سازوکار تصمیم میگیریم. وقت آن است که فرق رایگیری و متر کردن را درک کنیم. »