زبان زهرآلود
جدل کلامی برخی سیاستمداران و مردم ناشی از چیست؟
«زبان سعدی زبان تمدن، زبان فرهیختگی و عظمت است که از کلکته تا دروازههای اتریش گسترش یافته و تداوم زبان ایرانشهری به مدد این زبان است. زبان سعدی زبان فرهنگ و فرزانگی است و اگر دولتمردان بخواهند این عظمت و فرزانگی را استمرار دهند باید بتوانند به این زبان سخن بگویند.
فاطمه شیرزادی: «زبان سعدی زبان تمدن، زبان فرهیختگی و عظمت است که از کلکته تا دروازههای اتریش گسترش یافته و تداوم زبان ایرانشهری به مدد این زبان است. زبان سعدی زبان فرهنگ و فرزانگی است و اگر دولتمردان بخواهند این عظمت و فرزانگی را استمرار دهند باید بتوانند به این زبان سخن بگویند. نظم حاصل سنجیدگی معنا در عقل است. اینکه زبان سیاسی از اشکالات عمده برخوردار است به دلیل همین فقدان نظم است. امروز سخن میگوییم بیآنکه بیندیشیم. سیاستمداران ما به لحاظ زبانی با ضعف بسیاری مواجه هستند در حالی که سیاست چیزی جز زبان نیست. در حیطه سیاست آنچه بیش از هر چیز مصرف میشود زبان است. قلمرو سیاست جایی است که بیش از هر چیز به زبان و بلاغت نیاز دارد. متاسفانه این قلمرو امروز بیش از هر قلمرو دیگری ضعیف است، به طوری که بیانیههای پرغلط و اندیشههای بههمریخته و کلمات آشفته و بدون نظم بزرگترین آسیب فرهنگ و تمدن ملت ماست. زبان ضعیف امروز وارد قانون و لوایح قضایی میشود. زبان را دستکم نگیرید.» این سخنان را محمود فتوحی، استاد دانشگاه فردوسی مشهد، سال گذشته در آیین بزرگداشت سعدی بر زبان آورد. امروز هم سیاستمداران ما به همان زبان فارسی سخن میرانند که سعدی با آن سخن میگفت، اما نهتنها زبان دستکم گرفته میشود و در کلام بسیاری از سیاستمداران دیگر کمتر نشانی از آن بلاغت دیده میشود، بلکه هر روز هم جنجالی برپا میشود از کلمات یکی از این سیاستمداران که خشم مردمان را برانگیخته است. یک روز علیاکبر ولایتی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، برای تشویق مردم به مقاومت در برابر تحریمهای آمریکا توصیه میکند که از یمنیها یاد بگیریم که به جای لباس لنگ میبندند و اسلحه به دست دارند و چند تکه نان خشک دستشان است و سخنش مایه خشم و تمسخر مردم میشود و روز دیگر وزیر بهداشت با توصیه عجیب مالیدن موضع درد به جای فیزیوتراپی هم مردم دردمند را دچار حس به تمسخر گرفته شدن میکند و هم جماعتی از همکاران پزشک و فیزیوتراپیست خود را میآزارد.
آیا آنگونه که فتوحی اظهار کرده سیاستمداران ما به لحاظ زبانی دچار ضعف هستند؟ چرا سیاستمداران ایرانی به خاطر آنچه بر زبان میآورند شماتت میشوند؟ سخنان مناقشهبرانگیز برخی از این سیاستمداران ناشی از چه اشکالاتی در افکار آنهاست؟ چرا بسیاری از مسوولان اصرار دارند که بگویند به جای سیاستمدار و اهل قدرت، خدمتگزار مردماند اما با رفتار و گفتار خود همین مردم را میآزارند؟ عباس عبدی در یادداشتی که در روزنامه «اعتماد» منتشر شده در این باره مینویسد: «اگر حکومتکنندگان خود را در مقام هدایتگران جامعه و مردم بدانند، باید متناسب با آن رفتار کنند و اگر خود را در مقام کارگزاران مردم میدانند رفتارشان متفاوت خواهد بود... پیشنهاد روشن این است که ذهنیت حکومت هدایتگر را کنار بگذارند... بهتر است که در پی شکل دادن حکومت کارگزار بود. کارگزاران آن تخصصی باشند، دستمزد خوب بگیرند، منتخب واقعی مردم باشند. پاسخگویی و شفافیت را به عنوان رکن رفتاری بپذیرند. جلوی مردم هم قیافه نگیرند و منت نگذارند چون مردم کارفرما هستند و نه رعیت.»