چرا نامزدهای منتقد میخواهند از دوگانهسازی رای جمع کنند؟
شاهزاده و گدا
دوگانه فقیر و غنی، ظالم و مظلوم، زالوصفت و زحمتکش، سواره و پیاده و دهها واژه دیگر از این دست همواره موضوع جذابی برای داستانها و رمانها، سریالها و فیلمها بوده است.
دوگانه فقیر و غنی، ظالم و مظلوم، زالوصفت و زحمتکش، سواره و پیاده و دهها واژه دیگر از این دست همواره موضوع جذابی برای داستانها و رمانها، سریالها و فیلمها بوده است. اغلب مردم، فارغ از جایگاهی که خود در آن قرار گرفتهاند، همواره تمایل دارند که به اقشار کمتر برخوردار یا ضعیف از نظر بنیه مالی و جسمی کمک کنند و این را از وظایف ذاتی حکومتها و دولتهای مستقر میشمارند که باید با سیاستگذاریها و تصمیمگیریهای ویژه و خاص به این گروههای بازنده در بازی اقتصاد و اجتماع، کمک کنند. اما آیا حد پایانی بر این کمکها متصور است؟ میزان این کمکها باید چقدر باشد که هم احساس امنیت و شادابی به این گروه بدهد و هم انگیزه کار و تلاش و پیشرفت را در آنان از بین نبرد؟ این مساله اگرچه در بیان ساده و احتمالاً بسیار ملموس است اما تجربه بشری نشان میدهد که همواره خطر سوءاستفاده از آن نیز وجود داشته است و چه بسیار سیاستمدارانی که با شعار کمک به اقشار فرودست وارد کارزارهای سیاسی شدهاند و نهتنها کاری از پیش نبردهاند که وضعیت را وخیمتر هم کردهاند.
چند سالی هست که به واسطه بحران مالی در سطح جهان و مشکلات ناشی از سیستمهای ناعادلانه، به مساله نابرابری و فقر بسیار دامن زده شده است. در این میان خیل عظیمی از سیاستمداران و روشنفکران نیز با تابلوی ناجیان مردم گرفتار در فقر و نابرابری ظهور کردهاند که اثرگذاری آنها جز راه انداختن جنبشهای خیابانی، ناآرامیهای داخلی، تضعیف نظام مستقر یا از بین بردن آن و تن دادن به نظام ضعیف دیگر، نبوده است. این مساله امروز در عرصه سیاست و اقتصاد ایران نیز بسیار پررنگ شده است و به ویژه نامزدهای منتقد دولت فعلی، با کوبیدن بر طبل بزرگ نابرابری و فقر و تشدید احساس تبعیض و شکاف طبقاتی به فکر دوختن عبای ریاستجمهوری برای خود هستند و فارغ از اینکه بدون شک این شعارها مانند چهار درصد زالوصفت و 96 درصد مردم زحمتکش که حقشان خورده شده است، دامان دولت بعد را خواهد گرفت؛ فارغ از اینکه خود آنها یا کس دیگری بر این مسند بنشیند.
جمعآوری رای تودهها، با توجه به اینکه جمعیت رایدهنده در روستاها بیشتر است و آمار میگوید میزان مشارکت آنها نیز نرخ بالاتری دارد، برای نامزدها بسیار جذاب است. از اینروست که در بوق و کرنا کردن مسائلی مانند فقر، محرومیت، نابرابری، بیعدالتی میتواند دمدستیترین راه برای چهره شدن و جذب رای باشد. این راه اما کمهزینه هم نیست. اگر نامزد وعدهدهنده رای بیاورد باید در طول دوران مدیریت خود به وعدههایی که داده است جامه عمل بپوشاند که اولاً نیازمند منابع کافی است و دوم نیازمند زمان لازم برای تحقق ملموس آن.
اقتصاد ایران منابع لازم برای از بین بردن سریع فقر را ندارد. تولید و صادرات نفت به سقف رسیده و امکان افزایش زیادی ندارد، علاوه بر اینکه اگر هم داشته باشد بازتوزیع آن لزوماً به معنای از بین بردن فقر نیست و میتواند به افزایش تورم و فشار بیشتر بر فقرا منجر شود. از طرفی رفع ساختاری مسالهای مانند نابرابری مستلزم اصلاحات عمیق و صرف زمانی بسیار بیش از یک دولت است. با این همه نامزدهایی که میدانند پایگاه رای چندانی ندارند، از طریق دمیدن بر کوره این شکاف نامیمون، میخواهند آرای بیشتری به سبد خود بریزند، یا لااقل از سبد رای حریف بردارند.