رئیسکل ثبات باشید
محمدرضا فرزین چه اولویتهایی پیش رو دارد؟
بانک مرکزی یک کشور به ظاهر فقط مسوول امور پولی، بانکی و ارزی است. اما در بانکداری مرکزی نوین که باید دو هدف اصلی یعنی ثبات قیمتها (نرخ تورم پایین و کمنوسان در حدود دو درصد) و ثبات تولید (در حدود نرخ رشد اقتصادی بالقوه یا بلندمدت) را پیگیری کند دامنه مسوولیت این بانک بسیار فراتر از مسائل پولی، بانکی و ارزی است. به گونهای که نهتنها تصمیمات مالی، مالیاتی، بودجهای و صنعتی باید با هماهنگی بانک مرکزی باشد بلکه مهمترین تصمیمات سیاسی و اجتماعی نیز پس از کسب نظر بانک مرکزی گرفته شود. در نتیجه، بانک مرکزی پیچیدهترین سازمان یک کشور است و نیاز به فنون سازماندهی و کارشناسان با مهارتهای ویژه برای انجام کارهای خود دارد. با توجه به این جایگاه، به نظرم رئیسکل جدید بانک مرکزی برای موفقیت باید بتواند سه اقدام زیر را انجام دهد.
یک. اهداف بانک مرکزی را به سیاستمداران تحمیل کند
رئیسکل باید بتواند برای سیاستمداران به خوبی نشان دهد که برای دستیابی به دو هدف اصلی یعنی ثبات قیمتها و ثبات تولید به چه پشتیبانی در سطح سیاسی و اقتصادی نیاز دارد. باید بتواند بین سیاستمداران حاکم اما متکثر و پراکنده حول این دو هدف اجماع درست کند. سیاستمداران باید از طرف رئیسکل به خوبی توجیه شده باشند که سخنرانی، مصاحبه، تهدید سایر کشورها، دستور، تصویب قانون و تخصیص بودجه هر کدام چگونه به دو هدف اصلی آسیب میرساند.
در این راستا، رئیسکل باید به سیاستمداران حاکم نشان دهد پیگیری اهداف اصلی بانک مرکزی به نفع سیاستمداران حاکم هم هست. به این منظور باید اطلاعات مفصلی را تهیه، پردازش و منتشر کند درباره اینکه چه کسانی از بیثباتی سیاسی، بیثباتی اقتصادی و بیثباتی مالی رانت کسب میکنند و به منافع تولیدکنندگان و در نتیجه منافع سیاستمداران در بلندمدت آسیب میزنند.
برای نمونه، کسانی که از وامهای دستوری و وامهای دولتی رانت کسب میکنند، کسانی که از نرخ ارز ترجیحی رانت کسب میکنند طبق گزارشهای تحلیلی باید شفاف شود و نشان داده شود گسترش پایه پولی برای چنین اقداماتی چگونه به تورم منجر میشود. یا با اعلام نرخ ارز ۲۸ هزار و 500 تومان فقط منابع ارزی کشور توسط رانتجویان به تاراج میرود.
مهمترین الزام چنین توفیقی این است که رئیسکل بتواند جایگاه سیاسی فراتر از محدودیتهای مرسوم برای خود تعریف کند.
دو. برنامه دقیق سهساله داشته باشد و آن را منتشر کند
در این برنامه باید هدفگذاری تورمی دقیقی معرفی شود. نرخ تورم هدف اعلام شود و برای رسیدن به آن تلاش شود. نرخ هدف باید نرخ مطلوب باشد نرخی زیر پنج درصد نه مبتنی بر میانگین نرخهای موجود سالهای اخیر. اکنون که نرخ تورم ایران 5 /48 درصد است این نرخ بسیار به رفاه اجتماعی آسیب میزند و باید هزینههای اجتماعی آن در تابع زیان بانک مرکزی نمایان شود. چنین نرخهایی برای دورههای بسیار کوتاهمدت یک یا حداکثر دوساله برای جامعه قابل تحمل است در حالی که چهار سال است هزینههای چنین نرخ تورمی به جامعه تحمیل میشود.
بنابراین، هم سرعت عمل در کاهش تورم مهم است و هم هدف ثبات تولید در اولویت دوم قرار دارد. مهمترین راهکار برای کاهش سریع نرخ تورم تثبیت نرخ ارز اسمی در کوتاهمدت است. برای این منظور، هیچ چارهای به غیر از ترمیم روابط خارجی با همه کشورهای جهان و تنظیم روابط بینالمللی معمولی وجود ندارد. چون هم درآمدهای ارزی حاصل از نفت به سرعت در دسترس قرار میگیرد و هم خروج سرمایه از کشور را کاهش میدهد و هم پتانسیل بهبود ناآرامیهای سیاسی داخلی را دارد. این اقدامات، گام مهمی به سمت گذار به سمت توسعه است.
در برنامه بانک مرکزی باید کنترل مستقیم کلهای پولی (نقدینگی و پایه پولی) در مراحل مشخص کنار گذاشته شود و دسترسی تولید به اعتبارات بانکی بیش از این محدود نشود و به جای آن سیاستگذاری پولی با قاعده تایلور تکمیل شود. در دو سال اخیر تلاشهای مقدماتی در این چارچوب سیاست پولی انجام شده و باید ادامه یابد. طبق این قاعده، نرخ بهره بینبانکی مهمترین ابزار عملیاتی سیاست پولی خواهد بود و ثبات قیمتها و تولید و اشتغال و بازارهای مالی از طریق آن تامین خواهد شد. کاری که بانکهای مرکزی جهان در حال انجام آن هستند.
سه. تکنولوژی بانکداری مرکزی را بهبود دهد
رئیسکل بانک مرکزی ایران ابتدا باید بپذیرد هم خود او از دانش سیاستگذاری پولی به سبک بانک مرکزیهای سایر کشورها مانند آمریکا و انگلستان و اروپا و ژاپن و حتی امارات و قطر و عربستان برخوردار نیست و هم کارشناسان و اقتصاددانان فعلی بانک مرکزی. همچنین، ارکان بانک مرکزی و ساختار سازمانی و گزارشهای تحلیلی بانک و سازوکارهای شفافیت و پاسخگویی بانک نیز برای سیاست پولی طبق قاعده چیده نشدهاند. شورای پول و اعتبار یا هیات عامل بانک مرکزی نمیتواند مانند کمیته عملیات بازار باز فدرالرزرو آمریکا در سیاست پولی نقش داشته باشد. چون این کمیته از بهترین بانکداران و اقتصاددانان مستقل از دولت تشکیل شدهاند اما افراد غیرمتخصص و وابسته به دولت در شورای پول و اعتبار عضو هستند. نکته مهم در این راه، انتقال تکنولوژی بانکداری مرکزی به ایران است. لازم است دورههای آموزشی روزانه برای رئیسکل تنظیم شود تا یاد بگیرد در فدرالرزرو یا بانک مرکزی امارات چه اقداماتی انجام میشود، چه گزارشهایی تهیه میشود، در جلسات ۴۵روزه سیاستگذار پولی چه میگذرد، مصاحبه رئیسکل با اسناد سیاستگذاری چقدر هماهنگ است و پیشبینیهای اقتصادی چندساله درباره تورم، رشد اقتصادی و بیکاری چگونه انجام میشود و چه اهمیتی دارد. کارشناسان فعلی نیز به چنین آموزشهایی نیاز دارند. اما مهمتر از آموزش هیچ چارهای نیست جز اینکه باید اقتصاددانان پولی مطرح کشور چه از داخل و چه افراد خارج از کشور به بانک مرکزی اضافه شوند و مدیریت بهبود تکنولوژی سیاست پولی و ارزی در بانک را هدایت کنند.