تنگنای اصلاحات
چرا دولتها اصلاحات در بازارها را به اصلاحات ثباتساز ترجیح میدهند؟
آیسان تنها: چند ماه از اجرای سیاست حذف ارز 4200تومانی گذشته است. سیاستی که دولت، نزدیکان و همفکرانش از آن به عنوان اصلاح اقتصادی یا اصلاح بزرگ یاد میکنند. البته برخی اقتصاددانان هم هستند که معتقدند استفاده از اصلاحات اقتصادی برای اقدامات مربوط به حذف ارز 4200تومانی دقیق نیست. مثلاً مسعود نیلی، اقتصاددان، در گفتوگو با «آگاهینو» سیاست حذف ارز 4200تومانی را در زمره «اصلاحات در بازارها» قرار داده و گفته است: اصلاحات اقتصادی به دو دسته تقسیم میشود؛ یک دسته را اصلاحات در بازارها (Market reforms) میگویند و دسته دیگر را اصلاحات ثباتساز (Stabilizing reforms) مینامند. اصلاحات در بازارها به این صورت انجام میشود که مثلاً دولت بخواهد قیمتهای بازاری را اصلاح کند. اقتصاددانان میگویند ویژگی اصلاحات بازاری این است که برای دولت منابع ایجاد میکند و به پشتوانه آن دولتها میتوانند با مردم وارد بدهبستانهایی شوند. اما درباره اصلاحات ثباتساز، موضوع پیچیدهتر است. مثلاً اگر دولت تصمیم بگیرد به هزینههای بودجهای خود سروسامانی داده و از آن بکاهد، این میتواند در دسته اصلاحات ثباتساز محسوب شود. اقتصاددانان معتقدند که اصلاحات بازار فقط در صورتی به نتیجه میرسد که همراه با اصلاحات ثباتساز باشد وگرنه در آینده باز به تکرار اصلاحاتی که در بازارها صورت میگیرد، نیاز خواهیم داشت. به عنوان مثال در آینده باز هم ممکن است به دلیل توزیع رانتی که در بازار ارز صورت میگیرد، نیازمند تعدیل قیمت شویم. اما چه میتواند این روند فرسایشی را متوقف کند؟ این روند صرفاً با اصلاحات ثباتساز که به مهار تورم منجر میشود، میسر است. دولتها به این علت مدام ناچار به اصلاح قیمتها میشوند زیرا قیمتها در اثر تورم مدام در حال افزایش هستند. بنابراین مهار تورم برای اقتصاد ایران بسیار ضروری است. با این حال به نظر میرسد که دولتها در ایران عزم چندانی برای اقدام به اصلاحات ثباتساز نداشته باشند. اصلاحات ثباتساز معمولاً هزینههایی برای دولت به همراه دارد که از بار انجام دادن آن شانه خالی میکنند. اکنون نیز با گذر بیش از یک سال از عمر دولت سیزدهم شاهد آن هستیم که این دولت نیز در این مسیر حرکت نمیکند و نشانههایی از تمایل به انجام چنین اصلاحاتی را هم از خود بروز نمیدهد. در این پرونده میخواهیم به این سوال پاسخ دهیم که آیا سیاستهای اجرایی دولت سیزدهم را میتوان در زمره اصلاحات اقتصادی قلمداد کرد؟ آنچه در دولت سیزدهم دنبال شده چه نتایجی به دنبال داشته است؟