نفس بریده
فشار اقتصاد طبقه متوسط ایران را به کجا میبرد؟
رضا طهماسبی: شکلگیری طبقه متوسط در ایران به مفهوم مدرن آن از نظر تاریخی شاید سابقه زیادی نداشته باشد، گرچه همواره گروهی از دیوانسالاران، نظامیان، شاعران و روشنفکران و نویسندگان، سیاسیون و برخی فعالان بخش خصوصی را میتوان از منظر برخی ویژگیهای کلی در این طبقه جای داد. با این حال طبقه متوسط جامعه ایران از میانههای دهه 1340 همزمان با رشد اقتصادی و توسعه شهرنشینی، گسترده میشود و از زمانی که درآمدهای نفتی جهش مییابد و دولت با افزایش هزینههایش بزرگتر و بزرگتر میشود، طبقه متوسط ایران هم رشد پیدا میکند.
مشاهده روند رشد طبقه متوسط به نسبت از کل جمعیت (نمودار ترسیمشده توسط جواد صالحیاصفهانی) نشان میدهد در سالهایی که درآمد نفت بالا بوده، مانند دهه 1350 یا نیمه دوم دهه 1380، طبقه متوسط هم رشد قابل توجهی داشته است. از اینرو بخش غالب طبقه متوسط ایران را میتوان کارکنان دولت یا نهادهای وابسته به دولت دانست که با افزایش درآمدهای دولت، رشد کردهاند و از قضا این پاشنه آشیل طبقه متوسط هم هست که با کاهش درآمدهای نفتی و تنگنای مالی دولت، در فشار مضاعفی قرار گرفته است.
در یکی دو سال اخیر تعداد زیادی از جامعهشناسان و برخی اقتصاددانان نسبت به کوچک شدن و حتی از بین رفتن طبقه متوسط هشدار دادهاند که دوقطبی شدن و خشونتآمیز شدن مطالبات جامعه را دربر خواهد داشت. علیاصغر سعیدی، جامعهشناس اقتصادی، معتقد است مشکلات اقتصادی که به کاهش رفاه طبقه متوسط منجر شده برای این طبقه قابل هضم نیست و تنها راهی که پیش پای طبقه متوسط وجود دارد، مهاجرت است. این در حالی است که عملاً مهاجرت همواره گزینه طبقه مرفه بوده و طبقه متوسط خود را ملزم به بهبود شرایط از کانالهای مدنی میداند.
محمد طبیبیان، اقتصاددان، هم در گفتوگو با تجارت فردا عنوان کرده است که هنوز طبقه متوسط عاقلانه و صبورانه دست از حمایت (از ساختار سیاسی) برنداشته اما مشکلات و گرفتاریها، دستها را لرزان کرده و متاسفانه برخی بخشهای سیاسی در تضعیف همین طبقه هم اقدامات زیادی انجام دادهاند. از محمدهاشم پسران، اقتصاددان نیز نقل شده است که با هشدار نسبت به نابودی طبقه متوسط گفته است اگر طبقه متوسط نابود شود، همه چیز فرو خواهد ریخت چون دیگر کسی باقی نمیماند تا کتاب بخواند، یاد بگیرد، یاد بدهد.
مشاهدات نشان میدهد که طبقه متوسط شهری در دهههای گذشته تلاش زیادی داشته است تا از مسیرهای پیش روی یک جامعه مدنی مانند صندوق رای، برگزاری اجتماعات و اعتراضهای مسالمتآمیز و حتی قهر با صندوق رای، نارضایتی خودش را به گوش سیاستمدار برساند اما خطر بزرگی که علاوه بر فشار اقتصادی، طبقه متوسط و پس از آن اقتصاد و جامعه ایران را تهدید میکند، ناامیدی است، که طبقه متوسط را به اضمحلال میبرد و از نقشآفرینی دورش میکند.