منابعی که غرق میشوند
هزینههای غرقشده اقتصاد ایران ناشی از چیست؟
حسین جلالی: هنگامی که زمان یا هزینهای صرف چیزی میشود، دل کندن از آن سختتر است. این نکته ساده، یک خطای ادراکی متداول است. نامش را گذاشتهاند خطای هزینه غرقشده (Sunk Cost Fallacy). این خطای ادراکی در یک سطح جمعی در حکمرانی هم رخ میدهد. در سیاستگذاری به این خطا، خطای کنکورد میگویند که نام خود را از یک واقعه تاریخی میگیرد. در ۱۹۵۹ کمیته هواپیمای مسافربری فوقصوت در انگلستان تشکیل جلسه داد. هدف ساخت هواپیمای مسافربری فوقصوت بود. در سال ۱۹۶۲ فرانسه هم به این پروژه اضافه شد. کار به سال ۱۹۶۷ نرسیده بود که پروژه در باتلاقی از هزینهکردهای بیش از برنامه و البته دیرکردها گیر افتاده بود. اینطور بود که تا پیش از اینکه آخرین پرواز این پروژه در سال ۲۰۰۳ انجام شود، پروژه مورد بحث به یک استعاره برای سیاستگذاران تبدیل شده بود: خطای کنکورد. در همه جای دنیا سیاستمداران برای اصرار بر خطا بهانه دارند. از پروژههای زیانبار به بهانه هزینههایی که صرف شده دست نمیکشند، سیاستهای غلط را به نام مردم ادامه میدهند و بر تصمیمهای نادرست پافشاری میکنند. دنبال نمونه وطنی میگردید، به این مثال توجه کنید؛ دولت روحانی وقتی میتوانست تصمیم درستی برای پرداخت یارانه بگیرد حمایت از اقشار کمدرآمد را بهانه قرار داد و به خطای دولت قبل ادامه داد. در حالی که اقتصاد ایران از محل قطع ارتباط با اقتصاد جهان به میزان زیادی متضرر شده اما بخشی از ساختار سیاسی در ایران همچنان بر قطع ارتباط همهجانبه با غرب پافشاری میکند. برای آنچه اشاره شد مصداقهای زیادی وجود دارد؛ مثلاً «دلار جهانگیری» شما را یاد چه میاندازد؟ این روزها وقتی اخبار تشنگی خوزستان و خشکیدن هورالعظیم را میخوانید به چه میاندیشید؟ ادامه تنش در روابط بینالمللی چه چیزی را برایتان تداعی میکند؟ تداوم سیاستهای نادرست بانک مرکزی، پولپاشی، حمایت از بنگاههای زیانده ناکارآمد مانند خودروسازی و صداوسیما چطور؟ طرح صیانت از فضای مجازی، غیر از به هم ریختن اعصاب و روانتان یادآور کدام خطای سیاستگذار است؟ شکست تلاشها برای کنترل کابوس کرونا و بحران در مدیریت همهگیری و واکسیناسیون چه؟ سوال اینجاست که چرا تصمیمگیران ما دست از پروژهها و ایدههای شکستخورده نمیکشند و منابع بیشتر را صرف آنها میکنند. از سیاستهای فرهنگی و اجتماعی گرفته تا سیاستهای امنیتی و ملی، در تمام این سطوح میتوان مصادیقی برای این پدیده پیدا کرد. بودجههای کلان صرف «فرهنگسازی» میشود و سال به سال خروجی حکایت از شکست فاحشتر دارد. بهجای تجدیدنظر در این خطمشیها و سیاستها، مدافعان و مدیرانش طلب منابع بیشتر میکنند. برخی که اصلاً زیربار موثر نبودن کارهایشان نمیروند. برخی دیگر اما موثر نبودن را به نبود منابع کافی نسبت میدهند. در زمینه آزادیهای فردی و اجتماعی، همین چندی پیش بود که طرح صیانت از کاربران فضای مجازی به شکلی بسیار ناشفاف با شیوهای بسیار نامتعارف و ناسازگار یک گام به پیش رفت. با پیش رفتن این طرح همه دوباره به یاد ممنوعیت ویدئو افتادند؛ بهیاد یورشها به پشتبامها برای جمعآوری ماهواره افتادند؛ به یاد جلوگیری از تکنولوژی ارسال عکس از طریق پیامک افتادند؛ مثالهای بیشماری که فریاد میزند این راهها موثر نیست، وقت و سرمایه کشور را تلفش نکنید. در این پرونده میخواهیم بهدنبال پاسخ این پرسش بگردیم که چرا هزینههای غرقشده حکمرانی در ایران اینقدر بالا است؟