رقابت مجازی
شبکههای اجتماعی چگونه انتخابات را دستخوش تحول کردهاند؟
بازگرداندن شور انتخاباتی به جامعهای که ناامید و خسته از شنیدن شعار و وعده، تصمیم گرفته با صندوقهای رای قهر کند، بیتردید کار آسانی نیست. دست کم میدانیم داغ کردن فضای انتخاباتی از صداوسیمای تکگویِ انحصاری که مدتهاست اعتبار و محبوبیتش را از دست داده و روزنامههایی که در سایه گیروگرفتهای همیشگی رنگی به رخ ندارند، برنمیآید. در این گیرودار اما به نظر میرسد شبکههای اجتماعی و به ویژه تازهواردی به نام کلابهاوس حرفهایی برای گفتن دارند؛ آنقدر که تحلیلگران معتقدند شاید به مدد معجزه آنها، بار دیگر آتش رقابتهای انتخاباتی شعلهور شود. اگر نگویید بدبین شدهایم اما وقتی در شاخص آزادی اینترنت 2020 در پانزدهمین پله آخر رتبهبندی نشستهایم، یا سادهتر بگوییم به اینترنت آزاد اصلاً دسترسی نداریم، این پیشبینیها میتواند رویایی بیش نباشد. آن هم برای دولتی که همواره اینترنت را چالشی بزرگ میداند و در هر بحران و ناآرامی دستش را به سمت دکمه قطع و فیلترینگ و مسدودسازی میبرد. با این همه اما تجربههای اخیر ایران و البته جهان نشان داده که نمیتوان نقش شبکههای اجتماعی را در چرخشهای عجیب انتخاباتی نادیده گرفت.
در دو دهه گذشته، انتخابات ریاستجمهوری ایران به شدت تحت تاثیر فضای مجازی بوده است. از زمان انتخابات 1388 به بعد، اینترنت به اصلیترین ابزار رسانههای آزاد برای آگاهی جامعه ایران و جهان از انتخابات ایران تبدیل شد. در آن سال، اعتراضات پس از انتخابات سبب شد دولت برای نخستین بار، معضلی به نام اینترنت و شبکههای اجتماعی را در شرایط ناآرامی درک کند و طعم آن را بچشد و شاید به همین دلیل، درست چند هفته قبل از انتخابات، فیسبوک را مسدود کرد. این در واقع اولینباری بود که جمهوری اسلامی به یک رویداد بزرگ در متن اینترنت واکنش نشان میداد.
بهرغم ممنوعیتها، چهارسال بعد و در جریان انتخابات 1392 بازار فیسبوک و توئیتر به عنوان ابزاری آزاد برای بحث درباره نامزدها، گرم شد. مکالمات داغ آن روزها به پیامرسان وایبر منتقل شد و فیسبوکی که فیلتر بود جای خود را به یک پیامرسان محبوب داد. گرچه تجربه چهار سال قبل سبب شده بود سرعت اینترنت کم و دسترسیها محدود شود اما به نظر میرسید این سیاستهای سلبی برای دولت پاسخگو نیست. وایبر هم به جمع فیلترشدگان پیوست.
تنها سه سال بعد و در جریان انتخابات مجلس، اینستاگرام و تلگرام رسانه اصلی رقابت کاندیداها و بحث و گفتوگوی مردمی شدند. در حالی که بیشتر تمرکز اصولگرایان بر روشهای سنتی جمع کردن رای بود، اصلاحطلبان برای بسیج رایدهندگان به تلگرام پناه بردند. کانالهای متعدد تلگرامی برای نامزدهای اصلاحطلب فرصتی جدید و بیرقیب ایجاد کردند آنقدر که حتی برای تبلیغ فهرست انتخاباتی اصلاحطلبان معروف به «لیست امید» روباتهایی طراحی شد. و در نهایت لیست امید، 121 کرسی از 290 کرسی مجلس را به دست آورد. این نخستین پیروزی فعالان تلگرامی بود که متاسفانه پایان خوشی نداشت. کمی بعد، یعنی چند ماه قبل از انتخابات ریاست جمهوری 1396 مدیران 12 کانال تلگرامی نزدیک به اصلاحطلبان دستگیر شدند!
تلگرام تا مدتها به عنوان ابزار محبوب اطلاعرسانی، توسط رسانههای رسمی، سیاستمداران و فعالان استفاده میشد تا سرانجام در پی اعتراضات و ناآرامیهای همان سال، دولت به اتهام ساماندهی تظاهرات و اشتراک اطلاعات در کانالهای بحثبرانگیز، تصمیم به مسدودکردن آن گرفت. تلگرام حالا پیامرسانی فیلترشده است که همچنان میلیونها ایرانی از آن استفاده میکنند!
انتخابات مجلس 1399 اما زیر سایه ابر تاریکی از گفتوگوها و بحثهای شبکهای برگزار شد. کل فضای رسانههای اجتماعی تحت تاثیر اعتراضات دیماه 98 قرار داشت؛ فضایی که هنوز متاثر از ناامیدی و خشم مردم بود. در نهایت این انتخابات با کمترین میزان مشارکت در تاریخ جمهوری اسلامی به پایان رسید.
کلابهاوس؛ میدان جدید مبارزات انتخاباتی؟
امسال هم، آنگونه که نظرسنجیهای متعدد نشان داد، بسیاری از ایرانیان اشتیاقی به رنگی کردن انگشت در صف رایدهی نداشتند. همچون اسفند 98، قهر مردم با انتخابات، باز هم روزهای سردی را برای فضای سیاسی کشور رقم زد. برای مدتی گفتوگو درباره انتخابات مسکوت و نامشخص بود اما یکباره، یک شبکه اجتماعی جدید تنور مباحثات انتخاباتی را داغ کرد؛ این بار پای کلابهاوس به میان آمد.
اپ صوتی مبتنی بر دعوتی که تنها در گوشیهای آیفون قابل استفاده بود ناگهان در صف مقدم شبکههای محبوب مورد استفاده ایرانیان قرار گرفت. از ابتدای سال جاری نیز به وضوح دیده میشد که هر روز اتاقهای متعددی با موضوعات سیاسی برگزار میشود و در آن سیاستمداران، تحلیلگران، روزنامهنگاران و حتی مردم عادی مشغول گپوگفت در مورد مسائل روز و به ویژه انتخابات پیشرو هستند. گرچه مطالعه متقنی در اینباره صورت نگرفته اما تعداد ایرانیان داخل کشور که در این گفتوگوهای صوتی شرکت میکنند و به وضوح نظرات و حتی خشم و ناامیدی خود را از عملکرد دولت ابراز میدارند قابل توجه است.
همچون دیگر شبکههای اجتماعی، اصلاحطلبان در کلابهاوس حضور برتری دارند. آنها از شخصیتهای برجسته سیاسی دعوت میکنند که به این اپ بپیوندند و در اتاقها شرکت کنند. اعضای کابینه روحانی، از جمله محمد آذریجهرمی و محمدجواد ظریف از نخستین کسانی بودند که حضور و گفتوگوهایشان در کلابهاوس خبرساز شد. کمی بعد سخنگوی امنیت ملی و رستم قاسمی کاندیدای ریاست جمهوری هم به این صف پیوستند. عباس آخوندی هم در ماههای اخیر حضور پررنگی در کلابهاوس داشته. لاریجانی هم اخیراً به دعوت جهرمی به این اپ پیوسته است. و حالا در کنار حضور چهرهها، تحلیلها، گمانهزنیها و نقد و بررسی برنامههای نامزدها نیز در این شبکه اجتماعی صدامحور بالا گرفته است. برخی معتقدند برخلاف رسانههای رسمی که مدتهاست میدان را واگذار کردهاند، و دیگر شبکههای اجتماعی که همگی درجاتی از کنترل و تکصدایی را تجربه میکنند، اینجا قرار است میدانی برای تعامل و دیالوگ، آن هم بدون سانسور و فیلترینگ باشد.
پدیده کلابهاوس در ایران اما چندان هم بیدردسر نبوده. هر دو جناح، دیدگاه مشترکی درباره سانسور در این اپ جدید دارند و اتاق گفتوگو با وزیر امور خارجه را مصداق آن میدانند. بسیاری از اصولگرایان در نقد اتاق گفتوگوی ظریف -که با هشت هزار نفر شرکتکننده، توجه همه را به خود جلب کرد-گفتند که ناظران، فرصت طرح پرسشهای چالشی با آقای وزیر را ندادهاند. به همین ترتیب، برخی از روزنامهنگاران و فعالان داخل و خارج کشور هم احساس کردند که مجریان فرصت این کار را از آنها سلب کردهاند. جالب اینجاست که تندروها از جناح خود به دلیل عدم استفاده از کلابهاوس به همان روشی که اصلاحطلبان استفاده میکنند شاکی بودند!
برخی تحلیلگران میگویند علاقه مردم به کلابهاوس و تعامل در آن، یادآور فضای مهیجی است که در خیابانهای تهران و پیش از انتخابات 88 دیده میشد. پس از آن سال اما، چنین شور و شوق و جنبشی در دنیای واقعی پیش از انتخابات، هرگز مشاهده نشد. با این همه، حتی در حضور تنور گرم گفتوگوهای کلابهاوسی مشخص نیست که آیا بحثهای سیاسی در این فضا میتواند بر رفتار رایدهی مردم اثر بگذارد یا به نفع آنان تمام شود یا خیر. گرچه قریب به اتفاق ایرانیان به گوشی هوشمند دسترسی دارند اما کلابهاوس تا هفته گذشته تنها برای 10 تا 15 درصد از کاربران آیفون قابل دسترسی بود؛ این خود وجه تمایز قشری از جامعه است که در قیاس با سایرین «برخوردار» تلقی میشوند. تحلیلگران میگفتند اگر نسخه رسمی اندروید کلابهاوس تا قبل از موعد انتخابات منتشر شود میتواند به بحثهای انتخاباتی جان بیشتری ببخشد و آن را گستردهتر کند. حتی میتوان امیدوار بود که بتواند بالقوه، روحیه برخی از ایرانیان را که به طور فزاینده از وضعیت کنونی ناامید و خسته شدهاند، تغییر دهد. و حالا کلابهاوس در اندروید هم قابل دسترسی است.
امیر رشیدی پژوهشگر دسترسی به اینترنت میگوید: کلابهاوس، آغاز کوچ از شبکههای اجتماعی سنتی است. ویژگی مبتنی بر صوت آن سبب میشود کاربران احساس نزدیکی بیشتری بههم داشته باشند. حتی اگر این برنامه هیچ تاثیری در انتخابات پیشرو نداشته باشد، به برخی از ایرانیان، حداقل در حال حاضر، چیزی را میدهد که هرگز نداشتهاند: پلی برای شکاف!
انتخابات شبکهای
فراتر از آنچه بر سر شبکههای اجتماعی در ایران آمده، تردیدی نیست که در دنیای امروز، فضای دیجیتال قلمرو وسیعی از مشارکت غیررسمی در سیاست و انتخابات را به وجود آورده است. فضایی که در آن شهروندان نظرات خود را به اشتراک میگذارند، به دنبال اطلاعات میگردند و مبنایی برای انتخابهای خود از جمله نحوه رای دادن پیدا میکنند. سیاستمداران هم در آن به تعامل با شهروندان و برندسازی و تبلیغ میپردازند. نقطه ورود بسیاری از افراد به سیاست امروز، از طریق همین پلتفرمهای آنلاین به ویژه شبکههای اجتماعی است.
فضای دیجیتال از طریق توانایی اشتراک نظر بدون نیاز به رسانههای سنتی، دسترسی به اطلاعات را دموکراتیکتر و صداهای متنوع را تقویت کرده است. ضمن آنکه هزینه تولید و توزیع محتوا در این فضا تقریباً صفر است. همزمان با این مزایا و فرصتهای کمنظیر، نقاط ضعف و تهدیدهایی هم وجود دارد. برای مثال استفاده از شبکههای اجتماعی تظاهراتکنندگان و دیگر کاربران را در معرض نظارت سیستماتیک قرار داده یا برای فعالان جنبشهای مردمی به زندان و مجازات منجر شده است. حریم خصوصی همه کاربران هم در معرض خطر قرار گرفته است. همین پلتفرمهایی که مردم سراسر جهان را به هم پیوند میزنند میتوانند سلامت فضای آنلاین و شاید خود دموکراسی را از طریق اطلاعات غلط، نظارت تجاری بر اطلاعات و عدم شفافیت و پاسخگویی تهدید کنند.
در همین راستا، تجربه انتخابات اخیر ریاست جمهوری ایالات متحده، زمینه مناسبی را فراهم کرد تا پژوهشگران بار دیگر کارکردهای مثبت و منفی شبکههای اجتماعی را در انتخابات بیازمایند. اولین یافته این پژوهشها آن بود که فالوئر دیگر معیار تعیینکنندهای در صحنه بزرگ انتخابات نیست؛ ترامپ با 87 میلیون فالوئر در توئیتر میدان را به رقیب خود که تنها 11 میلیون دنبالکننده داشت، واگذار کرد!
درس دیگر پژوهشگران از انتخابات آمریکا نقش اینفلوئنسرها در جهتدهی به رای جوانان بود. این مطالعات نشان داد ترکیب نقش معلمان و شبکههای اجتماعی در کسب اطلاعات درباره دموکراسی و ایفای یکی از مهمترین نقشهای ما در زندگی مدنی -یعنی انتخابات- تاثیری جدی دارد. در خارج از کلاس درس، دانشآموزان اولین گروهی هستند که عمدتاً اینفلوئنسرها را دنبال میکنند؛ کسانی که فقط درباره برندها و محصولات نظر نمیدهند بلکه در مورد سیاست و نامزدهای سیاسی هم دیدگاههایی دارند.
پاسخگویی تولیدکنندگان محتوا در رسانههای اجتماعی، اهمیت بسیار زیادی دارد اما وقتی به اکانتهایی که جریان انتخابات را پیش میبرند نگاه کنید میبینید اکانتهای فیک - که چهره مطرحی پشت آنها نیست- و عرصه مباحث انتخاباتی را به تسخیر خود درمیآورند در برابر هیچ محتوایی پاسخگو نیستند. ترامپ البته، با همین اکانتهای ناشناس هم نتوانست راه به جایی ببرد. محتوایی که تحت برند ترامپ منتشر میشد پنج برابر محتوای بایدن توسط منتشرکنندگان شبکههای اجتماعی بازنشر داشت اما در انتخابات، حتی چنین گردشی سبب پیروزی ترامپ برای بار دوم نشد.
حسابهای ناشناس ابزار خوبی برای افزایش آگاهی در مورد موضوعاتی هستند که اهمیت زیادی برای رایدهندگان دارند اما از سوی دیگر، از آنجا که چهره مشخصی پشت این اکانتها نیست، کسی هم در قبالشان پاسخگو نیست. همین امر ضمن زیر سوال بردن اعتبار اکانتها، مخاطبان را در معرض اطلاعات نادرست و شایعه قرار میدهد.
نوک کوه یخ
حضور اینفلوئنسرها در چرخه انتخابات پدیده جدیدی نیست اما در چند سال اخیر تاثیر آنها به میزان قابل توجهی افزایش یافته است و این کاربران شبکههای اجتماعی، میتوانند تاثیر غیرقابل پیشبینی بر رفتار مخاطبان بگذارند. «تکرار میکنیم» خاتمی را حتماً به خاطر دارید.
در انتخابات اخیر ریاست جمهوری آمریکا محققان بسیاری نوشتند هیچ انتخاباتی را ندیدهاند که تا این اندازه برای جلب مخاطبان به اینفلوئنسرها متکی باشد و معتقد بودند این تازه نوک کوه یخ است. در جریان انتخابات بسیاری، از سلبریتیها گرفته تا اینفلوئنسرهای سنتی بدون دریافت پول یا بدون درخواست، درباره انتخابات سخن گفتند و به رهبری افکار عمومی پرداختند. اینفلوئنسرها عموماً جوانتر بودند و گرایش بیشتری به بایدن داشتند. آنهایی که مدافع بایدن نبودند کمتر حرف میزدند زیرا از دوقطبی شدن شدیدی که ماهیت انتخابات است و تاثیر بالقوهای که نتیجه انتخابات میتوانست بر کسبوکار یا برندشان بگذارد میترسیدند! تحلیلگران میگویند انتظار میرود شاهد رشد این روند و حضور اینفلوئنسرهایی که در انتخابات آینده نقش استراتژیکتری ایفا خواهند کرد، باشیم. در آینده نزدیک برنده هر رقابت، نامزدهای هوشمند و تیمهای تبلیغاتی هستند که اینفلوئنسرها را به عنوان مولفهای کلیدی با ترکیب بازاریابی خود ادغام کنند.
یافته دیگر این مطالعات نیز جالب است؛ شبکههای اجتماعی میتوانند راهی برای ارتباط کاندیداها با رایدهندگان بلاتکلیف باشند؛ به ویژه که کووید 19 توانایی برای شرکت در کمپینهای مرسوم را متوقف کرده است.
راهی برای تامین مالی کارزارها
حتماً به خاطر دارید کارآفرین و شهردار سابق نیویورک، مایکل بلومبرگ بیش از یک میلیارد دلار از داراییاش را صرف مبارزات انتخاباتی کوتاهمدت خود کرد؛ بودجهای که بیش از 70 درصد آن صرف تبلیغات شد. این هزینه گزاف نشان میدهد که چه میزان پول برای حضور در چنین رقابتهایی لازم است و چرا برای تازهواردان سیاسی بسیار دشوار است که بدون داشتن حمایتهای مالی در انتخابات شرکت کنند.
اما رسانههای اجتماعی این بازی را تغییر دادهاند و به تازهواردان اجازه میدهند تا در همه موارد از سیاست گرفته تا غذایی که برای شام میخورند بیواسطه با مردم صحبت کنند. اگر به شیوه ارتباطی سیاستمداران امروز نگاه کنید بسیار متفاوت از روشی است که پنج یا 10 سال پیش استفاده میکردند. دلشان بخواهد به سراغ سخنرانیهای رسمی یا تلویزیونی میروند. بخواهند از روزنامههای چاپی یا آنلاین استفاده میکنند. و اگر بر سر تمامی این رسانهها مانع بگذارید، در مکانهای دیگری از جمله توئیتر، فیسبوک یا کلابهاوس، با مردم ارتباط برقرار میکنند.
پژوهش جدیدی که با عنوان «رسانههای اجتماعی و مشارکت سیاسی: تاثیر فناوری جدید بر رقابت سیاسی» در آمریکا انجام شده، یافتههای جالبی دارد. محققان این مطالعه نشان دادند که حتی تازهواردان سیاسی هم با استفاده از رسانههای اجتماعی که هیچ هزینهای ندارد و به آسانی برای هر کسی که اتصال اینترنتی دارد قابل دسترسی است، میتوانند از حمایت قابل توجهی برخوردار شوند. این یافته حائز اهمیت است زیرا نشان میدهد که چگونه رسانههای اجتماعی میتوانند به تساوی شرایط بازی در زمین سیاست -جایی که پول و دسترسی به کانالهای ارتباطی رسمی مانع بزرگی بر سر راه تازهواردان ایجاد میکند- کمک کنند.
یافته دیگر این مطالعه هم قابل توجه است. محققان کوشیدند دریابند آیا میزان حمایت از یک کاندیدا (بر اساس کمکهای فردی شهروندان) پس از افتتاح حساب کاربری توئیتر یا فیسبوک توسط وی افزایش پیدا میکند یا نه. نتایج شگفتآور بود. در ماه اول استفاده از توئیتر، سیاستمداران توانستند بین یک تا سه درصد از پولی را که در یک کمپین تبلیغاتی سنتی در مدت دو سال به دست میآوردند جمع کنند! این سود تازه منحصراً برای افراد تازهکار بود و نه سیاستمداران فعلی. و میزان آن زمانی چند برابر میشد که نامزدها برای جمعآوری کمک، لینکهای بیشتری داشتند. این توانایی ربطی به سابقه فعالیت سیاسی افراد ندارد. تازهواردان سیاسی از نظر فنی باهوشترند یا پایگاه جوانتری دارند و از اینرو میتوانند ارتباط برقرار کنند و دیگران را در شبکههای اجتماعی بیابند.
فراتر از انتشار دیدگاههای سیاسی، نامزدهای جدید میتوانند از طریق حسابهای کاربری، وجهه خود را مردمیتر کنند و این به رایدهندگان امکان میدهد تا ارتباط بیشتری با آنها برقرار کنند. البته این کمکهای کوچک که اغلب بین پنج تا 100 دلار است در یک کارزار سیاسی میلیاردی مثل سوزن در انبار کاه است اما محققان میگویند که این بخش مهمی از روند رایگیری است زیرا نشاندهنده امید در جامعه است!
اگر فرض کنیم که در دهه 1980 ویدئو سبب مرگ هنرمندان رادیو شد، اکنون فیسبوک، لایو اینستاگرام یا رومهای کلابهاوس در حال قتلعام اخبار و مصاحبههای تلویزیونی در جریان مبارزات انتخاباتی هستند! البته چنین نیست. آنگونه که محققان میگویند پوشش طبیعی رسانههای سنتی مانند روزنامه و تلویزیون که برای مردم رایگان است و مخاطبان زیادی را دربر میگیرد هنوز هم جایگاه خود را داراست. با این تفاوت که نفوذ آنها در حضور شبکههای اجتماعی که ابزاری قدرتمند، رایگان و فارغ از نظارتاند، کمرنگ شده است.
به نظر میرسد اهالی سیاست دیگر نیازی به پول کلان، جمعآوری سرمایه و حامیان بزرگ ندارند تا بتوانند از طریق توئیتر و تلگرام با طرفداران خود ارتباط برقرار کنند و به آنها بگویند که ایدههایشان برای آینده چیست. در هیچ زمانی از تاریخ، سیاست تا این اندازه در دسترس مردم نبوده است. با وجود این، تقاطع رسانههای اجتماعی و سیاست به تحقیقات بیشتری نیاز دارد. در جایی که ترول، هک، شایعه، دروغ، اطلاعات گمراهکننده و اخبار نادرست رایج است، هنوز هم برخی صداها خاموش میشوند؛ این یعنی حوالی انتخابات، نمیتوانید تمام تخممرغها را در سبد شبکههای اجتماعی بگذارید!