کلودیای طلایی
«کلودیا گولدین» چگونه نقش تاریخی زنان در اقتصاد را دوباره تعریف کرد؟
در دنیایی که نابرابریها حد و مرزی نمیشناسند، حتی جغرافیای توسعهیافته و پیشرفته هم نمیتواند مانع چندان موثری بر سر راه آنها باشد و تنها شاید -و همچنان شاید- بتواند کمی شکل این تبعیضها را تغییر داده و ظاهر زمختشان را صیقل بدهد. با این اوصاف است که حقیقت داستان آشنای شکاف جنسیتی و حقوق نادیده گرفتهشده زنان هنوز هم حلقه مفقوده جامعه مدرن است؛ چه در خاورمیانه و چه در ینگه دنیا. این حقیقت و مبارزه برای تغییر آن اما برای بسیاری شکل دغدغه به خود میگیرد و حتی رسالت تمام زندگیشان میشود. «کلودیا گولدین» مصداق همین گزاره است. او تمام دورههای تحصیلی، کاری و تحقیقاتش را صرف پرداختن به جای خالی و کمرنگ زنان در شاخههای مختلف علم اقتصاد کرده است و با نقشهای کلیدی که در بخشها و نهادهای مختلف داشته، سعی کرده است تصویری شفاف از تحولاتی که با حضور فعال زنان در اقتصاد میتواند ایجاد شود، ترسیم کند. حالا دیگر از دانشگاه هاروارد گرفته تا بنیاد اقتصاد آمریکا و اداره ملی تحقیقات اقتصادی، همه او را به عنوان پرچمدار حقوق زنان در اقتصاد میشناسند.
تحصیل با شعار برابری
شاید وقتی ستاره کلودیا در چهاردهمین روز از ماه می سال 1946 در شهر نیویورک درخشید، کسی فکرش را هم نمیکرد که این دختر کوچک زمانی بتواند یکی از دانشجویان علاقهمند و بااستعداد رشته اقتصاد در دانشگاه شیکاگو بشود و راه مکتب شیکاگو را در پیش بگیرد. گولدین وقتی تحصیلات پایه خودش را در مدرسه علوم برونکس به پایان رساند، راهی دانشگاه کرنل شد و با این انتخاب نشان داد که از ابتدا سودای برابری را در سر دارد؛ دانشگاه کرنل هر چند یکی از بهترین دانشگاههای آمریکاست، اما بسیاری آن را با شعار معروف یکی از بنیانگذارانش -یعنی عزرا کرنل- میشناسند: «میخواهم موسسه آموزشی را بنا بگذارم که در آن تمام افراد بتوانند آموزشهای مورد نظرشان را در هر زمینهای پیدا و دنبال کنند.» این دانشگاه از زمان تاسیس همیشه یک سیستم آموزشی منسجم داشته و دانشجویان را به دور از هر تبعیض نژادی و مذهبی پذیرفته و هیچ محدودیتی چه از نظر نژاد و چه از نظر مذهب در هیچ قسمتی از آن وجود نداشته است. به این ترتیب انتخاب و تحصیل در چنین دانشگاهی، بیشک در شکلگیری اندیشههای برابریخواه کلودیا گولدین بیتاثیر نبوده است. با این همه اما علاقه کلودیا به علم اقتصاد در نهایت او را به دانشگاه شیکاگو کشاند تا دوره تحصیلات دکترای اقتصادش را در این دانشگاه بگذراند و در سال 1972 از این دانشگاه فارغالتحصیل شود.
گولدین اما بیش از هر چیز به خاطر فعالیتها و تحقیقاتش روی حضور زنان در اقتصاد آمریکا شناخته میشود. تحقیقات او بیش از هر چیز روی مسائلی مانند تاریخ اقتصاد، اقتصاد کار، جنسیت و علم اقتصاد، اقتصاد خانواده و آموزش متمرکز بوده است. «انقلاب خاموشی که اشتغال زنان، آموزش و نهاد خانواده را متحول کرد» یکی از تحقیقات اخیر گولدین است و به شرح و تحلیل تحولاتی میپردازد که در مشارکت نیروی کار زن، در طول یک قرن گذشته ایجاد شده است. تحقیق جدید دیگرش با عنوان «بازگشت زنان تحصیلکرده آمریکایی به دانشگاه: روند معکوس شکاف جنسیتی در دانشگاه»، دلایل رشد ناگهانی حضور زنان در دانشگاه را بررسی میکند. «یک نظریه آلوده درباره تبعیض: اشتغال و درآمد مردان و زنان» هم یکی از تحقیقات تازه و جنجالی گولدین است که به خوبی تبعیض و تفاوتهای درآمدی میان مردان و زنان را مورد بررسی قرار میدهد. این تحقیق آخر به خاطر بررسی موشکافانه و دقیقی که روی شکاف درآمدی نیروهای کاری مردان و زنان انجام داد، بسیار مورد توجه منتقدان و فعالان قرار گرفت.
همین علاقه جدی گولدین که به شکل تحقیقات مختلفی در زمینههای مختلف علم اقتصاد خودش را نشان داد، باعث شد تا او در سال 1990 به عنوان اولین زن مدیر دپارتمان اقتصاد دانشگاه هاروارد انتخاب و معرفی شود. کلودیا گولدین اما در این راه از همکاری و مشورتهای دوست و همکارش «لارنس اف کیتز» استادیار اقتصاد دانشگاه هاروارد و همکار تحقیقاتی اداره ملی تحقیقات اقتصادی، بسیار بهره برد.
جدال تاریخی برای رشد فردی و حفظ نهاد خانواده
بررسی نقش تاریخی زنان در اقتصاد شاید مهمترین دغدغه و علاقهمندی کلودیا گولدین بوده است. درست به همین خاطر هم هست که مهمترین و موثرترین تحقیقاتش هم در زمینه بررسی تلاشهای زنان برای یافتن شغل مناسب و حفظ خانواده و تحصیل در مقاطع بالاتر، تاثیر تبعیضهای جنسیتی بر تصمیمات شغلی و حتی ازدواج زنان، نامخانوادگی زنان بعد از ازدواج به عنوان یک شاخص اجتماعی، دلایل مربوط به اینکه زنان اکثریت دارای تحصیلات ابتدایی جامعه را در اختیار دارند، دلایل مربوط به عدم توانایی زنان برای ادامه تحصیلات تکمیلی و همچنین تاثیر اشتغال زنان بر چرخه زندگی آنها بوده است.
گولدین در سال 2008 با همکاری لارنس اف کیتز، تحقیقات گستردهای با عنوان «تحولات: شغل و چرخههای زندگی خانوادگی نخبگان سیستم آموزشی» انجام داد و در آن به بررسی تفاوتهایی پرداخت که زنان متاهل، دارای فرزند و با تحصیلات بالاتر، در هنگام ورود به بازار کار تجربه میکنند. در اوایل دهه 1970 موجی از زنانی شکل گرفت که به دنبال شغل بودند و در اوایل دهه 20سالگیشان ازدواج کردند و بعد بچهدار شدند. این در حالی بود که متوسط سن زنان فارغالتحصیل از دانشگاهها در فاصله دهه 1950 تا 1970، در حدود 5 /22 سال بود. به این ترتیب سهم زنانی که اولین فرزندشان را در حدود 40سالگی به دنیا آوردند از 20 درصد فارغالتحصیلان اوایل دهه 1960 به 28 درصد از فارغالتحصیلان دهه 1970 افزایش پیدا کرد. این نشان میداد که با گذشت زمان، زنان تمایل بیشتری به ادامه تحصیلاتشان تا پیش از فرزندآوری دارند. گولدین این آمارها را با بررسی وضعیت تحصیلی دانشجویان زن دانشگاه هاروارد در دهههای 1970، 1980 و 1990 بهدست آورد؛ آمارهایی که نشان از افزایش چشمگیر میزان دانشجویان زن و البته کاهش معنادار میزان دانشجویان زنی داشت که تا دو سال بعد از دریافت مدرک دانشگاهیشان ازدواج کرده بودند. این بررسی نشان میداد که هرچه تعداد زنان دانشجو بیشتر میشد، تمایل آنها به ازدواج بعد از ورود به دانشگاه کمتر میشد. با این حال بررسی این آمار ثابت کرد که تعداد زنان فارغالتحصیلی که در دهه 1990 به صورت تماموقت مشغول به کار بودند، تا 7 /1 درصد کمتر از این تعداد در دهه 1970 بوده است.
«انقلاب خاموشی که اشتغال زنان، آموزش و نهاد خانواده را متحول کرد»، عنوان یکی دیگر از مهمترین تحقیقات کلودیا گولدین است که در سال 2006 آن را انجام داد. او در این تحقیق وضعیت زنان را در سه مسیر تحولی شامل «کارمند زن شاغل» (از دهه 1920 تا اواخر قرن نوزدهم)، «تسهیل محدودیتها و فشارهای حاکم بر زنان متاهل در بازار کار» (در فاصله دهههای 1930 تا 1950) و «ریشههای انقلاب خاموش» (در فاصله دهههای 1950 تا 1970) مورد بررسی قرار داد. در مسیر تحولی اول، زنان شاغل اغلب جوان و مجرد بودند و در کارخانهها و رختشویخانهها کار میکردند. این زنان آگاهی درباره شغلشان نداشتند و اکثریت زنان -شاغل و غیرشاغل- اساساً تحصیلات چندانی نداشتند. در مسیر تحولی دوم، مولفه بازدهی زنان متاهل تا 5 /15 درصد افزایش یافت و این به دنبال افزایش تقاضا برای نیروهای کار در دفاتر و تمایل زنان برای تحصیل بیشتر و مشارکت در فعالیتهای اجتماعی اتفاق افتاده بود. در مسیر تحولی سوم، استخدام نیروی کار زن به شکل انعطافپذیرتری درآمده بود و این انعطافپذیری حتی در تغییرات جزئی ایجادشده در میزان دستمزد و درآمد زنان هم احساس میشد. در طول این دوره اغلب زنان نقش دومین فرد درآمدزای خانواده را به عهده گرفتند و بیشتر در مشاغلی مانند منشی، معلم، پرستار و کتابدار مشغول به کار شدند. هر چند در این دوره امکان تحصیل در مقاطع بالاتر برای زنان وجود داشت، اما بیشتر زنان به دنبال کارآفرینی نبودند و هدف آنها برای رفتن به دانشگاه بیش از آنکه تحصیل باشد، یافتن همسر آیندهشان بود. گولدین معتقد است که ایجاد این تحولات در میزان مشارکت اجتماعی و حضور زنان در بازار کار، ناشی از بروز تغییراتی در عواملی از قبیل چشمانداز زنان به آینده، هویت اجتماعی و البته متوسط سن ازدواج آنها بوده است. به عقیده گولدین عامل کلیدی در ایجاد این انقلاب خاموش، توسعه روشها و راهکارهای پیشگیری از بارداری بود. به این ترتیب بود که زنان جوان ازدواج میکردند و اگر در ایالتی زندگی میکردند که امکان دسترسی قانونی و بهموقع به ابزارها و روشهای ضدبارداری را داشتند، تولد فرزندانشان را کنترل و مدیریت میکردند. این موضوع کمک زیادی به زنانی کرد که به دنبال کنار گذاشتن روابط عاطفی و یافتن مشاغل جدی و تحصیلات بالاتر بودند. استفاده از ابزارهای ضدبارداری در سال 1960 توسط سازمان غذا و داروی آمریکا به رسمیت شناخته شد تا مورد استفاده زنان متاهل قرار بگیرند. استفاده از این ابزارها تا اواخر دهه 1960 برای زنان جوان و ازدواجنکرده هم رواج پیدا کرد تا به این ترتیب تعداد زنان تحصیلکرده، شاغل و مستقل رشد چشمگیری داشته باشد.
کلودیا گولدین همچنین در سال 2001 و با همکاری لارنس اف کیتز به تحقیقی درباره افزایش و کاهش نابرابری در آمریکا پرداخت. او برای این کار قرن بیستم در آمریکا را به دو دوره تقسیم کرد. نیمه دوم قرن بیستم به عنوان دوره گسترش نابرابری مورد بررسی قرار گرفت، در حالی که نیمه اول آن دورهای بود که میزان نابرابری به حداقل رسیده بود. آنها در این تحقیق به موشکافی تاثیر کاهش درآمدها در دهه 1940 و اصلاحات آموزشی در دهه 1990 بر میزان نابرابری شکاف جنسیتی پرداختند.
نتایج این تحقیقات به شکل کتابها و مقالات متنوعی از گولدین منتشر شدند. در میان آنها اما «درک شکاف جنسیتی: تاریخ اقتصادی زنان آمریکا»، «اقتصاد کنترلشده: رویکردی تاریخی به اقتصاد سیاسی»، «لحظه تعیینکننده: رکود بزرگ و اقتصاد آمریکا در قرن بیستم» و «فساد و اصلاحات: درسی از تاریخ اقتصاد آمریکا» مهمترین عناوین کتابهایی بودند که از کلودیا گولدین تا حالا منتشر شده است.
دغدغه جدی بررسی شکاف جنسیتی
کلودیا گولدین سالهاست که در اداره ملی تحقیقات اقتصادی آمریکا مشغول به کار است و از سال 1989 تا 2017 هم مدیریت برنامه توسعه اقتصاد آمریکا را در این اداره به عهده داشته است. او در سالهای اخیر هم در این اداره، یکی از مدیران ارشد گروه تحقیقات شکاف جنسیتی در اقتصاد بوده است. علاوه بر این، کلودیا گولدین در سال تحصیلی 2014-2013 ریاست بنیاد اقتصاد آمریکا را به عهده داشت؛ یک انجمن علمی در حوزه علوم اقتصاد که هدف آن انجام تحقیقات منسجم و هدفمند اقتصادی و مطرح کردن مباحث و گفتمانهای مختلف صنعتی، تجاری و آکادمیک در این حوزه با نشریات تخصصی خودش است. این انجمن چیزی در حدود بیست و سه هزار عضو فعال دارد. او در سالهای 1999 و 2000 رئیس بنیاد تاریخ اقتصاد بود. در کنار تمام اینها، کلودیا گولدین یکی از اعضای فعال مجمع فیلسوفان آمریکا و آکادمی ملی علوم این کشور هم هست. گولدین به عنوان همکار با آکادمی سیاست و علوم اجتماعی آمریکا، آکادمی علوم و هنر آمریکا، مجمع اقتصاددانان فعال در حوزه اقتصاد کار، انجمن اقتصادسنجی و انجمن تاریخسنجی هم کار میکند.
گولدین در سال 2005 برنده جایزه بنیاد اقتصاد آمریکا شد و در سال 2008 هم جایزه ویژه بنیاد ناشران آمریکا در بخش دانشنامهها و نشریات حرفهای را به خاطر کتابش با عنوان «رقابت میان آموزش و تکنولوژی» از آن خود کرد. گولدین این کتاب را با همکاری لارنس اف کیتز نوشت و در آن رکود اقتصادی آمریکا در اواخر دهه 1970 را بررسی کرد. آنها در این کتاب به این نتیجه رسیدند که ریشههای رکود اقتصادی آمریکا در آن سالها نه افت نرخ بهرهوری بوده و نه کاهش میزان همکاریهای اقتصادی میان کشورها؛ بلکه افزایش نابرابری اقتصادی بوده است. گولدین همچنین در سال 2009 جایزه کتاب برجسته در زمینه روابط صنعتی و اقتصاد کار را دریافت کرد و در همین سال برنده جایزه ویژه نشان بینالمللی اومیکرون دلتا اپسیلون شد که یکی از مهمترین جوایز در علوم اقتصادی به حساب میآید. سال 2016 اما برای او یک جایزه مهم را به ارمغان آورد؛ جایزه ایزا (IZA) در زمینه اقتصاد کار و به خاطر سالها کار و فعالیت در حوزه تاریخ اقتصاد زنان در بخش آموزش و بازار کار. اما فهرست جوایز کلودیا گولدین همچنان ادامه دارد و به اینجا ختم نمیشود. او در سال 2019 و به خاطر همکاریهای گستردهاش در زمینه تحلیل شکاف جنسیتی در اقتصاد، جایزه پیشگامان دانش بنیاد BBVA در زمینه اقتصاد، امور مالی و مدیریت را از آن خودش کرد. در نهایت آخرین جایزه گولدین در سال 2020 به دستش رسید؛ جایزه دوسالانه آروین پلین نمرز در علوم اقتصاد.
گولدین همچنین در فاصله سالهای 1984 تا 1988 سردبیر نشریه تاریخ اقتصاد بود و در حال حاضر هم جانشین سردبیر فصلنامه ژورنال اقتصاد و عضو هیات تحریریه نشریات و مجلات مختلفی در حوزه اقتصاد است. این در حالی است که کلودیا گولدین رسالت خودش به عنوان یک آموزگار را هرگز از یاد نبرده و در تمام این سالهای اخیر به عنوان استاد ارشد اقتصاد دانشگاه هاروارد فعالیت کرده و به خاطر فعالیتهای آموزشی خودش، جوایز متنوعی را هم دریافت کرده است.