پیچوخم بازدارندگی
آیا ایران به سمت ساخت سلاح هستهای حرکت خواهد کرد؟
برنامه هستهای ایران از دهه 1950 میلادی، تحت حمایت دولت آمریکا و در حوزه پژوهشی و در مقیاس آزمایشگاهی شروع به کار کرد. در دوره مورد اشاره، دولت آمریکا رآکتور تحقیقاتی تهران را به ایران هدیه میدهد و ایران نیز از نخستین روز تدوین معاهده NPT به عضویت این پیمان درمیآید. در این دوره، ایران مشکلی در پیشبرد برنامه اتمی خود نداشته است اما نقطهای که برنامه اتمی ایران به ناگهان دچار تغییر میشود، آغاز جنگ اعراب و اسرائیل در سال 1973 است که ایران از این فرصت استفاده میکند و با اتکا بر درآمدهای نفتی خود که با صعود همراه شده بود، تا حد توان به سمت گسترش برنامه خود حرکت میکند. مبتنی بر اسناد تاریخی، دو دلیل برای حرکت به اینسو قابل اشاره است: نخستین دلیل، حفظ منابع ملی انرژی و خودداری از اتکا به نفت و دومین دلیل، تاکید بر مدرن کردن ایران و به دنبال آن، بهرهمندی از صنعت هستهای به عنوان یکی از نمادهای مدرنیزاسیون در این دوره بوده است که ایران را برای عضویت در کلوپ هستهای ترغیب میکند. با این حال، توجه به تاریخچه فعالیتها و رویکردهای هستهای ایران در بین سالهای 1973 تا 1979 میلادی، جالب توجه است؛ ایران تاکید دارد که مانند بسیاری از کشورهای دیگر، پیشرفت هستهای را حق خود میداند. اصطکاک با ایالات متحده از همین دوره آغاز میشود که ایران، هشدار میدهد در صورت عدم همکاری آمریکا، کشورهایی چون فرانسه و آلمان مشتاق به همکاری با این کشور هستند.
متعاقب این مسائل، از منظر امنیتی نیز میتوان به تحلیل ریشههای رویکرد هستهای ایران پرداخت. شاه در مصاحبهای اذعان میکند که ایران حتی با دارا بودن 50 کلاهک اتمی هم نمیتواند در مقابل قدرت اتمی پیشرفته اتحاد جماهیر شوروی بایستد. افزون بر آن، به لحاظ تاریخی، ایران جدیترین تهدید منطقهای خود را عراق میدانست که در این مساله و در حوزه سلاحهای متعارف (غیراتمی)، ایران دست بالا را در مقابل این کشور داشت و لزومی برای دسترسی به سلاح اتمی نمیدید. با وجود این، اسناد تاریخی نشان میدهد که ایران (بهطور غیرعلنی) قصدی برای دسترسی به سلاح اتمی نداشته است مگر اینکه کشورهای منطقه به سمت ساخت سلاح اتمی بروند. از طرف دیگر، با وقوع انقلاب اسلامی روند مسیر هستهای تغییراتی اساسی پیدا میکند. در ابتدای تغییر نظام سیاسی کشور تا وقوع جنگ بین ایران و عراق، برخی مقامات ایران از مضرات وابستگی کشور به غرب در صورت پیشبرد برنامه هستهای سخن میگویند اما در سال 1981، این رویکرد، ناگهان دچار تحول میشود. در نتیجه جنگ و امکان استفاده عراق از سلاح هستهای (که متعاقباً رآکتور هستهای اوسیراک این کشور توسط اسرائیل بمباران شد) و همچنین استفاده بیمحابای این کشور از سلاحهای شیمیایی و بیتوجهی کشورهای غربی به این مساله، زنگ خطر جدی برای مقامات ایرانی به صدا درآمد. این واقعیت، ایران را به سمتی هدایت کرد که بتواند از لحاظ دفاعی، خود را در برابر تهدیدها از جمله تهدیدهای شیمیایی و اتمی حفظ و در برابر تهدیدکنندگان، «بازدارندگی» ایجاد کند. در واقع به لحاظ امنیتی، جنگ نقش بسیار مهمی در ازسرگیری برنامه اتمی ایران ایفا کرد به شکلی که هاشمیرفسنجانی در مصاحبهای اعلام کرد که «حتی اگر بتوانیم صرفاً به توانایی غنیسازی اورانیوم دست پیدا کنیم، پیامی {بازدارنده} به کشورهای مورد نظر ارسال خواهد شد».
پس از ارائه این مقدمه بهطور کلی میتوان علت حرکت کشورها به سمت مجهز شدن به سلاح هستهای را ذیل دو عامل تعریف کرد: نخستین عامل، احساس «تهدید وجودی» است که یک کشور ممکن است نتواند تهدید نظامی علیه خود را با سلاحهای متعارف پاسخ دهد. دومین عامل (که در پیوند با نخستین دلیل است)، وجود کشوری در همسایگی یا در منطقه است که سلاح هستهای در اختیار داشته باشد یا اقدام به ساخت آن کند. برای بالانس قدرت، ساخت سلاح هستهای برای کشوری که این سلاح را ندارد در برابر کشوری که مجهز به سلاح هستهای است، ضروری به نظر میرسد و اندیشمندان حوزه رئالیسم مانند «جان مرشایمر» که در مصاحبهای اشاره میکند «کسانی که دوستدار صلح هستند، عاشق سلاح اتمی هستند»، معتقدند که داشتن سلاح اتمی توسط دو قدرت در یک منطقه، ضامن تحقق صلح است و در ایجاد توازن قوا نقش برجستهای ایفا میکند؛ چنین استدلالی تاکید دارد که هیچ یک از این دو قدرت نمیتوانند دیگری را تهدید کنند چون متقابلاً با تهدید طرف مقابل مواجه خواهند شد.
با پیشرفت بیشتر برنامه هستهای ایران اما برخی کشورهایی که مخالف توسعه آن هستند، مواردی را در مورد مساله «گریز هستهای» مطرح میکنند که چندان مستند و قابل اعتنا نیست. البته باید توجه داشت که بهطور کلی نمیتوان زمان دقیقی در این باره اعلام کرد. نکته دیگری که میتوان بر آن توجه کرد، مباحث سیاسی است که در مقایسه با تحلیلهای سازمانهای اطلاعاتی از اعتبار کمتری برخوردارند، به شکلی که «بنیامین نتانیاهو» از سال 1992، فاصله ایران تا رسیدن به سلاح هستهای را شش ماه اعلام میکند. با این حال، تحلیل سازمانهای اطلاعاتی آمریکایی که در سال 2007 منتشر شد این ادعا را مطرح کرد که ایران از سال 2003 برنامه حرکت به سمت ساخت سلاح اتمی را بهطور کلی کنار گذاشته است.
با در نظر گرفتن تمام این مسائل باید گفت که حرکت به سمت ساخت سلاح اتمی با وجود تهدیدهایی که در حوزه پیرامونی ایران وجود دارد، در دستور کار نیست. پاکستان با وجود داشتن سلاح هستهای، یک تهدید امنیتی علیه ایران محسوب نمیشود و روسیه نیز با در اختیار داشتن سلاحهای پیشرفته و حجم قابل توجه تجهیزات هستهای، در جایگاهی است که ایران با داشتن سلاح هستهای نیز نمیتواند تهدیدهای این کشور را خنثی کند. در این میان، تنها و جدیترین مسالهای که ایران را بهطور واقعی تهدید میکند، مسلح شدن عربستان سعودی به سلاح هستهای است. چنین واقعهای ایران را مجبور خواهد کرد که خود را به سلاح هستهای مجهز کند تا بتواند توازن قوا در منطقه را برقرار و این تهدید را خنثی کند که این مساله در صورت وقوع، حرکتی منطقی برای ایران تلقی خواهد شد. علاوه بر آن، مسائل غیرمترقبهای که ایران را وادار به خروج از NPT کند، میتواند مسیر حرکت ایران به سمت دسترسی به سلاح هستهای را هموار کند. با این حال در شرایط عادی، حرکت به اینسو، احتمال بسیار کم و دلایل بسیار زیادی دارد، که دو مورد از آنها را میتوان به این شکل برشمرد: 1- هزینه داشتن زرادخانهای هرچند کوچک، بسیار زیاد است. کشوری که میخواهد زرادخانه اتمی داشته باشد باید اصطلاحاً «قابلیت حمله دوم» یا «Second Strike Capability» را نیز داشته باشد, یعنی اگر به زرادخانهاش حمله شد، در جایی دیگر، ذخیرهای برای جبران حمله داشته باشد که این مساله، توان مالی بسیار قابل توجهی را طلب میکند. 2- فشارهای سیاسی، دیپلماتیک و اجماع در میان کشورهای عربی در جهت تقویت عربستان سعودی (که توان اقتصادی بسیار زیادی برای خرید سلاح اتمی دارد)، هزینه را برای ایران افزایش میدهد.
با در نظر گرفتن تمام این مسائل و در بیان لزوم حرکت یک کشور به سمت ساخت سلاح هستهای رجوع به سابقه اتمی پاکستان جالب توجه است. در هنگامهای که تهدید هستهای هند علیه پاکستان به شدت افزایش یافته بود، یکی از مقامات پاکستانی اعلام کرد که «ما اگر لازم باشد، حاضریم علف بخوریم اما سلاح هستهای تهیه کنیم». اما در شرایط کنونی که ایران نیازی به این مساله ندارد و تهدیدی با این حد وجود خارجی ندارد، حرکتش به سمت ساخت سلاح هستهای، مسلماً فاقد ارزش بوده و ضررهای داشتن این سلاح از نداشتن آن بیشتر است.
اما در چنین شرایطی، شاید داشتن «تکنولوژی ساخت سلاح هستهای» که به آن «زرادخانه مجازی اتمی» یا «Hedging» گفته میشود، بتواند همان فواید بازدارندگی اتمی را برای ایران فراهم کند؛ چراکه دیگران، برداشتهای لازم را از این توان خواهند داشت. برخی معتقدند که بهتر است ایران به سمت زرادخانه مجازی اتمی حرکت کند. اما ایران کماکان تصمیم سیاسی برای عملی کردن ساخت سلاح ندارد.