نفرین نفت
درآمدهای نفتی چه تاثیری بر سرمایه اجتماعی دولتها گذاشته است؟
فاطمه شیرزادی: خرید «سرمایه اجتماعی» به وسیله «سرمایه فسیلی» تعبیری است که سعید حجاریان اخیراً درباره وضعیت دولتها در ایران به کار برده است. منظور او از «سرمایه فسیلی» درآمدهای نفتی کشور است که دولتها آن را در اختیار دارند. تئوریسین جریان اصلاحات درباره منظور خود از «سرمایه اجتماعی» توضیح داده است: «سرمایه اجتماعی» را بهمنظور فهم بهتر میتوان به «اعتماد» ترجمه کرد و حول مقولاتی مانند اعتمادبهنفس، اعتماد به دیگری و اعتماد به دولت تحلیلهایی ارائه داد؛ بر این اساس، معتقدم (در حال حاضر) اعتماد در هر سه سطح با بحران و افول مواجه شده است. او در گفتوگو با روزنامه «همشهری» گفته است: «متاسفانه رویه رایج در ایران پساانقلاب اینگونه بوده که سرمایه اجتماعی به وسیله سرمایه فسیلی خریداری شده است؛ یعنی اگر دومی نبود، اولی هم بلاموضوع میشود! مثلاً دولت احمدینژاد درآمد نفتی داشت، پولپاشی کرد و تا حدی جلب اعتماد کرد. دولت فعلی چنین درآمدی ندارد و طبعاً اعتمادی هم وجود ندارد. در حالی که نباید اینطور باشد.» گذشته از اینکه از نظر آقای حجاریان باید چطور باشد، پرسشهای ما این است که آیا بهطور کلی سرمایه اجتماعی قابل خریدن با پول نفت است و اینکه واقعاً نفت چنین اثری بر سرمایه اجتماعی در ایران گذاشته است؟
درباره تاثیر درآمدهای نفتی بر سرمایه اجتماعی در ایران معاصر محسن رنانی، اقتصاددان، نظری کاملاً متفاوت دارد. او در مقاله «نفت، سرمایه اجتماعی و امتناع توسعه»، با بیان اینکه همزمانی پیدایش نفت در ایران با تولد دولت مدرن موجب اختلال در روند طبیعی تکامل دولت مدرن در ایران شده است، مینویسد: «وجود منابع رایگان نفت در دستان دولت در ایران، به صورت شمشیری دو لب، از یکسو، جریان نوسازی (مدرنیزاسیون) را تسریع کرده است و از سوی دیگر، به دولت منبع اقتداری مستقل از جامعه مدنی بخشیده است و بنابراین دولت را که خود منادی نوسازی شده است همزمان به عاملی برای مقابله با رشد جامعه مدنی تبدیل کرده است. به همین علت، ماهیت دولت در ایران پس از مشروطیت همواره از نوع «دولت مردد» بوده است. یعنی دولتی که در ظاهر، خواهان توسعه است اما در عمل، حاضر نیست که در فرآیند توسعه، کاهش اقتدار خود را به نفع اقتدار جامعه مدنی بپذیرد. وجود چنین دولتی در ایران، موجب شده است که اعتماد و تعامل مثبت میان دولت (به معنی عام حکومت) و جامعه چهره نبندد بنابراین دولت در ایران به عاملی تاریخی برای تخریب سرمایه اجتماعی تبدیل شود.» اما چرا و چگونه نفت آثاری یکسره منفی بر جامعه ما گذاشته است؟ رنانی معتقد است که وجود منابع طبیعی غنی در کشورهای فاقد استحکام نهادی و دارای ساختار نهادی افزونهمحور (رانتی)، دولت (state) این کشورها را از یک دولت حاکمیتی که وظیفه اصلی آن اعمال حاکمیت، تامین امنیت و اجرای قانون و ایجاد شرایط با ثبات برای فعالیت شهروندان است، به یک دولت توزیعکننده رانتها و منافع حاصل از منابع طبیعی تبدیل و نظام بوروکراتیک را به فساد آلوده میکند که این خود زمینه بیاعتمادی شهروندان به دولت، کاهش سطح اعتماد عمومی و کاهش سطح سرمایه اجتماعی را به دنبال دارد.