نیاز به گامهای کوچک، اما موثر
ایلناز ابراهیمی نسخه ثبات اقتصادی را تشریح میکند
ایلناز ابراهیمی میگوید: الگوی تورم در بخش خوراکیها و آشامیدنیها علاوه بر اینکه وابسته به تصمیمات سیاستگذار است مقداری نیز به تغییرات فصلی وابسته است. در نتیجه نمیتوان گفت این کاهش قیمت مشخصاً به دلیل کنترل تورم است.
«برای حرکت در هر مسیری باید ابتدا گامهایی برداشته شود. این گامها را نمیتوان همیشه به سرعت برداشت. بلکه بعضی اوقات باید گامهای کوچک ولی موثر برداشت. شرایط کنونی اقتصاد یکی از بهترین فرصتهاست که گامهای کوچک به سمت اقتصاد بدون نفت برداریم. یعنی یاد بگیریم که بدون درآمدهای نفتی هم میشود سرپا ایستاد و حرکت کرد.» ایلناز ابراهیمی معتقد است که باید تمایزی میان تعریف نوسانات اقتصادی و تلاطمات اقتصادی قائل شد و پس از آن به بررسی شرایط ثبات اقتصادی پرداخت. او معتقد است آن چیزی که از ماههای گذشته در اقتصاد کشور مشاهده میشود، کم شدن تلاطمهای اقتصادی است. این اقتصاددان معتقد است کاهش دامنه نوسانات در بازار ارز نشانه ثبات اقتصادی نیست، اما به ثبات اقتصادی کمک میکند. همچنین از نگاه او، برای رسیدن به یک اقتصاد باثبات و پایدار نیاز است که گامهای کوچک اما پایدار برداشته شود. این گامها میتواند حصول درآمدهای غیرنفتی و بهرهگیری از درآمدهای مالیاتی در بودجه باشد، روندی که باعث میشود تعادل در منابع و مصارف بودجه ایجاد شود و اثر شوکهای خارجی را بر اقتصاد کشور کمرنگ خواهد کرد.
♦♦♦
معاون اقتصادی رئیسجمهور طی یک سخنرانی اعلام کرد که ایران آرام آرام در حال خروج از دوران «نوسانات اقتصادی» است. به نظر شما چه شواهدی برای تایید این ادعا وجود دارد؟
در ابتدای بحث لازم است نکتهای را خدمت شما عرض کنم. در اقتصاد دو واژه volatility و fluctuation وجود دارد که ظاهراً منظور شما از نوسانات اقتصادی volatilityهایی هستند که در اقتصاد وجود دارند. باید این نکته را در نظر بگیرید که fluctuation به معنای دورههای رونق و رکودی است که در همه اقتصادها و در همه زمانها وجود داشته است که همراه با آن تولید ناخالص ملی، سرمایهگذاری و... تغییر پیدا میکند. یعنی اقتصاد به شکل یک موجود زنده، دورههای رونق و رکود را تجربه میکند که در واقع همراه با آن همه بازارها نیز وارد این دورههای رونق و رکود میشوند. ما در اقتصاد به این دورهها fluctuation میگوییم که در فارسی به اسم نوسانات از آن یاد میشود و لزوماً به این معنا نیست که اگر اقتصاد در یک دوره رکود به سر میبرد، حتماً بر اثر یک شوک بزرگ این اتفاق رخ داده است.
از سوی دیگر واژه دیگری در ادبیات اقتصادی وجود دارد به اسم volatility که در فارسی تلاطمات معنی میشود، که به نظر میرسد منظور شما از پرسیدن این سوال نیز همین تلاطمات اقتصادی باشد. اخیراً این تلاطمات در بازارهای دارایی مختلف اعم از تلاطمات قیمت ارز، خودرو و سهام دیده شده است. این تغییرات در واقع تغییرات دندانهای هستند که به صورت روزمره در قیمت داراییهای مختلف دیده میشود. نکته قابل توجه این است که در مقایسه امسال با سال گذشته میتوان گفت این تلاطمات در اقتصاد ایران کمتر شده است. در واقع جهشها و کاهشهای شدید کمتر دیده شده است.
به تفاوت بین volatility و fluctuation اشاره کردید. به نظر میرسد آن چیز که برای اقتصاد مضر است، همان تلاطمات اقتصادی است و منظور مسوولان نیز عبور از این تلاطمات است.
طبیعتاً هرچقدر تلاطم در هر اقتصادی در زمینه مخصوصاً قیمت داراییها یا ارزش پول ملی، بیشتر باشد، فعالان اقتصادی که به دنبال سیگنالهای درست اقتصادی هستند، نمیتوانند نشانههای درستی از فضای اقتصاد دریافت کنند و در نتیجه پیشبینیهای آنها برای سرمایهگذاری در آینده دچار مشکل خواهد شد. همانطور که مشاهده شد که قیمت خودرو بسیار افزایش داشت و بسیاری بدون اینکه نیازی به خودرو داشته باشند، صرفاً به دلیل سرمایهگذاری وارد این بازار شدند. در حالی که قیمت حدوداً 10 تا 20 درصد کاهش پیدا کرد و این افراد بخشی از اندوخته خود را از دست دادند.
طبیعی است که این افراد میتوانستند در دارایی مولد دیگری سرمایهگذاری کنند اما چون این تلاطم در آن بازار دیده میشد بهجای اینکه پول خود را وارد بازار تولید دیگری کنند، در بازار خودرو سرمایهگذاری کردند و بخشی از سرمایه آنها از بین رفت.
یکی از موضوعاتی که باعث شده عبور از تلاطمات پررنگ شود، کاهش تغییر لحظهای بازار ارز است، آمارهای بازار ارز نشان میدهد روند نرخ دلار در ماههای اخیر کمنوسان بوده است. آیا میتوان این آمار را نشانهای از ثبات اقتصادی دانست؟
تصور من این است که این آمارها دقیقاً معرف ثبات اقتصادی نیستند اما به ثبات اقتصادی کمک میکنند. همانطور که میدانید بخشی از قیمتگذاری در بازار ارز وابسته به تصمیمات دولت و بانک مرکزی است که بزرگترین عرضهکننده ارز کشور به حساب میآید. هرچقدر که قیمت و عرضه ارز در بازار ثبات بیشتری داشته باشد کمک خواهد کرد تا سایر بازارها که از این بازار سیگنال میگیرند آرامتر باشند و با آرامش بیشتری کار کنند. طبیعی است که یک تولیدکننده که برای تولید خود نیازمند واردات کالاهای سرمایهای و واسطه است هرچقدر که مطمئن باشد میزان ارزی که در اختیارش قرار میگیرد نوسان کمتری دارد امکان برنامهریزی بلندمدتتر خواهد داشت. همین مساله باعث خواهد شد این تولیدکننده نیز به عنوان یکی از زنجیرههای تولید اقتصاد با ثبات بیشتری به ارائه خدمات بپردازد. در نهایت ثبات اقتصادی در کل اقتصاد سرایت پیدا کند.
در ماههای اخیر تورم نیز مقادیر جدیدی را ثبت کرده است. آمارهای مرکز آمار نشان میدهند که تورم نقطه به نقطه پس از مدتها رالی صعودی در خردادماه سرانجام کاهش پیدا کرده است. این اتفاق یک تغییر جهت در اقتصاد محسوب میشود یا شواهدی از تغییر روند دیده میشود؟
نرخ تورم همیشه باید با زیرشاخههای آن بررسی شود. بررسی بنده نشان میدهد که نرخ تورم نقطه به نقطه در اردیبهشتماه 4 /52 درصد بوده که در خردادماه به 4 /50 رسیده است. اگر به زیرمجموعههای لحاظشده در شاخص تورم نگاه کنید در گروه خوراکی و آشامیدنیها نسبت به ماه گذشته 2 /0 درصد کاهش پیدا کرده در حالی که در بخش غیرخوراکیها و خدمات 3 /1 درصد رشد داشته است. باید توجه کنید که در اقتصاد ایران از اواخر بهار تا اواخر تابستان فصل برداشت محصولات باغی و زراعی است. طبیعی است که در این دوره فراوانی محصولات خوراکی را مشاهده میکنید. همین موضوع سبب میشود که قیمتها در قسمت خوراکیها تعدیل شود. بنابراین باید به این نکته توجه داشت که الگوی تورم در بخش خوراکیها و آشامیدنیها علاوه بر اینکه وابسته به تصمیمات سیاستگذار است مقداری نیز به تغییرات فصلی وابسته است. در نتیجه نمیتوان گفت این کاهش قیمت مشخصاً به دلیل کنترل تورم است. کمااینکه در بخش غیرخوراکیها و خدمات نیز میبینید که شاخص تورم افزایش داشته است. بنابراین باید در تحلیل تورم به زیرمجموعههای آن دقت کرد و صرفاً از روی اعداد نتیجهگیری نکرد.
به نظر شما اگر دادههای تورم فصلیزدایی شوند نشان میدهند که روند آن کاهشی نبوده است؟
بررسیهای من از دادهها اینطور نتیجه میدهد که اثرات فصلی تاثیر بسزایی در کاهش یا افزایش تورم در گروههای مختلف زیرمجموعه آن دارد. در نتیجه نمیتوان نتیجهگیری کلی در مورد دادههای خام داشت.
البته باید این نکته را تاکید کنم که به دلیل افول نرخ ارزی که در این مدت اتفاق افتاده بعد از یک مدت شاهد کاهش اثر آن بر روی کالاها خواهیم بود. بسیار شنیده شده که چون ارز سه برابر شده است قیمتها نیز باید سه برابر شوند. که البته این گزاره درستی نیست. برخی از کالاها رابطه یک به یک با افزایش نرخ ارز دارند اما این در مورد همه کالاها صدق نمیکند. بلکه بستگی به کشش آن کالا و بازار مورد نظر آن دارد. یعنی ممکن است که ارز 200 درصد افزایش پیدا کند اما قیمت کالایی 150 درصد افزایش داشته باشد. یعنی عبور نرخ ارز در هیچ اقتصادی کامل نیست و البته نرخ ارز در همه اقتصادها به آرامی کاهش پیدا میکند و در نهایت از بین میرود. اینطور نیست که قیمت ارز که افزایش پیدا میکند هر ماه معادل با افزایش نرخ ارز افزایش قیمتها را ببینید. باید به دینامیک تغییرات در اقتصاد توجه کرد.
البته شواهد نشان میدهد که اثر نرخ ارز به نسبت ماههای قبل کمتر شده است.
همانطور که میدانید نرخ ارز در این مدت over shouting داشته است و به مدت محدودی نرخهای بالای 17 هزار تومان را هم تجربه کرد. قرار نبود که این شوک اثری روی قیمت کالاها داشته باشد. بعد به مرور از 15 هزار تومان کاهش پیدا کرد و در حال حاضر به زیر 13 هزار تومان رسید. در واقع تلاطمات بازار ارز کنترل شده است و آثار آرامشبخش آن به زودی در اقتصاد کشور نمود پیدا خواهد کرد و در ماههای آینده ملموستر خواهد بود.
آیا سیاستگذاری امروز دولت برای بخشهای مختلف این ایده را که اقتصاد ایران به سمت کاهش نوسان یا اصلاح ساختار حرکت کرده، تاکید میکند؟
به هر حال تلاش دولت و بانک مرکزی این است که نوسانات و تلاطمات را در بازارهای مختلف تغییر داده و کنترل کند. اما موضوع این است که یکسری اصلاحات در کل اقتصاد اتفاق خواهد افتاد مبنی بر اینکه وابستگی اقتصاد به نفت کاهش پیدا کند که به واسطه این تغییر، کل اقتصاد باید به دنبال منابع جایگزین برای درآمدهای نفتی باشد. به عنوان مثال سالهای سال برای درآمدهای ارزی به گردشگری فکر نشده بود. در حالی که در یکسال گذشته بسیاری از شهرهای ما متوجه شدند که درآمد قابل توجهی از توریستهای درمانی میتوان به دست آورد. شهرهایی مانند تهران، تبریز، شیراز و... در سال گذشته میزبان مسافرانی از شهرهایی مانند عراق و جمهوری آذربایجان بودند که برای کارهای درمانی خود به این شهرها سفر کردهاند.
زیرا پتانسیل قوی در زمینه نیروی انسانی در بخش بهداشت داریم که میتوانیم از درآمد حاصل به عنوان درآمد جایگزین درآمدهای نفتی استفاده کنیم. به همین ترتیب رویههای مختلف دیگر نیز اصلاح خواهند شد. اما اینکه همه این اتفاقات در عرض یک ماه رخ دهد امکانش نیست. در واقع در اقتصاد پدیدهای وجود ندارد که در کوتاهمدت اصلاح ساختار داشته باشد. زیرا در تمام فعالیتهای اقتصادی در تمام کشورها کمی لختی وجود دارد.
با توجه به صحبتهای شما میتوان نتیجه گرفت که خارج کردن اثر درآمدهای نفتی از بودجه به ثبات بیشتر اقتصاد کمک خواهد کرد، اما این رویه به چه صورتی است؟
در واقع دولت دو کار برای کاهش وابستگی به درآمدهای نفتی انجام داده است. اول اینکه در بخش درآمدهای خود تغییراتی داده و موضوع دیگر این است که در بخش هزینهکرد خود نیز متناسب با آن تغییراتی لحاظ شده است. در تمام کشورها این نکته لحاظ میشود که کسری بودجه دائمی به وجود نیاید یا اینکه بتوان آن را از ابزارهای مناسب تامین کرد. بنابراین در هزینهکردها یکسری ملاحظاتی در نظر گرفته میشود که در نهایت به بهبود کارکردها در اقتصاد کمک خواهد کرد. به فرض به سمت این خواهیم رفت که نظام مالیاتی بازطراحی و کارآمدتر شود. بنابراین باید این دو نکته مهم در بودجه مدنظر قرار گیرد.
در سالهای گذشته سیاستگذاریهای داخلی انجام شد تا به کاهش نوسانات کمک کند. اما همانطور که میدانید ریسکهای خارجی نیز وجود دارد. به نظر شما وضعیت اقتصاد ما نسبت به ریسکهای خارجی چگونه است و آیا از این ریسکها گذر کرده است؟
شوک اول تحریمی که به اقتصاد وارد شد اثرات قابل ملاحظهای روی اقتصاد در ماههای ابتدایی گذاشت. بنا بر تمام الگوهای اقتصادی، شوکهایی که به اقتصاد وارد میشوند در ماههای ابتدایی اثرات شدیدتری روی متغیرهای اقتصادی میگذارند. در ماههای بعدی مکانیسمهایی در اقتصادها فعال میشوند که اثرات شوکها را از بین میبرند یا حداقل تلاش میکنند تا این اثرات را جذب کرده و به مرور حذف کنند. در ایران نیز به همین ترتیب بوده است. در ماههای ابتدایی که تحریمهای نفتی اتفاق افتاد اثرات روانی و اقتصادی بیشتری احساس شد. در حال حاضر به دنبال این هستیم که اثرات منفی این شوکها در اقتصاد را تعدیل کرده و به مرور از بین ببریم. در واقع اقتصاد بتواند آن را جذب کند و کمترین اثر را روی کارگزارهای اقتصادی داشته باشد.
به عنوان سوال آخر، چه توصیهای میتوان به سیاستگذار داشت که ثبات همیشگی در اقتصاد داشته باشیم و کمتر از ریسکهای دیگر اثرپذیری داشته باشیم؟
هرچقدر اقتصاد کمتر وابسته به عوامل خارجی باشد، طبیعتاً تابآوری بیشتری در مقابل شوکهای خارجی خواهد داشت. اگر بودجه کشور کمتر به درآمدهای نفتی وابسته بود، کمتر از ناحیه شوکهای منفی به درآمدهای نفتی متاثر میشد. همانطور که در سالهای گذشته فارغ از اینکه میتوانیم صادرات انجام بدهیم یا خیر، در دورههایی که قیمت نفت افت میکرد همین اتفاقات میافتاد و بودجه دولت تحت تاثیر قرار میگرفت. اگر در همان سالها نیز وابستگی به درآمدهای نفتی کمتر بود، درجه تابآوری اقتصاد کشور بیشتر میشد. یعنی در بلندمدت چارهای نداریم جز اینکه مانند کشورهای دیگر به این سمت حرکت کنیم که سهم نفت را در بودجه کمتر کرده و درآمدهای مالیاتی را در بودجه بیشتر کنیم. و این نیازمند این است که نظام مالیاتی کارآمدی داشته باشیم و پایههای مالیاتی را افزایش دهیم. از سوی دیگر برای بسیاری از فعالیتهای اقتصادی که در نظام مالیاتی مالیات بخشیده میشود مانند مالیات بر عایدی سرمایه و... مالیات در نظر بگیریم و اصلاحات لازم برای نظام مالیاتی در نظر گرفته شود. در پایان این نکته را تاکید میکنم که برای حرکت در هر مسیری باید ابتدا گامهایی برداشته شود. این گامها را نمیتوان همیشه به سرعت برداشت. بلکه بعضی اوقات باید گامهای کوچک ولی موثر برداشت. شرایط کنونی اقتصاد یکی از بهترین فرصتهاست که گامهای کوچک به سمت اقتصاد بدون نفت برداریم. یعنی یاد بگیریم که بدون درآمدهای نفتی هم میشود سرپا ایستاد و حرکت کرد. شاید مهمترین سوال اقتصاد باید این باشد که از کجا میتوان درآمدهای ارزی غیرنفتی کسب کرد یا اینکه چطور صنایع ما بتواند از مونتاژکاری صرف به سمت تولید کالا با استفاده از مواد اولیه و واسطهای داخلی حرکت کند. حتی کارخانههایی شروع به فعالیت کنند که کالاهای واسطهای مورد نیاز بسیاری از صنایع ما را تولید کنند. در حال حاضر صدها صنعت در کشور وجود دارد که برای هرکدام میتوانیم گامهای کوچکی برداریم که در میانمدت بتوانیم وابستگی خود را به درآمدهای نفتی کمتر کنیم و در نتیجه اثر شوکهای نفتی در اقتصاد را بیشتر از بین ببریم. این موضوع در مجموع کمک میکند که شرایط پایدارتری را برای اقتصاد ایجاد کنیم.