مذاکره با مرد دیوانه
آیا روابط میان ایران و آمریکا را میتوان از منظر نظریه بازی تبیین کرد؟
مرضیه محمودی: در جنگ آمریکا و شوروی، ریچارد نیکسون، رئیسجمهوری آمریکا رویکرد عجیبی داشت. او با رفتارهایش این تصور را ایجاد کرده بود که رفتار آمریکا غیرمنطقی و پیشبینیناپذیر است و آمریکا ممکن است هر لحظه اقدام عجیبی از خود نشان دهد. مانند پرواز بمبافکنهای B-52 همراه با کلاهک هستهای و هدفگیری شوروی سابق. نیکسون میخواست با این کار نشان دهد که شوروی با یک «مرد دیوانه» مواجه است و آمریکا میتواند بسیار خطرناک باشد. اما دونالد ترامپ، با اقدامات خود در ماجرای برجام نشان داد، همانند نیکسون، پیرو تئوری مرد دیوانه (Madman Theory) است. همان زمان که فرمان خروج از برجام را امضا میکند، پیشنهاد مذاکره جدید میدهد. وعده آشتی میدهد اما سپاه پاسداران را رسماً گروه تروریستی اعلام میکند، میگوید قصد جنگ ندارد و میخواهد با مذاکره اقتصاد ایران را شکوفا کند، اما ناوهایش را به خلیجفارس میفرستد و در مقابل اولتیماتوم 60روزه ایران، از تحریمهای جدید رونمایی میکند. در آخرینبار هم شماره تماسی مستقیم اعلام کرده تا رهبران ایران بیدردسر به او زنگ بزنند و قرار مذاکره بگذارند.
او تمام تلاشش را کرده که نسخه بیعیب و نقصی از مردی دیوانه باشد با رفتارهای غیرقابل پیشبینی. جز ترامپ و نیکسون، مردان دیوانه دیگری هم در تاریخ بودهاند. معمر قذافی، رهبر پیشین انقلاب لیبی یک نمونه آن بود، ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه و رئیسجمهور کره شمالی هم در همین دسته جای میگیرند. برخی هم اقدامات تند محمود احمدینژاد و مواضعش در برابر دیگر کشورها را مصداق این تئوری میدانند. اما سوال مهم این است که باید در مقابل مرد دیوانه چه کرد؟
چون در یک بازی عقلایی با ترجیحات مشابه، میتوان رفتار و حرکت بعدی طرف مقابل را حدس زد. ایران و آمریکا، سابقهای 40ساله در مواجهه با هم داشتهاند و در یک الگوی تکرارشونده و پیشبینیپذیر شاید بتوان گفت قدم هر کدام چیست. اما قواعد بازی زمانی بر هم میخورد که ایران بهرغم اینکه اطلاعات کامل از انتظارات و مطلوبیتهای طرف مقابل و استراتژیهای اتخاذشده را دارد، اما اطلاعات تمام را ندارد. چراکه در یک سوی این بازی ما با فرد غیرقابل پیشبینی مواجهیم. ما دقیقاً نمیدانیم حرکت بعدی او چیست و تا کجا پیش خواهد رفت.
همین حرکت بعدی را دشوار میکند. برخی معتقدند میتوان بر اساس تئوری بازیها (Game Theory) پیش رفت. اما ایران و آمریکا یکبار بر اساس معمای زندانی (Prison Dilemma) تن به رفتار همیارانه دادند و حاصل آن امضای برجام بود. اما ترامپ با رفتاری غیرهمیارانه آن را بر هم زد. به نظر میرسد بازی ترامپ بازی جوجه (chicken game) است. او یک سوی پل ایستاده و با سرعت در حال حرکت است و احتمالاً انتظار دارد ایران که در نقطه مقابل است از روی پل کنار برود و راه را برای ترجیحات و شرایط طرف مقابل باز کند یا با سرعتی مشابه آمریکا پیش بیاید و برخوردی جدی شکل بگیرد. شاید هم بتوان گفت او نه قصد همیاری دارد و نه قصد برخورد سخت با ایران. شاید او وارد بازی «بحران امنیتی» (Security Dilemma) شده است. بازیای که طرفین قدرت نظامیشان را به رخ هم میکشند، توان نظامیشان را به هم نشان میدهند و متحد میگیرند. بیآنکه حرکت کنند.