تجارت فردا
آیا اقبال به بازارهای دستدوم را باید به فال نیک گرفت؟
رضا طهماسبی: بازار خرید و فروش کالای دستدوم در کشور کمسابقه نیست. از همان زمان که میشد از بازار کالای مصرفی تهیه کرد همیشه این گزینه نیز روی میز بود که با نو کردن وسایلی چون فرش، یخچال، تلویزیون یا گازی کردن بخاری نفتی، با وسایل باقیمانده و بدون استفاده چه باید کرد؟ اگرچه سمساریها و امانتفروشیها معمولاً از کالاهایی که زیاده از حد مستعمل نبود، استقبال میکردند یا کالاهایی چون فرش دستباف که به قول معروف هرچه پا بخورد بهتر میشود در همان بازار فرش مشتری داشت اما اصولاً هزینه مبادله در بازار دستدوم بیش از آن بود که برای فرد ورود به این بازار را جذاب کند. نتیجه اینکه بسیاری از وسایل دور ریخته میشد یا آخر شب سر کوچهها و خیابانها قرار داده میشد و در بهترین حالت ممکن به نوعی به مصرفکنندهای از دوستان و آشنایان فروخته یا اهدا میشد.
با این حال رواج یافتن سایتها و بعداً استارتآپها و اپلیکیشنهایی که کارشان فراهم کردن بستری برای عرضه کالای مستعمل بود، بهتدریج توانست جای خود را باز کند. در رونق تدریجی این بازارها البته نباید سهم پیشرفت فوقالعاده سریع فناوری را در نظر گرفت که باعث میشد کالاهای نو با سرعتی بالا از دور خارج شوند و کالایی جدید با قابلیتهای شگفتانگیز و جذاب وارد بازار شود؛ کالاهایی که مصرفکننده را وادار میکند با صرف هزینه مجدد کالای تازه به بازار آمده را بخرد و از مواهب آن برای بهبود سطح رفاه خانوار بهرهمند شود.
در این شرایط وجود بازاری که بتوان در آن به سادگی و با کمترین هزینه کالای مستعمل اما سالم و کماستفاده را به سایر متقاضیان فروخت، عملاً یک نیاز بزرگ بود که پاسخ داده شد. در نتیجه بازار کالای دستدوم با مزایای زیادی در حوزههای اقتصادی، محیط زیستی، فرهنگی و اجتماعی با رشدی قابل توجه مواجه شد و تجارتی را رشد داد که میتوان آن را تجارت فردا نامید، تجارتی که با تکیه بیشتر زندگی مدرن بر فناوری و هوشمند شدن اغلب وسایل زندگی بزرگتر و توسعهیافتهتر خواهد شد.
با این حال شواهد نشان میدهد که بازار کالای دستدوم در ماههای اخیر با سرعت بیشتری رشد کرده است که میتواند دلایل متعددی داشته باشد از جمله جهش نرخ ارز که بلافاصله قیمت اغلب کالاهای مصرفی، یعنی عمده کالاهای عرضهشده در بازار دستدوم را تحت تاثیر قرار داد. این جهش شرایطی فراهم کرد تا هم برای عرضهکننده و هم برای خریدار انگیزهای مضاعف در مراجعه به این بازار ایجاد کند. این جهش مقطعی، هرچند به اجبار و البته با دلیل ناخوشایند کاهش سطح درآمدها، ایجاد شده باشد اما قطع به یقین این جهش تنها دلیل نیست و علاوه بر این فرهنگی از خود برجای میگذارد که مصرفکننده بداند در موارد زیادی میتواند برای تهیه نیاز خود با هزینه کمتر به این بازار مراجعه کند و نیاز خود را مرتفع کند. ضمن اینکه میتواند از سندروم احتکار کالاهایی که برایش با برچسب بلااستفاده مشخص شدهاند، با عرضه آن در بازار دستدوم خلاص شود.