ائتلاف قدرت و ثروت
پولشویی چگونه به عاملی تاثیرگذار در سیاست ایران تبدیل شد؟
مساله پولشویی در ایران جنبههای سیاسی دیگری هم دارد. شرایط سیاسی کشور و شرایط تحریم ابعادی پیدا کرده که اقدامات مالی متعارف در کشور دشوار شده و برخی شیوههای غیرمتعارف، در ایران گریزناپذیر شده است. مدتی پیش رئیس کل اسبق بانک مرکزی در مصاحبهای گفته بود که در شرایط تحریم با قایق موتوری از خلیجفارس ارز وارد کشور میکرده است. روایتهای دیگری هم هست که برخی مدیران ارشد بانکی در مقاطعی با مجوزهای خاص از طریق مرزهای زمینی و هوایی، ارز را به صورت چمدانی و کانتینری وارد کشور کردهاند.
اظهارات وزیر امور خارجه در خصوص ابعاد پولشویی در ایران و تاثیر آن بر مخالفتها با FATF بازتابهای فراوانی یافت. بخش مهمی از این بازتابها توسط اشخاص سیاسی و با ادبیات سیاسی بود. با توجه به ماهیت فنی و اقتصادی موضوع شاید این حجم از واکنشهای سیاسی عجیب به نظر برسد. بهخصوص که آنچه وزیر خارجه گفته بود چندان حرف جدیدی هم نبود و پیش از این بارها هم کارشناسان و مقامات مسوول در این باره صحبت کرده و سخنان مشابهی گفته بودند. به نظر میرسد بخش مهمی از این واکنشها به مساله پولشویی ربطی نداشت بلکه به آن بخشی مربوط بود که ظریف میان مخالفت با FATF و پولشویی ارتباط برقرار کرده و اتهامات ملایم و در لفافهای به مخالفان پیوستن ایران به FATF وارد کرده بود. این موضع وزیر خارجه فینفسه یک موضعگیری سیاسی بود و واکنش سیاسی به آن هم دور از انتظار نبود.
اما در عین حال مساله پولشویی ماهیتاً ابعاد سیاسی هم دارد. هر جا پای پول به میان میآید طبیعی است که پای سیاست هم وسط میآید. پول منبع ایجاد قدرت است و قدرت هم مساله سیاست است. سیاستمداران همواره رابطه خوبی با ثروتمندان دارند چون ثروت آنها برای فعالیتهای سیاسی و رقابت در کسب قدرت لازم است و ثروتمندان هم به قدرت سیاستمداران نیاز دارند چون به حفاظت از ثروت فعلی و دسترسی به فرصتهای افزایش ثروت آنها کمک میکند.
از تحریم تا پولشویی
البته مساله پولشویی در ایران جنبههای سیاسی دیگری هم دارد. شرایط سیاسی کشور و شرایط تحریم ابعادی پیدا کرده که اقدامات مالی متعارف در کشور دشوار شده و برخی شیوههای غیرمتعارف، در ایران گریزناپذیر شده است. مدتی پیش رئیس کل اسبق بانک مرکزی در مصاحبهای گفته بود که در شرایط تحریم با قایق موتوری از خلیجفارس ارز وارد کشور میکرده است. روایتهای دیگری هم هست که برخی مدیران ارشد بانکی در مقاطعی با مجوزهای خاص از طریق مرزهای زمینی و هوایی، ارز را به صورت چمدانی و کانتینری وارد کشور کردهاند.
انتقال پول به این صورت به خودی خود پولشویی نیست اما این شیوه به معنای دور زدن روشهای قانونی و متعارف انتقال پول است که یکی از مهمترین ابزارهای کنترل و کشف پولشویی هستند. وقتی در شرایطی این اجازه داده شود که ضوابط و روالهای قانونی نقض شوند و این نقض نهتنها قبیح تلقی نشده بلکه مشروعیت پیدا کرده خیلی عجیب نیست در شرایطی که دیگر نقض این ضوابط ضرورت هم ندارد ترک عادت دشوار باشد!
بخش مهمی از آنها که در ادبیات سیاسی سالهای اخیر با عنوان «کاسبان تحریم» نامیده میشوند کسانی هستند که با ادعای دور زدن تحریمها قوانین کشور را هم دور میزدند. امثال بابک زنجانی با این ادعا وارد اتاقهای دربسته مدیران ارشد دولتی شدند که میتوانند راهی برای انتقال ارز و معاملات بانکی بینالمللی پیدا کنند. طبیعی بود این راهها قانونی نباشند چون راههای قانونی در معرض کنترل و نظارت نهادهای بینالمللی و دولتهای خارجی بود. دولت هم عملاً چارهای نداشت جز اینکه به این راهها تن دهد. همیشه هم که نمیشد رئیس کل بانک مرکزی را با لباس مبدل به آنسوی خلیجفارس یا کوه آرارات فرستاد! در نتیجه آدمهایی که مسوولیتی نداشتند وارد این بازی شدند. این افراد وقتی کارت سبز برای دور زدن قانون در شرایط خاص دریافت کردند دیگر محدود به شرایط خاص نماندند و به دور زدن قانون عادت کردند. خلاصه اینکه بخشی از ابعاد سیاسی پولشویی به داستان تحریم و کاسبان آن بازمیگردد و نفوذی که این افراد در برخی نهادهای صاحب قدرت و رسانههای سیاسی دارند. علیالظاهر مخاطب وزیر امور خارجه چنین افرادی بودهاند.
اما واکنشهای برخی افراد به جواد ظریف به گونهای بود که گویی اصل وجود پولشویی در ایران را انکار میکردند. مستقل از اینکه قضاوت ما درباره جنبه سیاسی سخنان ظریف چه باشد انکار وجود پولشویی نامعقول است. پولشویی وقتی اتفاق میافتد که پای پول کثیف وسط باشد. پول کثیف پولی است که از کسبوکارهای غیرقانونی و تجارتهای کثیف حاصل شده باشد. فعالیتهایی نظیر انواع قاچاق مواد مخدر، ارز، مواد غذایی، تجهیزات کامپیوتری و موبایل، مشروبات الکلی و سیگار، لوازم خانگی، طلا و عتیقه و اقلام دیگر و نیز قاچاق انسان مهمترین تجارتهای کثیف هستند. البته فعالیتهایی نظیر قمار، تنفروشی، رشوه و برخی اقدامات دیگر هم غیرقانونی هستند اما حجم پول در گردش در آنها در قیاس با قاچاق بسیار اندک است. طبیعی است که مهمترین مشتریان پولشویی کسانی باشند که در این فعالیتهای غیرقانونی درآمد دارند و به همین دلیل درآمد ناشی از قاچاق را میتوان مهمترین منشأ پولشویی دانست.
درباره حجم قاچاق در اقتصاد ایران آمار دقیقی در دست نیست و نهادها و افراد مختلف برآوردهای متفاوتی از ابعاد قاچاق دارند. البته درباره قاچاق انسان و قاچاق ارز هیچ برآورد قابل اعتنایی وجود ندارد اما در خصوص قاچاق کالا برآورد نهادهای رسمی بین 15 تا 25 میلیارد دلار در سال متفاوت است. البته با توجه به اینکه این اعداد عمدتاً بر اساس اعمال ضریبی در ارزش کالاهای قاچاق کشفشده محاسبه میشوند محتمل است که کمتر از ابعاد واقعی باشند. به هر حال به نظر میرسد ابعاد قاچاق در ایران در حدود 10 درصد تولید ناخالص داخلی باشد.
اگر پول ناشی از قاچاق را حداقل حجم نقدینگی منشأ پولشویی بدانیم اقتصاد زیرزمینی، سقف حجم پولشویی در کشور را مشخص میکند. مطالعاتی وجود دارند که ابعاد اقتصاد غیررسمی را میسنجند. نخستین برآورد از حجم اقتصاد زیرزمینی را فیروزه خلعتبری در سال ۱۳۶۹ انجام داده که طبق برآورد او حجم اقتصاد زیرزمینی کشور در سال ۶۵ معادل ۴ /۱۴ درصد از تولید ناخالص داخلی آن سال بوده است. خود وی در یک مطالعه دیگر برای دوره ۱۳۴۰ تا ۱۳۷۳ متوسط اندازه نسبی اقتصاد زیرزمینی به اقتصاد رسمی را حدود هفت درصد تخمین زده است. در عین حال مطالعات جدیدتر نشان میدهند اقتصاد غیررسمی در دو دهه اخیر با سرعت قابل توجهی بزرگتر شده است. یک مطالعه دانشگاهی (بررسی روند تحولات اقتصاد سایهای در ایران، زهرا نصراللهی، محمدرضا فرزانگان، سمانه طالعیاردکانی) که در نشریه پژوهشهای اقتصادی دانشگاه تربیت مدرس منتشر شده نشان میدهد سهم اقتصاد زیرزمینی از شش درصد تولید ناخالص داخلی در سال 70 به 22 درصد در سال 86 رسیده و در همه این سالها روند افزایشی پایداری داشته است. مطالعات متعدد دیگر هم این نسبت را در دهه 90 بین 20 تا 30 درصد GDP نشان دادهاند.
این اعداد نشان میدهد بین 10 تا 30 درصد اقتصاد کشور نیازمند پولشویی است تا پول کثیف خود را وارد چرخه قانونی پولی کشور کند. این اعداد نشان میدهد وجود پولشویی در کشور و ابعاد گسترده آن غیرقابل انکار است. به هر حال نقدینگی در گردش در این حجم قاچاق و اقتصاد زیرزمینی باید جایی وارد نظام بانکی و رسمی کشور شود پس گریزی از پولشویی ندارد. برخی بررسیها حجم نقدی پولشویی در ایران را معادل 11 تا 12 درصد نقدینگی کشور میدانند. این حجم پول طبیعی است که قدرت سیاسی دارد. صحبت از رقمی در حدود 150 هزار میلیارد تومان است. این پول قدرت میدهد و این قدرت قطعاً هم تاثیر سیاسی میگذارد و هم تاثیر سیاسی میپذیرد. صاحبان این پولها برای اینکه بتوانند زیست در سایه خود را ادامه دهند قطعاً از میان سیاسیون یارگیری میکنند و حامیان سیاسی قدرتمند دارند. این را نمیشود انکار کرد.
بهخصوص در شرایطی که به دلایل سیاسی و امنیتی منافذ سیستم بانکی کشور زیاد شده و برای دور زدن تحریم چارهای جز دور زدن قانون نیست عجیب نیست که بازیگران اقتصاد سایه از همین منافذ برای تطهیر پولهای کثیف خود استفاده کنند.