الفبای پولشویی
پول کثیف چگونه به پول پاک تبدیل میشود؟
پولشویی، فرآیند پنهان کردن، تبدیل سود حاصل از فعالیتهای غیرقانونی و فساد، به داراییهای مشروع است. یکی از مشکلات فعالیتهای مجرمانه این است که مجرمان در حسابرسی فعالیتهایشان دچار مساله میشوند و باید به دنبال راهی باشند تا توسط سازمانهای اجراکننده قانون تحت تعقیب قرار نگیرند.
پولشویی، فرآیند پنهان کردن، تبدیل سود حاصل از فعالیتهای غیرقانونی و فساد، به داراییهای مشروع است. یکی از مشکلات فعالیتهای مجرمانه این است که مجرمان در حسابرسی فعالیتهایشان دچار مساله میشوند و باید به دنبال راهی باشند تا توسط سازمانهای اجراکننده قانون تحت تعقیب قرار نگیرند. افراد یا سازمانهایی که تلاش میکنند منبع پول حاصل از فعالیتهای غیرقانونی خود را مشروع جلوه دهند، زمان و تلاش زیادی روی طراحی استراتژیهای خود برای این کار میگذارند تا سازمانهای ذیربط را به خود بدگمان نکنند. همانطور که گفته شد به فرآیند اجرای این استراتژیها پولشویی یا money laundering گفته میشود. بعد از اینکه پول کاملاً شسته و پاک شد، میتواند وارد جریان رایج اقتصاد شود و از طریق فعالیتهای همهروزه و قانونی کارگزاران اقتصادی منجر به انباشت ثروت شود. برای مثال پول کثیفی که شسته و پاک شد، میتواند برای خرید داراییهای مختلف یا راهاندازی کسبوکارهای مولد به سادگی خرج شود.
در این گزارش سعی شده است تا توضیحات درخوری از پولشویی ارائه شود. به طوری که به تعاریف آن، نحوه برخورد سیستمها و سازمانها با فرآیند پولشویی، مصادیق و گامهای آن، آل کاپون و دهه 30 میلادی، مبارزه با قاچاق مواد مخدر و دهه 80 میلادی، حملات 11 سپتامبر، تشکیل کارگروه ویژه اقدام مالی، روشهای مختلف پولشویی، رابطه پول کاغذی با آن و نهایتاً پولشویی وارونه پرداخته شده است. در گزارش بعدی نیز به پولشویی در جهان و شاخص بازل خواهیم پرداخت.
سیستم و سازمانها
سازمانهایی که وظیفه اجرای قانون را بر عهده دارند (law enforcement agencies) در بسیاری از کشورها سیستمهای پیشرفتهای را به منظور تلاش برای ردیابی و پیگیری فعالیتها و تراکنشهای مشکوک ایجاد کردهاند. بسیاری از کشورها نیز با یکدیگر در حال همکاری هستند و ترتیبات بینالمللی همکارانهای را به وجود آوردهاند تا از طریق این ترتیبات، با پولشویی مبارزه کنند. همچنین در بسیاری از سیستمهای حقوقی و تنظیمی، اصطلاح پولشویی با شکلهای دیگر جرمهای مالی و جرمهایی که در حوزه کسبوکار رخ میدهند تلفیق شده است و آنها را نیز دربر میگیرد. تا آنجا که در بسیاری از کشورها، منظور از پولشویی علاوه بر معنای سنتی آن، شامل سوءاستفاده سیستمهای مالی (مثل اوراق بهادار، ارزهای دیجیتال، کارتهای اعتباری و موارد مشابه)، تامین مالی تروریسم و گریز از تحریمهای بینالمللی نیز است.
همانطور که گفت شد اصطلاح پولشویی اساساً در ارتباط با منبع کسب پول مطرح است و این در حالی است که تامین مالی تروریسم (terrorism financing) در ارتباط با مقصد پولها مطرح میشود. نکته جالب توجه اینکه قوانین مبارزه با پولشویی، هر دو را در کنار یکدیگر و در یک ظرف در نظر میگیرد و هنگام تنظیم سیستم مالی متوجه هر دو مورد است. برای مثال میتوانید به لایحه مبارزه با پولشویی و مبارزه با تامین مالی تروریسم که در سال 2006 در استرالیا به تصویب رسید مراجعه کنید. همچنین میتوانید به لایحه مبارزه با پولشویی و مبارزه با تامین مالی تروریسم که در سال 2009 در نیوزیلند تصویب شد رجوع کنید. وبسایت صندوق بینالمللی پول (IMF) و کارگروه ویژه اقدام مالی (FATF) نیز مفاهیم پولشویی و تامین مالی تروریسم را در کنار یکدیگر قرار میدهد و به آنها به عنوان یک چیز مینگرد.
مصادیق
بعضی از کشورها با هرگونه مبهم بودن منبع پول همانند پولشویی رفتار میکنند. چه منبع پول به این جهت مبهم باشد که دارنده آن عمداً قصد چنین چیزی را در ذهن داشته باشد و چه اینکه دارنده پول صرفاً از سیستم مالی یا خدمات مالیای استفاده کرده باشد که آن سیستم یا خدمت، منبع پول را نشان ندهد و همچنین مقصد آن را نیز تعیین نکند. در کشورهایی نیز، حتی اگر فرد یا سازمانی، پولی را در کشور دیگری به دست آورد که محل کسب آن پول در آن کشور قانونی باشد، اما در کشور خود آن فرد یا سازمان، کسب پول از راهی که در کشور دیگر قانونی است غیرقانونی باشد و نهایتاً پول به دست آمده در کشور مبدا پول، در کشور مقصد خرج شود، قانوناً پولشویی رخ داده است. بگذارید مثالی بزنیم. فرض کنید انجام یک فعالیت برای کسب پول در کشور «الف» غیرقانونی و در کشور «ب» قانونی باشد. حال اگر یک فرد با انجام آن فعالیت در کشور «ب» پول درآورد و آن پول را در کشور «الف» خرج کند، طبق قانون کشور «الف» مرتکب پولشویی شده است.
آل کاپون، دهه 30 و دهه 80
قوانین علیه پولشویی برای اولین بار در ایالاتمتحده و در دهه 30 میلادی ایجاد شدند. طی سالهای 1920 تا 1933 یک قانون سراسری در ایالاتمتحده، تولید، واردات، انتقال و فروش مشروبات الکلی را ممنوع کرد. اما با این حال چنین فعالیتهایی متوقف نشد و به طور مخفیانه صورت میگرفت. در نتیجه طی اوایل دهه 1930 اولین قوانین مبارزه با پولشویی در ایالاتمتحده ایجاد شد. در آن دوره، جرمهای سازمانیافتهای در نتیجه ممنوع شدن خرید و فروش و تولید مشروبات الکلی آغاز شد و حجم زیادی پول در نتیجه فروش غیرقانونی الکل به دست میآمد. تعقیب قانونی و موفق آل کاپون
(Al Capone) در نتیجه فرارهای مالیاتیاش باعث شد تا تاکید بیشتری توسط دولت ایالاتمتحده و سازمانهای مجری قانون به منظور پیگیری و ضبط پولهایی که به طور غیرقانونی در جریان اقتصاد قرار میگیرند شود. اما قوانین موجود که برای مبارزه با فرار مالیاتی وضع شده بودند، نمیتوانستند زمانی که تبهکاران شروع به پرداخت مالیاتشان میکردند، مورد استفاده قرار گیرند.
آل کاپون، متولد سال 1899 که در سال 1947 از دنیا رفت و با اسم مستعار صورتزخمی شناخته میشود، یک تبهکار و تاجر آمریکایی بود که در دوره ممنوعیت تولید و خرید و فروش مشروبات الکلی در ایالاتمتحده طی سالهای 1920 تا 1933، انگشتنما و رسوا شد. او موسس و مدیر سندیکای ایتالیایی آمریکایی تجهیزات شیکاگو (Chicago Outfit) بود که جرمهای سازمانیافتهای را مرتکب میشد. حکمرانی هفتساله او به عنوان رئیس جرمهای سازمانیافته در سن 33 سالگیاش پایان یافت.
در دهه 1980، مبارزه علیه مواد مخدر باعث شد تا دولت ایالاتمتحده مجدداً به قواعد مبارزه با پولشویی روی آورد تا بدان طریق جلوی جرمهای مربوط به تولید و خرید و فروش مواد مخدر را بگیرد و افراد و سازمانهایی را که امپراتوریهای مواد مخدر را میگردانند از پای درآورد. همچنین مبارزه علیه مواد مخدر در ایالاتمتحده از نظر اجرای قوانین مربوط به آن، این منفعت را با خود به دنبال داشت که روند رسیدگی به جرائم مربوطه بر اساس شواهد در دادگاهها را معکوس کرد. تا پیش از آن، باید اثبات میشد که یک فرد یا سازمان مرتکب جرم شده است تا در نتیجه این اثبات، مجرم شناخته شود و به چیزی محکوم شود. اما در نتیجه اعمال قوانین پولشویی، پول میتواند ثبت و ضبط شود و این بر عهده فرد است که اثبات کند منبعی که از طریق آن پول مورد نظر را به دست آورده مشروع است یا خیر، و در غیر این صورت نخواهد توانست پول خود را پس بگیرد. این تغییر در روند رسیدگی به تخلفات، کار سازمانهای مبارزه با پولشویی را بسیار راحتتر کرد و مسوولیت اثبات ادعا را از آنها گرفت و بر دوش افراد انداخت.
حملات 11 سپتامبر
حملات 11 سپتامبر سال 2001، منجر به تصویب لایحه پاتریوت (Patriot Act) در ایالاتمتحده و قوانین مشابه در کشورهای دیگر شد. لایحه پاتریوت یکی از لایحههای کنگره ایالاتمتحده است که در 26 اکتبر سال 2001 به امضای جرج بوش، رئیسجمهور وقت آمریکا رسید. عنوان این لایحه یک عبارت 10حرفی است (USA PATRIOT) که برگرفته از عبارت «متحدسازی و تقویت آمریکا از طریق تدارک دیدن ابزار مناسب مورد نیاز برای جلوگیری از تروریسم» است. تصویب این لایحه باعث شد تاکید نوینی روی قوانین پولشویی برای مبارزه با تامین مالی تروریسم شود. در آن زمان کشورهای گروه 7 (G7) شامل کانادا، فرانسه، آلمان، ایتالیا، ژاپن، بریتانیا و ایالاتمتحده، از کارگروه ویژه اقدام مالی (Financial Action Task Force) برای مبارزه با پولشویی استفاده کردند تا از طریق این کارگروه، روی حاکمیتهای سراسر دنیا این فشار را بگذارند که سطوح نظارت بر تراکنشهای مالی افزایش پیدا کند و اطلاعات تراکنشهای مالی در جهان در اختیار همه کشورها قرار گیرد.
با شروع سال 2002 میلادی، حاکمیتهای سراسر دنیا قوانین پولشویی خود را بهروز کردند و همچنین سیستمهای پایش و نظارت خود را منطبق برای آنچه کارگروه ویژه اقدام مالی به منظور مبارزه با پولشویی تعریف کرده بود، تغییر دادند. مقررات مبارزه با پولشویی بعد از سال 2002 برای نهادهای مالی بسیار وسعت یافت و اجرای قوانین مربوط به پولشویی نیز به طور معناداری اهمیت پیدا کرد. در سالهای 2011 تا 2015، تعدادی از بانکهای بزرگ با جرائمی روبهرو شدند که سال به سال رو به افزایش بود. دلیل جریمه شدن این بانکها، نقض مقررات مربوط به پولشویی بود. بدین ترتیب دیگر اینگونه نبود که فقط افراد یا سازمانهایی که اقدام به پولشویی میکنند جریمه شوند، بلکه موسسات مالی و بانکهایی که مقررات تنظیمشده برای مبارزه با پولشویی را در فعالیتهایشان رعایت نمیکردند نیز مجرم شناخته شده و باید جریمه دهند.
برای مثال شرکت هلدینگ خدمات مالی و بانکداری بینالمللی بریتانیاییالاصل HSBC که هفتمین بانک بزرگ دنیا و بزرگترین بانک در اروپاست و کل داراییهایش از دو تریلیون دلار عبور میکند، در دسامبر سال 2012 به مبلغ 9 /1 میلیارد دلار جریمه شد. همچنین BNP Paribas که یک گروه بانکداری بینالمللی فرانسوی است و بر حسب کل داراییهایش هشتمین بانک بزرگ دنیا به حساب میآید و در 77 کشور دنیا نیز فعالیت میکند، در جولای سال 2014 مبلغ 9 /8 میلیارد دلار جریمه شد.
در بسیاری از کشورها کنترلهای وسیعتری برای مقابله با پولشویی صورت میگیرد. برای مثال در بسیاری از کشورها روی مقدار پول نقدی که افراد میتوانند با خود حمل کنند کنترل صورت میگیرد و همچنین در بسیاری از آنها، سیستم مرکزی گزارشدهی تراکنشها ایجاد شده است که طبق آن، همه موسسات مالی موظف به این هستند که تمامی تراکنشهای مالی الکترونیکی خود را گزارش کنند. برای مثال استرالیا در سال 2006 سیستم AUSTRAC (مرکز تجزیه و تحلیل و گزارشهای تراکنشهای استرالیا) را به وجود آورد که طبق این سیستم، همه تراکنشهای مالی باید گزارش شوند.
گامهای پولشویی
تبدیل و انتقال دارایی، پنهان کردن و سرپوش گذاشتن بر روند این انتقال و تبدیل، تلاش برای به دست آوردن یا تملک و استفاده از داراییها، در شرایطی که میدانیم وجود این داراییها ناشی از انجام فعالیتهای مجرمانه است، پولشویی به حساب میآید. پولی که از فعالیتهای مجرمانه خاص همچون اخاذی، مبادله غیرقانونی سهام توسط افرادی که به اطلاعات خصوصی در مورد یک شرکت و وضعیت مالی آن دسترسی دارند (insider trading)، قاچاق مواد مخدر (drug trafficking) و شرطبندی غیرقانونی به دست میآید، کثیف (dirty) برشمرده میشود و نیاز دارد که تمیز (clean) شود تا انگار از فعالیتی به دست آمده است که قانون آن را تایید میکند. پول کثیف از آن جهت باید به پول تمیز تبدیل شود که بانکها و موسسات مالی بدون اینکه به آن سوءظن داشته باشند آن را بپذیرند. پول میتواند از طریق روشهای مختلفی شسته (laundered) شود که بر حسب پیچیدگی و ظرافت از یکدیگر متفاوت هستند.
پولشویی شامل سه بخش است. اولین گام در پولشویی، وارد کردن یا معرفی پول به سیستم مالی به طرق مختلف است که در اصطلاح به آن «گمارش» (placement) میگویند. دومین گام انجام تراکنشهای مالی بسیار پیچیده به منظور پنهانسازی منبع غیرقانونی پول است که در اصطلاح به آن «لایهبندی» (layering) میگویند و نهایتاً، سومین مرحله از پولشویی، انباشت ثروت به دست آمده از تراکنشهای انجامشده با منابع غیرقانونی است که در اصطلاح به آن «یکپارچهسازی» (integration) میگویند. بعضی از این گامها ممکن است طی فرآیند پولشویی حذف شوند و بسته به شرایط میتوان تنها یک یا دو مورد از این اقدامات صورت گیرد و نیازی به گام یا گامهای دیگر نباشد. برای مثال زمانی که قرار باشد پولشویی با منبع پولی انجام شود که از قبل در سیستم مالی وجود دارد (پول غیرنقدی که در حسابهای بانکی وجود دارد) دیگر نیازی به رد کردن مرحله گمارش نیست.
با توجه به بیانیه دپارتمان خزانهداری ایالاتمتحده: «پولشویی فرآیند تبدیل عایدی به دست آمده از طرق غیرقانونی (به عبارت دیگر همان پول کثیف) به عایدی قانونی (به عبارت دیگر همان پول پاک) است که به طور معمول سه مرحله را شامل میشود. گمارش، لایهبندی و یکپارچهسازی. اول از همه منابع غیرمشروع به طور پنهانی وارد سیستم مالی میشوند. سپس با این پول تراکنشهای مختلفی انجام میشود و وارد حسابهای مختلف میشود. نهایتاً این پول از طریق تراکنشهای دیگری با باقی پولهای موجود در سیستم مالی ادغام میشود.»
روشها
پولشویی میتواند شکلهای مختلف به خود بگیرد. اگرچه بیشتر روشهای پولشویی را میتوان در یکی از چند طبقه کلیتر هم طبقهبندی کرد. به طور کلی میتوان چند روش اصلی برای پولشویی در نظر گرفت که هر کدام از این روشها دارای زیرمجموعههای متعددی هستند. این روشها شامل «روشهای بانکی» (banks methods)، «پیریزی کردن» (structuring) و «مبادلات ارزی در صرافیها» (currency exchanges) هستند. در ادامه به برخی از روشهای پولشویی که در دستهبندی بالا جای میگیرند میپردازیم.
1- اسمورفینگ
روش پیریزی کردن یا structuring که به آن اسمورفینگ (Smurfing) نیز گفته میشود، یکی از روشهای گمارش در فرآیند پولشویی است که طی آن پول نقد به دست آمده از طریق فعالیتهای غیرقانونی، به مقادیر اندک شکسته میشود تا سوءظنها به پولشویی برطرف شود. در واقع سازمانها و نهادهای مبارزه با پولشویی به طور معمول حجمهای بزرگ پول و تراکنشهای هنگفت را مورد بررسی قرار میدهند تا مانع از پولشویی شوند، اما مقادیر نهچندان بزرگ پول خیلی مورد توجه این سازمانها قرار نمیگیرد.
2- قاچاق پول نقد
یکی دیگر از روشهای پولشویی، قاچاق پول نقد (bulk cash smuggling) است. در این روش پول نقد به طور فیزیکی از یک حوزه حاکمیتی به حوزهای دیگر منتقل میشود و در موسسات مالی مقصد همچون بانکهای فراساحلی (offshore bank) سپردهگذاری میشود که در آن بانکها، سطوح نهانکاری و پوشیدگی بیشتر است و قوانین مبارزه با پولشویی به اندازه بانکهای معمولی در آنها رعایت نمیشود. بانک فراساحلی به واحد بانکی در یک مرکز مالی بینالمللی گفته میشود که مالکیت آن متعلق به یک بانک غیرمقیم بوده و با قبول سپرده از بانکهای خارجی یا سایر واحدهای فراساحلی، به عملیات بانکی میپردازد. بانکداری فراساحلی به عملیات بانکی اطلاق میشود که توسط یک بانک واقع در منطقه یا سرزمینی غیر از سرزمین اصلی که اغلب جزایر متعلق به دولت حاکم بر سرزمین اصلی به شمار میروند با اشخاص غیرمقیم و با پول خارجی و در مقیاس بزرگ انجام میشود. هماکنون حدود ۵۷ کشور یا منطقه فراساحلی اقتصادی در جهان وجود دارد که از این میان میتوان چین، بحرین، برمودا، جزایر ویرجین، دومینیکن، هنگکنگ، ژاپن، ماکائو، پاناما، فیلیپین، سنگاپور، تایلند، لوکزامبورگ، اروگوئه، سوئیس و چند منطقه در آمریکا را نام برد. حسابهای بانکی فراساحلی به حسابهای بانکیای گفته میشود که به هیچ عنوان به آنها هیچ مالیاتی تعلق نخواهد گرفت. با داشتن حساب بانکی فراساحلی میتوان نسبت به جابهجایی وجوه سنگین اقدام کرد. حسابهای بانکی فراساحلی مزایای بسیاری دارند که افتتاح حساب به ارزهای مختلف رایج، بانکداری اینترنتی قوی دارای قابلیت صدور حوالههای بینالمللی، صدور دسته چکهای بینالمللی و صدور کارتهای ویزا و مسترکارت از جمله آن است.1 به این دلیل که بانکهای فراساحلی شفافیت کمتر و مقررات کمتری دارند، حسابهایی که در آنها افتتاح میشوند اغلب برای پنهان کردن درآمدهای اعلامنشده مورد استفاده قرار میگیرند. از دهه 1980 میلادی، حوزههای حاکمیتیای که به افراد غیرمقیم در مقیاس وسیع خدمات مالی ارائه میدهند، به عنوان مراکز مالی فراساحلی در نظر گرفته میشوند.
3- کسبوکارهای متمرکز بر پول نقد
از دیگر روشهای پولشویی، راهاندازی کسبوکارهایی است که در آن پول نقد به طور هنگفت جابهجا میشود. در این روش، کسبوکاری که به طور معمول انتظار دارد مقادیر زیادی از درآمد خود را به صورت پول نقد دریافت کند، از حسابهای بانکی خود برای سپردهگذاری پولهای نقدی که حاصل فعالیتهای غیرقانونی هستند استفاده میکند. چنین کسبوکارهایی اغلب به طور باز (openly) فعالیت میکنند و خود را به یک کار محدود نمیکنند و در این راه، در کنار اینکه از فعالیتهای مشروع خود پول نقد در میآورند، از طریق کارهای غیرقانونی خود نیز پول نقد کسب میکنند و این پول را نیز حاصل فعالیتهای مشروع خود جلوه میدهند. کسبوکارهایی که خدمت ارائه میدهند (Service businesses) در بهترین موقعیت برای پولشویی از این روش هستند. این کسبوکارها تقریباً دارای هزینه متغیر صفر هستند و نسبت بزرگی بین درآمد و هزینههای متغیر آنها وجود دارد و به همین دلیل، به سختی میتوان رابطهای میان پولشویی و اختلاف میان درآمدها و هزینههای این کسبوکارها متصور شد. به زبان سادهتر، یکی از راههای تشخیص اینکه پولشویی اتفاق افتاده است یا نه، مقایسه درآمدها و هزینههای یک شرکت یا کسبوکار است. به طوری که اگر هزینههای یک خودروساز با درآمدهای او همخوانی نداشته باشد (مثلاً درآمدها بسیار بیشتر از هزینهها باشد) و تفاوت میان این دو قابل توجه باشد، جای شک وجود دارد که شاید پولشویی دلیل این اختلاف درآمدها و هزینههاست یا خیر. اما در کسبوکارهایی که خدمت ارائه میدهند به این دلیل که هزینههای متغیر معمولاً بسیار پایین هستند نمیتوان حتی از اختلاف قابل توجه میان درآمدها و هزینههای چنین کسبوکارهایی گمان به پولشویی برد. برای مثال میتوان به پارکینگها، سالنهای برنزه کردن پوست، کارواشها، شهربازیها و رستورانها به عنوان کسبوکارهایی که خدمت ارائه میکنند و میتوانند از طریقی که توضیح داده شد اقدام به پولشویی کنند اشاره کرد.
4- پولشویی مبتنی بر تجارت
در روش پولشویی مبتنی بر تجارت (Trade-based laundering)، صورتحسابهای خرید و فروش دستکاری میشوند تا از این طریق، انتقال پول به درستی صورت نگیرد و عملیاتهایی پنهانی در پشتپرده و در پوشش حسابهای دستکاریشده صورت گیرد. برای مثال، بازار هنر (art market) به یک حامل ایدهآل برای پولشویی متهم شده است. زیرا بازار هنر جنبههای منحصر به فردی همچون ارزش ذهنی (subjective value) کارهای هنری و پنهان بودن هویت خریدار و فروشده اثرات هنری در جریان حراجها دارد که این جنبهها باعث میشوند پولشویی در این بازار راحتتر انجام شود.
5- شرکتهای صوری و تراستها
تاسیس شرکتهای صوری یا کاغذی (shell company) و تراستها (Trust) میتوانند دارندگان واقعی پول را مخفی کنند. شرکت صوری، شرکتی است که هیچگونه کسبوکار فعالی را اداره نمیکند یا هیچگونه دارایی قابل توجهی ندارد. این دسته از شرکتها لزوماً غیرقانونی نیستند اما در مواردی برای مقاصد مجرمانه مورد استفاده قرار میگیرند. این شرکتها میتوانند به عنوان ابزاری برای نقل و انتقالات مالی بدون آنکه خود وظیفه خاص یا دارایی قابل توجهی داشته باشند استفاده شوند. شرکتهای کاغذی دارای مقاصد تجاری مشروع هم میتوانند باشند. ممکن است برای مثال نقش امانتدار در یک تراست را داشته باشند و درگیر هیچ فعالیت دیگری روی حسابهای خود نباشند. این ساختار مسوولیت طرف امانتدار در تراست را محدود میکند. شرکتهای کاغذی همچنین میتوانند در یک شراکت از بار مسوولیت شرکا یا سرمایهگذاران بکاهند یا بخشی از یک تجارت را در مقابل ریسک باقی قسمتهای آن مصون بدارند. این شرکتها میتوانند برای انتقال اموال و دارایی از یک شرکت به شرکتی جدید برای فرار از مسوولیت و بدهیهای شرکت قبلی استفاده شوند.2
بلای نقدینه
کنت راگوف، در بخشهایی از کتابی که در سال 2016 با عنوان «بلای نقدینه» (The Curse of Cash) منتشر کرد، به رابطه پول کاغذی با پولشویی و همچنین مساله پولشویی وارونه میپردازد که در ادامه گزارش خلاصهای از این بخشها ارائه میشود. به طور کلی راگوف در این کتاب موافقت خود را با حذف پول کاغذی از جریان اقتصاد با توجه به دو دلیل اصلی توجیه کرده است. یکی جلوگیری از فرارهای مالیاتی و انجام فعالیتهای غیرقانونی و دیگری باز شدن دست بانکهای مرکزی برای اعمال سیاست نرخ بهره منفی در شرایط رکودی که با توجه به موضوع مورد نظر این گزارش، تنها به مساله فرار مالیاتی و جرم بسنده میکنیم.
مقابله با فرار مالیاتی و جرم
اول از همه، دشوار ساختن انجام تراکنشهای نقدی عظیم و بینام از طریق پول کاغذی، تاثیر قابل توجهی بر روی کاهش فرار مالیاتی و جرم دارد و حتی اگر تاثیر کمی نیز داشت، باز هم پتانسیل این را دارد که بتواند کنار گذاشتن بیشتر حجم پول کاغذی از جریان اقتصاد را توجیه کند. واقعیت این است که منفعتی که دولتها از تقاضای بینام و نامعلومی که برای وجه نقدشان وجود دارد به دست میآورند، در مقابل هزینههای وارده ناشی از ارتکاب جرم و فعالیتهای غیرقانونی که پول کاغذی و بهخصوص اسکناسهای درشت آنها را تسهیل میکند بسیار ناچیز است. تاثیر کاهش حجم پول کاغذی روی فرار مالیاتی بهتنهایی میتواند منفعت از دست رفته دولتها و بانک مرکزی به دلیل عدم چاپ پول کاغذی را جبران کند؛ حتی اگر فرار مالیاتی از این طریق تنها 10 تا 15 درصد کاهش یابد. تاثیر این کار روی کاهش فعالیتهای غیرقانونی حتی از این نیز مهمتر است.
پول کاغذی نقش مهمی در حجم وسیعی از فعالیتهای غیرقانونی شامل قاچاق و خرید و فروش مواد مخدر، اخاذی، فساد مقامات دولتی، قاچاق انسان و بهخصوص پولشویی ایفا میکند. این حقیقت که پولهای کاغذی درشت منتشرشده توسط بانکهای مرکزی بیش از اینکه در فعالیتهای قانونی مورد استفاده قرار گیرند، وارد چرخه فعالیتهای غیرقانونی میشوند، مدتها پیش در سناریوهای فیلمها و اذهان عمومی وارد شده است؛ هرچند که سیاستگذاران در رسیدن به این نتیجه مهم بسیار کند عمل کردهاند.
همچنین پول کاغذی نقش عمده را در مساله مهاجرتهای غیرقانونی که کشورهایی همچون ایالاتمتحده آمریکا با آن درگیر هستند ایفا میکند. باورکردنی نیست که هنوز بعضی از سیاستمداران به طور جدی در مورد ایجاد موانع فیزیکی همچون فنسهای فلزی عظیم در مرزها صحبت میکنند. در ضمن به نظر میرسد که هنوز هیچکس این موضوع را درک نکرده است که دشوار ساختن استفاده از پول کاغذی توسط کارفرمایان آمریکایی برای استخدام کارگران مهاجر غیرقانونی و اغلب در نرخهای پایینتر از حداقل دستمزد، رویکردی موثرتر خواهد بود.
در واقع مشاغل عمدتاً بزرگترین دلیلی هستند که کل فرآیند مهاجرت غیرقانونی را هدایت میکنند. به طور کلیتر، استفاده از پول کاغذی سبب میشود تا کارفرمایان از قوانین کار و استخدام سرباززده و همچنین از بیمه کردن و برقراری شرایط تامین اجتماعی کارگران خودداری کنند.
پول کاغذی و پولشویی
هرکس اینگونه بیندیشد که کارتهای بدهی (نقدی)، پرداختهای الکترونیکی و پول مجازی (غیرکاغذی) منجر به از بین رفتن پول کاغذی شده، در اشتباه است. آمارها نشان میدهد که تقاضا برای پول کاغذی کشورهای پیشرفته، به طور پایدار و برای بیش از دو دهه در حال افزایش بوده است. تا آنجا که در پایان سال 2015، مبلغ 34 /1 تریلیون دلار از حجم پول آمریکا، به صورت اسکناس و در خارج از بانکها نگهداری میشده است (4200 دلار به ازای هر فرد) و این موضوع در مورد پول کشورهای پیشرفته دیگر نیز صادق است. نکته دیگر اینکه به طور عجیبی بخش بزرگی از این حجم پول کاغذی را اسکناسهای درشت و با ارزش بالا شامل میشوند. به عنوان مثال تقریباً 80 درصد عرضه پول در ایالات متحده از طریق انتشار اسکناسهای 100دلاری است و این در حالی است که بیشتر آمریکاییها با خود اسکناس 100دلاری حمل نمیکنند.
برای درک بهتر اهمیت این ارقام، تصور کنید که چه تعداد از مردم آمریکا شامل مرد، زن و بچه، باید تعداد 34 عدد اسکناس 100دلاری در جیب یا کیف خود داشته باشند تا سهم خود را از این اسکناسهای منتشرشده ایفا کنند؟ که در این صورت هر خانواده چهارنفره باید در مجموع مبلغ 13600 دلار اسکناس 100دلاری با خود داشته باشد.
توجه کنید که این مبلغ، اسکناسهای خردتر را شامل نمیشود. اساساً موضوع مورد بحث در اینجا این است که خزانهها و بانکهای مرکزی به طور معمول حجم بسیار زیادی اسکناس درشت منتشر میکنند. با این حال هنوز کسی به طور کامل نمیداند که این حجم عظیم از پول کاغذی با ارزش بالا در کجا قرار دارد یا به چه منظوری استفاده میشود. این در حالی است که تنها نسبت کمی از این پول کاغذی به صورت سپرده در بانکها قرار دارد و بررسیهای انجامشده روی مصرفکنندگان در ایالاتمتحده و اروپا که از اسکناس استفاده میکنند، چیزی در مورد بقیه این حجم از پول کاغذی نشان نمیدهد و نمیتواند وجود آن را توضیح دهد. در ضمن این تنها ایالاتمتحده نیست که حجم عظیمی از عرضه پول آن از طریق انتشار اسکناسهای درشت صورت میگیرد، بلکه این مساله در بسیاری از کشورهای پیشرفته دیگر نیز اینگونه بوده و به مشکلی جهانی بدل شده است.
مشکلات ناشی از انتشار پول کاغذی تا جایی است که حتی بانکهای مرکزی به این نتیجه رسیدهاند که عملیاتهای پولشویی وارونه آنها دارای ضرر بیشتری نسبت به منفعت آن است. در واقع راگوف از عبارت پولشویی وارونه استفاده کرده است تا به این موضوع بپردازد که چگونه بانکهای مرکزی حجم عظیمی از پول پاک را به بانکها منتقل میکنند و بعد از یکسری تراکنشهای داخلی، پول کاغذی و با ارزش بالا را به پول کثیف مورد استفاده در اقتصادهای زیرزمینی تبدیل میکنند. در مقابل پولشویی وارونه، پولشویی سنتی قرار دارد که به معنی استفاده از پول حاصل از فعالیتهای غیرقانونی، در فعالیتهای به ظاهر قانونی به منظور تبدیل آن به پول پاک است.