گرفتاران پنجه پوپولیسم
مهدی ناجی از دلایل بیعملی سیاستگذاران برای اصلاح قیمت انرژی میگوید
آمارهایی که مهدی ناجی استادیار دانشگاه تهران در خصوص یارانه پنهان انرژی ارائه میکند قابل توجه است. او میگوید دولت سالانه 180 هزار میلیارد تومان یارانه پنهان بنزین میپردازد. این رقم برای گازوئیل 159 هزار میلیارد تومان است و معادل همین عدد سهم یارانه گاز و دو برابر آن سهم یارانه برق است! یارانه پرداختشده در بخش بنزین معادل فروش روزانه 500 هزار بشکه نفت خام است. دولت این یارانههای میلیاردی را میپردازد که از طبقات فرودست جامعه حمایت کند.
آمارهایی که مهدی ناجی استادیار دانشگاه تهران در خصوص یارانه پنهان انرژی ارائه میکند قابل توجه است. او میگوید دولت سالانه 180 هزار میلیارد تومان یارانه پنهان بنزین میپردازد. این رقم برای گازوئیل 159 هزار میلیارد تومان است و معادل همین عدد سهم یارانه گاز و دو برابر آن سهم یارانه برق است! یارانه پرداختشده در بخش بنزین معادل فروش روزانه 500 هزار بشکه نفت خام است. دولت این یارانههای میلیاردی را میپردازد که از طبقات فرودست جامعه حمایت کند. اما آنچه ناجی در ادامه میگوید قابل تامل است. به گفته این پژوهشگر اقتصادی سهم پایینترین دهک از یارانه بنزین یک درصد و سهم بالاترین دهک 24 درصد است. یعنی فرادستان 24 برابر فرودستان از یارانه بنزین استفاده میکنند. مثال سادهتر این است که هر کدام ما هر بار که 40 لیتر بنزین میزنیم حداقل 200 هزار تومان تخفیف از دولت میگیریم! اعداد نجومی به سادگی نشان میدهد که دولت باید پرداخت یارانه پنهان را متوقف کند. اما نمیکند. چرا؟ ناجی دلیل آن را گرفتاری در پنجه پوپولیسم میداند و بدفهمی برخی از تصمیمگیران از اصلاحات قیمت. ادامه این گفتوگو را میخوانید.
♦♦♦
شما اخیراً در سرمقالهای در روزنامه دنیای اقتصاد به یارانهای که دولت برای سوخت میپردازد اشاره کرده و آنها را ناعادلانه خواندهاید. اگر بخواهیم کمی مفصلتر به این موضوع بپردازیم، دولت روزانه چه میزان یارانه برای بنزین و گازوئیل میپردازد؟
برای پاسخ به این سوال لازم است در همین ابتدا به یک نکته مهم اشاره کنم و آن اینکه مبنایی که میبایست برای محاسبه یارانه حاملهای انرژی به کار رود، هزینه اقتصادی (فرصت از دست رفته) است، نه هزینه حسابداری. به عبارت دیگر وقتی از حجم عظیم یارانه به بنزین، گازوئیل، گاز طبیعی و برق صحبت میشود، مقصود صرفاً این نیست که معادل ریالی آن از جیب دولت خارج میشود، بلکه به این معنی است که دولت از این میزان چشمپوشی میکند. بحث ما در آن مقاله این بود که این چشمپوشی و اغماض ابداً به نفع همه مردم نیست، بلکه به معنای واقعی کلمه مصداق تبعیض و خاصهخرجی به نفع طبقه ثروتمند از یکسو و قاچاق از سوی دیگر است.
و آن میزان برای بنزین و گازوئیل چقدر است؟
بیایید سرانگشتی حساب کنیم. مصرف روزانه بنزین به طور متوسط نزدیک به 88 میلیون لیتر است. هر لیتر بنزین در داخل کشور 1000 تومان فروخته میشود در حالی که متوسط این قیمت در کشورهای منطقه 66 سنت است، که اگر دلار را 10 هزار تومان در نظر بگیریم میشود 6600 تومان. یعنی در داخل کشور به هر لیتر بنزین 5600 تومان یارانه تعلق میگیرد. اگر این عدد را در مصرف روزانه کل ضرب کنید میشود 493 میلیارد تومان در یک روز یا 180 هزار میلیارد تومان در سال. اگر همین روش را برای گازوئیل تکرار کنید، به عدد 159 هزار میلیارد تومان در سال میرسید، تقریباً معادل همین عدد سهم یارانه گاز و دو برابر آن سهم یارانه برق است!
دولت هر بار از زیر بار آزادسازی و اصلاح قیمت حاملهای انرژی شانه خالی میکند و دلیل آن را حمایت از طبقات پایین عنوان میکند. سهم دهکهای بالا و پایین از میزان یارانه پنهان انرژی چه میزان است؟
سهم پایینترین دهک از یارانه بنزین یک درصد و سهم بالاترین دهک 24 درصد است. همچنین پنج دهک پایینی (دهکهای یک تا پنج) در مجموع کمتر از بالاترین دهک از یارانه بنزین بهرهمند میشوند. در حالی که وضعیت معیشت دهکهای پایینی به قدری دردناک و سخت است که حتی کسر کوچکی از این میزان میتواند زندگیشان را متحول کند. اجازه دهید برای اینکه این مساله روشن شود، مثال روشنی بزنم. زمانی را تصور کنید که در جایگاه سوخت در حال سوختگیری هستید و 40 لیتر سوختگیری میکنید. در این صورت باید 264 هزار تومان (5600 تومان در لیتر) پرداخت کنید، در حالی که تنها 40 هزار تومان پرداخت میکنید و مابقی هزینه سوخت یعنی 224 هزار تومان به شما تخفیف داده شده یا در واقع برای شما پرداخت میشود. به عبارت دیگر در هر بار سوختگیری چیزی بیش از 200 هزار تومان از دولت یارانه میگیرید. در همان تصویر، فقیری را تصور کنید که از شما کمک میخواهد و شما احتمالاً 20 هزار تومان به او کمک میکنید. جالب اینکه با این کمک 20 هزارتومانی شما حس خوبی پیدا میکنید و آن بینوا به شما احساس دین خواهد کرد. در حالی که همین چند ثانیه پیش، دولت بدون هیچ توجیهی به شما بیش از 10 برابر پولی که به آن فقیر کمک کردهاید پرداخت کرده؛ دولتی که فقط دولت شما نیست، دولت او هم هست!
بر این اساس توزیع یارانهها در ایران نهتنها عادلانه نیست که مصداق بیعدالتی است. چرا بهرغم هشدارهای بسیار دولت حاضر به اصلاح قیمتها و تغییر شیوه یارانه انرژی نیست؟
اجازه دهید قبل از پاسخ به سوال شما، به دو نکته مهم اشاره کنم. اول اینکه تنها مخالف اصلی اصلاح یارانه انرژی دولت نیست، بلکه سایر ارکان حاکمیت هم با توجیهات مختلف با اینگونه اصلاحات خصوصاً در شرایط فعلی اقتصادی مخالف هستند. حتماً اظهارنظر رئیس کمیسیون انرژی مجلس را در شهریورماه دیدهاید که به صراحت اعلام کرد مجلس به هیچ وجه اجازه افزایش قیمت بنزین را به دولت نمیدهد. این در حالی است که اصلاح نظام یارانه انرژی نیازمند یک اجماع جدی بین همه ارکان نظام است. دوم اینکه وقتی حرف از دولت، مجلس یا سایر نهادهای حاکمیتی میزنیم به این معنی نیست که همه اعضا و اجزای آنها با اصلاح نظام یارانه انرژی مخالف هستند. هم در دولت و هم در مجلس، طرحهای متعددی در خصوص اصلاح یارانهها مطرح و بحث شده و افراد متعددی در هر دو نهاد به طور جدی و حرفهای روی این موضوع کار کردهاند و همچنان درگیر آن هستند. اما اینکه حاصل همه این تلاشها به یک عزم استوار برای اصلاح موثر و پایدار نظام یارانه انرژی منجر شود، هنوز محل تردید است.
چرا این عزم استوار شکل نمیگیرد آن هم در شرایطی که میگویید مساله ساده و روشن است؟
به نظرم در این خصوص میتوان به دو دلیل اصلی اشاره کرد. اول اینکه متاسفانه به دلیل نداشتن دانش اقتصادی کافی، هنوز در لایه تصمیمگیران کم نیستند افرادی که تصویر درستی از این مساله ساده و روشن ندارند. آنها احتمالاً از یکسو اصلاح نظام یارانهها را صرفاً معادل افزایش قیمت میبینند و از سوی دیگر تنها انگیزه برای اینگونه اصلاحات را کم کردن از بار مالی و بودجهای دولت میدانند. این نگاه آنها را به این نتیجه میرساند که دولت میخواهد با افزایش قیمت سوخت و فشار بر مردم، کسریهای بودجه خود را جبران کند و طبیعی است که با آن مخالفت کنند. این روزها پستهای تلگرامی متعددی در حال گردش بین مردم است که با احتساب هزینه تمامشده بنزین به جای هزینه فرصت و با این فرض که چون نفت ما ملی است و دولت باید با قیمت تمامشده آن را بفروشد، نتیجه میگیرند که همین حالا هم دولت دارد گرانفروشی میکند. جالب آنکه گاه با برچسب لیبرال و نئولیبرال زدن به همه کسانی که در تلاش برای اصلاح قیمت هستند، این کار را اجحاف به مردم یا فریب آنها میدانند.
دلیل دوم به همان چیزی برمیگردد که از آن به چنبره پوپولیسم تعبیر کردم. اینکه حتی بخش قابل توجهی از تصمیمگیران و سیاستگذارانی که عقلاً و قلباً به اصلاح نظام یارانه انرژی اعتقاد دارند، به دلایلی ثانویه از قبیل نگرانی از تبعات اجتماعی و سیاسی اینگونه اصلاحات و احتمال عدم پذیرش مردم، از پشتیبانی و حمایت از چنین طرحهایی اجتناب میکنند.
اما اگر این طرحها به سود منافع ملی است، چرا باید از طرف مردم پذیرفته نشود؟
برای پاسخ به این سوال باید ببینیم مردم چه برداشتی از اصلاح یارانه سوخت خواهند داشت. احتمالاً برداشت مردم در این خصوص مبتنی بر تجارب پیشینشان خواهد بود. تجربه مردم از اصلاح یارانه سوخت در گذشته دو گونه بوده است، بدون نظام بازتوزیع مستقیم و با نظام بازتوزیع مستقیم. در تجربه بدون بازتوزیع مستقیم، مردم افزایش قیمت سوخت را به وضوح تجربه کردند اما مستقیماً از منافع این افزایش بهرهمند نشدند. در تجربه دوم که همراه با بازتوزیع مستقیم یا همان هدفمندی یارانهها بود، اتفاقی که افتاد این بود که همراه افزایش قیمت سوخت، مردم از یک دریافتی ثابت بهرهمند شدند. اما این میزان دریافتی هیچ ارتباطی با قیمت نفت و بنزین جهانی و نرخ ارز و حتی هزینه تمامشده تولید نداشته است. این یعنی در طول این مدت این پیام به مردم منتقل نمیشده که محل تامین یارانههای نقدی آنها از کجاست. این نکته بسیار مهمی است. این موضوع باعث شده است که اتصال علّی بین یارانههای نقدی و قیمت حاملهای انرژی در ذهن مردم قطع شود و همانطور که قبلاً هم اشاره کردم، در نگاه بسیاری اصلاح یارانه سوخت صرفاً معادل افزایش قیمت سوخت تلقی شود. در این صورت طبیعی است که مردم با اینگونه اصلاحات همراه و همدل نباشند. از طرف دیگر، جامعه ما وارث حجم قابل توجهی از آموزههای پوپولیستی است. برای سالها در حال دخالت در عرصههای مختلف اقتصادی از طریق کنترل قیمتها بودهایم. هر وقت هم از فرمانبری قیمتها ناامید شدهایم، به برخوردهای نظامی و قضایی روی آوردهایم. سالها برای نقش حیاتی قیمت در تخصیص منابع ارزشی قائل نبودهایم و تلاش کردهایم آن را با مکانیسمهای غیراقتصادی و به صورت دستوری مهار کنیم. همیشه آنچه به جامعه القا کردهایم حاکی از آن بوده است که هر افزایش قیمتی مذموم و ناپسند است. حالا طبیعی است که دولت یا حاکمیت نتواند به سادگی برخلاف منش و رویه همیشگی خود عمل کند. البته نکته مهم دیگری که نمیتوان آن را انکار کرد، این است که در چند سال گذشته با کاهش قابل ملاحظه اعتبار دولت روبهرو بودهایم. طبیعتاً این موضوع باعث میشود مردمی که از یکسو میدانند دولت با تنگناهای متعددی روبهرو است و از سوی دیگر پیشینه ذهنی مطلوبی از مدیریت اقتصادی دولت ندارند، به سادگی به هرگونه تغییر و تحولی بدبین باشند.
معاون اول رئیسجمهور گفته بود افزایش قیمت بنزین شدنی نیست و به جامعه فشار میآورد. آیا واقعاً این اصلاحات تورمزاست؟
متاسفانه اظهارنظر ایشان بسیار عجیب بود. چنین اظهارنظرهایی خبر از ناهماهنگی در دولت دارد. واقعاً پذیرفته نیست از دولت صداهای مختلف شنیده شود و اظهارنظرهای تخصصی و حقوقی با نظرات شخصی خلط شود. اما در مورد آثار تورمی، به نظرم خیلی اغراق میشود، با توجه به سطح بالای نرخ تورم در سال جاری، اصلاح قیمت بنزین اثر تورمی چشمگیری نخواهد داشت. البته همانطور که اشاره کردم، طبیعی است اگر قیمتها اصلاح شوند اما هیچ نظام بازتوزیعی وجود نداشته باشد، همان تورم اندک به مردم خصوصاً به طبقه ضعیف فشار خواهد آورد. اما با یک نظام بازتوزیع منطقی و ساده، بدون شک از فشارهای اقتصادی بر طبقات پایین کاسته خواهد شد.
روزانه بین ۱۰ تا ۳۰ میلیون لیتر بنزین قاچاق میشود. دولت برای جلوگیری از قاچاق میخواهد کارت سوخت را احیا کند. چنین اقدامی تا چه حد میتواند مشکل را حل کند؟
غیر از طرحی که اشاره کردید، طرحهای دیگری هم در جراید و حتی توسط نهادهای مختلف طرح و پیشنهاد شده است. از بین طرحهای مختلف قطعاً طرح کارت سوخت، از ضعیفترین آنهاست. اما حتی همین طرح، اگر به درستی طراحی و اجرا شود، میتواند در کاهش قاچاق و مصرف غیربهینه سوخت موثر باشد. با توجه به اینکه در طرح کارت سوخت، یارانه به خودرو تعلق میگیرد، همچنان شاهد توزیع ناعادلانه یارانهها خواهیم بود. چون در این طرح خانواری که سه خودرو دارد سه برابر خانواری که تنها یک خودرو دارد از این طرح منتفع میشود و خانواری که هیچ خودرویی ندارد به کلی بینصیب میماند. البته ممکن است مدافعان این طرح، پاسخ دهند که خانواری که هیچ خودرویی ندارد در مرحله بازتوزیع از این افزایش طرح بهرهمند خواهد شد. هر چند این پاسخ صحیح است، اما با توجه به اینکه نظام بازتوزیع ما نظام یکپارچه و یکنواختی است، حتی همین بازتوزیع نمیتواند از ناعادلانه بودن این طرح بکاهد.
دولت در پرداخت یارانه نقدی مانده. به یاد داریم که وزیر اقتصاد، آقای طیبنیا، شب پرداخت یارانه را مصیبت عظمی خوانده بود. حالا آمارها میگوید یارانه انرژی از نقدی پیشی گرفته. این به معنای فشار چند برابری به دولت است. چرا دولت فشار را به جان میخرد اما به اصلاحات تن نمیدهد؟
مصیبت عظمی بودن پرداخت یارانههای نقدی به این دلیل است که رابطه علّی مستقیمی بین عواید حاصل از اصلاح قیمت و میزان یارانههای نقدی وجود ندارد. در حال حاضر، دولت بابت پرداخت همین یارانههای نقدی بیش از 12 هزار میلیارد تومان با کسری روبهرو است. یارانه نقدی هزینه ریالی برای دولت دارد در حالی که یارانه سوخت هزینه فرصت است. به عبارت دیگر دولت چون لازم نیست بابت یارانه بنزین پرداخت ریالی از جیب خود بکند، این موضوع آنقدر که باید آزارش نمیدهد. به عبارت دیگر، عدم اصلاح این یارانه پنهان بیش از آنکه فشاری بر بودجه دولت باشد، فشار بر مردم خواهد بود.
اگر دولت اصلاح قیمت را آغاز نکند، ادامه این روند چه تبعاتی دارد؟
اگر دولت اصلاح قیمت را آغاز نکند از چند جهت دچار مشکلات جدی خواهیم شد. اول اینکه میزان یارانه پنهان بنزین در یک حساب سرانگشتی خوشبینانه حداقل معادل فروش روزانه 500 هزار بشکه فروش نفت خام است. این در حالی است که ما به شدت نگران آثار تحریمها بر توان فروش نفت خام کشور هستیم. نکته دوم اینکه در شرایط تورمی فعلی، وضعیت معیشت خانوارهای بیبضاعت بسیار نگرانکننده است. متاسفانه دولت هم توان مالی لازم برای افزایش حمایت از خانوادههای آسیبپذیر را ندارد. با توجه به کاهش احتمالی درآمد دولت به دلیل تحریم و شرایط تورمی که در آن به سر میبریم، به نظرم اصلاح نظام یارانه سوخت بسیار ضروری و فوری است. نکته دیگری که در این خصوص اهمیت دارد این است که اجتناب از اصلاح قیمت سوخت به معنی تثبیت اسمی قیمت است. در شرایط تورمی فعلی، تثبیت قیمت سوخت به معنی ارزانتر شدن آن نسبت به کالاهای دیگر خواهد بود. این ارزانتر شدن سیگنال قدرتمندی برای مصرف بیشتر در داخل و از آن مهمتر قاچاق بیشتر به خارج کشور است. کمترین خسارتی که از افزایش مصرف داخل و قاچاق نصیبمان میشود، نگرانی از تامین سوخت لازم در داخل، افزایش سفرهای غیرضرور و آلودگی خفهکننده است.
به نظر میرسد دولت در نهایت باید شیوه توزیع یارانهها را اصلاح کند. از نظر شما عادلانهترین و بهترین شیوه توزیع یارانه انرژی کدام است؟
پاسخ به این سوال چندان ساده نیست. به نظرم دستیابی به یک مکانیسم عادلانه توزیع یارانه دو پیششرط دارد، اول وجود یک سیستم اطلاعات دقیق و دوم بهرهمندی از یک نظام حکمرانی اقتصادی قوی. هرچند به مدد اطلاعات مندرج در بودجه خانوار و پایگاه اطلاعات ایرانیان، اطلاعات خوب و باکیفیتی از سطح درآمد و تمکن خانوارها در کشور در اختیار داریم، اما به نظرم در راه رسیدن به پیششرط دوم راه درازی در پیش خواهیم داشت. معتقدم عدم توجه به فقدان این پیششرط، ما را به سمت مکانیسمهایی هدایت میکند که هم بسیار پیچیدهاند و هم بسیار فسادپذیر.
یعنی راهکاری برای توزیع عادلانه یارانهها وجود ندارد؟
در مورد عدالت و توزیع عادلانه صحبت کردن، ساده نیست. هر چند میتوان گفت راههای متعددی وجود دارد که به شدت از وضعیت فعلی عادلانهتر هستند. در این خصوص دو راهکار کلی به ذهنم میرسد. اول و سادهترین راه توزیع یکنواخت عایدی حاصل از افزایش قیمت سوخت بین همه مردم است. اگرچه کاملاً عادلانه نیست، اما به مراتب از وضعیت فعلی عادلانهتر است. دقت کنید این راهکار به هیچ وجه شبیه یارانه 45 هزارتومانی نیست. چون میزان بازتوزیع یارانه مستقیماً تابع تفاوت قیمت واقعی و هزینه تمامشده است و به هیچ وجه ثابت نیست. راهکار دوم این است که سعی کنیم، توزیع یارانهها در قالب یک مکانیسم کاملاً غیرمتمرکز و بدون دخالت مستقیم دولت انجام گیرد. مثال بارز این ایده، اعطای سهمیه قابل مبادله به همه افراد است. خواه صاحب خودرو باشند خواه نباشند. در این صورت مردمی که صاحب خودرو نیستند و نوعاً در طبقات فقیر جامعه جای میگیرند، میتوانند با فروش سهمیه خود به صاحبان خودرو، با قیمتی که در بازار کشف میشود، منتفع شوند. در این مکانیسم غیرمتمرکز امکان فساد و انحراف کمتر و توزیعِ به وضوح عادلانهتری شکل میگیرد. البته طبیعتاً بسط کامل این راهکار مجال بیشتری میطلبد.